۱۳۹۵/۰۴/۰۳
–
۵۰۹۴ بازدید
دلیل برخی تناقضات در قرآن چیه؟ مثلا یه جا میفرماد سعادت و شقاوت هر انسانی در دست ما است. و جای دیگر انسانها را مسئول بدیها و گناهانش میدونه. خب قربونت برم اگه تو دست توئه دیگه چرا میگی خودتون مسئول اعمالتونید؟!
1. کتابی که کلام خداوند است و گوینده او ذات مقدس الهی است نمی تواند دارای تناقض باشد و با کتاب های تالیف بشر و تراوشح کرده از ذهن محدود بشری که ناخواسته مشتمل بر ناهماهنگی و تناقض است تفاوت دارد .2. آنچه از قران که انسان خیال می کند متناقض است در واقع متناقض نما است و در حیققت متناقض نمی باشد .
3. تناقضاتی که به ذهن می رسد محصول تصور نادرست و عدم اشنایی با زبان و بیان این کتاب و عدم تسلط بر محتوا و ایات آن است و با تامل و درنگ حل شده و بر طرف می گردد .
4. از دیر باز مخالفان قران و نااشنایان با زبان و محتوای این کتاب موارد زیادی از اینگونه تناقضات بدوی و ظاهری را بیان کرده اند و بر قران خرده گرفته اند اما توسط عالمان دین و آشنایان با قران در کتب مربوطه پاسخ داده شده است .
5. شما به آیاتی که به ظاهر ناسازگار و دارای تناقض است اشاره نکرده اید اما ظاهرا پرسش شما نظر به آیات 78 و 79 سوره مبارکه نساَء
دارد که در ایه 78 خوبی ها و بدی ها هر دو به خداوند نسبت داده شده و در ایه 79 تنها خوبی ها به خداوند نسبت داده شده و بدی ها منسوب به انسان و از طرف او دانسته شده است .
برای اگاهی از عدم وجود تناقض میان این دو آیه به بیان و توضیح زیر توجه کنید .
أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً (78) ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً (79)
ترجمه:
78- هر کجا باشید مرگ شما را مى گیرد اگر چه در برجهاى محکم باشید، و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پیروزى) برسد مى گویند از ناحیه خدا است و اگر سیئة (و شکستى) برسد مى گویند از ناحیه تو است بگو همه اینها از ناحیه خدا است پس چرا این جمعیت حاضر نیستند حقایق را درک کنند.
مطالعه این دو آیه که در قرآن پشت سر هم قرار گرفته است سؤالى را در ذهن ترسیم مى کند که چرا در آیه اول، همه نیکیها و بدیها (حسنات و سیئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى که آیه دوم فقط نیکیها را به خدا نسبت مى دهد و بدیها و سیئات را به مردم؟! قطعا در اینجا نکته اى نهفته است و گرنه چگونه ممکن است دو آیه پشت سر همدیگر اختلاف به این روشنى داشته باشد؟
با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نکته برخورد مى کنیم که هر کدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به این سؤال بوده باشد:
1- اگر سیئات و بدیها را تجزیه و تحلیل کنیم داراى دو جنبه هستند یکى جنبه مثبت، دیگرى جنبه منفى، و همین جنبه منفى آن است که قیافه سیئه به آن مى دهد و به شکل زیان نسبى در مى آورد.
براى مثال: انسانى که بوسیله سلاح گرم یا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند مسلما مرتکب سیئه اى شده است، اکنون عوامل وجود این کار بد را بررسى مى کنیم در میان این عوامل قدرت انسان، فکر انسان، قدرت یک اسلحه سرد یا گرم، نشانه گیرى صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تاثیر و قدرت گلوله دیده مى شود که تمام اینها جنبه هاى مثبت قضیه است، زیرا همه آنها مى توانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به کار گرفته شوند مشکلات بزرگى را حل مى کنند، تنها جنبه منفى قضیه آن است که تمام این قدرتها و نیروها در غیر مورد خود بکار گرفته شده است مثلا به جاى اینکه به وسیله آنها دفع خطر حیوان درنده و یا یک قاتل جانى و خطرناک شده باشد در مورد انسان بى گناهى به کار رفته است، همین جنبه منفى اخیر است که آن را به صورت سیئة در مى آورد، و الا نه قدرت نشانه گیرى انسان چیز بدى است و نه نیروى باروت و نفوذ گلوله، همه اینها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان.
بنا بر این اگر ملاحظه مى کنیم در آیه اول تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که تمام منابع قدرت حتى قدرت هایى که از آن سوء استفاده مى شود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمتهاى سازنده و مثبت او است، و اگر در آیه دوم سیئات به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان جنبه هاى منفى قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهاى خدادادى است، و این درست به آن مى ماند که پدرى سرمایه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهکارى و یا دائر کردن خانه و مرکز فساد به کار اندازد، شکى نیست که او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.
2- ممکن است آیه شریفه اشاره به مسئله الامر بین الامرین بوده باشد که در بحث جبر و تفویض به آن اشاره شده است و خلاصه آن این است که همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه، خوب باشد یا بد از یک نظر مربوط به خدا است زیرا او است که به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است، بنا بر این آنچه ما اختیار مى کنیم و با آزادى اراده انتخاب مى نمائیم بر خلاف خواست خدا نیست، ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى گیرد زیرا عامل تعیین کننده عمل، اراده و اختیار ما است، و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئولیت نمى کند و موجب عقیده جبر نیست.
بنا بر این آنجا که مى فرماید: حسنات و سیئات از خدا است، اشاره مى کند به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز، و آنجا که مى فرماید:
سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مى کند و در واقع مجموع دو آیه، مسئله امر بین الامرین را ثابت مى کند (دقت کنید).
3- تفسیر دیگرى که براى این دو آیه وجود دارد و در اخبار اهل بیت ع نیز به آن اشاره شده است این است که: منظور از سیئات، کیفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شکى نیست که این کیفرها از ناحیه خداوند است، ولى چون نتیجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از این جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود و گاهى به خداوند، و هر دو صحیح است، مثلا صحیح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مى کند، و نیز صحیح است که گفته شود این خود دزد است که دست خود را قطع مى نماید!.
ر.ک : تفسیر نمونه، ج 4، ص: 22
3. تناقضاتی که به ذهن می رسد محصول تصور نادرست و عدم اشنایی با زبان و بیان این کتاب و عدم تسلط بر محتوا و ایات آن است و با تامل و درنگ حل شده و بر طرف می گردد .
4. از دیر باز مخالفان قران و نااشنایان با زبان و محتوای این کتاب موارد زیادی از اینگونه تناقضات بدوی و ظاهری را بیان کرده اند و بر قران خرده گرفته اند اما توسط عالمان دین و آشنایان با قران در کتب مربوطه پاسخ داده شده است .
5. شما به آیاتی که به ظاهر ناسازگار و دارای تناقض است اشاره نکرده اید اما ظاهرا پرسش شما نظر به آیات 78 و 79 سوره مبارکه نساَء
دارد که در ایه 78 خوبی ها و بدی ها هر دو به خداوند نسبت داده شده و در ایه 79 تنها خوبی ها به خداوند نسبت داده شده و بدی ها منسوب به انسان و از طرف او دانسته شده است .
برای اگاهی از عدم وجود تناقض میان این دو آیه به بیان و توضیح زیر توجه کنید .
أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً (78) ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى بِاللَّهِ شَهِیداً (79)
ترجمه:
78- هر کجا باشید مرگ شما را مى گیرد اگر چه در برجهاى محکم باشید، و اگر به آنها (منافقان) حسنة (و پیروزى) برسد مى گویند از ناحیه خدا است و اگر سیئة (و شکستى) برسد مى گویند از ناحیه تو است بگو همه اینها از ناحیه خدا است پس چرا این جمعیت حاضر نیستند حقایق را درک کنند.
مطالعه این دو آیه که در قرآن پشت سر هم قرار گرفته است سؤالى را در ذهن ترسیم مى کند که چرا در آیه اول، همه نیکیها و بدیها (حسنات و سیئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى که آیه دوم فقط نیکیها را به خدا نسبت مى دهد و بدیها و سیئات را به مردم؟! قطعا در اینجا نکته اى نهفته است و گرنه چگونه ممکن است دو آیه پشت سر همدیگر اختلاف به این روشنى داشته باشد؟
با مطالعه و دقت در مضمون دو آیه به چند نکته برخورد مى کنیم که هر کدام مى تواند پاسخ جداگانه اى به این سؤال بوده باشد:
1- اگر سیئات و بدیها را تجزیه و تحلیل کنیم داراى دو جنبه هستند یکى جنبه مثبت، دیگرى جنبه منفى، و همین جنبه منفى آن است که قیافه سیئه به آن مى دهد و به شکل زیان نسبى در مى آورد.
براى مثال: انسانى که بوسیله سلاح گرم یا سرد بى گناهى را به قتل مى رساند مسلما مرتکب سیئه اى شده است، اکنون عوامل وجود این کار بد را بررسى مى کنیم در میان این عوامل قدرت انسان، فکر انسان، قدرت یک اسلحه سرد یا گرم، نشانه گیرى صحیح، استفاده از فرصت مناسب، تاثیر و قدرت گلوله دیده مى شود که تمام اینها جنبه هاى مثبت قضیه است، زیرا همه آنها مى توانند مفید و سودمند واقع شوند و اگر در مورد خود به کار گرفته شوند مشکلات بزرگى را حل مى کنند، تنها جنبه منفى قضیه آن است که تمام این قدرتها و نیروها در غیر مورد خود بکار گرفته شده است مثلا به جاى اینکه به وسیله آنها دفع خطر حیوان درنده و یا یک قاتل جانى و خطرناک شده باشد در مورد انسان بى گناهى به کار رفته است، همین جنبه منفى اخیر است که آن را به صورت سیئة در مى آورد، و الا نه قدرت نشانه گیرى انسان چیز بدى است و نه نیروى باروت و نفوذ گلوله، همه اینها منابع قدرتند و در مورد خود قابل استفاده فراوان.
بنا بر این اگر ملاحظه مى کنیم در آیه اول تمام حسنات و سیئات به خداوند نسبت داده شده است به خاطر آن است که تمام منابع قدرت حتى قدرت هایى که از آن سوء استفاده مى شود، از ناحیه خدا است و سرچشمه قسمتهاى سازنده و مثبت او است، و اگر در آیه دوم سیئات به مردم نسبت داده شده است اشاره به همان جنبه هاى منفى قضیه و سوء استفاده از مواهب و قدرتهاى خدادادى است، و این درست به آن مى ماند که پدرى سرمایه اى به فرزند خود براى ساختن خانه خوبى بدهد، ولى او آن را در راه مواد مخدر و فساد و تبهکارى و یا دائر کردن خانه و مرکز فساد به کار اندازد، شکى نیست که او از نظر اصل سرمایه مدیون پدر است ولى از نظر سوء استفاده، مستند به خود او است.
2- ممکن است آیه شریفه اشاره به مسئله الامر بین الامرین بوده باشد که در بحث جبر و تفویض به آن اشاره شده است و خلاصه آن این است که همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه، خوب باشد یا بد از یک نظر مربوط به خدا است زیرا او است که به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است، بنا بر این آنچه ما اختیار مى کنیم و با آزادى اراده انتخاب مى نمائیم بر خلاف خواست خدا نیست، ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مى گیرد زیرا عامل تعیین کننده عمل، اراده و اختیار ما است، و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم، و استناد اعمال ما به خدا آن چنان که اشاره شد از ما سلب مسئولیت نمى کند و موجب عقیده جبر نیست.
بنا بر این آنجا که مى فرماید: حسنات و سیئات از خدا است، اشاره مى کند به همان فاعلیت خداوند نسبت به همه چیز، و آنجا که مى فرماید:
سیئات از شما است، اشاره به فاعلیت ما و مسئله اراده و اختیار ما مى کند و در واقع مجموع دو آیه، مسئله امر بین الامرین را ثابت مى کند (دقت کنید).
3- تفسیر دیگرى که براى این دو آیه وجود دارد و در اخبار اهل بیت ع نیز به آن اشاره شده است این است که: منظور از سیئات، کیفرهاى اعمال و مجازات و عقوبات معاصى است، شکى نیست که این کیفرها از ناحیه خداوند است، ولى چون نتیجه اعمال و افعال بندگان مى باشد از این جهت گاهى به بندگان نسبت داده مى شود و گاهى به خداوند، و هر دو صحیح است، مثلا صحیح است گفته شود قاضى دست دزد را قطع مى کند، و نیز صحیح است که گفته شود این خود دزد است که دست خود را قطع مى نماید!.
ر.ک : تفسیر نمونه، ج 4، ص: 22