۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۸۸۶ بازدید
آیا پیشرفت و زمان و مکان و اقتضائات در تفسیر و فهم قرآن أثر دارد؟
قرآن کتاب تشریع و عالم کتاب تکوین است. بیشک بین آنها شباهتی تمام وجود دارد، چرا که هردو مجموعه ای از آیات الهی و مظهر تجلی اویند و هردو مجمع حقایق و مخزن اسرار خلقتند. پس آنگونه که هر روزه از عجایب آسمان و زمین و ستارگان و کوه و دریا و دیگر آیات کتاب تکوین پرده برداری می شود و شگفتیهای آن آشکاتر می شود، کتاب تشریع نیز چنین است و طبعا هرچه زمان به پیش می رود، حقایقش آشکارتر و معارف بلندش روشنتر و تجلیاش بیشتر می شود.
در روایتی از رسول خدا(ص) می خوانیم که فرمود: «… له ظهر و بطن، فظاهره، حکمة و باطنه علم، ظاهره انیق و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه نجوم، لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه، فیه مصابیح الهدی و و منازل الحکمة…؛ … قرآن ظهر و بطنی دارد، ظاهرش حکمت و باطنش علم است، ظاهرش نیکو و باطنش عمیق است. برای قرآن ستارگانی است و بر آن ستارگان ستارگانی دیگر، عجائبش نامحدود، و غرائبش کهنه ناشدنی است؛ در قرآن چراغ های هدایت و علائم حکمت است …»[ بحارالانوار، ج 89، ص 17. ]
اگر قرآن کتابی است که در طول قرون و اعصار جریان مستمری دارد، و در هر زمان بسان خورشید و ماه طلوع مجددی دارد، قطعا تفسیرها، برداشت ها و استفاده از آن نیز مستمر است و بدیهی است که استفاده از قرآن نیز در هر زمان به موازات پیشرفت و ترقی علوم متفاوت خواهد بود.
هر چه زمان می گذرد و توانایی علمی انسان افزایش می یابد، دریچه های جدیدی از معارف قرآنی رو به سوی او گشوده می شود تا آنجا که بنا بر بعضی از روایات، آیاتی در قرآن مجید وجود دارد که تنها مردم آخرالزمان از مفاهیم ژرف آن بهره مند می گردند.
در تفسیر المیزان از اصول کافی نقل شده است: امام سجاد(ع) فرموده است: «ان اللَّه عزوجل عَلِمَ ان یکون فی آخرالزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه تعالی: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» والایات من سورة الحدید الی قوله «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» ؛ «همانا خداوند – عزوجل می دانست که در آخرالزمان، مردمی ژرف اندیش خواهند بود؛ به همین جهت آیات «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیات سوره حدید تا «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را نازل فرمود.
این از ویژگی های اعجازآمیز قرآن مجید است که برای بشر – در دوران های مختلف زندگانی او پیام دارد و هیچ گاه کهنه نمی شود. فزونی توانایی علمی و افزایش درک بشری از معارف الهی، ثمره فرآیندی است که از تکامل علوم انسانی و کشف و پیشرفت در علوم تجربی حاصل شده است. به گونه ای که بعضی از آیات که برای مردمان قرن های گذشته غیرقابل توجّه بوده است و یا شناخت سطحی درباره آن داشته اند، امروزه بسیار معنادار شده و اشارات آن برای صاحبان علم و معرفت، بسیار راه گشا و اعجازآمیز بوده است.
بنابر مطالب یاد شده زمان و مکان در تفسیر و فهم قرآن تأثیر دارند و می توان گفت ملاک کلی در تفسیر و برداشت نو از قرآن کریم در هر زمان و مکان، کشف قرینه ای جدید است که مسیر فهم و دریافت معنی را عوض می کند. این قرینه گاه به وسیله دانش بشری کشف می شود و گاه با برخورد و تضارب آراء، گاهی نیز این قرینه با دقت و تعمق بیشتر در آیه و یا روایت مربوطه به آن مکشوف می گردد، که خود قرینه ای منفصل است.
در روایتی از رسول خدا(ص) می خوانیم که فرمود: «… له ظهر و بطن، فظاهره، حکمة و باطنه علم، ظاهره انیق و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه نجوم، لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه، فیه مصابیح الهدی و و منازل الحکمة…؛ … قرآن ظهر و بطنی دارد، ظاهرش حکمت و باطنش علم است، ظاهرش نیکو و باطنش عمیق است. برای قرآن ستارگانی است و بر آن ستارگان ستارگانی دیگر، عجائبش نامحدود، و غرائبش کهنه ناشدنی است؛ در قرآن چراغ های هدایت و علائم حکمت است …»[ بحارالانوار، ج 89، ص 17. ]
اگر قرآن کتابی است که در طول قرون و اعصار جریان مستمری دارد، و در هر زمان بسان خورشید و ماه طلوع مجددی دارد، قطعا تفسیرها، برداشت ها و استفاده از آن نیز مستمر است و بدیهی است که استفاده از قرآن نیز در هر زمان به موازات پیشرفت و ترقی علوم متفاوت خواهد بود.
هر چه زمان می گذرد و توانایی علمی انسان افزایش می یابد، دریچه های جدیدی از معارف قرآنی رو به سوی او گشوده می شود تا آنجا که بنا بر بعضی از روایات، آیاتی در قرآن مجید وجود دارد که تنها مردم آخرالزمان از مفاهیم ژرف آن بهره مند می گردند.
در تفسیر المیزان از اصول کافی نقل شده است: امام سجاد(ع) فرموده است: «ان اللَّه عزوجل عَلِمَ ان یکون فی آخرالزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه تعالی: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» والایات من سورة الحدید الی قوله «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» ؛ «همانا خداوند – عزوجل می دانست که در آخرالزمان، مردمی ژرف اندیش خواهند بود؛ به همین جهت آیات «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیات سوره حدید تا «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را نازل فرمود.
این از ویژگی های اعجازآمیز قرآن مجید است که برای بشر – در دوران های مختلف زندگانی او پیام دارد و هیچ گاه کهنه نمی شود. فزونی توانایی علمی و افزایش درک بشری از معارف الهی، ثمره فرآیندی است که از تکامل علوم انسانی و کشف و پیشرفت در علوم تجربی حاصل شده است. به گونه ای که بعضی از آیات که برای مردمان قرن های گذشته غیرقابل توجّه بوده است و یا شناخت سطحی درباره آن داشته اند، امروزه بسیار معنادار شده و اشارات آن برای صاحبان علم و معرفت، بسیار راه گشا و اعجازآمیز بوده است.
بنابر مطالب یاد شده زمان و مکان در تفسیر و فهم قرآن تأثیر دارند و می توان گفت ملاک کلی در تفسیر و برداشت نو از قرآن کریم در هر زمان و مکان، کشف قرینه ای جدید است که مسیر فهم و دریافت معنی را عوض می کند. این قرینه گاه به وسیله دانش بشری کشف می شود و گاه با برخورد و تضارب آراء، گاهی نیز این قرینه با دقت و تعمق بیشتر در آیه و یا روایت مربوطه به آن مکشوف می گردد، که خود قرینه ای منفصل است.