۱۳۹۶/۰۲/۱۲
–
۹۵۴ بازدید
۲۰سالمه قراره ازدواج کنم..خیلی میترسم چکار کنم که استرسمو کم کنم
از این که با ما مکاتبه کردید، و درخواست مشاوره نمودید، سپاسگزاریم. امید است این رویه و روحیه را تا پایان زندگی حفظ کرده و با مشورت و کمک گرفتن از راهنمائی دیگران، در مسیر پرفراز و نشیب زندگی، همیشه گامهای موفق بردارید.
دانشجوی گرامی ؛ ترس از ازدواج از مسائل عمده و پیچیده ای است که ذهن اغلب جوان ها را به خود مشغول کرده است. تا جایی که این مسئله در بسیاری از موارد باعث سخت گیری های زیادی در زمینه ی ازدواج شده و منجر به بروز مشکلاتی از جمله بالا رفتن سن ازدواج گشته است.
انسانها غالبا از کارهایی که تا به حال انجام نداده اند و تجربه نکرده اند یک ترس و دلهره تقریبا طبیعی در خود احساس میکنند . حتما تا به حال اموری را برای اولین بار تجربه کرده اید که در مرتبه اول با ترس نیز همراه بوده است مثلا صحبت در جمع برای اولین بار ، رانندگی و سوار ماشین شدن ، مسافرت با هواپیما و خیلی از موارد دیگر که بعد از چندین بار انجام دادن لذت آور نیز میشود. بنابراین مقداری از این ترس طبیعی هست و جای نگرانی ندارد.
در بین جوانان علل گوناگون و متفاوتی برای این ترس بیان میشود که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد
1- برخی احساس می کنند هنوز آمادگی روحی روانی برای ازدواج ندارند و وقت آن فرا نرسیده در حالی که در کارهای مهم دیگری موفق بوده و سن شان نیز بالا رفته است .
2- بعضی از آماده نبودن شرایط اقتصادی خود سخن گفته و میگویند شاید از پس مخارج زندگی بعد از ازدواج بر نیاییم در حالی که درآمد مناسبی داشته و وضعشان خیلی هم بد نیست.
3- گاهی نیز سخت بودن انتخاب همسر مناسب و ترس از اینکه شاید آینده و زندگی جوان به خاطر انتخاب نادرست نابود شود باعث ترس از ازدواج در آنها میشود.
4- برخی از جوانان نیز بخاطر شناخت غیر واقعی خود از ازدواج دچار دلهره و اضطراب گشته و ترس از این کار در آنان شکل میگیرد که در این صورت با تغییر آن شناخت ذهنی ، آرامش و حتی رغبت به ازدواج جای آن ترس را خواهد گرفت .
البته در برخی از موارد نیز دلیل ترس از ازدواج و یا هر امر دیگری به دوران کودکی برمیگردد .که شناسایی علل آن نیازمند کمک جستن از افراد خبره ای چون روانکاو را ضروری می نماید ؛چرا که در این صورت گاه خود شخص نیز هیچ علتی را برای چنین حالتی پیدا نمیکند.
اما در مورد این که چگونه می توان بر این ترس غلبه کرد؟ باید گفت : ابتدا باید دلایل ترس از ازدواج به خوبی بررسی گردد تا در جهت حل آن شیوه ای متناسب با آن را در پیش گرفت .
اما شاید بتوان عواملی که منجر به ترس از این امر مقدس می شوند را به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
1) مشکلات و موانعی که بر سر راه ازدواج قرار دارند.
خاستگاه چنین ترسی بیش از هر چیز رسم و رسومات دست و پاگیر و بدعت هایی می باشد که بر سر راه جوان ها قرار گرفته است. ترس از برآورده کردن توقعات خانوده و اطرافیان، تأمین مبالغ هنگفت برای جشن عروسی، تهیه ی مسکن، فراهم کردن جهیزیه های آنچنانی و… از جمله مواردی است که قدم ها را در راه ازدواج سست می کند.
البته نگرانی برای این موارد تا حدی منطقی است؛ چرا که نمی توان لزوم تأمین احتیاجات و ملزومات یک زندگی معمولی را انکار نمود. اما تا جایی این ترس را منطقی و معقول می دانیم که توقعات نیز معقول باشند.
راه حل این مشکل خود بحثی جداگانه می طلبد ، و آن این است که چگونه این بدعت ها را از میان برداریم تا راه ازدواج اندکی هموارتر گردد.
۲) ترس از سرنوشت سازترین تصمیم زندگی.
عمده ترین دلیل برای ترس از ازدواج ، ترس از تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی است. انتخاب کسی که فرد می خواهد تا آخر عمر با وی بماند و بقیه ی زندگی خود را با وی تقسیم کند. در واقع ازدواج تصمیمی است برای باقی مانده ی عمرمان. پس بدیهی است که برای چنین انتخابی سرنوشت ساز، ترس و اضطراب به ما روی می آورد.
اغلب جوان ها به این می اندیشند که اگر ازدواج کنند ممکن است پشیمان شوند ، می ترسند از این که شاید درباره ی طرف مقابل قضاوت اشتباه کرده باشند و تصمیمی بگیرند که آینده شان را تباه کند ، این که ممکن است انتخابشان احساسی باشد و با گذر زمان متوجه اشتباهشان شوند ، و این که شاید عدم تفاهم و اختلاف سلیقه برایشان مشکل ساز گردد. اکثراً از این مسئله در هراسند که شاید طرف مقابل آن کسی نباشد که می خواهند ، و یا می ترسند خودشان نتوانند به خوبی از پس وظائف همسرداری برآیند. حتی بعضی اندکی گام را فراتر نهاده و به بررسی تمام مسائل زندگی آینده می پردازند ، از جمله تربیت صحیح فرزندان، تأمین آینده ی آن ها و… و گاه افراط در این مورد باعث می شود برای قدم گذاشتن در این راه دچار تردید گردند.
در بسیاری موارد ترس از ازدواج تنها به انتخاب صحیح ِ یک فرد محدود نمی شود ، گاه افراد از این مسئله در هراسند که ممکن است نتوانند رابطه ی مناسبی با خانوده ی همسر خود برقرار کنند. چرا که ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه دو خانواده را به هم نسبت می دهد.
از دیگر دلایل اضطراب برای تصمیم گیری، ترس از عدم تحقق وعده های طرف مقابل می باشد ، یعنی قول و قرارهایی که ممکن است پس از ازدواج به آن ها عمل نشود. زیرا در خیلی از موارد ، دختر و پسر به ظاهر بر سر موضوعی به تفاهم می رسند ، اما وارد زندگی که می شوند قضیه صورت دیگری پیدا می کند و باعث ایجاد اختلاف می شود. دلیل این عدم تفاهم هم یا به این خاطر است که گاه دختر و پسر خیلی سطحی به یک موضوع فکر می کنند ، ولی در زندگی حقیقی به مشکلاتی برمی خورند که پیش بینی نکرده بودند ، و یا به این دلیل است که در برخوردهای اول اغلب سعی دارند خود را فردی شایسته و مطلوب نشان دهند و بدین منظور گاه وعده هایی به طرف مقابل می دهند که خلاف تفکرات و امیال و اعتقاداتشان است.
در واقع ترس از عدم شناخت کامل طرف مقابل احساسی است که به سراغ اغلب افراد می آید و باعث می شود در تصمیم گری دچار تردید گشته و در یک جمله «از ازدواج بترسند».
بدیهی است که افراط در بها دادن به چنین ترسی می تواند مشکل ساز باشد. به خصوص با بالا رفتن سن و دور شدن از هیجانات نوجوانی، فرد بیش از پیش به زندگی و حقایق آن فکر می کند و اگر در این زمینه دچار افراط شود ، همین تفکر زیاد باعث می شود آن شخص دچار وسواس در انتخاب گردد.
اما اگر این ترس کنترل شود ، می تواند مفید هم باشد. زیرا این احساس باعث می شود در شناخت طرف مقابل بیشتر دقت کرده و تصمیمی سطحی و غیرمنطقی نگیریم.
برای غلبه بر این احساس، باید در درجه ی اول به خدا توکل کرد و از او کمک خواست، و در کنار آن با فکر و صحبت و تحقیق درخصوص طرف مقابل سعی در گرفتن تصمیمی منطقی نمود.
در هر صورت انتخاب سخت است، تصمیم گیری برای ادامه ی زندگی دلهره آور است، غلبه بر تردیدها بسیار مشکل می باشد…
لیکن تفکر و تحقیق و صحبت کردن و به بحث گذاشتن عادات و اخلاق و سلایق و اعتقادات طرفین، و در کنار آن شناخت متقابل خانواده ها، باعث می شود تا حد زیادی بتوانیم این تردیدها را در خود از بین برده و به شناختی کامل تر نائل آییم تا درنهایت به تصمیمی درست تر نزدیک شویم.
اکنون برای رهایی از این ترس مطالب زیر را با دقت مطالعه کنید:
1- به عوامل ترس زاى موجود در ذهن پاسخ داده شود؛ مثلاً به خود بگویید: چرا از ازدواج می ترسم ؟ بعد با استفاده از مطالب فوق الذکر و مطالعه کتب مناسب به خود بگویید: به این دلایل ازدواج ترس ندارد؛ یعنى، با دلیل قانع کننده، به مقابله ذهنى و شناختى با ترس خود بروید. تلقین ها و افکار اجباری ناصحیحی نسبت به ازدواج وجود دارد که می تواند ترس افراد را چند برابر و حتی از دید خودشان (فقط از نگاه خودشان) تبدیل به واقعیت کند.
بنابراین ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز میترسید. در واقع بیشتر افراد از خود ازدواج نمیترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس میکنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح میکند، در ذهن خود مجسم کنید.
2- ترسهایتان را مخاطب قرار دهید.
اگر اطرافیانتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمیتوانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمیشوید. اگر احساس میکنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که میتوانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنههایی که باعث ایجاد ترس در شما میشود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی میتوانید بردارید.
3- مشورت بخواهید.
از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرفهایشان به این نکته هم اشاره میکنند: «همیشه سعی میکنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم»، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما میشود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.
4- تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری مینمایند؟
شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با یک شخص بخصوص میترسید. یک نکته مهم این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زندگی نباشید.
5- هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید.
شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمیتوانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج میکنند و زمانیکه مشاهده میکنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی میافتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.
6- به اهمیت موضوع ازدواج در زندگی انسانها توجه داشته باشید.
توجه به اهمیت ازدواج می تواند محرک مناسبی در جهت اقدام بدان و زدودن ترس از ازدواج باشد. مگر نه این که ازدواج سنت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله است؟ مگر نه این که این امر از فرائض دینی و یکی از پسندیده ترین و مؤکد ترین اعمال نزد خداوند است؟ مگر ازدواج کامل کننده ی دین نیست؟
پیامبراکرم صلی الله و علیه و آله می فرماید: « کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را محکم نگه داشته است و برای نگهداری نیمه دوم باید تقوای خدا در پیش گیرد ».
– ازدواج با همسری شایسته دین انسان را تا حد بالایی حفظ می کند.
– به طهارت معنوی و روحی کمک می کند.
– ازدواج موجب رسیدن به بلوغ روحی و روبه رو شدن با حقایق زندگی است.
– ازدواج یافتن احساس « مرد شدن »یا « زن شدن » به دنبال زندگی زناشویی است و موجب هدفدار شدن زندگی می شود.
بهرهمندی کافی از پشتوانههای معنوی، تعادل بین خواستهها و امکانات و افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس از دیگر مواردی است که باعث می گردد نگاه افراد به ازدواج تغییر یابد.
خواهر گرامی امیدوارم با توجه به نکات فوق و با استعانت از خداوند متعال بر ترستان غلبه کنید و با انتخاب همسری شایسته زندگی شاد و موفقی در پیش رو داشته باشید.
باز هم با ما مکاتبه کنید.
دانشجوی گرامی ؛ ترس از ازدواج از مسائل عمده و پیچیده ای است که ذهن اغلب جوان ها را به خود مشغول کرده است. تا جایی که این مسئله در بسیاری از موارد باعث سخت گیری های زیادی در زمینه ی ازدواج شده و منجر به بروز مشکلاتی از جمله بالا رفتن سن ازدواج گشته است.
انسانها غالبا از کارهایی که تا به حال انجام نداده اند و تجربه نکرده اند یک ترس و دلهره تقریبا طبیعی در خود احساس میکنند . حتما تا به حال اموری را برای اولین بار تجربه کرده اید که در مرتبه اول با ترس نیز همراه بوده است مثلا صحبت در جمع برای اولین بار ، رانندگی و سوار ماشین شدن ، مسافرت با هواپیما و خیلی از موارد دیگر که بعد از چندین بار انجام دادن لذت آور نیز میشود. بنابراین مقداری از این ترس طبیعی هست و جای نگرانی ندارد.
در بین جوانان علل گوناگون و متفاوتی برای این ترس بیان میشود که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد
1- برخی احساس می کنند هنوز آمادگی روحی روانی برای ازدواج ندارند و وقت آن فرا نرسیده در حالی که در کارهای مهم دیگری موفق بوده و سن شان نیز بالا رفته است .
2- بعضی از آماده نبودن شرایط اقتصادی خود سخن گفته و میگویند شاید از پس مخارج زندگی بعد از ازدواج بر نیاییم در حالی که درآمد مناسبی داشته و وضعشان خیلی هم بد نیست.
3- گاهی نیز سخت بودن انتخاب همسر مناسب و ترس از اینکه شاید آینده و زندگی جوان به خاطر انتخاب نادرست نابود شود باعث ترس از ازدواج در آنها میشود.
4- برخی از جوانان نیز بخاطر شناخت غیر واقعی خود از ازدواج دچار دلهره و اضطراب گشته و ترس از این کار در آنان شکل میگیرد که در این صورت با تغییر آن شناخت ذهنی ، آرامش و حتی رغبت به ازدواج جای آن ترس را خواهد گرفت .
البته در برخی از موارد نیز دلیل ترس از ازدواج و یا هر امر دیگری به دوران کودکی برمیگردد .که شناسایی علل آن نیازمند کمک جستن از افراد خبره ای چون روانکاو را ضروری می نماید ؛چرا که در این صورت گاه خود شخص نیز هیچ علتی را برای چنین حالتی پیدا نمیکند.
اما در مورد این که چگونه می توان بر این ترس غلبه کرد؟ باید گفت : ابتدا باید دلایل ترس از ازدواج به خوبی بررسی گردد تا در جهت حل آن شیوه ای متناسب با آن را در پیش گرفت .
اما شاید بتوان عواملی که منجر به ترس از این امر مقدس می شوند را به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
1) مشکلات و موانعی که بر سر راه ازدواج قرار دارند.
خاستگاه چنین ترسی بیش از هر چیز رسم و رسومات دست و پاگیر و بدعت هایی می باشد که بر سر راه جوان ها قرار گرفته است. ترس از برآورده کردن توقعات خانوده و اطرافیان، تأمین مبالغ هنگفت برای جشن عروسی، تهیه ی مسکن، فراهم کردن جهیزیه های آنچنانی و… از جمله مواردی است که قدم ها را در راه ازدواج سست می کند.
البته نگرانی برای این موارد تا حدی منطقی است؛ چرا که نمی توان لزوم تأمین احتیاجات و ملزومات یک زندگی معمولی را انکار نمود. اما تا جایی این ترس را منطقی و معقول می دانیم که توقعات نیز معقول باشند.
راه حل این مشکل خود بحثی جداگانه می طلبد ، و آن این است که چگونه این بدعت ها را از میان برداریم تا راه ازدواج اندکی هموارتر گردد.
۲) ترس از سرنوشت سازترین تصمیم زندگی.
عمده ترین دلیل برای ترس از ازدواج ، ترس از تصمیم گیری و انتخاب شریک زندگی است. انتخاب کسی که فرد می خواهد تا آخر عمر با وی بماند و بقیه ی زندگی خود را با وی تقسیم کند. در واقع ازدواج تصمیمی است برای باقی مانده ی عمرمان. پس بدیهی است که برای چنین انتخابی سرنوشت ساز، ترس و اضطراب به ما روی می آورد.
اغلب جوان ها به این می اندیشند که اگر ازدواج کنند ممکن است پشیمان شوند ، می ترسند از این که شاید درباره ی طرف مقابل قضاوت اشتباه کرده باشند و تصمیمی بگیرند که آینده شان را تباه کند ، این که ممکن است انتخابشان احساسی باشد و با گذر زمان متوجه اشتباهشان شوند ، و این که شاید عدم تفاهم و اختلاف سلیقه برایشان مشکل ساز گردد. اکثراً از این مسئله در هراسند که شاید طرف مقابل آن کسی نباشد که می خواهند ، و یا می ترسند خودشان نتوانند به خوبی از پس وظائف همسرداری برآیند. حتی بعضی اندکی گام را فراتر نهاده و به بررسی تمام مسائل زندگی آینده می پردازند ، از جمله تربیت صحیح فرزندان، تأمین آینده ی آن ها و… و گاه افراط در این مورد باعث می شود برای قدم گذاشتن در این راه دچار تردید گردند.
در بسیاری موارد ترس از ازدواج تنها به انتخاب صحیح ِ یک فرد محدود نمی شود ، گاه افراد از این مسئله در هراسند که ممکن است نتوانند رابطه ی مناسبی با خانوده ی همسر خود برقرار کنند. چرا که ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه دو خانواده را به هم نسبت می دهد.
از دیگر دلایل اضطراب برای تصمیم گیری، ترس از عدم تحقق وعده های طرف مقابل می باشد ، یعنی قول و قرارهایی که ممکن است پس از ازدواج به آن ها عمل نشود. زیرا در خیلی از موارد ، دختر و پسر به ظاهر بر سر موضوعی به تفاهم می رسند ، اما وارد زندگی که می شوند قضیه صورت دیگری پیدا می کند و باعث ایجاد اختلاف می شود. دلیل این عدم تفاهم هم یا به این خاطر است که گاه دختر و پسر خیلی سطحی به یک موضوع فکر می کنند ، ولی در زندگی حقیقی به مشکلاتی برمی خورند که پیش بینی نکرده بودند ، و یا به این دلیل است که در برخوردهای اول اغلب سعی دارند خود را فردی شایسته و مطلوب نشان دهند و بدین منظور گاه وعده هایی به طرف مقابل می دهند که خلاف تفکرات و امیال و اعتقاداتشان است.
در واقع ترس از عدم شناخت کامل طرف مقابل احساسی است که به سراغ اغلب افراد می آید و باعث می شود در تصمیم گری دچار تردید گشته و در یک جمله «از ازدواج بترسند».
بدیهی است که افراط در بها دادن به چنین ترسی می تواند مشکل ساز باشد. به خصوص با بالا رفتن سن و دور شدن از هیجانات نوجوانی، فرد بیش از پیش به زندگی و حقایق آن فکر می کند و اگر در این زمینه دچار افراط شود ، همین تفکر زیاد باعث می شود آن شخص دچار وسواس در انتخاب گردد.
اما اگر این ترس کنترل شود ، می تواند مفید هم باشد. زیرا این احساس باعث می شود در شناخت طرف مقابل بیشتر دقت کرده و تصمیمی سطحی و غیرمنطقی نگیریم.
برای غلبه بر این احساس، باید در درجه ی اول به خدا توکل کرد و از او کمک خواست، و در کنار آن با فکر و صحبت و تحقیق درخصوص طرف مقابل سعی در گرفتن تصمیمی منطقی نمود.
در هر صورت انتخاب سخت است، تصمیم گیری برای ادامه ی زندگی دلهره آور است، غلبه بر تردیدها بسیار مشکل می باشد…
لیکن تفکر و تحقیق و صحبت کردن و به بحث گذاشتن عادات و اخلاق و سلایق و اعتقادات طرفین، و در کنار آن شناخت متقابل خانواده ها، باعث می شود تا حد زیادی بتوانیم این تردیدها را در خود از بین برده و به شناختی کامل تر نائل آییم تا درنهایت به تصمیمی درست تر نزدیک شویم.
اکنون برای رهایی از این ترس مطالب زیر را با دقت مطالعه کنید:
1- به عوامل ترس زاى موجود در ذهن پاسخ داده شود؛ مثلاً به خود بگویید: چرا از ازدواج می ترسم ؟ بعد با استفاده از مطالب فوق الذکر و مطالعه کتب مناسب به خود بگویید: به این دلایل ازدواج ترس ندارد؛ یعنى، با دلیل قانع کننده، به مقابله ذهنى و شناختى با ترس خود بروید. تلقین ها و افکار اجباری ناصحیحی نسبت به ازدواج وجود دارد که می تواند ترس افراد را چند برابر و حتی از دید خودشان (فقط از نگاه خودشان) تبدیل به واقعیت کند.
بنابراین ابتدا باید برای خودتان معین کنید که دقیقاً از چه چیز میترسید. در واقع بیشتر افراد از خود ازدواج نمیترسند، بلکه از حواشی و احتمال وجود شکست در آن وحشت دارند. احساس میکنید که چه تغییری ممکن است ایجاد شود؟ بدترین تصویر ذهنی که شما را در مقابل ازدواج کردن خلع سلاح میکند، در ذهن خود مجسم کنید.
2- ترسهایتان را مخاطب قرار دهید.
اگر اطرافیانتان ازدواج ناموفقی را تجربه کرده اند و تنها به این دلیل که آنها زندگی خوبی با هم نداشتند، شما نمیتوانید نتیجه بگیرید که در زندگی مشترکتان موفق نمیشوید. اگر احساس میکنید که ممکن است در نهایت کارتان به جدایی ختم شود، لیستی از مواردی را که میتوانید انجام دهید تا نتیجه موفقیت آمیز گردد بر روی یک برگ کاغذ یادداشت نمایید. تمام صحنههایی که باعث ایجاد ترس در شما میشود را مجسم کنید و سپس به این مطلب فکر کنید که برای بهبود اوضاع چه قدمی میتوانید بردارید.
3- مشورت بخواهید.
از هر کسی که در زندگی مشترک خود موفق است بخواهید تا اسرار موفقیتش را با شما نیز در میان بگذارد. معمولاً آنها در حرفهایشان به این نکته هم اشاره میکنند: «همیشه سعی میکنیم از رفتار بد کوچک یکدیگر چشم پوشی کنیم»، اما توجه داشته باشید که نیازهایتان را پیش از هر چیز باید با شریک زندگیتان در میان بگذارید. از این طریق هم شریکتان متوجه نیازهای شما میشود و هم میتوانید در رابطه خود به موفقیت دست پیدا کنید.
4- تصمیم بگیرید که آیا خودتان شخص مقابل را برای زندگی تا آخر عمر انتخاب میکنید و یا اینکه او فقط شما را انتخاب کرده و دیگران نیز شما را تشویق به انجام چنین کاری مینمایند؟
شاید شما به راستی از ازدواج ترس نداشته باشید بلکه از ازدواج با یک شخص بخصوص میترسید. یک نکته مهم این است که هیچ گاه به فکر کسی نباشید که بتوانید با او زندگی کنید، بلکه دنبال کسی بگردید که بدون او قادر به زندگی نباشید.
5- هیچ لزومی ندارد که هر ثانیه و هر روز از زندگی مشترک خود را در صلح و آرامش کامل سپری کنید.
شما یک انسان کامل نیستید و شریکتان نیز چنین خصوصیتی ندارد. اگر منتظر ازدواج با کسی هستید که هر روز در زندگی خود فقط رنگین کمان و طلوع خورشید را مشاهده کنید، آنگاه هیچ گاه نمیتوانید ازدواج کنید چرا که هیچ کس قادر به زندگی کردن با یک چنین خیالات خامی نیست. ازدواج موفق نیازمند تلاش سخت دو جانبه است و برای کامل کردن آن باید از زندگی خود برای آن مایه بگذارید. تعداد بسیار زیادی از افراد با امیدها و آرزوهای واهی ازدواج میکنند و زمانیکه مشاهده میکنند که اوضاع کمی دشوار شده و بر وفق مرادشان نیست درخواست طلاق را پر کرده و مجدد در پی یافتن فرد جدیدی میافتند. خودتان را برای عبور از دست اندازهای خیابان آماده کنید تا زمان مواجهه با آنها شگفت زده و متعجب نشوید.
6- به اهمیت موضوع ازدواج در زندگی انسانها توجه داشته باشید.
توجه به اهمیت ازدواج می تواند محرک مناسبی در جهت اقدام بدان و زدودن ترس از ازدواج باشد. مگر نه این که ازدواج سنت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله است؟ مگر نه این که این امر از فرائض دینی و یکی از پسندیده ترین و مؤکد ترین اعمال نزد خداوند است؟ مگر ازدواج کامل کننده ی دین نیست؟
پیامبراکرم صلی الله و علیه و آله می فرماید: « کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را محکم نگه داشته است و برای نگهداری نیمه دوم باید تقوای خدا در پیش گیرد ».
– ازدواج با همسری شایسته دین انسان را تا حد بالایی حفظ می کند.
– به طهارت معنوی و روحی کمک می کند.
– ازدواج موجب رسیدن به بلوغ روحی و روبه رو شدن با حقایق زندگی است.
– ازدواج یافتن احساس « مرد شدن »یا « زن شدن » به دنبال زندگی زناشویی است و موجب هدفدار شدن زندگی می شود.
بهرهمندی کافی از پشتوانههای معنوی، تعادل بین خواستهها و امکانات و افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس از دیگر مواردی است که باعث می گردد نگاه افراد به ازدواج تغییر یابد.
خواهر گرامی امیدوارم با توجه به نکات فوق و با استعانت از خداوند متعال بر ترستان غلبه کنید و با انتخاب همسری شایسته زندگی شاد و موفقی در پیش رو داشته باشید.
باز هم با ما مکاتبه کنید.