خانه » همه » مذهبی » تحول در علوم انسانی

تحول در علوم انسانی


تحول در علوم انسانی

۱۳۹۶/۰۹/۱۷


۵۹۷ بازدید

چرا در علوم انسانی و اجتماعی ضعف داریم

در پاسخ به این مسئله لازم است قدرى در محتواى درسى مطالب علوم انسانى مطرح شده در محافل علمى دقت نمود . نمى‌دانیم آشنایى شما با محتواى متون علوم انسانى تا چه اندازه است . اما در یک ارزیابى کلى مى‌توان گفت ، مبناى بسیارى از مطالبى که امروزه تحت عنوان علوم انسانى در دانشگاه‌هاى ما تدریس مى‌شود ، و ذهن بى‌آلایش جوانان پاک ما را پذیراى محتواى خود مى‌کند ، چیزى جز مبانى که در نگرش‌هاى انسان‌محور غرب مورد تأکید قرارگرفته نیست . تمدن غرب پس از جریان رنسانس و روى‌آورى به نگرش‌هاى سکولاریستى در مسائل اجتماعى ، به طراحى مبانى فکرى و عقدیدتى این نظریه نیز پرداخت ، که نتایج آن در قالب علوم انسانى که در دانشگاه‌هاى معتبر غربى تدریس مى‌شود ، هویدا شد . برخى از نخبگان جامعه ایران نیز هنگامى که اولین مواجهه‌ها را با تمدن غرب پیدا کردند ، اقدام به اخذ بدون تصرف این علوم کردند . در حالى که جامعه ما براى رفع برخى علل عقب‌ماندگى‌هاى خود به دنبال اخذ مسائل تکنیکى از دیگران بود ، برخى جریان‌هاى فکرى به جاى رفع این معضل ، مى‌خواستند دست به اصلاح محتواى فکرى و هویتى جامعه بزنند . تعبیرى که گفته مى‌شد ، اگر ایرانى بخواهد پیشرفت کند باید از فرق سر تا نوک پایش غربى شود ، در راستاى همین امر تحلیل مى‌شود . از این حیث جریان غرب‌زده یا به تعبیرى روشنفکرى غرب‌زده دست به ترجمه مو به مو محتواى علوم انسانى غربى ، جهت تدریس در مراکز علمى ایران و پایه‌گذارى نهضت ترجمه نمود . امرى که هنوز که هنوز است مبانى کلى طرح‌هاى علوم انسانى در دانشگاه‌ها را تشکیل مى‌دهد . به ندرت اساتید متعهدى پیدا مى‌شوند که از نظر عملى و علمى بتوانند خود را از سیطره این محتوا خارج کرده ، به ارائه طرح‌هاى بومى و متناسب با هویت دینى و ملى جامعه ایران در زمینه علوم انسانى بپردازند . از جمله نتایج این سیطره این است که جوان متعهد مسلمان ، پس از طى مراحل دانشگاهى در علوم انسانى ، على‌رغم تمایلات دینى و ملى‌اش ، به فردى دلبسته به نظام هویتى غربى تبدیل مى‌شود .
انقلاب اسلامى در راستاى احیاى تمدن ، هویت و تفکر ، دینى و اصیل جامعه ایران ، دست به انجام برخى تغییرات در مسائل علمى زد . لزوم انقلاب فرهنگى در دانشگاه‌ها ، ایجاد مراکز متعدد علمى و پژوهشى ، جهت تنظیم متون علوم انسانى متناسب با هویت انقلاب اسلامى ، همه و همه به جهت رفع همین نقایص بود . على‌رغم این دغدغه ، هنوز که هنوز است در ابتداى مسیر هستیم . به این معنى که هنوز نتوانسته‌ایم به صورت جامع و کامل به علوم انسانى بومى مبتنى بر آموزه‌هاى اصیل انقلاب اسلامى دست‌یابیم . جوان متدین و انقلابى ایرانى را بر سر کلاس‌هایى مى‌فرستیم ، که در برخى موارد استاد و متن آن محتواى ضددینى و هویتى دارند ، نتیجه آن فارغ‌التحصیلى نخبگانى است که اگر عرق ملى نداشته باشند ، داراى افکارى ضداسلامى از نظر محتوا مى‌شوند ، اگرچه ممکن است به دلیل تقید به دیانت و اخلاق چندان پایبندى عملى به آموخته‌هاى خود نداشته باشند . اما در این میان هستند معدود افرادى که به جهت اعتقاد علمى و عملى به محتواى آموزشى خود ، جریانى را ایجاد کنند که در تقابل عملى با نظام اسلامى قرارگیرد . با ایجاد آشوب‌هاى خیابانى به خیال تغییر محتواى اسلامى و ایرانى نظام ایران باشند .
از این جهت منطقى است که جریان‌هاى عیمق ، بصیر و موشکاف ، که دغدغه فضاهاى فکرى ، فرهنگى و هویتى جامعه را دارند از محتواى غیراسلامى و غیربومى علوم انسانى گلایه‌مند بوده مسائل رخ داده را منتسب به این محتوا بدانند .
پرسشگر محترم، جنبش تحول در علوم انسانی غایت خود را بازنگری در علوم انسانی دانشگاهها و بومی سازی آنها تعریف کرده است. از آنجا که علوم انسانی برای ساختن اجتماع نقش موثری دارد، برای ساختن جامعه اسلامی باید علومی داشت که با مبادی و منابع اسلام و فرهنگ ایران زمین در تضاد نبوده و حتی اصول خود را از اسلام و فرهنگ ایرانی – اسلامی بومی گرفته باشد. به یقین چنین علومی می تواند در برنامه­ریزی­های استراتژیک نظام جایگاه ویژه­ای را در ارائه برنامه های نظام اسلامی ایفا کند.رهبر معظم انقلاب در این باره می فرمایند: «طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عظیم دانشجوئى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام نور و بقیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزى که معتقد به جهان‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینى اسلامى باشد و بخواهد جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو براى این رشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها میگیریم؟این نگران کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. این از جمله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى چیزهائى است که بایستى مورد توجه قرار بگیرد؛ هم در مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مرکز تصمیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرى که در اینجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و بیرون دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها.»[1]امروزه مسأله تدوین الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت به عنوان هدف کلان نظام مطرح شده است که تدوین علوم انسانی سازگار با اهداف نظام زمینه تحقق این الگو را فراهم خواهد آورد. در بررسی علوم انسانی باید به نکات زیر توجه کرد.1. عدم کارآیی علوم انسانی رسمی در حل مشکلات کلان جوامع بشری: با گذشت چند قرن از تأسیس دنیای مدرن، امروزه بشر دچار مشکلاتی شده است که علوم انسانی از حل آن عاجزند. مشکلاتی از قبیل بحران هویت، عدم وجود سیستم عادلانه تولید و توزیع ثروت، فروپاشی نظام خانواده، شیوع بیماریهای روانی فردی و اجتماعی، عدم جوابگویی دولتها در برابر اعتراضات مردمی به ضعف ساختارهای حکومتی، عدم کارآیی لازم سازمانهای بین المللی در تأمین امنیت در جهان و … همه و همه بیانگر ناکارآمدی علوم انسانی مدرن در حل بحران تمدن معاصر است. با وجود این وضعیت عاقلانه نیست علومی که ناکارآمدی آنها در خاستگاه شان اثبات شده، در کشور ما به عنوان راه­حل مشکلات کشور و منبع اصلی در برنامه ریزیهای آینده نظام اسلامی مورد اعتماد قرار گیرند. 2. لزوم تغییر و تحول در مبانی فکری علوم انسانی: علوم انسانی موجود تحت تأثیر مبانی فکری غرب مدرن بوده و با تکیه بر اومانیسم بنا نهاده شد. طبیعتاً کشوری با قدمت تاریخی ایران و غنای دینی و فرهنگی خود توانایی ظرفیت سازی برای بنا نهادن علوم انسانی بر اساس مبادی و منابع بومی خود را دارد.رهبر انقلاب در این باره می فرمایند: «من درباره‌ى علوم انسانى گلایه‌اى از مجموعه‌هاى دانشگاهى کردم -بارها، این اواخر هم همین جور- ماعلوم انسانى‌مان بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب مبتنى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا،مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمه‌اى، بدون اینکه هیچ‌گونه فکرتحقیقىِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می‌آوریم تو دانشگاه‌هاى خودمان و در بخش‌هاى مختلف این‌ها را تعلیم میدهیم؛ در حالى که ریشه و پایه و اساس علوم انسانى را در قرآن باید پیدا کرد. یکى از بخش‌هاى مهم پژوهش قرآنى این است. باید درزمینه‌هاى گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانى علوم انسانى را در قرآنکریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسى و مهمى است. اگر این شد، آن‌وقت متفکرین و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانى می توانند بر این پایه و براین اساس بناهاى رفیعى را بنا کنند. البته آنوقت می توانند از پیشرفت‌هاى دیگران،غربى‌ها و کسانى که در علوم انسانى پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبناى قرآنى باشد. [2]»3. بنابراین جنبش بومی­سازی علوم انسانی برای آینده نظام و انقلاب تعیین کننده است. از یک طرف علوم موجود ناکارآمدند و از سویی دیگر این نظام و انقلاب راهی به جز حرکت به سوی دسترسی به اهداف و آرمانهای خود ندارد. پس برای طی طریق باید علوم مورد نیاز خود را تولید کنیم.ایشان در این مورد فرموده اند:« اینکه بنده درباره‌ علوم انسانى در دانشگاه‌ها و خطر این دانش‌هاى ذاتاً مسموم هشدار دادم -هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان – به خاطر همین است. این علوم انسانى‌اى که امروز رائج است، محتواهائى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران مى‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسى داخلى، خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزه‌هاى علمیه و علماى دین پشتوانه‌هائى هستند که موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، براى برنامه‌ریزى، براى زمینه‌سازى‌هاى گوناگون. پس نظام اسلامى پشتوانه‌اش علماى دین و علماى صاحب‌نظر و نظریات اسلامى است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزه‌هاى علمیه است، چون تکیه‌گاه اوست .[3]»در تبیین این رهیافت، رهبر انقلاب راهکارهایی نیز در جلسات مختلف بیان فرموده اند. اهم نکات مورد تأکید ایشان عبارتند از: ضرورت احیای روح تحول گرایی و اعتقاد به لزوم تغییر و تحول،تهذیب نفس و اخلاق و تقویت ایمان، خوب درس خواندن، اعتماد به نفس، پرهیز از حرف‌ و شعارهای‌ تکراری در پایبندی به جنبش نرم افزاری.در این موضوع هنوز گامهای اساسی برداشته نشده و منابع معدودی در اختیار است که می توان گفت جامعترین منبع در این مورد آثار دو همایش تحول در علوم انسانی است که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شده و مقالات را می توان از طریق آدرس اینترنتی http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/Home.aspx?wid=51 به دست آورد.[1] بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها 8/6/1388[2] بیانات در دیدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه کشور 28/7/1388[3] بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/7/1389

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد