فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سراپرده وصال شوم
ز بندگان خداوندگار خود باشم
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی
که روز واقعه پیش نگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بیسامان
گرم بود گلهای رازدار خود باشم
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
شرح لغت: اولی: به فتح اول و سکون دوم و الف مقصوره در آخر سزاوارتر /واقعه: به کسر سوم مرگ /بخت گران خواب: طالع سنگین خواب.
تفسیر عرفانی:
چرا در پی بازگشت به وطن مألوف خود نباشم؟ و چرا خاک آستان درگاه محبوب نگردم؟ مقصود او از این شعر این است که، هر آن کس که قدم در مسیر عشق میگذارد و پیوسته به امید وصال او به سر میبرد، همواره در عشق او ثابت قدم میگردد تا خاک درگاه محبوب شود و لطف ازلی او سرچشمهی هدایت راهش گردد.
تعبیر غزل:
اسیر غم و اندوه روزگار مباش که زندگی را برای خود تلخ و ناگوار میسازی. امیدوار باش که روزهای سختی و دشواری به پایان میرسد و روزهای خوشی و شادکامی در پیش است. پس هیچ گاه امید به آینده و روزهای شادی و نیکبختی را از دست مده تا موفقیت و کامیابی برای شما به وجود آید. انشاالله!