فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می
علاج کی کنمت آخرالدواء الکی
ذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهار
که میرسند ز پی رهزنان بهمن و دی
چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو
منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی
شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد
ز تخت جم سخنی مانده است و افسر کی
خزینه داری میراث خوارگان کفر است
به قول مطرب و ساقی به فتوی دف و نی
زمانه هیچ نبخشد که بازنستاند
مجو ز سفله مروت که شیئه لا شی
نوشتهاند بر ایوان جنه الماوی
که هر که عشوه دنیی خرید وای به وی
سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست
بده به شادی روح و روان حاتم طی
بخیل بوی خدا نشنود بیا حافظ
پیاله گیر و کرم ورز و الضمان علی
شرح لغت: قمری: به ضم اول و سکون دوم فاخته/دنیی: به ضم اول دنیا
تفسیر عرفانی:
چرخ گردون فانی است و هر آن چه که به کسی میبخشد، فانی میگردد و هیچ ارزشی ندارد. از این رو آنان که به این گردون ناپایدار اعتماد کنند، سرانجام بدی خواهند داشت.
تعبیر غزل:
اگر کسی را به حد افراط دوست داری که نمیتوانی بدون او زندگی کنی، تفکر غلطی را در پیش گرفته ای، زیرا از قوه تعقل و درک دور شدهای. اگر این قوه را در خود محکم نکرده باشی؛ مورد سرزنش دیگران قرار خواهی گرفت.