فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
خورشید سایه پرور طرف کلاه تو
نرگس کرشمه میبرد از حد برون خرام
ای من فدای شیوه چشم سیاه تو
خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال
از دل نیایدش که نویسد گناه تو
آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی
زان شد کنار دیده و دل تکیه گاه تو
با هر ستارهای سر و کار است هر شبم
از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو
یاران همنشین همه از هم جدا شدند
ماییم و آستانه دولت پناه تو
حافظ طمع مبر ز عنایت که عاقبت
آتش زند به خرمن غم دود آه تو
شرح لغت: خون بها: بهای خون یا دیه/طرف کلاه تو: به فتح اول و سکون دوم، گوشه تاج تو/ملک: به فتح اول و دوم فرشته
تفسیر عرفانی:
ای که خون بهای نافه چین برابر است با خاک درگاهت و خورشید در سایه تاجت پرورده شده است. مقصود او از این شعر این است که وارستگان درگاه دوست پیوسته در حسرت دیدار دیدار معشوق به سر میبرند، اما هرگز از عنایت الهی ناامید نمیشوند، چرا که سرانجام با لطف بی دریغ او میتوانند غم عشق دوست را به آتش بکشند و به آستانه سعادت و اقبال او راه یابند.
تعبیر غزل:
افراد مخلصی را که در زیر دست قرار گرفته اند، باید حرمت نگه داری و با آنان به نیکی رفتار کنی. با این کار نه تنها ارزشت کم نمیشود، که دو چندان نیز خواهد شد.