موضوع تربیت جنسی کودکان به یک تابو تبدیل شده که اصولا به دلیل باورها سنتی مورد غفلت قرار گرفته و سبب شده گه گاهی شاهد اخبار ناراحتکنندهای درباره آزار و اذیت کودکان باشیم. این مسأله تا حدی ذهن و روان کودک را تحتتاثیر قرار میدهد که گاهی تا مدتها یا سالها قابلجبران نیست.
به گزارش شهروند، یک سالی میشود که سند ملی حقوق کودک و نوجوان توسط رئیسجمهوری به دستگاهها ابلاغ شده است. در ماده ١٣ این قانون به وظایف دستگاهها برای اجرای این قانون اشاره شده است.
در تبصره «د» بند ۲ ماده ۱۱ این سند به وظایف دستگاههایی مانند آموزشوپرورش اشاره شده که باید برنامههایی برای پیشگیری و مبارزه با جرایم جنسی علیه کودک یا نوجوانان ارائه دهند.
براساس این سند، کودک و نوجوان باید نسبت به فراگیری مهارتهای بهداشت جنسی در چارچوب موازین شرعی و اخلاقی، متناسب با جنسیت خود آگاهی پیدا کند و خانواده و دولت وظیفه دارند با رعایت حریمهای جنسی و عفاف از هوشیارسازی زودهنگام غریزه جنسی آنان پیشگیری کنند.
اما با این وجود، کودکان و نوجوانان نسبت به این موضوع آگاهی کمتری دارند و از آنجا که این کودکان درک درستی از مسائل جنسی ندارند، دچار ترس و اضطراب در روابط اجتماعی میشوند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که پیش از آنکه بچهها در جریان برخی مسائل قرار گیرند، این والدین هستند که باید بیاموزند چگونه از کودکان خود در برابر مخاطرات مراقبت کرده و بدون آنکه بسیای از مسائل را بازگو کنند، به کودک بیاموزند که چگونه از خودش مراقبت کند.
با وجود آنکه قوانین در این حوزه وجود دارد، اما متاسفانه بارها و بارها شاهد مشکلات در بخش آزار جنسی کودکان هستیم. تازهترین خبر ماجرای آزار و اذیت هفت دانشآموز در شهر فردوس خراسانجنوبی بود که افکار عمومی را بهشدت جریحهدار کرد.
این ماجرا نشان میدهد که هنوز هم آموزش و مهارت خودمراقبتی در کشور کم است. مسائل و توصیههای مراقبت جنسی کودکان باید بارها و بارها گوشزد و مطرح شود.
آگاهسازی کودکان در دوران خردسالی بسیار مهم و ضروری به نظر میرسد، زیرا شخصیت هر فردی در هفت سال اول زندگیاش شکل میگیرد و ایجاد مشکل در این حوزه میتواند زندگی افراد در بزرگسالی را تحت تاثیر قرار دهد.
زهره احمدی، روانشناس کودک در مورد تربیت جنسی و اهمیت آن در دوران کودکی و پیش از دبستان میگوید: «نباید تربیت جنسی در یک جامعه به یک تابو تبدیل شود. بسیاری از خانوادهها به دلیل دیدگاههای سنتی خود سعی میکنند کمتر در این بخش ورود پیدا کرده و همین تفکر را به کودک هم منتقل میکنند. در چنین مواردی وقتی کودک با مشکلی روبهرو میشود، نمیتواند آن را ابراز کند، زیرا در ذهنش بهعنوان یک تابو نقش بسته است. این در حالی است که مدارس و مهدهای کودک از چهار یا پنج سالگی باید بچهها را با خودمراقبتی آشنا کنند. کودک باید این را یاد بگیرد که بدنش ارزشمند است و نباید کسی اجازه داشته باشد او را آزار و اذیت کند.»
این پژوهشگر کودک و نوجوان معتقد است که بیماری و مشکلات روانی فردی که کودکان را مورد آزار و اذیت قرار داده، نباید عاملی باشد که کودک دچار مشکل شود و ادامه میدهد: «تا فردی بیمار و دچار اختلالات رفتاری نباشد، نمیتواند یک کودک را مورد آزار و اذیت قرار دهد. در برخی از این اختلالها میزان همدلی و ارتباط آزارگر با قربانی بسیار کم است و از اینرو آزارگر متوجه میزان آسیبی که مستقیم و غیرمستقیم به حال و آینده کودک یا نوجوان و خانوادههایشان وارد میکند، نیست، چراکه ارتباط او با واقعیت قطع شده است.»
او توضیح میدهد که بسیاری از خانوادهها به دلیل نوع نگاه سنتی که دارند، نگران این هستند که اطلاعات جنسی را در دوران کودکی در اختیار فرزندشان قرار دهند، در نتیجه کودکانشان را نسبت به خودمراقبتی ناآگاه نگه میدارند. این در حالی است که یک کودک باید بداند که برای خودش مرزها و حریمهای شخصی قائل شود و همچنین بداند در برابر چه درخواستهایی باید نه بگوید.
او توضیح میدهد که دادن اطلاعات لازم به کودک میتواند منجر به ایجاد احساس مناسب در او در ارتباط با مسائل جنسی شود. زیرا اگر کودک در اینخصوص اطلاعات کافی نداشته باشد، این برداشت را دارد که در سنین بسیار پایین موضوعات جنسی چیزی نیست که بتواند درباره آن بهراحتی صحبت کند. بههمین دلیل تربیت جنسی کودکان در این خانوادهها ارادی و آگاهانه صورتنمیگیرد و کودک براساس آنچه از تلویزیون و سریالها، دوستان و همکلاسیها و محیط که نگاهی کاملا نادرست و غیرمعتبر نسبت به مسائل جنسی ارائهمیدهند، آموزش جنسی میبیند.
این روانشناس کودک و نوجوان به این موضوع تاکید میکند که مهمتر از اطلاعاتی که به کودک داده میشود، فضایی است که اطلاعات جنسی داده میشود. اگر این اطلاعات در خانواده، در کنار پدر و مادر و در فضایی امن و همراه با محبت و عشق داده شود، راهگشای آینده کودک خواهد بود. درحالی که زمانی که کودک این اطلاعات را در فضای همکلاسیها و دوستان همسن بهدست میآورد، این فضا اکثرا مملو از شوخی و تمسخر و جنسیتزده است. به همین دلیل بهتر است که کودک با مسائل جنسی در داخل خانواده آشنا شود.
رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک: مخاطب ما در تربیت جنسی والدین هستند نه کودکان
همتیفر، رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک در گفتگو با «شهروند» درباره ورود این سازمان به بحث تربیت جنسی کودکان میگوید: «وقتی از تربیت همهجانبه یا شکلگیری هویت که وظیفه ذاتی سازمان تعلیموتربیت کودکان است، صحبت به میان میآید، خودبهخود هویت جنسیتی یکی از این عناصر به شمار میرود.»
او ادامه میدهد: «در این تهاجمی که وجود دارد، از نامگذاری اسم کودکان گرفته تا آنچه محصولات فرهنگی گفته شده، میتواند نقش مهمی در تربیت کودک داشته باشد، حتی محیطی که در آن هستند، در این بخش قرار میگیرد. در کل، در نگاه کلان دغدغه این ماجرا وجود دارد، اما در نگاه جزئی، در این بخش ورودی پیدا نکردهایم.»
رئیس سازمان تعلیموتربیت کودک میگوید: «برخی از آموزشها در نگاه کلان به این موضوع برمیگردد که کودک فهم کلی از جنسیت خودش داشته باشد. این نگاه در بخش کلان است که بحث تربیت جنسی و هویتی کودک در آن قرار میگیرد. اما اگر بخواهیم بگوییم که بهصورت جزئی به این بخش ورود کردهایم، این اتفاق هنوز رخ نداده است.»
او بر این اعتقاد است که نباید بهصورت جزئی به این موضوع نگاه شود و باید از سیاستهای کلی جدا شود، زیرا هویت ابعاد مختلفی دارد که بحث جنسی و جنسیت یکی از آنهاست که به اقتضای بوم و ارزشهایی که داریم، باید در نظر گرفته شود.
همتیفر تاکید میکند که سن کودکی اقتضائاتی دارد و وقتی ما از تربیت جنسی خصوصا تربیت اسلامی صحبتمیکنیم، مخاطب ما کودک نیست. در واقع این والدین هستند که باید آموزش ببینند. در چنین مواقعی اخلاق جنسی والدین است که موضوعیت پیدا میکند و جامعه بهویژه فضای مجازی باید مورد رصد و پایش قرار بگیرد. اینکه آیا مصرفی که کودک در این فضا دارد، کنترل شده است، باید مورد توجه قرار گیرد یا اینکه مربی و سیاستهایی که ما در فضاهای آموزشی مانند کودکستانها داریم آیا مناسب تربیت جنسی کودک هست یا نه. برای مثال آیا مربی یک مهد باید خانم باشد یا مربی آقا هم به نحوی در کنار آن قرار بگیرد. اینها مسائلی است که در این حوزه مورد توجه قرار میگیرد.