۱۳۹۶/۰۴/۲۵
–
۷۵۵ بازدید
باعرض سلام وخسته نباشید روح تاریک یعنی چی؟ چی باعث تاریک شدن روح میشه؟ علایم تاریکی یک روح چیه؟
روح ( نفس )
از نظر حکمای اسلامی انسان موجودی است مرکب از دو بعد مادی و مجرد(غیرمادی) و از دیدگاه حکمت متعالیه انسان موجودی است دارای مراتب که ضعیفترین مرتبه او بدن مادی اوست ؛ و مرتبه بالاتر از بدن مادی، نفس( روح ) است ؛ نفس نیز خود مراتبی دارد. پایین ترین مرتبه نفس، نفس نباتی یا روح نباتی است که شأن آن حفظ حیات، رشد و نمو، تولید مثل و حفظ ترکیب موجود زنده است. این مرتبه ازنفس(روح) هم در انسان وجود دارد هم در حیوانات هم در گیاهان؛ اگر این مرتبه از نفس تعلق خود را از موجودی مادی قطع کند، مرتبه دوم نفس، نفس حیوانی است که شأن آن درک جزئیات و حرکت ارادی است. این مرتبه تنها در حیوان و انسان است و گیاهان فاقد آنند؛ خود این مرتبه نیز از حیث شدت و ضعف در حیوانات مختلف، متفاوت است. انسانهای دیوانه و عقب افتاده ذهنی که فاقد ادراک عقلی هستند بالاتر از این مرتبه را به صورت بالفعل ندارند.مرتبه سوم نفس(روح)، نفس ناطقه یا روح انسانی است که شأن آن ادراک امور کلی و عقلی است ؛ در داشتن این مرتبه، تمام انسانهای سالم و عادی با هم مشترکند ، چه کافر و چه مؤمن. در این مرتبه انسان بالقوّه میل به عالم ملکوت دارد ولی گرایش او به سمت طبیعت و جنبه های حیوانی تا حدّ زیادی بالفعل است ؛ لذا این سه مرتبه از نفس(روح) از تقدّس خاصّی برخوردار نیست؛ گرچه نفس در هر مرتبه آن محترم است.
روح چنان با جسم و بدن عجین گشته است که نشان دادن جایش در بدن غیر ممکن است. او چیزی است که تمام جسم را فرا گرفته است و جسم در دستان او ابزاری است برای انجام اعمال و خواسته هایش. بدن در دستان روح همانند وسیله است که ما بکار می بریم تا با آن کاری را انجام دهیم مانند وقتی که عینکی را به چشم می زنیم تا جلوی پای خود را ببینیم ،که در این صورت اگر شیشه های عینک شفاف باشند ما قادر به دیدن هستیم و چون شیشه آن تیره و کدر گردد و یا بشکند دیدن ما نیز دچار مشکل می شود اما نه به این معنا که کور می شویم بلکه از آن رو دیگر نمی بینیم که ابزار دیدن ما دچار مشکل شده است .
تاریکی روح
برای روح یک سلسله حجاب هاى ظلمانى و یک سلسله حجاب هاى نورانى و یا نورى وجود دارد که موجب تاریکی روح می شود ، آدمى در سیر عبودى و سلوک الى الله و رسیدن به ملکوت ، باید از این حجاب بگذرد تا به لقاى حق و لقاى وجه الهى نایل آید.
گرچه حقیقت حجاب هاى ظلمانى و نورانى و چگونگى آنها، با تحلیل عقلى، توضیح لفظى، ترسیم فکرى و تصویر ذهنى روشن نمى گردد و حقیقت امر بالاتر از این است که در قالب الفاظ و عبارات بیاید و چیزى است که براى اهل عمل و آنانى که عیناً مى یابند، معلوم و مشهود است و نه براى غیر آنان؛ اما در عین حال مى توان از مجموع آیات، حجاب هاى ظلمانى و نوارنى را در حدّ امکان توضیح داد.
حجاب هاى ظلمانى
«حجاب هاى ظلمانى» عبارت است از حجاب تعلّق به بدن مادى، کفر و شرک و عناد با حق و آیات الهى، عقاید و افکار باطل و ناصحیح، اخلاق و اوصاف رذیله، حجاب عادات، اوهام و تخیّلات ، گناهان و تعلّق و اسارت به مظاهر مادى و آنچه غیر حضرت حق است. به بیان دیگر «حجاب هاى ظلمانى» عبارت است از هر خصوصیت و رنگى که عارض روح انسان شده، او را به سوى غیر خداى متعال سوق داده و در جهت غیر او و دورى و فرار از او، قرار مى دهد؛ مانند: تکاثر، تفاخر، مباهات، کبر، غرور، جاه طلبى، شهرت طلبى و نظایر اینها از اوهام و تخیّلات. این حجاب ها هر کدام به شکل خاصى حاجب حضرت حق بوده و فاصله میان انسان و حق مى گردد و روح را به قید و بند مخصوص کشیده و محجوب و تاریک مى کند.
مرحوم ملاصدرا برخی از این حجاب ها و راه برطرف کردن کردن آن ها را این گونه بیان کرده است:«در تهذیب نفس، سالک باید با حجاب های درونی به مبارزه برخیزد.این حجاب ها عبارتند از:
1-حجاب مال، که را می توان با بخشش مال از میان برد.
2-حجاب مقام، که آن را می توان با دوری جستن از مناصب دنیوی نابود ساخت. تواضع و دوری از شهرت جویی نیز کمک به از میان بردن حجاب مقام می کند.
3-حجاب تقلید، که با مجاهده علمی صحیح و دوری از مجادله، قابل اصلاح است.
4-حجاب معصیت، که با دوری از گناه و توبه قابل درمان است.[« عرفان و عارف نمایان» ترجمه کسر اصنام الجاهلیة، ص 816 ]حتی علمی که باعث جدل، عجب، فخر فروشی، تکبر و.. گردد، جزو حجب ظلمانی قرار میگیرد. حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) در این زمینه میفرمایند:
«هر چه این مفاهیم، در قلب سیاه و غیر مهذّب انباشته گردد، حجاب زیادتر می شود. در نفسی که مهذّب نشده علم، حجاب ظلمانی است؛ «العلم هو الحجاب الأکبر»؛ لذا شرّ عالِم فاسد برای اسلام، از همه شرور خطرناک تر و بیش تر است. علم، نور است؛ ولی در دل سیاه و قلب فاسد، دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد. علمی که انسان را به خدا نزدیک می کند، در نفس دنیا طلب باعث دوری بیش تر از درگاه ذی الجلال می گردد. علم توحید هم اگر برای غیر خدا باشد، از حجب ظلمانی است؛ چون اشتغال به ما سوی الله است. اگر کسی قرآن کریم را با چهارده قرائت «لما سوی الله» حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دوری از حق تعالی، چیزی عاید او نمی شود.»[جهاد اکبر،212] البته چنین نیست که همه حجاب هاى ظلمانى، ماهیت واحد و واقعیت یکسانى داشته باشند و حاجب بودن همه آنها نیز داراى شکل یگانه اى بوده و کنار زدن همه آنها از طریق واحدى انجام گیرد؛ بلکه هر کدام به نحوى حاجب است. به عنوان مثال تعلق روح به بدن مادى حجاب به خصوصى است که با حجاب هاى ظلمانى، فرق مى کند و به نحو خاصى روح را در جهت دور شدن از خداى متعال قرار داده و حاجب میان روح و خداى متعال مى گردد و از این رو باید هر یک از آنها را از طریق مخصوصى کنار زد. در باب حجاب ظلمانى نگا: مقالات، ج 1، صص 42 – 46 و 63 – 78.
حجاب هاى نورانى
واژه حجاب نورانی که در تعبیرات عرفانی مشاهده می شود، عبارت است از هر مرحله از مراحل سیر و سلوک روحانی که توقف سالک در آن، مانع از صعود به مراحل بالا باشد؛ در واقع هر نوع توجه استقلالی به عوامل رشد و تکامل معنوی، حجاب نورانی نامیده می شود.
در عین حال موضوع حجاب هاى نورانى با صراحت کامل – همانند حجاب هاى ظلمانى – در آیات و روایات بیان نشده است؛ بلکه از اشارات و نکات مخصوص و از تعبیرات ویژه اى که در برخى آیات قرآن وجود دارد، استفاده مى شود. در مجموع مى توان گفت: حجاب هاى نور، حقایق غیر مادى و موجودات نورى و مراتب مختلف هستند و هر کدام به اندازه سعه وجودى و قابلیّت و ظرفیّت خود، جلوه گاه وجه حق بوده و آن را نشان مى دهند.
به عبارت دیگر، در همان حال که حجب نورى، وجه الهى را نشان مى دهند، حجاب هاى وجه او نیز مى باشند. در واقع شهود وجه حق در این جلوه گاه نورى، شهود وجه او در آینه هاى محدود است. در حالى که وجه حق نه حدودى دارد و نه نهایتى؛ بى حدّ و بى نهایت و محیط است و ذات و حدود ذاتى تجلى گاههاى نورى، همانند پرده ها و قالب ها است که در عین مظهریت براى وجه حق، مانع و حاجب از ظهور تام وجه او و مانع و حاجب از شهود کامل است.
«إِلَهِى هَبْ لِى کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ»مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز
از نظر حکمای اسلامی انسان موجودی است مرکب از دو بعد مادی و مجرد(غیرمادی) و از دیدگاه حکمت متعالیه انسان موجودی است دارای مراتب که ضعیفترین مرتبه او بدن مادی اوست ؛ و مرتبه بالاتر از بدن مادی، نفس( روح ) است ؛ نفس نیز خود مراتبی دارد. پایین ترین مرتبه نفس، نفس نباتی یا روح نباتی است که شأن آن حفظ حیات، رشد و نمو، تولید مثل و حفظ ترکیب موجود زنده است. این مرتبه ازنفس(روح) هم در انسان وجود دارد هم در حیوانات هم در گیاهان؛ اگر این مرتبه از نفس تعلق خود را از موجودی مادی قطع کند، مرتبه دوم نفس، نفس حیوانی است که شأن آن درک جزئیات و حرکت ارادی است. این مرتبه تنها در حیوان و انسان است و گیاهان فاقد آنند؛ خود این مرتبه نیز از حیث شدت و ضعف در حیوانات مختلف، متفاوت است. انسانهای دیوانه و عقب افتاده ذهنی که فاقد ادراک عقلی هستند بالاتر از این مرتبه را به صورت بالفعل ندارند.مرتبه سوم نفس(روح)، نفس ناطقه یا روح انسانی است که شأن آن ادراک امور کلی و عقلی است ؛ در داشتن این مرتبه، تمام انسانهای سالم و عادی با هم مشترکند ، چه کافر و چه مؤمن. در این مرتبه انسان بالقوّه میل به عالم ملکوت دارد ولی گرایش او به سمت طبیعت و جنبه های حیوانی تا حدّ زیادی بالفعل است ؛ لذا این سه مرتبه از نفس(روح) از تقدّس خاصّی برخوردار نیست؛ گرچه نفس در هر مرتبه آن محترم است.
روح چنان با جسم و بدن عجین گشته است که نشان دادن جایش در بدن غیر ممکن است. او چیزی است که تمام جسم را فرا گرفته است و جسم در دستان او ابزاری است برای انجام اعمال و خواسته هایش. بدن در دستان روح همانند وسیله است که ما بکار می بریم تا با آن کاری را انجام دهیم مانند وقتی که عینکی را به چشم می زنیم تا جلوی پای خود را ببینیم ،که در این صورت اگر شیشه های عینک شفاف باشند ما قادر به دیدن هستیم و چون شیشه آن تیره و کدر گردد و یا بشکند دیدن ما نیز دچار مشکل می شود اما نه به این معنا که کور می شویم بلکه از آن رو دیگر نمی بینیم که ابزار دیدن ما دچار مشکل شده است .
تاریکی روح
برای روح یک سلسله حجاب هاى ظلمانى و یک سلسله حجاب هاى نورانى و یا نورى وجود دارد که موجب تاریکی روح می شود ، آدمى در سیر عبودى و سلوک الى الله و رسیدن به ملکوت ، باید از این حجاب بگذرد تا به لقاى حق و لقاى وجه الهى نایل آید.
گرچه حقیقت حجاب هاى ظلمانى و نورانى و چگونگى آنها، با تحلیل عقلى، توضیح لفظى، ترسیم فکرى و تصویر ذهنى روشن نمى گردد و حقیقت امر بالاتر از این است که در قالب الفاظ و عبارات بیاید و چیزى است که براى اهل عمل و آنانى که عیناً مى یابند، معلوم و مشهود است و نه براى غیر آنان؛ اما در عین حال مى توان از مجموع آیات، حجاب هاى ظلمانى و نوارنى را در حدّ امکان توضیح داد.
حجاب هاى ظلمانى
«حجاب هاى ظلمانى» عبارت است از حجاب تعلّق به بدن مادى، کفر و شرک و عناد با حق و آیات الهى، عقاید و افکار باطل و ناصحیح، اخلاق و اوصاف رذیله، حجاب عادات، اوهام و تخیّلات ، گناهان و تعلّق و اسارت به مظاهر مادى و آنچه غیر حضرت حق است. به بیان دیگر «حجاب هاى ظلمانى» عبارت است از هر خصوصیت و رنگى که عارض روح انسان شده، او را به سوى غیر خداى متعال سوق داده و در جهت غیر او و دورى و فرار از او، قرار مى دهد؛ مانند: تکاثر، تفاخر، مباهات، کبر، غرور، جاه طلبى، شهرت طلبى و نظایر اینها از اوهام و تخیّلات. این حجاب ها هر کدام به شکل خاصى حاجب حضرت حق بوده و فاصله میان انسان و حق مى گردد و روح را به قید و بند مخصوص کشیده و محجوب و تاریک مى کند.
مرحوم ملاصدرا برخی از این حجاب ها و راه برطرف کردن کردن آن ها را این گونه بیان کرده است:«در تهذیب نفس، سالک باید با حجاب های درونی به مبارزه برخیزد.این حجاب ها عبارتند از:
1-حجاب مال، که را می توان با بخشش مال از میان برد.
2-حجاب مقام، که آن را می توان با دوری جستن از مناصب دنیوی نابود ساخت. تواضع و دوری از شهرت جویی نیز کمک به از میان بردن حجاب مقام می کند.
3-حجاب تقلید، که با مجاهده علمی صحیح و دوری از مجادله، قابل اصلاح است.
4-حجاب معصیت، که با دوری از گناه و توبه قابل درمان است.[« عرفان و عارف نمایان» ترجمه کسر اصنام الجاهلیة، ص 816 ]حتی علمی که باعث جدل، عجب، فخر فروشی، تکبر و.. گردد، جزو حجب ظلمانی قرار میگیرد. حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) در این زمینه میفرمایند:
«هر چه این مفاهیم، در قلب سیاه و غیر مهذّب انباشته گردد، حجاب زیادتر می شود. در نفسی که مهذّب نشده علم، حجاب ظلمانی است؛ «العلم هو الحجاب الأکبر»؛ لذا شرّ عالِم فاسد برای اسلام، از همه شرور خطرناک تر و بیش تر است. علم، نور است؛ ولی در دل سیاه و قلب فاسد، دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد. علمی که انسان را به خدا نزدیک می کند، در نفس دنیا طلب باعث دوری بیش تر از درگاه ذی الجلال می گردد. علم توحید هم اگر برای غیر خدا باشد، از حجب ظلمانی است؛ چون اشتغال به ما سوی الله است. اگر کسی قرآن کریم را با چهارده قرائت «لما سوی الله» حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دوری از حق تعالی، چیزی عاید او نمی شود.»[جهاد اکبر،212] البته چنین نیست که همه حجاب هاى ظلمانى، ماهیت واحد و واقعیت یکسانى داشته باشند و حاجب بودن همه آنها نیز داراى شکل یگانه اى بوده و کنار زدن همه آنها از طریق واحدى انجام گیرد؛ بلکه هر کدام به نحوى حاجب است. به عنوان مثال تعلق روح به بدن مادى حجاب به خصوصى است که با حجاب هاى ظلمانى، فرق مى کند و به نحو خاصى روح را در جهت دور شدن از خداى متعال قرار داده و حاجب میان روح و خداى متعال مى گردد و از این رو باید هر یک از آنها را از طریق مخصوصى کنار زد. در باب حجاب ظلمانى نگا: مقالات، ج 1، صص 42 – 46 و 63 – 78.
حجاب هاى نورانى
واژه حجاب نورانی که در تعبیرات عرفانی مشاهده می شود، عبارت است از هر مرحله از مراحل سیر و سلوک روحانی که توقف سالک در آن، مانع از صعود به مراحل بالا باشد؛ در واقع هر نوع توجه استقلالی به عوامل رشد و تکامل معنوی، حجاب نورانی نامیده می شود.
در عین حال موضوع حجاب هاى نورانى با صراحت کامل – همانند حجاب هاى ظلمانى – در آیات و روایات بیان نشده است؛ بلکه از اشارات و نکات مخصوص و از تعبیرات ویژه اى که در برخى آیات قرآن وجود دارد، استفاده مى شود. در مجموع مى توان گفت: حجاب هاى نور، حقایق غیر مادى و موجودات نورى و مراتب مختلف هستند و هر کدام به اندازه سعه وجودى و قابلیّت و ظرفیّت خود، جلوه گاه وجه حق بوده و آن را نشان مى دهند.
به عبارت دیگر، در همان حال که حجب نورى، وجه الهى را نشان مى دهند، حجاب هاى وجه او نیز مى باشند. در واقع شهود وجه حق در این جلوه گاه نورى، شهود وجه او در آینه هاى محدود است. در حالى که وجه حق نه حدودى دارد و نه نهایتى؛ بى حدّ و بى نهایت و محیط است و ذات و حدود ذاتى تجلى گاههاى نورى، همانند پرده ها و قالب ها است که در عین مظهریت براى وجه حق، مانع و حاجب از ظهور تام وجه او و مانع و حاجب از شهود کامل است.
«إِلَهِى هَبْ لِى کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ»مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز