خانه » همه » مذهبی » تواضع-تکبر-امتحان الهی- انسان کامل و تواضع

تواضع-تکبر-امتحان الهی- انسان کامل و تواضع


تواضع-تکبر-امتحان الهی- انسان کامل و تواضع

۱۳۹۶/۰۸/۱۱


۷۴۰ بازدید

سلامایا یک عالم بر جاهل برتری دارد یا نه؟ایا یک بینا به یک نا بینا برتری دارد یا خیر؟؟ایا یک انسان باهوش بر یک انسان با ضریب هوشی پایین برتری دارد یا خیر؟؟ایا یک عابد و زاهد و انسان با تقوا بر یک انسان فاسق و…برتری دارد یا خیر؟؟؟ایا یک مومن بر یک کافر برتری دارد یا خیر؟؟؟اگر برتری دارد موضوع تواضع و تکبر در اخلاق چه طور با این موضوع حل میشود؟؟اگر برتری ندارد پس چیست؟؟؟ایا امتحان الهی است؟؟؟اگر امتحان است این امتحان برای چیست؟

باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
عالم بر جاهل برتری دارد . (ازنظر سطح دانستن و معلومات )
بینا به یک نا بینا برتری دارد.(ازنظر نداشتن نقص عضو)
انسان باهوش بر یک انسان با ضریب هوشی پایین برتری دارد.(از نظر بهره هوشی)
عابد و زاهد و انسان با تقوا بر یک انسان فاسق و…برتری دارد. (بخاطر تقوی و پرهیزگاری اش)
مومن بر یک کافر برتری دارد. (بخاطر ایمانش)
ولی این برتری های ظاهری و حقیقی دلیل و مجوزی بر تکبر این اشخاص نمی شود.
چه برتری ظاهری باشد مثل (نداشتن نقص عضو) و چه برتری واقعی باشه مانند (ایمان و تقوا)، دستورات و تعالیم دین حکم به تواضع و فروتنی میکنند. و دلیلی برای تکبر وجود ندارد.
دوست گرامی! آیا در میان تمامی مخلوقات کسی را برتر از 14معصوم علیهم السلام سراغ دارید؟ اگر به سیره و سبک زندگی این برترین مخلوقات هستی و انسان های کامل مراجعه کنیم خواهیم دید که ایشان هرگز در مقابل دیگران متکبر نبودند و همیشه متواضع و فروتن بودند حتی با غلام ها و کنیزان و زیر دستان.
رمز اینکه اولیای الهی در میان مردم بودند و آنها را به خوبی تحمل می کردند این بود که آنها علم را با حلم و بردباری و تواضع آمیخته بودند. حتی می توان گفت علامت عالم حقیقی این است که حلیم و بردبار است و با مردم با رفق و مهربانی رفتار می کند و عالمی که ظرفیت و تحمل سخن و رفتار مردم را ندارد، وکبر داشته باشد، باید در علم خودش شک نماید.
***برترین الگوهای تواضع:
-امام علی علیه السلام در خطبه” همام” در باره صفات پرهیزگاران می فرماید:
و مشیهم التواضع: ” آنها متواضعانه راه می روند” ” نهج البلاغه خطبه 193″.
نه تنها در کوچه و بازار که خط مشی آنها در تمام امور زندگی و حتی در مطالعات فکری و خط سیر اندیشه ها توأم با تواضع است.
برنامه عملی پیشوایان اسلام سرمشق بسیار آموزنده ای برای هر مسلمان راستین در این زمینه است.
*-در سیره پیامبر ص می خوانیم: هرگز اجازه نمی داد به هنگامی که سوار بود افرادی در رکاب او پیاده راه بروند، بلکه می فرمود:” شما به فلان مکان بروید و من هم می آیم و در آنجا به هم می رسیم، حرکت کردن پیاده در کنار سواره سبب غرور سوار و ذلت پیاده می شود”!
-و نیز می خوانیم: پیامبر ص بر روی خاک می نشست، و غذای ساده همچون غذای بردگان می خورد، و از گوسفند شیر می دوشید، بر الاغ برهنه سوار می شد.
این گونه کارها را حتی در زمانی که به اوج قدرت رسید- مانند روز فتح مکه- انجام می داد، تا مردم گمان نکنند همین که به جایی رسیدند باد کبر و غرور در دماغ بیفکنند و از مردم کوچه و بازار و مستضعفان فاصله بگیرند و از حال توده های زحمت کش بیگانه شوند.
*-در حالات علی ع نیز می خوانیم که او برای خانه آب می آورد و گاه منزل را جارو می کرد.
*-و در تاریخ امام مجتبی ع می خوانیم که با داشتن مرکبهای متعدد، بیست مرتبه پیاده به خانه خدا مشرف شد و می فرمود: من برای تواضع در پیشگاه خدا این عمل را انجام می دهم.
(تفسیر نمونه/ مکارم شیرازی/ جلد: 12 /صفحه: 123 – 124)
*-در سیره ی نبوی(ص) همه ی علائم تواضع موجود و علائم کبر مفقود بود. پس باید به ایشان اقتدا کرد. روایت شده است که پیامبر(ص) خود به شتر علف می داد و او را می بست و خانه را می رُفت و گوسفند را می دوشید وکفش (نعلین) و لباس خود را وصله می زد و با خدمت کاران چیز می خورد و چون خادم از دست آس کشیدن خسته می شد، حضرت خود می کشید و از بازار خرید می کرد و آن را به دست یا گوشه ی لباس خود می گرفت و به خانه می آورد و با غنی و فقیر و بنده و سیاه و.. از نماز گزاران، ابتدا به سلام می کرد. جامه ی خانه و بیرون او یکی بود و هر که او را می خواند، اجابت می کرد و پیوسته ژولیده و غبار آلود بود (آداب لباس) و به آن چه می شد، اگر چه به خرمای پوشیده ای، آن را کوچک نمی شمرد واز صبح برای شام چیزی نگه نمی داشت و از شام برای صبح چیزی ذخیره نمی کرد. سهل المؤنه بود و خوش خلق و کریم الطبع و گشاده رو، متبسّم بی خنده بود و محزون بی عبوس، در امر دین محکم و شدید بود، اما بی درشتی. متواضع بود، بی مذلت و خواری؛ بخشنده بود، بی اسراف، به جمیع مسلمانان و اهل ذمّه، دل او رقیق بود و پیوسته سر به پیش افکنده بود ( چشم فرو بسته و سر به زیر افکنده). ( معراج السعاده/ مرحوم نراقی /صفحه: 210- 211 )
دوست عزیز! خودتان در سوال به نکته بسیار ظریفی و مهمی اشاره نموده اید.( بحث امتحان الهی)
بله این برتری ها نوعی امتحان وآزمایش است. وحتی مسئولیت شخص را چندین برابر می کند. و این برتری گویی یک میدان و مسابقه است برای محک زدن این فرد، که در میدان عمل خودش را اثبات کند. تا مبادا خدایی نکرده این برتری اورا نسبت به دیگران متکبر کند. و مراقب باشد که تحت هیچ شرایطی از مسیر تواضع و فروتنی خارج نگردد.
گاهی این سنت امتحان الهی از طریق بهره مندی ازنعمت های دنیا جاری می شود:
إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً (کهف 7)
مـا آنـچـه را روی زمـیـن اسـت زینت آن قرار دادیم ، تا آنها را بیازمائیم کدامینشان بهتر عمل می کنند؟
آیـه بـعـد تـرسـیـمـی از وضـع ایـن جـهـان بـه عـنـوان یک میدان آزمایش برای انسانها، و توضیحی برای خط سیر انسان در این مسیر است . نـخـسـت مـی گـویـد: ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم (انا جعلنا ما علی الارض زینة لها)
جـهـانـی پـر زرق و بـرق سـاخـتـیـم کـه هـر گـوشـهـای از آن دل می برد، دیدگان را به خود مشغول می دارد، و انگیزه های مختلف را در درون آدمی بیدار مـی کـنـد، تـا در کـشـاکـش ایـن انـگـیزه ها و درخشش این زرق و برق ها و چهره های دل انگیز و دلربا، انسان بر کرسی آزمایش قرار گیرد و میزان قدرت ایمان و نیروی اراده و معنویت و فضیلت خود را به نمایش بگذارد. لذا بـلافـاصـله اضـافـه مـی کـنـد تـا آنـهـا را بـیـازمـائیـم کـدامـیـنـشـان بـهـتـر عمل می کنند؟ (لنبلوهم ایهم احسن عملا)
بـعـضی از مفسرین خواسته اند مفهوم ما علی الارض را محدود به علماء و یا خصوص مردان کـنـند و بگویند زینت زمین اینها هستند، در صورتی که این کلمه مفهوم وسیعی دارد که همه موجودات روی زمین را شامل می شود.
جالب اینکه تعبیر به احسن عملا شده ، نه اکثر عملا، اشاره به اینکه آنچه در پیشگاه خدا ارزش دارد حسن عمل و کیفیت عالی آن است ، نه فزونی و کثرت و کمیت و تعداد آن . (تفسیر نمونه / مکارم شیرازی /جلد: 12 /صفحه: 349 )
**درجات تکبر:
کبر سه درجه دارد: درجه ی اول: آن است که این صفت در دل او مستقر شده باشد و آن را در کردار و گفتار خود هم ظاهر کند؛ مثل تزکیه ی نفس و انکار کسی که در تعظیم او کوتاهی کند. که این بدترین درجه ی کبر است که درخت کبر در دلش ریشه دوانده و شاخ وبرگش بلند شده و همه ی اعضای او را فرا گرفته است.
درجه ی دوم: (مثل درجه ی اول است) لکن متکبر، کبر را در زبان اظهار نمی کند که این یک شاخه ی آن کمتر از اول است.
درجه ی سوم: این است که در قلبش (البته) خود را بهتر از دیگران می داند و نهایت سعی را در تواضع و فروتنی می کند که چنین شخصی همه ی شاخه های کبر را قطع کرده، ولی ریشه را نه. پس اگر به این جهت بر خود غضب ناک باشد، منتهی نتواند به سهولت و سرعت رفعش کند و گاهی، نفس، بدون اختیارش میل برتری کند و لکن در مقام مجاهده باشد، (شاید) بر او گناهی نباشد و خداوند متعال (به مقتضای وعده اش) او را موفق به نجات کند. (معراج السعاده / مرحوم نراقی /صفحه: 203- 204 )
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد