خانه » همه » مذهبی » تبرّک – جزء ۱۳ سوره یوسف، آیه ۹۶ – ۹۳

تبرّک – جزء ۱۳ سوره یوسف، آیه ۹۶ – ۹۳


تبرّک – جزء ۱۳ سوره یوسف، آیه ۹۶ – ۹۳

۱۳۹۵/۱۲/۰۲


۷۳۲ بازدید

پرسش ۱ . فلسفه تبرک چیست؟

پرسش ۲ . آیا تبرک جستن به مکان ها و اشیاى مقدس، شرک نیست؟

«اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُوهُ عَلى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیراً وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ. وَ لَمّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ. قالُوا تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ. فَلَمّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً»[ یوسف 12، آیه 93-96.]؛

«[یوسف به برادرانش گفت] این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید او بدین سبب بینا مى شود و همه کسان خود را نزد من آورید و هنگامى که کاروان به راه افتاد و از مصر فاصله گرفت، پدرشان به تنى چند از پسرانش که نزد او بودند گفت: اگر مرا کم خرد نشمارید، بى شک من بوى یوسف را مى شنوم. گفتند به خدا سوگند تو در همان اشتباه گذشته خود هستى که یوسف را این گونه دوست مى دارى و هنگامى که مژده رسان آمد، پیراهن را بر چهره یعقوب افکند و او بینا شد»



«تبرک» به معنى مبارک شدن و برکت پیدا کردن است.

در پاسخ به این سؤال، چند مطلب را اگر در نظر بگیریم، به سهولت پاسخ آن را در مى یابیم. این مطالب عبارتند از:

1. تبرک، منشأ و مبداء و ریشه قرآنى دارد. زمانى که حضرت یعقوب نبى علیه السلام از فراق یوسف نابینا شد، به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایى خود را باز یافت؛ «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[ یوسف 12، آیه 96.]؛ «پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت؛ پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بى شک من از [عنایت] خدا چیزهایى مى دانم که شما نمى دانید»؟ تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونه اى از تبرّک و استشفا به چیزى است که به شکلى، منسوب به اولیاى الهى است.

نقل این داستان توسط قرآن و عدم رد آن، نشان دهنده تأیید آن مى باشد.

2. در تاریخ نبى مکرم اسلام صلى الله علیه و آله نیز چنین چیزى اتفاق افتاده است. بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنى، اصحاب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هنگام وضو گرفتن وى، هجوم مى آوردند؛ تا هر کسى قطره اى از آب وضوى او را به عنوان تبرّک، برگیرد؛ به گونه اى که نمى گذاشتند قطره اى از آب وضوى پیامبر صلى الله علیه و آله بر زمین بریزد و اگر به کسى چیزى نمى رسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مى کرد.[ صحیح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330.]

مورد دیگر این که پیامبر قباى خود را کفن فاطمه بنت اسد قرارداد و در قبر او خوابید؛ تا به برکت این عمل، فاطمه بنت اسد از سختى شب اول قبر در امان باشد.[ شیخ کلینى، اصول کافى، ج 1، کتاب الحجه، باب مولد امیرالمؤمنین علیه السلام، ح 2.]

سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذاى پیامبر صلى الله علیه و آله، چاه هایى که آن حضرت از آنها آب نوشیده بود و… – چه در زمان حیات او و چه بعد از رحلت وى – بوده است.[ صحیح بخارى، ج 3، ص 35؛ المغازى؛ فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68.]

بنابراین، اصل تبرک، جایز است؛ ولى باید توجه داشت که اشیاى متبرک شده، هیچ اختیارى از خود ندارند و هیچ مشکلى را به خودى خود نمى توانند از انسان برطرف کنند و حتى حفظ خود آن پارچه ها و پرده کعبه و ضریح امام علیه السلام با خداوند است.

3. اگر تبرّک جستن به قطرات آب ویا ظرف غذاى پیامبر صلى الله علیه و آله، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت، نهى و بازداشتن اصحاب از این عمل بود؛ چنان که در مورد تصور مردم – هنگام فوت ابراهیم، فرزند آن حضرت – درباره ارتباط خورشید گرفتگى با غم پیامبر صلى الله علیه و آله، وى بر فراز منبر، مردم را از این خرافه نهى فرمود. اصولاً مبارزه با شرک و خرافه پرستى، جزء اصلى ترین وظایف پیامبران بوده است.

آیا تبرک جستن عامه مردم به بزرگان و یا اشیا، شرک است؟

قطعا چنین نیست؛ حتى اکنون که هر ساله پرده کعبه تعویض مى شود، پرده سال قبل را قطعه قطعه مى کنند و با تشریفات خاص به عنوان احترام، به کشورها و سفراى آنان هدیه مى دهند. سؤال ما این است که معناى این عمل، آیا چیزى غیر از تبرّک است که خود وهابیون آن قدر از آن نهى مى کنند؟

حال پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبتند و احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا، هیچ چیزى ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشى از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگى و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار مى باشند. بوسیدن ضریح امامان علیهم السلامو اولیاى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزى را که منتسب به معشوق است، مى بوید و مى بوسد و به سینه مى چسباند. براى زائر امام معصوم علیه السلام، سنگ و چوب، ارزشى ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش، یعنى امام معصوم علیه السلاماست. بنابراین، بوسیدن و تبرک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالى)، شرک نیست.

براساس داورى وهابیان – که صرف بوسیدن و تبرک جستن و ابراز محبت به آثار اولیاى الهى شرک و حرام است – پیامبر اکرم و اصحابش و نیز یعقوب نبى و همه انسان ها – حتى خود وهابیان که فرزندان خود را مى بوسند – مرتکب شرک و حرام شده اند و فرق گذاردن بین بوسیدن کسى که زنده است و ضریح کسى که از دنیا رفته، دلیل قابل قبولى ندارد؛ اگر شرک است، باید هر دو مورد، شرک باشد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد