تشخیص صحت حدیث – تشخیص اعتبار حدیث – تشخیص احادیث جعلی و اصلی
۱۳۹۷/۰۲/۱۰
–
۸۵۶ بازدید
از کجا جعلی و اصلی بودن احادیث را تشخیص بدهیم؟
تشخیص احادیث جعلی به تخصص علمی ویژهای نیاز دارد. کسانی که در دانشهای «علوم الحدیث» مانند «رجال» و «درایه» ماهر میباشند، میتوانند با توجه به یکسری ضوابط و معیارها تا اندازهای به احادیث جعلی پی ببرند.
حدیثشناسان برای اعتبار روایات دو دسته شرایط و معیار را در نظر میگیرند:
یک دسته مربوط به سند و شرایط راوی است و دسته دیگر مربوط به متن و محتوای روایت.
در زمینه شرایط راوی گفتهاند: اسلام، بلوغ، عقل، عدالت، ثبت، حفظ و فراموشکار نبودن، از جمله شرایطی است که راوی میبایست از آن بهرهمند باشد تا بتوان روایتش را ارزشمند و معتبر به حساب آورد.(1)
از جهت متن و محتوا، حدیث میبایست شرایطی داشته باشد، از جمله:
1- موافقت روایت با قرآن : پیامبر(ص)فرمود: « بر هر حقی، حقیقتی است و بر هر راه درستی ، نور و چراغی هست . پس آن چه از روایات مطابق قرآن باشد، آن را مورد عمل قرار بدهید و آن چه را مخالف قرآن باشد، رها کنید».(2)
امام صادق (ع) فرمود: « احادیثی که موفق قرآن نباشد، باطل است ».(3)
پیامبر (ص) در سرزمین منی برای مردم خطبه خواند و فرمود: « ای مردم ! آن چه از من به شما رسید و ازمن نقل کردند، اگر موافق قرآن باشد، آن را گفته ام و قبول دارم و آن چه که مخالف قرآن باشد، آن را نگفته ام ».(4)
2- مخالفت روایت با شهرت : اگر روایتی مخالف با روایات مشهور باشد یا مخالف با ضرورت مشهوری باشد،(5) آن روایت را قبول نمی کنیم و به آن روایت شاذ و نادر می گوییم .
3- مخالفت احادیث با عقل ناب و مستقلات عقلی .
احادیث نقل شده که بر خلاف عقل سلیم باشد ، نمی تواند مورد قبول قرار گیرد. البته عقل شخصی معیار نیست ، تا هر کس بگوید این روایت با عقل من جور در نمی آید ، پس غیرمعتبر است ، بلکه باید از نوع مستقلات عقلی بوده و نوع عقلا آن را بر خلاف عقل می دانند ، نه عقل شخصی.
4ـ بر خلاف سنت قطعی و اخبار متواتر و مسلّمات تاریخی نباشد.(6)
5- روایاتی که در کتاب های روایی نقل شده ، چون دارای چند واسطه است ، باید درباره هر یک از واسطه ها و راوی ها تحقیق بشود که آیا این شخص که روایت را از امام (ع) شنیده و به دیگری گفته و دیگری هم به سومی و او هم به چهارمی انتقال داده ، همه ، انسان های درستکار و موثّقی بوده اند یا نه؟ این کار از عهده هر کس بر نمی آید، بلکه فقهای عظام و کسانی که حدیث های صحیح را تشخیص می دهند، باید سند روایت را مورد تحقیق قرار دهند. این تحقیق و جست و جو را «بحث سندی » می گویند.
بعد از تشخیص صحّت سند، نوبت به دلالت و فهم مضمون آن حدیث می رسد. در فهم دلالت حدیث ، باید انسان تشخیص بدهد این کلام را که امام(ع) به فلان شخص گفته، تقیه یا مسئله دیگری درکار نبوده یا فهم آن شخص ، چقدر بوده است . گاهی شخصی که از امام سؤال می کند، کم سواد یا بیسواد و عامی است ، ولی یک وقت فرد عالم و دانشمندی است.
بنابراین ، فهم تشخیص روایات صحیح از غیر صحیح کار بسیار مشکلی است ؛ از این رو نمی توانیم حدیثی را به راحتی ردّ و یا قبول کنیم .
علاوه بر این امور میتوان از این راه ها به جعلی بودن احادیث پی برد:
ـ اعتراف جعل کننده به جعل حدیث،
ـ وجود غلط هایی از لحاظ قواعد ادبی در متن حدیث، یا از ناحیه معنا رکیک باشد؛ زیرا از پیامبر که فصیحترین عرب است، نیز امامان(ع) که سرآمد فصحای عربند، جملهای نادرست و یا با معنای زنندهای صادر نمیشود.
ـ مفاد و معنای حدیث مخالف با حس و مشاهده باشد، به گونهای که تأویل آن ممکن نباشد.
ـ افراط در ثواب فراوان بر عمل کوچک .
ـ مضمون حدیث مخالف با مقصد و هدف شارع نباشد.
ـ مضمون حدیث مشتمل بر اموری باشد که بر خلاف سیره و رفتار و گفتار عقلا است.(7)
پی نوشت ها:
1 . وسائل الشیعه ، ج 18 ص 78.
2. کاظم مدیر شانهچی، علم الحدیث، ص 184.
3. همان، ص 122 و 123.
4. همان، ص122 ـ 126.
5 . همان .
6 . همان ، ص 79.
7 . همان ، ص 80.
حدیثشناسان برای اعتبار روایات دو دسته شرایط و معیار را در نظر میگیرند:
یک دسته مربوط به سند و شرایط راوی است و دسته دیگر مربوط به متن و محتوای روایت.
در زمینه شرایط راوی گفتهاند: اسلام، بلوغ، عقل، عدالت، ثبت، حفظ و فراموشکار نبودن، از جمله شرایطی است که راوی میبایست از آن بهرهمند باشد تا بتوان روایتش را ارزشمند و معتبر به حساب آورد.(1)
از جهت متن و محتوا، حدیث میبایست شرایطی داشته باشد، از جمله:
1- موافقت روایت با قرآن : پیامبر(ص)فرمود: « بر هر حقی، حقیقتی است و بر هر راه درستی ، نور و چراغی هست . پس آن چه از روایات مطابق قرآن باشد، آن را مورد عمل قرار بدهید و آن چه را مخالف قرآن باشد، رها کنید».(2)
امام صادق (ع) فرمود: « احادیثی که موفق قرآن نباشد، باطل است ».(3)
پیامبر (ص) در سرزمین منی برای مردم خطبه خواند و فرمود: « ای مردم ! آن چه از من به شما رسید و ازمن نقل کردند، اگر موافق قرآن باشد، آن را گفته ام و قبول دارم و آن چه که مخالف قرآن باشد، آن را نگفته ام ».(4)
2- مخالفت روایت با شهرت : اگر روایتی مخالف با روایات مشهور باشد یا مخالف با ضرورت مشهوری باشد،(5) آن روایت را قبول نمی کنیم و به آن روایت شاذ و نادر می گوییم .
3- مخالفت احادیث با عقل ناب و مستقلات عقلی .
احادیث نقل شده که بر خلاف عقل سلیم باشد ، نمی تواند مورد قبول قرار گیرد. البته عقل شخصی معیار نیست ، تا هر کس بگوید این روایت با عقل من جور در نمی آید ، پس غیرمعتبر است ، بلکه باید از نوع مستقلات عقلی بوده و نوع عقلا آن را بر خلاف عقل می دانند ، نه عقل شخصی.
4ـ بر خلاف سنت قطعی و اخبار متواتر و مسلّمات تاریخی نباشد.(6)
5- روایاتی که در کتاب های روایی نقل شده ، چون دارای چند واسطه است ، باید درباره هر یک از واسطه ها و راوی ها تحقیق بشود که آیا این شخص که روایت را از امام (ع) شنیده و به دیگری گفته و دیگری هم به سومی و او هم به چهارمی انتقال داده ، همه ، انسان های درستکار و موثّقی بوده اند یا نه؟ این کار از عهده هر کس بر نمی آید، بلکه فقهای عظام و کسانی که حدیث های صحیح را تشخیص می دهند، باید سند روایت را مورد تحقیق قرار دهند. این تحقیق و جست و جو را «بحث سندی » می گویند.
بعد از تشخیص صحّت سند، نوبت به دلالت و فهم مضمون آن حدیث می رسد. در فهم دلالت حدیث ، باید انسان تشخیص بدهد این کلام را که امام(ع) به فلان شخص گفته، تقیه یا مسئله دیگری درکار نبوده یا فهم آن شخص ، چقدر بوده است . گاهی شخصی که از امام سؤال می کند، کم سواد یا بیسواد و عامی است ، ولی یک وقت فرد عالم و دانشمندی است.
بنابراین ، فهم تشخیص روایات صحیح از غیر صحیح کار بسیار مشکلی است ؛ از این رو نمی توانیم حدیثی را به راحتی ردّ و یا قبول کنیم .
علاوه بر این امور میتوان از این راه ها به جعلی بودن احادیث پی برد:
ـ اعتراف جعل کننده به جعل حدیث،
ـ وجود غلط هایی از لحاظ قواعد ادبی در متن حدیث، یا از ناحیه معنا رکیک باشد؛ زیرا از پیامبر که فصیحترین عرب است، نیز امامان(ع) که سرآمد فصحای عربند، جملهای نادرست و یا با معنای زنندهای صادر نمیشود.
ـ مفاد و معنای حدیث مخالف با حس و مشاهده باشد، به گونهای که تأویل آن ممکن نباشد.
ـ افراط در ثواب فراوان بر عمل کوچک .
ـ مضمون حدیث مخالف با مقصد و هدف شارع نباشد.
ـ مضمون حدیث مشتمل بر اموری باشد که بر خلاف سیره و رفتار و گفتار عقلا است.(7)
پی نوشت ها:
1 . وسائل الشیعه ، ج 18 ص 78.
2. کاظم مدیر شانهچی، علم الحدیث، ص 184.
3. همان، ص 122 و 123.
4. همان، ص122 ـ 126.
5 . همان .
6 . همان ، ص 79.
7 . همان ، ص 80.