فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خوشتر از فکر میو جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
دست رنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
شرح لغت: سرانجام: فرجام و عاقبت کار / حوصله: به فتح اول و سکون دوم و فتح سوم چینه دان یا ژاغر مرغان و به کنایه به معنی تاب و شکیب و تحمل
تفسیر عرفانی:
باید بدانیم عاقبت و سرانجام کار چه میشود. مقصود او از این شعر این است که، طالبان راه عشق، خواهان آنند که به مراد خود دست یابند، از این رو باید غم و اندوه فراق را در دل نگه دارند و هر آنچه که در این چرخ گردون به دست آورده اند، راه گشایشی قرار دهند برای رسیدن به دوست؛ چرا که ناکامیها فراوان خواهد بود.
تعبیر غزل:
دوران انتظار به سر رسیده و مسافری که منتظر بازگشتش بودی، به زودی باز میگردد. او از بازگشتش راضی ست و تو نیز بسیار خوشحال میشوی. اما چیزی نمیگذرد که کدورت هایی، آن نشاط ابتدایی را دچار مشکل میکند.