دستآوردهای علم زبانشناسی اثبات کرد كه زبانهای نام برده، ریشه به زبان قوم قدیمی با نام آری ـ آریانی دارد. دورهی موجودیت این زبان، تقریبن از هزارهی سوم تا هزاری یکم پیش از میلاد ادامه داشته است. ایراتوسفن، جغرافیاشناس یونان قدیم (267 ـ 192 پیش از میلاد) كشور میان هند و بینالنهرین را آریان مینامد. و اتیمولوژی كلمهی ایرانی به صفت فلات قارهی آسیا از كلمهی “آری” مشتق گردیده است.
تقریبن در هزارهی دوم پیش ازمیلاد، قوم های آری به دو دسته، یعنی هند و ایرانی تقسیم میشوند. اوستا اثر خطی کهنترین ایرانیان و ریگویدا یا ویدا، اثر خطی کهن ترین هندوان، در این باره شهادت میدهند.
بعدها تقسیم و پراكنش قوم ایرانی در فلات ایران، هند و چین، بدخشان و قفقاز، بینالنهرین و آسیای مركزی ادمه مییابد. همان گونه كه آثار دورههای گوناگون شهادت میدهند، در هزارهی اول پیش از میلاد بر اثر پراكنش ایرانیان زبانهای دیگری ظهور كرده و گذشت زمان، به تفاوت این گونه زبانها افزوده است. این تفاوتها چنان صورت گرفتهاند كه اكنون مقرر و معین نمودن تاریخ یكی بودن آنها، سرآغاز پراكنش و تفاوتها، ناشدنی گردیده است.
زبان های ایرانی را با در نظر گرفتن تغییرات و تحولات كیفی میتوان به سه مرحله بخش کرد:
۱ـ دوران قدیم زبانهای ایرانی از تقسیم ایرانیان و هندوان آغاز شده، تا سدههای چهارم و سوم پیش از میلاد ادامه داشته است.
۲ـ دورهی میانهی زبانهای ایران از سدههای چهارم و سوم پیش از میلاد آغاز و تا سدههای هشتم و نهم میلادی ادامه مییابد.
۳ـ دورهی نو زبانهای ایرانی، از سده های هشتم و نهم میلادی (سده ی دوم و سوم هجری) آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.
زبانهای دورهی قدیم و میانهی ایرانی مانند اوستایی، پهلوی، پارسی قدیم میانه، مادی، پارتی، سغدی، باختری، خوارزمی، خوتنی، اسكیف، سكایی و سرمتی و غیره، مجموعن زبانهای قدیم یا زبانهای مردهی ایرانی نامیده میشوند. البته این امر بیسبب نیست. زیرا اگر برخی از زبانهای یاد شده چون مادی، اوستایی، خوارزمی كاملن از میان رفتهاند، برخی زبانهای دیگر مانند فارسی قدیم، میانه، پهلوی، سغدی، اسكیف و سرمتی، بر اثر پذیرفتن تغییرات كیفی از کاربرد خارج شده و جای آنها را زبانهای جدید گرفتهاند. مثلن در ادامهی انكشاف، به جای زبان فارسی قدیم و میانه، زبانهای فارسی ایران، افغانستان و ماوراءالنهر، تاتی، تالشی و گیلانی جایگزین آن ها گردیدهاند.
حجم و سطح پژوهش زبانهای قدیم ایرانی، بسیار گوناگون است، زیرا شماری از این زبانها (اوستایی، فارسی قدیم و میانه، پارتی، سغدی و خوارزمی، سكایی و خوتنی) دارای آثار و نوشتههای گوناگون بوده و از مادی، اسكیف و سرمتی، تنها نام اشخاص، كلمههای جداگانه و نامهای جغرافیایی بر جای ماندهاند. یك سطح نبودن یادگاریهای خطی، در كار آموزش و پژوهش زبانهای نام برده دشواریهایی پیش آوردند كه پژوهشگران و دانشمندان مغرب و مشرق در همان آغاز درباره اش اظهار نظرها كردهاند. نوشته ی حاصر تاریخچهی مختصری از پژوهش های مربوط به زبانهای ایرانی است.
۱ـ زبان اوستایی
زبان خط یادگار کهنترین خلقهای ایرانی، یعنی «اوستا» را زبان اوستایی نامیدند. اوستا كتابی مذهبی بوده و دارای متن آیه های دین زردشتی است. کهن ترین بخش اوستا متعلق به هزارهی دوم پیش از میلاد است و تنها در پایان هزارهی اول پیش از میلاد و به ویژه در دوره ی ساسانیان به رسمالخط آرامی ثبت گردیده است. این زبان به هنگام به رشتهی تحریر كشیدن متنها به آرامی، کاربرد نداشته است. دست خطهای اوستا كه مورد مطالعه و آموزش پژوهشگران قرار گرفتهاند، مربوط به سدههای هفت و هشت هجری بوده و کهنترین دست خط آن در سال ۱٦۷۸میلادی خوش نویسی شده است. پژوهش علمی زبان این كتاب مقدس از سده ی هیجده میلادی (دوازده هجری) آغاز گردیده است.
در سال ۱۷۷۱م آنكتیل دیو پرون، دانشمند فرانسوی یكی از دست خطهای اوستا را در هندوستان دریافته و به فرانسوی ترجمه کرد و ویژگی های زبانی متن آن را شرح داد. بعدها یك گروه از زبانشناسان (ف. بوپ، ر. راسك، ای. بیورنوف) از مواد زبان اوستا در جریان آموزش زبانهای هند و اروپایی (به گونهی مقایسه ای) استفاده کردند.
فر. شپیگل، دانشمند آلمانی در طی سالهای ۱۸۰۲ ـ ۱۸٦۳ م در باره ی ویژگی های آوایی و شرح واژه های اوستا (ترجمهی بخشهای واندیداد، ویسپرد ویسنا) اثری سه جلدی تالیف کرد.
در روسیه به طور عمومی آموزش زبان اوستا را پروفسور ك.ا.كوسوویچ در دانشگاه پتربورگ آغاز کرد. این دانشمند در سال ۱۸٦۱م كتابی را تحت عنوان «چهار مقاله از زند اوستا» با ترجمه، شرح صرفی و ترانسكریپسیون (صورت آوایی) انتشار داد.
کتاب “نصوص متن اوستا”ی فر. یوستی، دانشمند آلمانی نوشته شده در سال ۱۸٦۴م دارای واژه ها و دستور زبان اوستا بود. یكی از به ترین كتاب هایی که به پژوهش اوستا اختصاص دارد، كتابهایی در پژوهش و آموزش اوستا تالیف و. گیگر، دانشمند آلمانی است كه در سال ۱۸۷۹م منتشر شده است.
در سال ۱۸۹۲م كتاب ا.و. یاكسون كه در آن ویژگی های زبانی اوستا در مقایسه با سانسكریت بررسی شده بود، به زبان انگلیسی انتشار یافت.
فر. باتولومی، ایران شناس معروف آلمان در پایان سده ی نوزدهم، به پژوهش اوستا مشغول شد و سه اثر پرارزش تالیف کرد كه در میان آن ها کتاب «قاموس زبان ایرانی قدیم» نوشته شده در سال ۱۹۴۰م دارای مقام ویژه ای است. در اواخر سده ی نوزدهم ترجمهی كامل انگلیسی اوستا همراه با شرح ویژگی های صرفی زبان آن از سوی ج. دارمستیتر در سالهای ۱۸۹۲ ـ ۱۸۹۳، همچنین تهیهی متن انتقادی اوستا به كوشش گ. گلدنیر شایان ذكر است.
در سده ی بیستم میلادی به صف پژوهشگران زبان اوستایی بسیار افزوده شد. چنان که در آلمان خ. ریخلت، خ. یونكر، ن. خارتیل، خ. هومباخ؛ در فرانسه ر. بنوینیست، ژ. دیوشن، گیلی من؛ در انگلستان، و هنینگ، خ. بیلی، گرشیویچ؛ در لهستان كوریلوویچ؛ در كشورهای اسكاندیناوی گ. مورگن سترنه، ا. كریستنسن، ك. بار، خ. نیوبرگ؛ در هندوستان انكته شرپا؛ در آمریكا اسمیت و در شوروی سابق ا. ا فریمان، وای،آبایف، ای. برتلس، س. ن. سوكولوف و دیگران به حل مسایل گوناگون اوستا، از جمله ویژگی های زبانی آن همت کردند. مثلن ر. بنوینیست دانشمند فرانسوی یكی از تالیفاتش را فقط صرف تحلیل مصدر زبان اوستا کرد. خاور شناس روسی س. ن. سوكولوف در كتاب خود با عنوان «زبان اوستایی» (سال ۱۹٦۱) بخشهای گوناگون صرف، از جمله مصوت ها، صامتها، اسم و فعل، عبارت ها و جمله های زبان اوستا را مورد بحث و بررسی قرار داد. كتاب آموزشی«زبان اوستا» (۱۹٦۴) كه به قلم این دانشمند است از نخستین كتاب های آموزشی اوستا در شوروی سابق است.
در سالهای ۷۰ ـ ٦۰ سده ی بیستم به گنجینه ی اوستا شناسی دو اثر دیگر با عنوان های « زبان اوستایی» (۱۹٦۳) و «زبان اوستا» (۱۹۷۲)، از سانكتپتربورگی و س. ن. سوكولوف افزوده شد كه اولی دایر بر ویژگی های آوایی و صرف و نحوی و دومی در شرح و تفسیر متن و نصوص کتاب با ضمیمهای از لغات کتاب ارایه شده بود.
موضوع اوستا بعدها در كتاب ای. س. براگینسگی با نام « میراث ادبی ایرانیان»، مسكو ۱۹۸۴م نیز بررسی شد که در آن به ویژه جهتهای زبانی، آنتروپونیوم و نامهای جغرافیایی آن مورد بحث قرار گرفته بودند.
در این اواخر، ج. م. ستبلین ـ كامنسكی به تفسیر نام رستنیها در اوستا دست زد و كتابی را با عنوان « رستنیها در اوستا»، لنین گراد ۱۹۸٦ه به چاپ رسانید.
۲) زبان فارسی قدیم
این زبان متعلق به هزارهی اول پیش از میلاد است و توسط متن نوشتههای شاهان هخامنشی (سده های ۷ ـ ۳ پیش از میلاد) تا زمان ما حفظ شده است. از جمله نمونههای آن را ما در آثار خطی نوشتههای میخی اریه رمنه و ارشم(همدان)، كروش (پاسارگاد، در نزدیكی شیراز)، دارا (كوه بیستون میان همدان و كرماشاه)، نقش رستم و نوشتههای كسری اول (سوزه) و غیره میتوانیم ببینیم. زبان فارسی قدیم با رسمالخط میخی ثبت شده است. نخستین بار هرودوت مورخ یونان باستان در سده ی چهارم پیش از میلاد به خط میخی اشاره کرده بود. در سال ۱٦۲۱م پترا دالهوله حهان گرد ایتالیایی چند سطر از این علامت ها را یادداشت کرده و به ناپل فرستاد. سپس چادرین (۱۷۱۱) و كارستین نیبور (۱۷٦۰) بدون درک مطالب، پارهای از این متن را به چاپ میرسانند. تنها در پایان سده ی هجدهم است که ك. نیبور و آ. گ. تیخسن به این نتیجه میرسند كه خط نوشتههای میخی بایستی از چپ به راست خوانده شود. فریدریش میونتریك دانماركی متعلق بودن سیستم خط میخی را به عهد هخامنشیان تعیین کرد و کسی كه توانست این نوشتهها را بخواند، جورج فریدریش گروتیفند، آموزگاری از گتینگن آلمان بود. او نخستین بار نتیجهی پژوهش خود را در سال ۱۸۰۲م به جمعیت علمی گتینگن ارایه کرد. با از سر راه برداشته شدن سدهای عمده، در نیمهی نخست سده نوزدهم دانشمندان برای دریافت ویژگی های زبانی این متن ها كوشیدند، نخستین متن های فارسی قدیم را رائولینسان از انگلستان، بیورنوف از فرانسه، ك. شپیگل، ك. كوسوویچ و تولمان چاپ و منتشر کردند.
در پژوهش زبان فارسی قدیم خدمت تولمان و دكنت بزرگ است. تولمان در سال ۱۹۰۸ كتابی را با عنوان «زبان فارسی قدیم» به چاپ رساند. این كتاب دارای ترجمهی انگلیسی، شرح واژه ها و تركیب صوت ها و صرف و نحو بود.
تحقیق و آموزش زبان فارسی قدیم پس از انقلاب سال ۱۹۱٧ در روسیه با کوشش دانشمندان ك.گ زالمان، ا. ا فریمان، و. ای. آبایوف، و. و. استرووه و دیگران صورت گرفت. هم زمان تدریس آن در دانشگاههای مسكو، لنینگراد، باكو، تفلیس، اروان، تاشكند و دوشنبه آغاز شد.
پیرامون زبان فراسی قدیم و نیز اوستا پژوهش های پرفسور س.. گ . گرتسنبرگ دارای اهمیت است. او از این زبانها برای حل مسایلی از همه ی زبانهای هند و اروپایی استفاده کرد. ثمرهی این پژو هش ها كتاب «لحن و جدل در زبانهای هند اروپایی» (لنین گراد، ۱۹۸۲) بود .
مسایل بسیاری درباره ی زبانهای اوستایی و فارسی قدیم به طور همه جانبه مورد پژوهش س. ن. سوكولوف قرار گرفته است که آنها را میتوان در كتاب «مبانی شناخت زبانهای ایرانی» (مسكو ۱۹٧۹) یافت.
۳) زبان فارسی میانه
این زبان شكل كیفیتن تغییر و تحول پذیرفتهی همان زبان فارسی قدیم است. سرچشمههای آن بیش تر در نمود مختلف خطی محفوظ ماندهاند.
دانشمندان غربی در آغاز سده ی ۱۸ به زبان فارسی میانه توجه كردند. آنكتیل دیوپرون، شرق شناس و پژوهشگر فرانسوی نخستین بار كتاب « بندهشن» را منتشر ساخت. وی به قصد پژوهش، «فرهنگ پهلویك» و «فرهنگ آئیم» را یا خود از هند به فرانسه آورد و اسرار خط آرامی را آشكار کرد.
دستیابی به خواندن خط آرامی، به سولوسترده ساسی، آ.گ. تیخسن، م. هاوگ، ر. ویشت، نیولدكی، آندریاس و دیگران و دیگر دانشمندان امكان پژوهش فراوان علمی داد. در نتیجه «اوستا» با آوانویسی اروپایی از جانب اشپیگل، «ارده ویرف نامغ» از جانب هاوگ، «دینكرد» از جانب پ.ب. سنجانا، «كارنامغ»، از سوی ی. ك. آنیتا به چاپ رسیدند. به بیش تر كتاب های نام برده، واژه ها و مختصر صرف و نحو نیز ضمیمه شد. ك. گ. زالمان، ا. برتلمی، ی. بلوخه، از جملهی پژوهشگران زبان فارسی میانه در نیمهی دوم سده نوزده میلادی هستند. در این دوره كتاب ك. گ. زالمان «زبان فارسی میانه» قابل ذكر است. در كتاب نام برده آوا، واژه ها، صرف و نحو زبان فارسی در مقایسه با زبانهای دیگر شرح داده شده است.
همچنین در جلد دوم كتاب «مبانی شناخت زبانهای ایرانی» (مسكو، ۱۹۸۲)، تصویر همه جانبهی زبان فارسی میانه كه به قلم و.س. راستورگویوا، و ی. ك. مویاچانوا است، ارایه شده است. از كتاب هایی كه درباره ی زبانهای قدیم ایرانی در تاجیكستان به چاپ رسیده است. اثر اردشیر كریماف «نصوص زبان پهلوی» (دوشنبه، ۱۹٧۲) و رستم جوره یوف «اتیمولوژی صد كلمه» (دوشنبه، ۱۹٦۵) را میتوان نام برد.
دورهی بعدی یا “فارسی جدید” نیز توجه پژوهشگران و دانشمندان بسیاری را در کشورهای فارسی زبان و جهان به خود جلب كرده است و در رشتهی آموزش، پژوهش و تدقیق زبان فارسی کام یابیهای بزرگ علمی به دست آمده است که ما جداگانه پیرامون آن ها گفت و گو خواهیم کرد.
رستم جوره یوف
از: گاهنامهی علمی و عامهی فرهنگ مردم، سال دوم شماره های ۱ و ۲، ۱۹۹۴، تاج