خانه » همه » مذهبی » تعریف جاه طلبی

تعریف جاه طلبی


تعریف جاه طلبی

۱۳۹۶/۰۶/۰۶


۱۴۲۸۸ بازدید

سلام،لطفاً جاه طلبی را برای بنده توضیح بفرمایید و ویژگی های افرادامه جاه طلب را بفرمایید و راه علاج این صفت را بیان نمایید.بسیار ممنون.

الف ) تعریف «جاه طلبی»اهل لغت «جاه طلبی» را «مقام خواهی، منصب جویی و منزلت طلبی»[1] معنا کرده اند. همچنین واژه ترکیبی «ریاست طلبی» را «دوست داری ریاست و ریاست جویی» [2] دانسته اند.بنابراین این دو واژه مترادف هم هستند. واژه مقابل شهرت طلبی و جاه طلبی، «خمول و گم نامی» است که شعبه ای از زهد و پارسایی است.[3]اما علمای اخلاق، «جاه طلبی» را در اصطلاح چنین معنا کرده اند «و معنی الجاه ملکُ القلوبِ المطلوبةِ تعظیمُها و طاعتُها، و کما انَّ الغنی هو الّذی یَملکُ الدّنانیرَ و الدراهمَ، ای یَقدرُ علیهما لِیتوصَّل بهما اِلی الاغراضِ و المقاصدِ…»؛[4] حقیقت جاه، تسخیر و مالک شدن دلهای مردم به هدف تعظیم و پی روی آنهاست؛ چنان که ثروتمند مالک طلا و نقره است و برای تأمین اهداف و اغراض نفسانی از آنها بهره برداری می کند، مقام خواه و جاه طلب هم کسی است که در فکر تسخیر دلهای مردم، برای کسب موقعیت اجتماعی و قدرت است تا از این طریق به اهداف و اغراض دنیوی خود دست یابد.
یکی از رذایل اخلاقی رذیله جاه طلبی که ضرر آن بر دین سخت تر و شدیدتر از هجوم گرگان بر گله گوسفندان ذکر شده است.[5]شایان ذکر است ریاست طلبی که در مسیر هدایت و خدمت به بندگان خداوند باشد، امری پسندیده و مطلوب است بلکه از ضروریات نظام خلقت و زندگی بشری است؛ مانند رهبری و ریاست انبیاء علیهم السلام، اولیا و صالحان خدا؛ چنان که حضرت یوسف علیه السلام از خداوند چنین درخواست می کند: «اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ». (سوره یوسف: 55)
اما جاه طلبی که مورد نکوهش قرار گرفته و موجب نفاق و بی دینی معرفی گردیده، آن است که در جهت حاکمیت بر مردم برای کسب قدرت، شهرت و ثروت اندوزی باشد.[6] این نوع جاه طلبی یکی از رذایل اخلاقی است که در این نوشتار، به عوامل، پیامدها، راه کارهای پیش گیری و درمان آن پرداخته شده است.

ب ) نشانه‌های جاه طلبی
افراد جاه طلب را غالباً می توان از حرکات و کلمات و رفتارشان شناخت؛ آنها علاقه دارند تمام کارهای نیکی را که انجام می دهند تابلو کنند و همه از آنها آگاه شوند تا نزد مردم مقام و منزلتی پیدا کنند. به همین دلیل، جاه طلبان غالباً به ریاکاری نیز کشیده می شوند؛ چرا که بدون ریاکاری، حسّ جاه طلبی آنها اشباع نمی شود. از این رو، بعضی از بزرگان اخلاق جاه طلبی و ریاکاری را همراه یکدیگر در کتاب های خود عنوان کرده اند.[7]هدف آنها کسب وجاهت عمومی و اسم و آوازه است از هر طریقی که باشد؛ نه برای این که وجاهت عمومی را مقدمه ای برای انجام اصلاحات اجتماعی و کارهای خیر قرار دهند، بلکه به این منظور که مردم آنها را بستایند و در برابر آنها خضوع کنند و به مدح و ستایش آنها بپردازند.
جاه طلبان سعی می کنند به سراغ کارهایی بروند که اسم و آوازه و شهرتی در آنها هست، هر چند بازدهی کمی داشته باشند و هرگز به کارهایی که باعث شهرت آنها نشود، نمی پردازند. هر چند فایده آنها برای جامعه چندین برابر باشد.
جاه طلبان توقع و انتظار دارند دایم مدح شوند، کمترین نقد و نکوهش از آنها به عمل نیاید، انتظار دارند در مجالس همه آنها را احترام کنند و کسی بالاتر از آنها ننشیند، در اثنای سخنان آنها سخن نگویند و سخن آخر سخن آنها باشد.
افرادی که آنها را تکریم و تعظیم می کنند در نظر آنها افراد بامعرفتی هستند و افرادی که نسبت به آنها اعتنایی ندارند، افرادی بی معرفت و نمک نشناسند. به همین دلیل، این افراد غالباً مورد تنفّرند.
این افراد بسیار زود شناخته می شوند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: اِنَّ شِرارَکُمْ مَنْ اَحَبَّ اَنْ یُوَطَّأَ عَقِبَهُ؛[8] کسانی که دوست دارند مردم پشت سر آن ها بیفتند بدترین شما هستند.
در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: مَنْ اَحَبَّ اَنْ یُمَثَّلَ لَه الرِّجالَ فَلْیُتَبَوَّءْ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ؛[9] کسی که دوست دارد مردم دست به سینه در مقابل او بایستند جایگاه خود را در آتش دوزخ ببیند.
از دیگر نشانه های این افراد این است که در دنیایی از وهم و خیال بسر می برند و آنچه را در واقعیت عینی از مقام و منزلت بدست نمی آورند، در عالم اوهام و خیالات برای خود فراهم می سازند.[10]
پی نوشتها :
1 . علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 16، ص 154.
2 . همان، ج 26، ص 254.
3 . محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ط. الثالثه، مطبعة النجف، ج 2، ص 365.
4 . محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، چ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 6، ص 113/ محمدمهدی نراقی، پیشین، ص 347/ ملّا احمد نراقی، معراج السعادة، چ هشتم، هجرت، 1381، ص 571.
5 . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، باب «طلب الرئاسة»، حدیث 1.
6 . برای آگاهی بیشتر از جاه طلبی ممدوح و مذموم، ر.ک: محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، چ چهارم، باب طلب الرئاسة، تهران، دارالکتب الااسلامیه، 1379 ش، ج 10، ص 118.
7 . محسن فیض کاشانی، پیشین، ج 6، ص 106 به بعد.
8 . محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ص 299، حدیث 8.
9 . رضی الدین طبرسی، مکارم اخلاق، ج 1، ص 26.
10 . ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علی علیه السلام، 1380، ج3، ص28.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد