۱۳۹۷/۰۷/۰۲
–
۱۱۶۶ بازدید
من تو خانواده مذهبی بزرگ شدم همیشه به یاد و به فکر خدا هستم ولی نمازمو نمتونم بخونم دوروز میخونم بعد تبلی میگیره خودم میدونم گناهه خدا ازم ناراحت میشه چیکار کنم اراده کنم؟
سیستم اراده شما دچال اختلال است و کارآیی لازم را برای انجام وظایف بندگی ندارد. بنابراین ابتدا به معنای اراده و عزم اشاره می کنیم و سپس فرایند تحقق و تقویت اراده را بیان خواهیم کرد. معنای اراده و عزم:
عزم و اراده مهمترین نیاز ورود به راه خداپرستی و بندگی و عامل اصلی پیش برنده انسان در این مسیر است. قدرت اراده و عزم، یکی از برترین مشخصات و امتیازهای انسان است و توجه به چگونگی ایجاد و تقویت و کارکرد آن می تواند انسان را به بالاترین مراحل هدف خلقت و کمال برساند.
اگر انسان عزم و اراده داشته باشد و در راه کمال قدم بردارد، قطعا به رشد و تکامل خواهد رسید. امّا اگر سستی ورزد، امکان رسیدن به مراحل تکامل معنوی و رشد را از خود سلب می کند.
در واقع انسان بی اراده و عزم، همچون موجودی بی روح است، مانند سیبی است که از درون پوسیده باشد. آنچه که انسان را از درون استوار و زنده نگه می دارد، اراده و عزم آهنین است.
در واقع “عزم، تصمیم و اراده محکم” است که انسانیت انسان را شکوفا می کند و او را از پوکی و پوچی و نیستی می رهاند.
در زمینه چیستی اراده از گفتار اهل معرفت استفاده می شود که “اراده” در رویکرد اخلاقی آن، عاشقانه خواستن خداوند و طلب قرب الهی است.
اراده همان شوق موکد و تشنگی وافری است که در اثر بیداری در انسان ایجاد می شود و زمینه عزم و حرکت و سلوک او را به سوی محبوب عالم فراهم می سازد.
طلب و اراده عبودیت و قرب الهی، که در ابتدای سلوک و با یقظه به سالک دست می دهد، سنگ بنای حرکت و سلوک الی الله می باشد.
بعد از اینکه این تشنگی و شوق شدید به کمال و قرب الهی پیدا شد، سالک به عزم می رسد. عزم، تصمیم بزرگ و جدی او برای بندگی خدا و وارد شدن به مسیر سلوک الی الله است.
مشکلات شما در زمینه عبادت و بندگی به ضعف سیستم اراده و عزم باز می گردد. برای اینکه مشکل خود را بیابید و بتوانید به درستی آنرا رفع نمایید، به فرایند حصول اراده و عزم در انسان توجه نمایید:
1- آگاهی و بیداری از خواب غفلت:
غفلت، یعنی چیزى حاضر باشد، ولى انسان به آن توجه نکند و آنرا فراموش کند، این چیزی که به آن توجه نمی شود هر چیزی ممکن است باشد، خدا، قرآن، دین، عمل خوب و یا حتی خود، شخص از خودش گاهی غافل است و راه سعادت خود را نمی داند و به نیازهای واقعی خود توجهی ندارد!
اما اگر به طور مشخص بخواهیم مصداق واقعی غفلتی را که قرآن کریم و روایات به آن توجه دارند، بگوییم، باید به غفلت از بندگی خدا اشاره کنیم.
تمامی غفلت هایی که در آیات و روایات به آنها اشاره می شود که عمده آن غفلت از یاد خدا است، در نهایت به غفلت از بندگی باز می گردد و بیداری از این غفلت است که برای انسان سرنوشت ساز و سعادت آفرین می باشد.
تا زمانی که انسان از خدا و بندگی خدا در غفلت و بی خبری به سر می برد، اراده و شوق و عزمی برای این کار در خود احساس نمی کند، بنابراین برای تحقق اراده و عزم و حرکت در مسیر سلوک، کسب آگاهی و غفلت زدایی نسبت به هدف نهایی زندگی که همانا بندگی و قرب به خدا است، یک ضرورت قطعی است.
بنابراین در مورد شناخت خداوند و معاد و جایگاه انسان و هدف زندگی و خلقت و نقش دین و بندگی خدا در کمال و سعادت انسان و جایگاه نماز و واجبات دیگر در دین داری و تاثیر گناه و عواقب ترک بندگی خدا و مانند آن، مطالعات و تحقیقات مستمر داشته باشید تا به آگاهی و بیداری لازم برسید.
2- شوق موکد یا احساس قوی:
آگاهی و بیداری و شوق بندگی حقایقی تشکیکی و دارای مراتب اند، یعنی قابلیت افزایش در آنها هست، و لذا به هر مقدار که سطح آگاهی شما نسبت به حقیقت زندگی و بندگی و انسان و حقایق دیگر حیات، افزایش می یابد، بیدار تر می شوید و شوق بیشتری برای رسیدن به قرب الهی پیدا می کنید.
پس به آگاهی و بیداری حاصل در ابتدای کار نباید قناعت کرد، چون ممکن است به قدری ضعیف باشد که شما را برای ورود به راه خدا و تحمل سختی های آن به حرکت در نیاورد.
اما وقتی وارد تحقیق می شوید و به آگاهی و علم بیشتری نسبت به حقایق زندگی و دین و انسان دست می یابید، به تدریج شوق بیشتری در شما ایجاد می شود و به تعبیر منطقی ها شوق شما موکد می گردد و این شوق موکد، طلب عاشقانه قرب به خدا و کمال را تحقق می بخشد و شما را صاحب اراده می کند.
3- مرحله تصمیم و اقدام:
دو مرحلة قبل نقش مقدمهای را برای مرحلة نهایی ایفا میکند. وقتی انگیزة بندگی در انسان تقویت شد و این انگیزه با میل و گرایش پیوند پیدا کرد و شوق پدید آمد و به دنبال آن اراده برانگیخته شد، سالک به عزم و تصمیم قاطع می رسد و برای عملی کردن تصمیم خود وارد اقدام عملی می گردد.
این مرحله مهمترین نقش را دارد، چون تصمیمات گرفته شده، در این مرحله به اجرا در میآید و اگر این مرحله تحقق پیدا نکند، دو مرحلة قبل نیز بیاثر می شود. لذا باید پس از اخذ تصمیم بلافاصله نسبت به اجرای آن اقدام شود وگرنه ممکن است دوباره در اثر عواملی سستی عارض گردد.
در این راستا خداوند به پیامبر گرامى اسلام (ص) دستور میدهد که هرگاه تصمیم جدی بر انجام کاری اتخاذ کردى، با توکل به نیروی لایزال الهی هدف خود را با قاطعیت تمام دنبال کن: … فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ…(آل عمران 159)
تا این قسمت به مکانیزم تحقق اراده و عزم اشاره کردیم، ولی گفتنی است عواملی هم وجود دارد که باعث تقویت اراده بندگی می شود که در جای خود اشاره خواهیم کرد.
علل سستی اراده بندگی:
سستی اراده در دین داری و بندگی خدا گاهی ناشی از ضعف اعتقادی و معرفتی است، یعنی شخص از اول اعتقادات درستی نداشته و یا داشته و در اثر شبهاتی که در جامعه وجود دارد ضعیف شده است و گاهی ناشی از گناه و ولنگاری عملی و لهو و لعب است.
باید بدانیم که گناه و ولنگاری عملی هم می تواند باعث ضعف ایمان و اراده انسان شود، زیرا همانگونه که علم و شناخت و اعتقاد روی عمل انسان تاثیر گذار است و زمینه عمل و بندگی را فراهم می کند، متقابلا عمل هم باعث تقویت اعتقاد و ایمان می شود.
قرآن کریم می فرماید: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ (سوره روم، آیه 10) سپس عاقبت بدکاران و اهل گناه این است که آیات الهی را تکذیب می کنند. یعنی اگر گناهان فرد ادامه یابد و شخص توبه نکند، باعث می شود کم کم انسان گناه کار حتی خدا و دین را تکذیب کند.
و نیز کسانی هستند که روحیه ی تعبّد و تسلیم ندارند و در پی بهانه اند تا شانه از بار تکلیف و دینداری خالی کنند. از این رو مسئله ی «تحقیق» را عنوان می کنند و برای هر دستور دینی، دنبال فلسفه و دلیل می گردند و خیلی هم خود را روشنفکر جا می زنند.
قرآن کریم نسبت به برخی از اینگونه افراد می فرماید: بل یرید الانسان لیفجر أمامه، یسئل أیّان یوم القیمة؟،(قیامت/5،6) گروهی می خواهند راه گناه برایشان باز باشد و لذا می پرسند: روز قیامت کی است؟ در باطن می دانند که خدا و قیامت حق است، اما در ظاهر به خاطر هوای نفس و اینکه از لذت های نفسانی نمی توانند بگذرند، می گویند: ای بابا چه کسی حالا قیامت را دیده؟
این گروه نیز به خاطر مشکلات عملی و آلودگی به گناه، امور اعتقادی را انکار و تکذیب می کنند و یا در آن شک و شبهه ایجاد می نمایند.
در مورد علم و عمل هم همین وضعیت وجود دارد، یعنی علم و عمل هر دو روی هم تاثیر گذارند. رهبر معظم انقلاب در دیداری که با کارآفرینان داشتند فرمودند: در روایت داریم که: العلم یهتف بالعمل فان اجاب و الّا ارتحل (نهج البلاغه کلمه قصار 366) علم، عمل را به دنبال خود فرا می خواند، دعوت می کند. اگر عمل به دنبال علم آمد، آن وقت علم می ماند، باقی می ماند – یا شاید بشود گفت توسعه پیدا می کند، رشد پیدا می کند – اگر عمل به دنبال علم نیامد، علم هم باقی نمی ماند. «و الّا ارتحل»؛ عمل که نبود، علم هم می رود. اهمیت عمل را اینجا می شود فهمید؛ اهمیت کار را اینجا می شود فهمید. کار بدون علم، کماثر است؛ علم بدون کار، بیاثر است.
امروزه متاسفانه اغلب کسانی که به ما مراجعه می کنند و از ضعف ایمان و اراده خود در دین داری و بندگی خدا شکوه دارند، علت آن وارد شدن به فضاهای آلوده و گناه است. البته وجود شبهات اعتقادی هم بی اثر نیست، ولی عمدتا گناه و هوای نفس است که ایمان انسان را تضعیف و اراده را سست می نماید.
به خصوص در این زمان رسانه های ماهواره ای و شبکه های مجازی نقش تعیین کننده ای در این جهت دارند و شیاطین در آنها بسیار فعال هستند. در این شبکه ها هم شبهات فراوانی به اعتقادات جوان ها وارد می شود و هم فضای نفس پرستانه و دنیاپرستانه و تجمل پرستانه آن به شدت گناه آلود است و باعث گرایش به دنیاپرستی و نفس پرستی و بسیاری از گناهان جنسی و غیر جنسی می شود.
یک جوان وقتی با سواد رسانه ای کم و آگاهی ناچیز وارد این فضاها می شود کم کم هویت دینی خود را گم می کند و ایمان و اعتقادات و اراده عملی اش ضعیف می گردد و هنگامی بیدار می شود که بسیاری از سرمایه های معنوی خود را از دست داده است و نیاز به بازسازی اساسی دارد، البته اگر بیدار شود!
عوامل ضعف اراده بندگی و نماز:
به صورت فهرست وار به برخی عواملی که در تضعیف اراده و ایمان دخالت دارند اشاره می کنیم، ایـن علل را به سه دسته تقسیم و مورد بررسى قرار مى دهیم:
الف-علل فردى عدم گرایش به نماز و عبادت:
1 ـ آگاه نبودن نسبت به معارف نماز:
فردی کـه نـسبت به معارف ، احکام و مسائل مربوط به نماز آگاهى کافى ، لازم و درستى نداشته باشد، به طبع نسبت به نماز بى اهمیت است .
2 ـ احساس گناه:
بـرخـى از افراد مـمـکـن اسـت خـطـا و گـنـاهـى مـرتـکـب شـده بـاشـنـد و ایـن عـمـل آنـهـا آشـکار شده و دیگران نیز از آن باخبر باشند. لذا خود را سرزنش کرده و از گذشته تـلخ و گـنـاه آلود خـویـش نـگران است و مى پندارد که با چنین سابقه اى از خدا دور شده و خود را جهنمى مى پندارد.
ب-علل خانوادگى بى توجهى به عبادت و نماز:
خـانـواده مـهـم تـریـن جایگاه تربیت انسان است . اگر این پایگاه اصلى دچار ضعف ، نارسایى شـود، قـطـعـاً تـربـیـت افراد بـه مـخـاطـره مـى افـتـد و عـواقـب تـلخـى را بـه دنبال خواهد داشت .
بسیارى از علل عدم گرایش افراد به نماز ریشه در محیط تربیتى خانواده اى که در آن رشـد نـمـوده انـد دارد. بـرخـى از مـهـم تـریـن عـلل آن بـه شـرح ذیل است :
1 ـ نداشتن الگوى مناسب:
والدینى که به وظایف الهى و شرعى خود پاى بند هستند و به موقع نماز مى خوانند و از سبک شـمـردن نـمـاز و سـایـر واجـبـات الهـى پـرهـیـز مـى کنند، به یقین فرزندانشان از آنان الگو گرفته و به نماز مى ایستند و هیچ عبادتى ـ از جمله نماز ـ را سبک نمى شمارند.
امّافردی که از این نعمت معنوى محروم است و والدینش به نماز علاقه اى نشان نمى دهند یا گهگـاهـى نـمـاز مـى خـوانـنـد، آیـا الگـوى مـنـاسـب بـراى عـبـادت دارد؟ آیـا فـطـرت خـداجـویى و مـیـل بـه پـرسـتـش در او شـکـوفـا مـى شـود یـا در انـبـوه غـبـار جهل و غفلت باقى مى ماند؟
2 ـ عادت و تمرین ندادن:
یـکى از علل موفقیت در هر کارى ، تمرین کردن و عادت نیکو است . انجام امور عبادى از جمله نماز نیز نیازمند تمرین است ، و بهترین ایام تمرین امور معنوى دوران کودکى و نوجوانى مى باشد.
بـرخـى از والدین به بهانه اینکه هنوز زمان تکلیف شرعى فرزندشان فرا نرسیده ، آنان را بـه نـمـاز دعـوت و هـدایـت نـمـى کـنـنـد، امـّا والدیـن آگـاه نـسـبـت بـه مـسـائل تـربـیـتـى عـلاوه بر آگاهى دادن فرزندان خود، از روش هاى صحیح بهره گرفته تا بتوانند به تدریج آنان را به عادت نیکوى عبادت و نماز بیارایند.
3ـ لقمه حرام و شبهه ناک:
تـاءثیر و تاءثر جسم بر روح و بر عکس ، امرى است روشن و مسلّم . لذا انسان باید غذایى را مـصـرف کـنـد کـه از بـهـداشـت ظـاهـرى و باطنى برخوردار باشد تا به جسم و روح او آسیبى نرساند.
یکى از مسؤ ولیت هاى بسیار مهم والدین در تهیه غذا و سایر امکانات زندگى براى فرزندان ، تـوجـه بـه حـلال و حـرام بـودن درآمـدهـا اسـت ؛ زیـرا غـذاى حلال و طیب و حرام و شبهه ناک اثر وضعى بر جسم و روان انسان مى گذارد و خود می تواند مانع بزرگى درتربیت و توفیق کودک و نوجوان به نماز و عبادت باشد
4 ـ تقویت نکردن ایمان کودک و نوجوان:
لازم اسـت والدیـن راه هـاى مـخـتـلف خـداشـنـاسـى را بـراى آنـان بـیـان کـنـنـد تـا میل به پرستش در آنان شکوفا و آثار ایمان نمایان گردد.
کـودک و نـوجـوانـى کـه مـعـنـى و مـفـهـوم ایـمـان بـه خـدا را دریـابـد و در سـایـه عـمـل بـه تـکـالیـف الهـى ، شـخـصیت معنویش رشد یابد، به یقین اُنس و ارتباط با خدا و عبادت برایش حاصل خواهد شد.
ج-علل اجتماعى غفلت فرد از عبادت و نماز:
1 ـ دوستان و معاشران:
بـسـیـارى از رفتارها و افکار افراد متاءثر از فکر و رفتار دوستان آنها است . لذا دوستان صمیمى تر نقش بسزایى در ترغیب فرد به نماز یا غفلت و ترک نماز دارند.
2 ـ تبلیغات مسموم علیه دین:
افراد و بخصوص جوانان و نوجوانان به دلیل آمادگى پذیرش هر نوع اندیشه و رفتار ارائه شده ، و از طـرف دیـگـر بـه دلیـل ضـعـف و نـاتـوانـى عـلمـى و عـقـلى ناشی از عدم اطلاعات کافی ومناسب ، قـادر بـه تـجـزیـه و تـحـلیـل و تشخیص درست از نادرست نیستند . در چنین وضعیتى اگر در معرض وساوس و تبلیغات مـسـمـوم مـخالفین و منحرفین از اسلام ناب محمدى (ص )و ارزش الهى ، خاصه نماز قرار گیرند، دچار شک و تردید شده و در نهایت نسبت به دین و عبادت خدا بى اعتنا مى گردند.
3 ـ ارائه نکردن الگوى عملى در اجتماع
افراد وقتى به محیط اجتماع پا مى گذارد، براى تحقق آرزوهاى مختلف خود از فرد یا افرادى الگو مى پذیرد.
لازم است فرد یا افراد وارسته اى بـه عنوان الگوهاى معنوى به افراد معرفى گردند تا روحیه الگوپذیرى آنها اشباع شود و بـتـوانـند مصداق عینى بنده صالح و نمازگزار حقیقى را خود دریابند. به یقین چنین افرادی با نماز الفت بیشترى یافته و به آن پاى بند خواهند ماند.
روش تقویت اراده:
عوامل فراوانی در ضعف اراده دخالت دارند و درمقابل، عواملی هم هستند که باعث تقویت اراده انسان می شوند. در این پاسخ تنها به عوامل تقویت اراده اشاره می کنیم.
راه های تقویت اراده و انگیزه عمل عبارتند از:
1- هدفداری:
این موضوع خیلی مهم است، هدفداری منبع انرژی انسان در زندگی است کما اینکه پوچی و بی هدف بودن در زندگی اراده را تضعیف می کند و آدمی را بی خاصیت می سازد، بهترین انگیزه ای که باعث تقویت اراده انسان می شود رضایت خدا و محبت خدا و کمال و قرب به خدا است.
اگر انسان کارش را برای بدست آوردن رضایت خدا انجام دهد و هدف اش رضایت الهی باشد و این رضایت مندی برایش مهم جلوه کند، اراده ای قوی برای کار و عمل خواهد داشت. البته انگیزه رضایت مندی یک انگیزه حد اقلی است برای مومن و بالاتر از این انگیزه کسب محبت خدا است. بدست آورد محبت خداوند بالاترین انگیزه ای است که انسان را برای عمل و عبودیت آماده و با نشاط می کند.
محبت خداوند باعث می شود که انسان به مقام خلیفه اللهی برسد و اثر گذارترین موجود هستی بعد از خدای متعال شود. این مقام جز با مقام بندگی حاصل نمی شود، بنابراین اگر کسی جایگاه خود در هستی را بشناسد و آنرا هدف گذاری کند، قطعا انگیزه و اراده ای محکم خواهد داشت.
2- مبارزه با عادت ها:
از عوامل دیگر تقویت اراده، مبارزه با عادت ها است. علی (ع) می فرماید: با غلبه کردن بر عادت ها می توان به مقالات والا دست یافت. البته نباید به همه عادت ها به یک چشم نگریست و عادت هایی که ایجاد رکود نمی کنند، جنبه منفی نخواهند داشت. چنانچه بسیاری از صفات و فضایل آدمی از طریق عادت ایجاد می شود. مثلا هرکس به طور طبیعی اندکی شجاعت دارد، اما برای پیدا کردن یک حالت فوق العاده قوت قلب، باید آنقدر با خطرات مواجه شود و تمرین کند تا در موقع لزوم دچار ترس نگردد. ولی عادت هایی که به جای تقویت عقل و اراده باعث اسارت آنها می شوند، از محدوده مالکیت انسان بر خودش می کاهند، مانند عادت به پرخوری و پرخوابی و پرگویی که راهی جز مبارزه با آنها نمی توان یافت. مبارزه کردن با همین عادت های به ظاهر جزیی، تأثیر بسزایی در تقویت اراده دارد.
3- تلقین:
تلقین به نفس از جمله عوامل مهم دیگر در تقویت اراده است. یکی از عوامل ضعف اراده احساس ناتوانی از انجام است که این صورت اگر دائم به خود تلقین نمایید که می توانید، می توانید بر احساس ناتوانی غلبه کنید.
این خطر بزرگی برای انسان است که خودش را قبول نداشته باشد. بلکه به عکس ما باید باورمان بشود که چیزی هستیم، اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم ، توانا می شویم . به تعبیر دیگر وقتی این احساس پیدا شد، در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند . این احساس اگر پیدا شد مغزها راه می افتد ، خود باوری ، اراده انسان را توانا می کند .
تا وقتی فکر می کنید که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید ، احتمال موفقیت کم است ، اگر اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید. برعکس یک فردی که از حیث هوش و قابلیت متوسط است ولی به خودش اطمینان کامل دارد ، موفق خواهد شد .
4- مقاومت و پشت کار:
عامل مهم دیگر در تقویت اراده پی گیری در کارها است . اگر با خود قرار می گذارید ، کاری را که تمام مسایل پیرامون آن را سنجیده و به اثرات مثبتش در زندگی واقف شده اید ، انجام دهید به طور مستمر در راه تحققش تلاش کنید . مثلا – اگر با خود عهد کرده اید ، صبح ها نیم ساعت ورزش کنید ، حتما – این کار را انجام دهید . توجه داشته باشید که رسیدن به هدف ها ، محتاج زمان است ، بنابراین یک ساعت و یا چند روز برای دست یابی به آنها کافی نخواهد بود . در این راه تلاش و فعالیت مستمر ، مهم است
5- عبادت و معنویت:
عبادت کردن از موثر ترین راه های تقویت اراده است. زمانی که فرد نماز میخواند، ذکر خدا میگوید، قرآن میخواند، دعا میخواند، در مراسم دعاهای جمعی شرکت میکند، یک گام بزرگ در جهت تقویت اراده بر داشته است. بنابراین هر چه ارتباط معنوی با خدا بیشتر گردد، اراده فرد قویتر میگردد. دلیل مسأله کاملا روشن است. زیرا عبادت و معنویت هوا و هوس را از بین میبرد. هوا و هوس بزرگترین دشمن اراده انسان است. به همین دلیل زمانی که فرد یک نماز با حال میخواند، بعد از نماز هر کار مهمی را که اراده کند، میتواند انجام دهد.
6- انجام کارهای ارادی:
خود اراده کردن از موثرترین راه های تقویت اراده است، لذا مهمترین عامل در تقویت اراده انجام کارهای ارادی و تمرین دائمی و مستمر است.
داشتن هدف روشن، تعقل، معنویت و تلقین همگی به این معنا است که فرد آدرس مقصد خود را میداند و توشه سفر را نیز به همراه دارد. اما هیچ مسافری تنها با داشتن آدرس و خرج سفر به مقصد نرسیده است. رسیدن به مقصد علاوه بر موارد فوق نیاز به این دارد که فرد دست به عمل بزند، از جای خود حرکت کند، مسیر را شروع و کند و ادامه دهد. و در مسیر راه از خرج سفر که همان معنویت، تفکر و تلقین است استفاده کند. و از اموری که فرد را مقصد دور میکند مثل هوا و هوس، شهوترانی، و دیگر موانعی که در ابتدا ذکر شد، دوری گزیند.
حضرت امیر (ع)این نکته اساسی را چنین بیان میکند: من یعْمَلْ یزدَدْ قوةً ( غررالحکم، ص 152.)؛ هر کس عمل کند، قوت او زیاد میشود، من یقَصِّر فی العمل یزدد فرَةً ( همان، ص 158.) هر کس در عمل کوتاهی کند، سستی او افزون شود.
7- انجام وظایف الهى:
یکى از عوامل مهم تقویت اراده، انجام وظایف الهى و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه هاى زندگى است. نماز را اوّل وقت خواندن، مقررّات الهى را رعایت نمودن، دوری از گناه، هر کدام مهم ترین عامل تقویت اراده به شمار مى آید. کسى که روزه مى گیرد، با تمام هوس ها و رذایل اخلاقى مبارزه مى کند. کسى که به عبادت خداوند مى پردازد، آرامش روانى پیدا مى کند. آرامش روانى مؤثرترین عامل تقویت اراده است.
راه تقویت اراده از این منظر, حاکم ساختن اراده و خواست الهی بر اراده و خواست خود است. انسان در طول زندگی خود با انجام دستورات دینی همواره در مسیر تقویت اراده قدم برداشته و این مساله را تمرین می نماید تا جایی که به فنای اراده در اراده خدا می رسد.
لذا بهترین راهکار عملی تقویت اراده، انجام وظایف دینی اعم از عمل به واجبات و ترک حرام است. به خصوص ترک گناه در این زمینه بسیار موثر است. بعد از انجام واجبات و ترک حرام، انجام مستحبات مانند روزه گرفتن و انجام نوافل و ترک مکروهات تاثیر نهایی بر اراده انسان خواهد داشت.
تقویت اراده از طریق اطاعت و بندگی، همان مقام فنایی است که عارف و سالک در پی آن است و از این منظر حتی می توان گفت: تمام سلوک عرفانی چیزی جز حرکت در مسیر اراده و تقویت اراده نیست. سالک با تقویت اراده به جایی می رسد که اراده او مظهر اراده خدای متعال می شود و به مقام همت و کن فیکون می رسد و قادر می شود که کارهای خارق العاده انجام دهد و کرامت از او ظهور می کند.
8- بهره گیرى از سرگذشت انسان هاى با اراده:
خواندن سرگذشت انسان هاى با اراده، عامل تعیین کننده اى در تقویت اراده است. خواندن زندگینامه انسان هاى با اراده موجب مى شود که آدمی در برابر عواملى که موجب ضعف اراده مى شود، مقاومت نموده و عوامل تقویت اراده را تجربه کند، مثلاً یکى از عوامل موفقیت «پشتکار» است.
علامه امینى (ره) صاحب کتاب ارزشمند الغدیر جهت تدوین این کتاب به کشورهاى مختلف سفر کرد. یکى از سفرهاى وى به هندوستان حدود شش ماه طول کشید. پس از بازگشت از هند پرسیدند: هواى هندوستان چگونه بود؟ وى پس از اندکى تفکر پاسخ داد: به دلیل این که همواره سرگرم مطالعه بودم، نفهمیدم هواى آن جا در این مدّت چگونه بود!
مفسر کبیر قرآن، علامه طباطبایى، نمونه اى از افراد با اراده و مصمم است. او در پنج سالگى مادر و در نه سالگى، پدرشان را از دست مى دهند و راه معاش ایشان و برادرشان از کودکى، منحصر به زمین زراعتى در قریه شادآباد تبریز بوده است.
علامه طباطبایى به علت تنگدستى ناچار مى شود از نجف اشرف به ایران مراجعت نمایند و ده سال در همان قریه به کشاورزى اشتغال ورزند.( علامه حسینى تهرانى، ص تابان، ص 39.) با این وصف ایشان با تلاش پیگیر توانست تفسیرى به رشته تحریر درآورد که به جامعیت آن، تفسیرى یافت نمى شود.
در کتاب رمز پیروزى مردان بزرگ از آیت الله جعفر سبحانى و سیماى فرزانگان از رضا مختارى داستان هاى زیادى از بزرگان نقل شده است.
9- مثبت اندیشی
یکی از موانع شکلگیری ارادههای بزرگ، روحیه یأس و ناامیدی و توجه بیش از حد به مشکلات و کمتوجهی به داشتهها و تواناییها است، خداوند با قدرت بیانتهای خود، فرموده است: هر کس بر من توکل کند، او را کفایت میکنم ( سوره طلاق: ۳٫) و نیز: ما انسانها را در رسیدن به مقاصد خود یاری میکنیم ( سوره اسراء: ۲۰)، همچنین فرموده است: من نزد گمان بنده مؤمن به خود هستم، اگر او به من خوش گمان باشد که کمکش میکنم؛ پس یاریاش میکنم و اگر او گمانش این باشد که کمکش نمیکنم، پس من هم او را رها میکنم ( کافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج ۲، ص ۷۲٫)٫
با وجود قدرت و لطف بیمنتهای خداوند و حقایقی که عرض شد، جا دارد انسانها عینک سیاه به چشم نزنند و به موفقیت خود امیدوار باشند و خداوند و همه خلقت را پشتیبان خود بدانند.
10- رعایت نظم و انضباط:
نفس آدمی، راحت طلب و قالب گریز و خواهان بیقیدی است. هر چه انسان بتواند نفس را در قالب و محدودههای معقول مورد تأیید عقل و شرع قرار دهد، کم کم نفس قوت مییابد. حضرت نبی اکرم (ص)میفرماید: الشدید من غلب نفسه؛ قوی، کسی است که بر نفس خود غلبه کند، لذا برای هر روز خود برنامه منظم و جامع و کاملی داشته باشید. نیازهای متعدد خود را در نظر بگیرید و در برنامه خود برای پاسخ گویی به آنها برنامه داشته باشید.
11- تعادل در لذت جویی و تأمین نیازها:
یکی از اموری که اراده انسان را ضعیف کرده و سستی و تنبلی را بر انسان غالب میکند، زیادهروی در تأمین نیازها است. پرخوابی، پرخوری، زیادهروی در شهوات هر چند حلال باشد، نشست و برخاستهای طولانی و بیفایده، استفاده زیاد از رسانهها و … همه اینها آدمی را سست و غافل کرده و جدیت را از انسان دور میکند؛ لذا با جلوگیری از این امور، موانع موفقیت خود را برطرف کنید.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «لَا تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْیوْمِ وَ أَمْحَى الظُّلَمَ لِتَذَاکِیرِ الْهِمَمِ»( نهج البلاغه، ص ۳۵۸، کلام ۲۴۱)؛ «عزم و تصمیم برای رسیدن به کمالات، با سورچرانی و راحتطلبی سازگار نیست، چه بسیار خوابهایی که تصمیمات روز را بر هم میزند و چه بسیار تاریکیهایی که یاد همتهای بلند را از خاطرهها زدوده است».
12- رفاقت با انسانهای با اراده و مصمم:
انسان، ناخودآگاه از افرادی که با آنها رفاقت و همنشینی دارد، رنگ میپذیرد؛ لذا هر چه دوستان و همنشینان ما افراد با اراده، منظم، معقول، جدی و مصمم باشند، ما هم به همین حالات نزدیک میشویم. از طرف دیگر، اگر همنشینان و دوستان ما اهل بطالت و اتلاف وقت، سستی و بیبرنامگی باشند، ناخودآگاه ما هم به همین خصلتها دچار میشویم.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: «المرء علی دین خلیله و قرینه»( کافی، ج ۲، ص ۳۷۵)؛ «انسان، بر دین و مرام دوستان و نزدیکانش است».
13- ورزش و فعالیت جسمی مناسب:
همان گونه که قبلاً اشاره کردیم، نفس انسان به دنبال راحتی است. هر چیزی که باعث شود انسان مقداری سختی بکشد و نفس را به تحمل وادارد، باعث قوت نفس و اراده میشود. فعالیت ورزشی مناسبی که موجب عرق ریختن و تحرک شود در این راستا تأثیر بسزایی دارد. پس از کم تحرکی و گوشهنشینی پرهیز کنید و حتماً ساعتی را در روز به ورزش و فعالیت جسمی حتی در حد پیادهروی ساده بپردازید. بهترین نوع ورزش که تأثیر بهتری در تقویت اراده دارد، کوهنوردی است که طی آن، در هر قدمی که انسان برمیدارد و بالاتر میرود، ارادهاش تقویت میشود.
14- نماز شب و تهجّد بهترین طریق تقویت اراده است:
پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» برای انجام مأموریت بسیار مهم خود، نیازمند ارادهای قوی و قاطعیت در گفتار بودند. بنابراین خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید: «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً»؛ یعنی اگر ارادۀ قوی و تقویت اراده میخواهی تا در کار خود موفّق باشی، اگر میخواهی این راه پرمشقّت و سختی که در پیش داری، تو را از پا در نیاورد، نماز شب و تهجّد بهترین طریق تقویت اراده است.
15- تحمل ریاضت و سختی:
مقاومت در برابر سختی های زندگی یکی از عوامل مهم تقویت اراده است. به چند مطلب اشاره می کنیم که خیلی مهم است.
اول. سختی دو نوع است، سختی اضطراری و سختی اختیاری. سختی اضطراری سختی هایی است که زندگی به انسان تحمیل می کند، مانند مصیبت ها و بیماری ها و نداری ها و کمبودها و از دست دادن ها و رنج ها و دردها. این سختی ها تا حد زیادی سازنده است و به اقتضای ربوبیت الهی عارض انسان می شود و نوعی امتحان الهی محسوب می گردد. نوع دوم. سختی های اختیاری است، یعنی سختی کشیدن و ریاضت در راه خدا با آگاهی و اختیار. دین داری و خودسازی سختی های زیادی دارد که باید به صورت اختیاری تحمل کرد و قطعا برای انسان سازنده است. ما در بحث خودسازی از این نوع سختی ها سخن می گوییم.
دوم. توجه به یک قانون بسیار مهم در مورد سختی ها است. گفتیم که : به اقتضای ربوبیت الهی کسانی که در مسیر بندگی قرار می گیرند حتما باید سختی بکشند تا ساخته شوند و صبرشان و مقاومتشان سنجیده شود و ایمانشان محک بخورد و امتحان بندگی بدهند. اصل بندگی و حقیقت خودسازی و مراقبه سختی کشیدن در راه خدا است.
منتهی قانون مهمی که اکثر مردم از آن غافل هستند این است که اگر انسانی که به خدا ایمان دارد، خودش برای خودش سختی های بندگی و اختیاری را به جان نخرد، یعنی سختی نماز و روزه و خمس و زکاه و شب زنده داری و انجام نوافل و مستحبات را تحمل نکند و در این زمینه تنبلی و کاهلی نماید، گرفتار سختی های اضطراری زندگی می شود و خدای متعال ناچارا و باز به اقتضای ربوبیت خود، به او سختی های زندگی را می چشاند، او را با درد و رنج زندگی می آزماید، با دشواری ها و شکست های زندگی پرورش اش می دهد، ایمان او را محک می زند و توکل او را می آزماید.
این قانون مهم زندگی است که اکثر ما از آن غافلیم. و چون غافلیم گرفتار سختی ها و رنج های اضطراری زندگی می شویم. سختی های اضطراری زندگی آرامش و آسایش انسان را سلب می کند و او را دچار رنج و تعب فراوان می نماید و تاثیر مثبت آن نیز در قیاس با سختی های اختیاری بسیار کم تر است، در حالی که سختی های اختیاری کاملا به نفع انسان است، به او آرامش می دهد، موجب لذت و سعادت واقعی می گردد و قرب خداوند را در پی دارد. سختی های اختیاری است که انسان را آماده ورود به زندگی جاودان و لقاء الله می کند. خودسازی یعنی سختی کشیدن اختیاری در راه خدا.
سوم. مطلب بعدی این است که اصولا دنیا دار سختی است و خدا انسان را در تعب آفریده است، انسان در زندگی با سختی رشد می کند و فلسفه زندگی و بندگی سختی کشیدن در راه خدا است. نباید به زندگی به عنوان جایی برای راحت طلبی و لذت جویی و کامیابی نگریست. دنیا جای آرامش و عیش و نوش و خوشگذرانی نیست. کافر و سکولار چون به روح و زندگی پس از مرگ و معاد اعتقاد ندارد، زندگی را محل کامیابی و خوشگذرانی می داند و هدف زندگی را رسیدن به لذت برتر معرفی می کند و تمام همت و کوشش خود را برای رسیدن به زندگی مرفه تر و راحت تر صرف می کند و پیوسته در پی آسایش است، ولی آسایش و آرامشی که هرگز به آن نمی رسد.
اما انسان الهی دقیقا بر عکس او فکر می کند و دنیا را محل کار و کوشش سخت و حرکت به سوی خدا و آماده شدن برای حیات پس از مرگ می داند و معتقد است با زحمت زیاد و تحمل ریاضت و صبر در مقام بندگی باید خود را آماده لقای محبوب نماید.
در صورتی که واقعا بخواهید خودسازی کنید و اراده خود را تقویت نمایید این مسیر را لازم است طی کنید و اراده خود را با آگاهی و بیداری و عزم و تصمیم قاطع برای کمال و قرب الهی تقویت نمایید.
عزم و اراده مهمترین نیاز ورود به راه خداپرستی و بندگی و عامل اصلی پیش برنده انسان در این مسیر است. قدرت اراده و عزم، یکی از برترین مشخصات و امتیازهای انسان است و توجه به چگونگی ایجاد و تقویت و کارکرد آن می تواند انسان را به بالاترین مراحل هدف خلقت و کمال برساند.
اگر انسان عزم و اراده داشته باشد و در راه کمال قدم بردارد، قطعا به رشد و تکامل خواهد رسید. امّا اگر سستی ورزد، امکان رسیدن به مراحل تکامل معنوی و رشد را از خود سلب می کند.
در واقع انسان بی اراده و عزم، همچون موجودی بی روح است، مانند سیبی است که از درون پوسیده باشد. آنچه که انسان را از درون استوار و زنده نگه می دارد، اراده و عزم آهنین است.
در واقع “عزم، تصمیم و اراده محکم” است که انسانیت انسان را شکوفا می کند و او را از پوکی و پوچی و نیستی می رهاند.
در زمینه چیستی اراده از گفتار اهل معرفت استفاده می شود که “اراده” در رویکرد اخلاقی آن، عاشقانه خواستن خداوند و طلب قرب الهی است.
اراده همان شوق موکد و تشنگی وافری است که در اثر بیداری در انسان ایجاد می شود و زمینه عزم و حرکت و سلوک او را به سوی محبوب عالم فراهم می سازد.
طلب و اراده عبودیت و قرب الهی، که در ابتدای سلوک و با یقظه به سالک دست می دهد، سنگ بنای حرکت و سلوک الی الله می باشد.
بعد از اینکه این تشنگی و شوق شدید به کمال و قرب الهی پیدا شد، سالک به عزم می رسد. عزم، تصمیم بزرگ و جدی او برای بندگی خدا و وارد شدن به مسیر سلوک الی الله است.
مشکلات شما در زمینه عبادت و بندگی به ضعف سیستم اراده و عزم باز می گردد. برای اینکه مشکل خود را بیابید و بتوانید به درستی آنرا رفع نمایید، به فرایند حصول اراده و عزم در انسان توجه نمایید:
1- آگاهی و بیداری از خواب غفلت:
غفلت، یعنی چیزى حاضر باشد، ولى انسان به آن توجه نکند و آنرا فراموش کند، این چیزی که به آن توجه نمی شود هر چیزی ممکن است باشد، خدا، قرآن، دین، عمل خوب و یا حتی خود، شخص از خودش گاهی غافل است و راه سعادت خود را نمی داند و به نیازهای واقعی خود توجهی ندارد!
اما اگر به طور مشخص بخواهیم مصداق واقعی غفلتی را که قرآن کریم و روایات به آن توجه دارند، بگوییم، باید به غفلت از بندگی خدا اشاره کنیم.
تمامی غفلت هایی که در آیات و روایات به آنها اشاره می شود که عمده آن غفلت از یاد خدا است، در نهایت به غفلت از بندگی باز می گردد و بیداری از این غفلت است که برای انسان سرنوشت ساز و سعادت آفرین می باشد.
تا زمانی که انسان از خدا و بندگی خدا در غفلت و بی خبری به سر می برد، اراده و شوق و عزمی برای این کار در خود احساس نمی کند، بنابراین برای تحقق اراده و عزم و حرکت در مسیر سلوک، کسب آگاهی و غفلت زدایی نسبت به هدف نهایی زندگی که همانا بندگی و قرب به خدا است، یک ضرورت قطعی است.
بنابراین در مورد شناخت خداوند و معاد و جایگاه انسان و هدف زندگی و خلقت و نقش دین و بندگی خدا در کمال و سعادت انسان و جایگاه نماز و واجبات دیگر در دین داری و تاثیر گناه و عواقب ترک بندگی خدا و مانند آن، مطالعات و تحقیقات مستمر داشته باشید تا به آگاهی و بیداری لازم برسید.
2- شوق موکد یا احساس قوی:
آگاهی و بیداری و شوق بندگی حقایقی تشکیکی و دارای مراتب اند، یعنی قابلیت افزایش در آنها هست، و لذا به هر مقدار که سطح آگاهی شما نسبت به حقیقت زندگی و بندگی و انسان و حقایق دیگر حیات، افزایش می یابد، بیدار تر می شوید و شوق بیشتری برای رسیدن به قرب الهی پیدا می کنید.
پس به آگاهی و بیداری حاصل در ابتدای کار نباید قناعت کرد، چون ممکن است به قدری ضعیف باشد که شما را برای ورود به راه خدا و تحمل سختی های آن به حرکت در نیاورد.
اما وقتی وارد تحقیق می شوید و به آگاهی و علم بیشتری نسبت به حقایق زندگی و دین و انسان دست می یابید، به تدریج شوق بیشتری در شما ایجاد می شود و به تعبیر منطقی ها شوق شما موکد می گردد و این شوق موکد، طلب عاشقانه قرب به خدا و کمال را تحقق می بخشد و شما را صاحب اراده می کند.
3- مرحله تصمیم و اقدام:
دو مرحلة قبل نقش مقدمهای را برای مرحلة نهایی ایفا میکند. وقتی انگیزة بندگی در انسان تقویت شد و این انگیزه با میل و گرایش پیوند پیدا کرد و شوق پدید آمد و به دنبال آن اراده برانگیخته شد، سالک به عزم و تصمیم قاطع می رسد و برای عملی کردن تصمیم خود وارد اقدام عملی می گردد.
این مرحله مهمترین نقش را دارد، چون تصمیمات گرفته شده، در این مرحله به اجرا در میآید و اگر این مرحله تحقق پیدا نکند، دو مرحلة قبل نیز بیاثر می شود. لذا باید پس از اخذ تصمیم بلافاصله نسبت به اجرای آن اقدام شود وگرنه ممکن است دوباره در اثر عواملی سستی عارض گردد.
در این راستا خداوند به پیامبر گرامى اسلام (ص) دستور میدهد که هرگاه تصمیم جدی بر انجام کاری اتخاذ کردى، با توکل به نیروی لایزال الهی هدف خود را با قاطعیت تمام دنبال کن: … فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ…(آل عمران 159)
تا این قسمت به مکانیزم تحقق اراده و عزم اشاره کردیم، ولی گفتنی است عواملی هم وجود دارد که باعث تقویت اراده بندگی می شود که در جای خود اشاره خواهیم کرد.
علل سستی اراده بندگی:
سستی اراده در دین داری و بندگی خدا گاهی ناشی از ضعف اعتقادی و معرفتی است، یعنی شخص از اول اعتقادات درستی نداشته و یا داشته و در اثر شبهاتی که در جامعه وجود دارد ضعیف شده است و گاهی ناشی از گناه و ولنگاری عملی و لهو و لعب است.
باید بدانیم که گناه و ولنگاری عملی هم می تواند باعث ضعف ایمان و اراده انسان شود، زیرا همانگونه که علم و شناخت و اعتقاد روی عمل انسان تاثیر گذار است و زمینه عمل و بندگی را فراهم می کند، متقابلا عمل هم باعث تقویت اعتقاد و ایمان می شود.
قرآن کریم می فرماید: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ (سوره روم، آیه 10) سپس عاقبت بدکاران و اهل گناه این است که آیات الهی را تکذیب می کنند. یعنی اگر گناهان فرد ادامه یابد و شخص توبه نکند، باعث می شود کم کم انسان گناه کار حتی خدا و دین را تکذیب کند.
و نیز کسانی هستند که روحیه ی تعبّد و تسلیم ندارند و در پی بهانه اند تا شانه از بار تکلیف و دینداری خالی کنند. از این رو مسئله ی «تحقیق» را عنوان می کنند و برای هر دستور دینی، دنبال فلسفه و دلیل می گردند و خیلی هم خود را روشنفکر جا می زنند.
قرآن کریم نسبت به برخی از اینگونه افراد می فرماید: بل یرید الانسان لیفجر أمامه، یسئل أیّان یوم القیمة؟،(قیامت/5،6) گروهی می خواهند راه گناه برایشان باز باشد و لذا می پرسند: روز قیامت کی است؟ در باطن می دانند که خدا و قیامت حق است، اما در ظاهر به خاطر هوای نفس و اینکه از لذت های نفسانی نمی توانند بگذرند، می گویند: ای بابا چه کسی حالا قیامت را دیده؟
این گروه نیز به خاطر مشکلات عملی و آلودگی به گناه، امور اعتقادی را انکار و تکذیب می کنند و یا در آن شک و شبهه ایجاد می نمایند.
در مورد علم و عمل هم همین وضعیت وجود دارد، یعنی علم و عمل هر دو روی هم تاثیر گذارند. رهبر معظم انقلاب در دیداری که با کارآفرینان داشتند فرمودند: در روایت داریم که: العلم یهتف بالعمل فان اجاب و الّا ارتحل (نهج البلاغه کلمه قصار 366) علم، عمل را به دنبال خود فرا می خواند، دعوت می کند. اگر عمل به دنبال علم آمد، آن وقت علم می ماند، باقی می ماند – یا شاید بشود گفت توسعه پیدا می کند، رشد پیدا می کند – اگر عمل به دنبال علم نیامد، علم هم باقی نمی ماند. «و الّا ارتحل»؛ عمل که نبود، علم هم می رود. اهمیت عمل را اینجا می شود فهمید؛ اهمیت کار را اینجا می شود فهمید. کار بدون علم، کماثر است؛ علم بدون کار، بیاثر است.
امروزه متاسفانه اغلب کسانی که به ما مراجعه می کنند و از ضعف ایمان و اراده خود در دین داری و بندگی خدا شکوه دارند، علت آن وارد شدن به فضاهای آلوده و گناه است. البته وجود شبهات اعتقادی هم بی اثر نیست، ولی عمدتا گناه و هوای نفس است که ایمان انسان را تضعیف و اراده را سست می نماید.
به خصوص در این زمان رسانه های ماهواره ای و شبکه های مجازی نقش تعیین کننده ای در این جهت دارند و شیاطین در آنها بسیار فعال هستند. در این شبکه ها هم شبهات فراوانی به اعتقادات جوان ها وارد می شود و هم فضای نفس پرستانه و دنیاپرستانه و تجمل پرستانه آن به شدت گناه آلود است و باعث گرایش به دنیاپرستی و نفس پرستی و بسیاری از گناهان جنسی و غیر جنسی می شود.
یک جوان وقتی با سواد رسانه ای کم و آگاهی ناچیز وارد این فضاها می شود کم کم هویت دینی خود را گم می کند و ایمان و اعتقادات و اراده عملی اش ضعیف می گردد و هنگامی بیدار می شود که بسیاری از سرمایه های معنوی خود را از دست داده است و نیاز به بازسازی اساسی دارد، البته اگر بیدار شود!
عوامل ضعف اراده بندگی و نماز:
به صورت فهرست وار به برخی عواملی که در تضعیف اراده و ایمان دخالت دارند اشاره می کنیم، ایـن علل را به سه دسته تقسیم و مورد بررسى قرار مى دهیم:
الف-علل فردى عدم گرایش به نماز و عبادت:
1 ـ آگاه نبودن نسبت به معارف نماز:
فردی کـه نـسبت به معارف ، احکام و مسائل مربوط به نماز آگاهى کافى ، لازم و درستى نداشته باشد، به طبع نسبت به نماز بى اهمیت است .
2 ـ احساس گناه:
بـرخـى از افراد مـمـکـن اسـت خـطـا و گـنـاهـى مـرتـکـب شـده بـاشـنـد و ایـن عـمـل آنـهـا آشـکار شده و دیگران نیز از آن باخبر باشند. لذا خود را سرزنش کرده و از گذشته تـلخ و گـنـاه آلود خـویـش نـگران است و مى پندارد که با چنین سابقه اى از خدا دور شده و خود را جهنمى مى پندارد.
ب-علل خانوادگى بى توجهى به عبادت و نماز:
خـانـواده مـهـم تـریـن جایگاه تربیت انسان است . اگر این پایگاه اصلى دچار ضعف ، نارسایى شـود، قـطـعـاً تـربـیـت افراد بـه مـخـاطـره مـى افـتـد و عـواقـب تـلخـى را بـه دنبال خواهد داشت .
بسیارى از علل عدم گرایش افراد به نماز ریشه در محیط تربیتى خانواده اى که در آن رشـد نـمـوده انـد دارد. بـرخـى از مـهـم تـریـن عـلل آن بـه شـرح ذیل است :
1 ـ نداشتن الگوى مناسب:
والدینى که به وظایف الهى و شرعى خود پاى بند هستند و به موقع نماز مى خوانند و از سبک شـمـردن نـمـاز و سـایـر واجـبـات الهـى پـرهـیـز مـى کنند، به یقین فرزندانشان از آنان الگو گرفته و به نماز مى ایستند و هیچ عبادتى ـ از جمله نماز ـ را سبک نمى شمارند.
امّافردی که از این نعمت معنوى محروم است و والدینش به نماز علاقه اى نشان نمى دهند یا گهگـاهـى نـمـاز مـى خـوانـنـد، آیـا الگـوى مـنـاسـب بـراى عـبـادت دارد؟ آیـا فـطـرت خـداجـویى و مـیـل بـه پـرسـتـش در او شـکـوفـا مـى شـود یـا در انـبـوه غـبـار جهل و غفلت باقى مى ماند؟
2 ـ عادت و تمرین ندادن:
یـکى از علل موفقیت در هر کارى ، تمرین کردن و عادت نیکو است . انجام امور عبادى از جمله نماز نیز نیازمند تمرین است ، و بهترین ایام تمرین امور معنوى دوران کودکى و نوجوانى مى باشد.
بـرخـى از والدین به بهانه اینکه هنوز زمان تکلیف شرعى فرزندشان فرا نرسیده ، آنان را بـه نـمـاز دعـوت و هـدایـت نـمـى کـنـنـد، امـّا والدیـن آگـاه نـسـبـت بـه مـسـائل تـربـیـتـى عـلاوه بر آگاهى دادن فرزندان خود، از روش هاى صحیح بهره گرفته تا بتوانند به تدریج آنان را به عادت نیکوى عبادت و نماز بیارایند.
3ـ لقمه حرام و شبهه ناک:
تـاءثیر و تاءثر جسم بر روح و بر عکس ، امرى است روشن و مسلّم . لذا انسان باید غذایى را مـصـرف کـنـد کـه از بـهـداشـت ظـاهـرى و باطنى برخوردار باشد تا به جسم و روح او آسیبى نرساند.
یکى از مسؤ ولیت هاى بسیار مهم والدین در تهیه غذا و سایر امکانات زندگى براى فرزندان ، تـوجـه بـه حـلال و حـرام بـودن درآمـدهـا اسـت ؛ زیـرا غـذاى حلال و طیب و حرام و شبهه ناک اثر وضعى بر جسم و روان انسان مى گذارد و خود می تواند مانع بزرگى درتربیت و توفیق کودک و نوجوان به نماز و عبادت باشد
4 ـ تقویت نکردن ایمان کودک و نوجوان:
لازم اسـت والدیـن راه هـاى مـخـتـلف خـداشـنـاسـى را بـراى آنـان بـیـان کـنـنـد تـا میل به پرستش در آنان شکوفا و آثار ایمان نمایان گردد.
کـودک و نـوجـوانـى کـه مـعـنـى و مـفـهـوم ایـمـان بـه خـدا را دریـابـد و در سـایـه عـمـل بـه تـکـالیـف الهـى ، شـخـصیت معنویش رشد یابد، به یقین اُنس و ارتباط با خدا و عبادت برایش حاصل خواهد شد.
ج-علل اجتماعى غفلت فرد از عبادت و نماز:
1 ـ دوستان و معاشران:
بـسـیـارى از رفتارها و افکار افراد متاءثر از فکر و رفتار دوستان آنها است . لذا دوستان صمیمى تر نقش بسزایى در ترغیب فرد به نماز یا غفلت و ترک نماز دارند.
2 ـ تبلیغات مسموم علیه دین:
افراد و بخصوص جوانان و نوجوانان به دلیل آمادگى پذیرش هر نوع اندیشه و رفتار ارائه شده ، و از طـرف دیـگـر بـه دلیـل ضـعـف و نـاتـوانـى عـلمـى و عـقـلى ناشی از عدم اطلاعات کافی ومناسب ، قـادر بـه تـجـزیـه و تـحـلیـل و تشخیص درست از نادرست نیستند . در چنین وضعیتى اگر در معرض وساوس و تبلیغات مـسـمـوم مـخالفین و منحرفین از اسلام ناب محمدى (ص )و ارزش الهى ، خاصه نماز قرار گیرند، دچار شک و تردید شده و در نهایت نسبت به دین و عبادت خدا بى اعتنا مى گردند.
3 ـ ارائه نکردن الگوى عملى در اجتماع
افراد وقتى به محیط اجتماع پا مى گذارد، براى تحقق آرزوهاى مختلف خود از فرد یا افرادى الگو مى پذیرد.
لازم است فرد یا افراد وارسته اى بـه عنوان الگوهاى معنوى به افراد معرفى گردند تا روحیه الگوپذیرى آنها اشباع شود و بـتـوانـند مصداق عینى بنده صالح و نمازگزار حقیقى را خود دریابند. به یقین چنین افرادی با نماز الفت بیشترى یافته و به آن پاى بند خواهند ماند.
روش تقویت اراده:
عوامل فراوانی در ضعف اراده دخالت دارند و درمقابل، عواملی هم هستند که باعث تقویت اراده انسان می شوند. در این پاسخ تنها به عوامل تقویت اراده اشاره می کنیم.
راه های تقویت اراده و انگیزه عمل عبارتند از:
1- هدفداری:
این موضوع خیلی مهم است، هدفداری منبع انرژی انسان در زندگی است کما اینکه پوچی و بی هدف بودن در زندگی اراده را تضعیف می کند و آدمی را بی خاصیت می سازد، بهترین انگیزه ای که باعث تقویت اراده انسان می شود رضایت خدا و محبت خدا و کمال و قرب به خدا است.
اگر انسان کارش را برای بدست آوردن رضایت خدا انجام دهد و هدف اش رضایت الهی باشد و این رضایت مندی برایش مهم جلوه کند، اراده ای قوی برای کار و عمل خواهد داشت. البته انگیزه رضایت مندی یک انگیزه حد اقلی است برای مومن و بالاتر از این انگیزه کسب محبت خدا است. بدست آورد محبت خداوند بالاترین انگیزه ای است که انسان را برای عمل و عبودیت آماده و با نشاط می کند.
محبت خداوند باعث می شود که انسان به مقام خلیفه اللهی برسد و اثر گذارترین موجود هستی بعد از خدای متعال شود. این مقام جز با مقام بندگی حاصل نمی شود، بنابراین اگر کسی جایگاه خود در هستی را بشناسد و آنرا هدف گذاری کند، قطعا انگیزه و اراده ای محکم خواهد داشت.
2- مبارزه با عادت ها:
از عوامل دیگر تقویت اراده، مبارزه با عادت ها است. علی (ع) می فرماید: با غلبه کردن بر عادت ها می توان به مقالات والا دست یافت. البته نباید به همه عادت ها به یک چشم نگریست و عادت هایی که ایجاد رکود نمی کنند، جنبه منفی نخواهند داشت. چنانچه بسیاری از صفات و فضایل آدمی از طریق عادت ایجاد می شود. مثلا هرکس به طور طبیعی اندکی شجاعت دارد، اما برای پیدا کردن یک حالت فوق العاده قوت قلب، باید آنقدر با خطرات مواجه شود و تمرین کند تا در موقع لزوم دچار ترس نگردد. ولی عادت هایی که به جای تقویت عقل و اراده باعث اسارت آنها می شوند، از محدوده مالکیت انسان بر خودش می کاهند، مانند عادت به پرخوری و پرخوابی و پرگویی که راهی جز مبارزه با آنها نمی توان یافت. مبارزه کردن با همین عادت های به ظاهر جزیی، تأثیر بسزایی در تقویت اراده دارد.
3- تلقین:
تلقین به نفس از جمله عوامل مهم دیگر در تقویت اراده است. یکی از عوامل ضعف اراده احساس ناتوانی از انجام است که این صورت اگر دائم به خود تلقین نمایید که می توانید، می توانید بر احساس ناتوانی غلبه کنید.
این خطر بزرگی برای انسان است که خودش را قبول نداشته باشد. بلکه به عکس ما باید باورمان بشود که چیزی هستیم، اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم ، توانا می شویم . به تعبیر دیگر وقتی این احساس پیدا شد، در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند . این احساس اگر پیدا شد مغزها راه می افتد ، خود باوری ، اراده انسان را توانا می کند .
تا وقتی فکر می کنید که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید ، احتمال موفقیت کم است ، اگر اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید. برعکس یک فردی که از حیث هوش و قابلیت متوسط است ولی به خودش اطمینان کامل دارد ، موفق خواهد شد .
4- مقاومت و پشت کار:
عامل مهم دیگر در تقویت اراده پی گیری در کارها است . اگر با خود قرار می گذارید ، کاری را که تمام مسایل پیرامون آن را سنجیده و به اثرات مثبتش در زندگی واقف شده اید ، انجام دهید به طور مستمر در راه تحققش تلاش کنید . مثلا – اگر با خود عهد کرده اید ، صبح ها نیم ساعت ورزش کنید ، حتما – این کار را انجام دهید . توجه داشته باشید که رسیدن به هدف ها ، محتاج زمان است ، بنابراین یک ساعت و یا چند روز برای دست یابی به آنها کافی نخواهد بود . در این راه تلاش و فعالیت مستمر ، مهم است
5- عبادت و معنویت:
عبادت کردن از موثر ترین راه های تقویت اراده است. زمانی که فرد نماز میخواند، ذکر خدا میگوید، قرآن میخواند، دعا میخواند، در مراسم دعاهای جمعی شرکت میکند، یک گام بزرگ در جهت تقویت اراده بر داشته است. بنابراین هر چه ارتباط معنوی با خدا بیشتر گردد، اراده فرد قویتر میگردد. دلیل مسأله کاملا روشن است. زیرا عبادت و معنویت هوا و هوس را از بین میبرد. هوا و هوس بزرگترین دشمن اراده انسان است. به همین دلیل زمانی که فرد یک نماز با حال میخواند، بعد از نماز هر کار مهمی را که اراده کند، میتواند انجام دهد.
6- انجام کارهای ارادی:
خود اراده کردن از موثرترین راه های تقویت اراده است، لذا مهمترین عامل در تقویت اراده انجام کارهای ارادی و تمرین دائمی و مستمر است.
داشتن هدف روشن، تعقل، معنویت و تلقین همگی به این معنا است که فرد آدرس مقصد خود را میداند و توشه سفر را نیز به همراه دارد. اما هیچ مسافری تنها با داشتن آدرس و خرج سفر به مقصد نرسیده است. رسیدن به مقصد علاوه بر موارد فوق نیاز به این دارد که فرد دست به عمل بزند، از جای خود حرکت کند، مسیر را شروع و کند و ادامه دهد. و در مسیر راه از خرج سفر که همان معنویت، تفکر و تلقین است استفاده کند. و از اموری که فرد را مقصد دور میکند مثل هوا و هوس، شهوترانی، و دیگر موانعی که در ابتدا ذکر شد، دوری گزیند.
حضرت امیر (ع)این نکته اساسی را چنین بیان میکند: من یعْمَلْ یزدَدْ قوةً ( غررالحکم، ص 152.)؛ هر کس عمل کند، قوت او زیاد میشود، من یقَصِّر فی العمل یزدد فرَةً ( همان، ص 158.) هر کس در عمل کوتاهی کند، سستی او افزون شود.
7- انجام وظایف الهى:
یکى از عوامل مهم تقویت اراده، انجام وظایف الهى و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه هاى زندگى است. نماز را اوّل وقت خواندن، مقررّات الهى را رعایت نمودن، دوری از گناه، هر کدام مهم ترین عامل تقویت اراده به شمار مى آید. کسى که روزه مى گیرد، با تمام هوس ها و رذایل اخلاقى مبارزه مى کند. کسى که به عبادت خداوند مى پردازد، آرامش روانى پیدا مى کند. آرامش روانى مؤثرترین عامل تقویت اراده است.
راه تقویت اراده از این منظر, حاکم ساختن اراده و خواست الهی بر اراده و خواست خود است. انسان در طول زندگی خود با انجام دستورات دینی همواره در مسیر تقویت اراده قدم برداشته و این مساله را تمرین می نماید تا جایی که به فنای اراده در اراده خدا می رسد.
لذا بهترین راهکار عملی تقویت اراده، انجام وظایف دینی اعم از عمل به واجبات و ترک حرام است. به خصوص ترک گناه در این زمینه بسیار موثر است. بعد از انجام واجبات و ترک حرام، انجام مستحبات مانند روزه گرفتن و انجام نوافل و ترک مکروهات تاثیر نهایی بر اراده انسان خواهد داشت.
تقویت اراده از طریق اطاعت و بندگی، همان مقام فنایی است که عارف و سالک در پی آن است و از این منظر حتی می توان گفت: تمام سلوک عرفانی چیزی جز حرکت در مسیر اراده و تقویت اراده نیست. سالک با تقویت اراده به جایی می رسد که اراده او مظهر اراده خدای متعال می شود و به مقام همت و کن فیکون می رسد و قادر می شود که کارهای خارق العاده انجام دهد و کرامت از او ظهور می کند.
8- بهره گیرى از سرگذشت انسان هاى با اراده:
خواندن سرگذشت انسان هاى با اراده، عامل تعیین کننده اى در تقویت اراده است. خواندن زندگینامه انسان هاى با اراده موجب مى شود که آدمی در برابر عواملى که موجب ضعف اراده مى شود، مقاومت نموده و عوامل تقویت اراده را تجربه کند، مثلاً یکى از عوامل موفقیت «پشتکار» است.
علامه امینى (ره) صاحب کتاب ارزشمند الغدیر جهت تدوین این کتاب به کشورهاى مختلف سفر کرد. یکى از سفرهاى وى به هندوستان حدود شش ماه طول کشید. پس از بازگشت از هند پرسیدند: هواى هندوستان چگونه بود؟ وى پس از اندکى تفکر پاسخ داد: به دلیل این که همواره سرگرم مطالعه بودم، نفهمیدم هواى آن جا در این مدّت چگونه بود!
مفسر کبیر قرآن، علامه طباطبایى، نمونه اى از افراد با اراده و مصمم است. او در پنج سالگى مادر و در نه سالگى، پدرشان را از دست مى دهند و راه معاش ایشان و برادرشان از کودکى، منحصر به زمین زراعتى در قریه شادآباد تبریز بوده است.
علامه طباطبایى به علت تنگدستى ناچار مى شود از نجف اشرف به ایران مراجعت نمایند و ده سال در همان قریه به کشاورزى اشتغال ورزند.( علامه حسینى تهرانى، ص تابان، ص 39.) با این وصف ایشان با تلاش پیگیر توانست تفسیرى به رشته تحریر درآورد که به جامعیت آن، تفسیرى یافت نمى شود.
در کتاب رمز پیروزى مردان بزرگ از آیت الله جعفر سبحانى و سیماى فرزانگان از رضا مختارى داستان هاى زیادى از بزرگان نقل شده است.
9- مثبت اندیشی
یکی از موانع شکلگیری ارادههای بزرگ، روحیه یأس و ناامیدی و توجه بیش از حد به مشکلات و کمتوجهی به داشتهها و تواناییها است، خداوند با قدرت بیانتهای خود، فرموده است: هر کس بر من توکل کند، او را کفایت میکنم ( سوره طلاق: ۳٫) و نیز: ما انسانها را در رسیدن به مقاصد خود یاری میکنیم ( سوره اسراء: ۲۰)، همچنین فرموده است: من نزد گمان بنده مؤمن به خود هستم، اگر او به من خوش گمان باشد که کمکش میکنم؛ پس یاریاش میکنم و اگر او گمانش این باشد که کمکش نمیکنم، پس من هم او را رها میکنم ( کافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج ۲، ص ۷۲٫)٫
با وجود قدرت و لطف بیمنتهای خداوند و حقایقی که عرض شد، جا دارد انسانها عینک سیاه به چشم نزنند و به موفقیت خود امیدوار باشند و خداوند و همه خلقت را پشتیبان خود بدانند.
10- رعایت نظم و انضباط:
نفس آدمی، راحت طلب و قالب گریز و خواهان بیقیدی است. هر چه انسان بتواند نفس را در قالب و محدودههای معقول مورد تأیید عقل و شرع قرار دهد، کم کم نفس قوت مییابد. حضرت نبی اکرم (ص)میفرماید: الشدید من غلب نفسه؛ قوی، کسی است که بر نفس خود غلبه کند، لذا برای هر روز خود برنامه منظم و جامع و کاملی داشته باشید. نیازهای متعدد خود را در نظر بگیرید و در برنامه خود برای پاسخ گویی به آنها برنامه داشته باشید.
11- تعادل در لذت جویی و تأمین نیازها:
یکی از اموری که اراده انسان را ضعیف کرده و سستی و تنبلی را بر انسان غالب میکند، زیادهروی در تأمین نیازها است. پرخوابی، پرخوری، زیادهروی در شهوات هر چند حلال باشد، نشست و برخاستهای طولانی و بیفایده، استفاده زیاد از رسانهها و … همه اینها آدمی را سست و غافل کرده و جدیت را از انسان دور میکند؛ لذا با جلوگیری از این امور، موانع موفقیت خود را برطرف کنید.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «لَا تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْیوْمِ وَ أَمْحَى الظُّلَمَ لِتَذَاکِیرِ الْهِمَمِ»( نهج البلاغه، ص ۳۵۸، کلام ۲۴۱)؛ «عزم و تصمیم برای رسیدن به کمالات، با سورچرانی و راحتطلبی سازگار نیست، چه بسیار خوابهایی که تصمیمات روز را بر هم میزند و چه بسیار تاریکیهایی که یاد همتهای بلند را از خاطرهها زدوده است».
12- رفاقت با انسانهای با اراده و مصمم:
انسان، ناخودآگاه از افرادی که با آنها رفاقت و همنشینی دارد، رنگ میپذیرد؛ لذا هر چه دوستان و همنشینان ما افراد با اراده، منظم، معقول، جدی و مصمم باشند، ما هم به همین حالات نزدیک میشویم. از طرف دیگر، اگر همنشینان و دوستان ما اهل بطالت و اتلاف وقت، سستی و بیبرنامگی باشند، ناخودآگاه ما هم به همین خصلتها دچار میشویم.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: «المرء علی دین خلیله و قرینه»( کافی، ج ۲، ص ۳۷۵)؛ «انسان، بر دین و مرام دوستان و نزدیکانش است».
13- ورزش و فعالیت جسمی مناسب:
همان گونه که قبلاً اشاره کردیم، نفس انسان به دنبال راحتی است. هر چیزی که باعث شود انسان مقداری سختی بکشد و نفس را به تحمل وادارد، باعث قوت نفس و اراده میشود. فعالیت ورزشی مناسبی که موجب عرق ریختن و تحرک شود در این راستا تأثیر بسزایی دارد. پس از کم تحرکی و گوشهنشینی پرهیز کنید و حتماً ساعتی را در روز به ورزش و فعالیت جسمی حتی در حد پیادهروی ساده بپردازید. بهترین نوع ورزش که تأثیر بهتری در تقویت اراده دارد، کوهنوردی است که طی آن، در هر قدمی که انسان برمیدارد و بالاتر میرود، ارادهاش تقویت میشود.
14- نماز شب و تهجّد بهترین طریق تقویت اراده است:
پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» برای انجام مأموریت بسیار مهم خود، نیازمند ارادهای قوی و قاطعیت در گفتار بودند. بنابراین خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید: «إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً»؛ یعنی اگر ارادۀ قوی و تقویت اراده میخواهی تا در کار خود موفّق باشی، اگر میخواهی این راه پرمشقّت و سختی که در پیش داری، تو را از پا در نیاورد، نماز شب و تهجّد بهترین طریق تقویت اراده است.
15- تحمل ریاضت و سختی:
مقاومت در برابر سختی های زندگی یکی از عوامل مهم تقویت اراده است. به چند مطلب اشاره می کنیم که خیلی مهم است.
اول. سختی دو نوع است، سختی اضطراری و سختی اختیاری. سختی اضطراری سختی هایی است که زندگی به انسان تحمیل می کند، مانند مصیبت ها و بیماری ها و نداری ها و کمبودها و از دست دادن ها و رنج ها و دردها. این سختی ها تا حد زیادی سازنده است و به اقتضای ربوبیت الهی عارض انسان می شود و نوعی امتحان الهی محسوب می گردد. نوع دوم. سختی های اختیاری است، یعنی سختی کشیدن و ریاضت در راه خدا با آگاهی و اختیار. دین داری و خودسازی سختی های زیادی دارد که باید به صورت اختیاری تحمل کرد و قطعا برای انسان سازنده است. ما در بحث خودسازی از این نوع سختی ها سخن می گوییم.
دوم. توجه به یک قانون بسیار مهم در مورد سختی ها است. گفتیم که : به اقتضای ربوبیت الهی کسانی که در مسیر بندگی قرار می گیرند حتما باید سختی بکشند تا ساخته شوند و صبرشان و مقاومتشان سنجیده شود و ایمانشان محک بخورد و امتحان بندگی بدهند. اصل بندگی و حقیقت خودسازی و مراقبه سختی کشیدن در راه خدا است.
منتهی قانون مهمی که اکثر مردم از آن غافل هستند این است که اگر انسانی که به خدا ایمان دارد، خودش برای خودش سختی های بندگی و اختیاری را به جان نخرد، یعنی سختی نماز و روزه و خمس و زکاه و شب زنده داری و انجام نوافل و مستحبات را تحمل نکند و در این زمینه تنبلی و کاهلی نماید، گرفتار سختی های اضطراری زندگی می شود و خدای متعال ناچارا و باز به اقتضای ربوبیت خود، به او سختی های زندگی را می چشاند، او را با درد و رنج زندگی می آزماید، با دشواری ها و شکست های زندگی پرورش اش می دهد، ایمان او را محک می زند و توکل او را می آزماید.
این قانون مهم زندگی است که اکثر ما از آن غافلیم. و چون غافلیم گرفتار سختی ها و رنج های اضطراری زندگی می شویم. سختی های اضطراری زندگی آرامش و آسایش انسان را سلب می کند و او را دچار رنج و تعب فراوان می نماید و تاثیر مثبت آن نیز در قیاس با سختی های اختیاری بسیار کم تر است، در حالی که سختی های اختیاری کاملا به نفع انسان است، به او آرامش می دهد، موجب لذت و سعادت واقعی می گردد و قرب خداوند را در پی دارد. سختی های اختیاری است که انسان را آماده ورود به زندگی جاودان و لقاء الله می کند. خودسازی یعنی سختی کشیدن اختیاری در راه خدا.
سوم. مطلب بعدی این است که اصولا دنیا دار سختی است و خدا انسان را در تعب آفریده است، انسان در زندگی با سختی رشد می کند و فلسفه زندگی و بندگی سختی کشیدن در راه خدا است. نباید به زندگی به عنوان جایی برای راحت طلبی و لذت جویی و کامیابی نگریست. دنیا جای آرامش و عیش و نوش و خوشگذرانی نیست. کافر و سکولار چون به روح و زندگی پس از مرگ و معاد اعتقاد ندارد، زندگی را محل کامیابی و خوشگذرانی می داند و هدف زندگی را رسیدن به لذت برتر معرفی می کند و تمام همت و کوشش خود را برای رسیدن به زندگی مرفه تر و راحت تر صرف می کند و پیوسته در پی آسایش است، ولی آسایش و آرامشی که هرگز به آن نمی رسد.
اما انسان الهی دقیقا بر عکس او فکر می کند و دنیا را محل کار و کوشش سخت و حرکت به سوی خدا و آماده شدن برای حیات پس از مرگ می داند و معتقد است با زحمت زیاد و تحمل ریاضت و صبر در مقام بندگی باید خود را آماده لقای محبوب نماید.
در صورتی که واقعا بخواهید خودسازی کنید و اراده خود را تقویت نمایید این مسیر را لازم است طی کنید و اراده خود را با آگاهی و بیداری و عزم و تصمیم قاطع برای کمال و قرب الهی تقویت نمایید.