۱۳۹۷/۰۲/۲۲
–
۵۵۰۹ بازدید
اگر از گناهی مانند چشم چرانی توبه کنم , آیا خطاهای قبلی ما نیز بخشیده می شود؟
الف ) مفهوم عفاف
عفاف نیز واژه ای عربی است که با فرهنگ اسلامی و دینی وارد زبان فارسی شده است. عفاف را به معنای خود نگهداری و باز داشتن نفس انسانی از محرمات و خواهش های شهوانی، دانسته اند.
راغب در مفردات می گوید:
«العفة حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوة والمتعفف المتعاطی لذالک بضرب من الممارسه والقهر» (راغب اصفهانی، ماده عفّ)
«عفّت حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان می گردد و انسان عفیف کسی است که با تمرین وتلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.»
ابن منظور در لسان العرب می گوید:
«العفة الکف عما لایحل کف عن المحارم والاطماع الدنیة وعف ای کف.» (ابن منظور، ماده عفّ)
«عفّت خود نگهداری از غیر حلال، کار های حرام و طمع های پست است، عفت پیشگی یعنی خود نگهداری.»
در قاموس قرآن آمده است:
«عفّت به معنای مناعت است در شرح آن گفته اند: حالت نفسانی است که از غلبة شهوت باز دارد. پس باید عفیف به معنای خود نگهدار و با مناعت باشد.»(قرشی، 5/18)
عفاف در اصطلاح
عفاف اصطلاحی اخلاقی است. عالمان اخلاق، عفاف را در شمار مهمترین فضایل اخلاقی جای داده اند و فیلسوفان درحکمت عملی به آن پرداخته اند. ملا صدرا در «اسفار» عفاف را چنین تعریف می کند:
«هی الخلق الذی یصدر عنه الافعال المتوسط بین الفجور والخمود.»(شیرازی،2/38)
«عفاف، منشی است که منشأ صدور کارهای معتدل می شود نه پرده دری می کند و نه گرفتار خمودی می شود.»
خواجه نصیر الدین طوسی در تعریف آن می نویسد:
«عفاف آن است که نیروی شهوت مطیع عقل باشد تا تصرف او به اقتضای رأی او بود و اثر خیریت در او ظاهر شود و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ » (طوسی،/74 به نقل از سجادی، 3/296)
علامه سید محمد حسین طباطبایی، عفاف را از اصول سه گانه فضیلت های اخلاقی می داند که صبر، حیا، ایثار، سخاوت، و… برشاخه آن می روید. او پس از آن که قوای شهوانی، غضبی و فکری را منشأ و خاستگاه تمامی اخلاق انسانی بر می شمرد، می گوید:
« حد اعتدال در قوة شهوانی«عفاف» وافراط و تفریط در آن«شره» و «خمود» نامیده می شود» (طباطبایی،1/137)
بر اساس آن چه گفته شد، عفاف معنایی فراخ تر از پاکدامنی و پالودگی از فحشاء و زنا دارد. قرآن کریم و نصوص روای نیز، عفاف را در معنای وسیع تر از عفاف و پاکی جنسی بکار برده و آن را به معنای در پیش گرفتن رو یه اعتدال، خود نگهداری، تسلط بر خویشتن، صبوری و ایستادگی در برابرکام جویی ناروا می داند که در حوزه تمایلات جسمی وجنسی می گنجد، و نفس انسانی خواهان برآورده شدن بی قید و حصر آن نیازهاست.
ب ) عفت چشم
یعنی این که انسان چشم خود را بر نگاه بر نامحرم ببندد یا به آن خیره نشود واز نگاه شهوت آلود پرهیز و دوری کند .
خداوند متعال در دو آیه متوالى سوره مبارکه نور می فرماید : « قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (٣٠)وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ…»(نور/30و31)
«به مؤمنان بگو چشم های خود را (ازنگاه به نامحرمان) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند، این برای شان پاکیزه تراست، خداوند از آن چه انجام می دهند، آگاه است… و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (ازنامحرمان فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند.»
واژة «غض» را برخی به معنای بر هم نهادن پلک چشم دانسته اند؛ علامه طباطبایی در المیزان می گوید:
«الغض اطباق الجفن علی الجفن»(طباطبایی، 15/110و111)
«غض، بر روی هم نهادن پلک چشم است».
بر اساس این معنا، برهم نهادن پلک چشمان، کنایه از نگاه نکردن وچشم پوشی مردان از زنان و زنان از مردان نامحرم است.
شماری دیگر از قرآن پژوهان و زبان شناسان عرب، غض را، فرو کاستن نگاه یعنی «خیره نشدن» معنا کرده اند. راغب در مفردات آورده است:
شهید مطهری با در نظر داشت همین مفهوم آیة شریفه را چنین معنا می کند:
«معنای «یغضوا من ابصارهم» این است که نگاه را کاهش بدهند یعنی خیره نگاه نکنند.»
سبب نزول آیة شریفه و دیگر نصوص روایی بیانگر درستی همین معنا و دریافت از آیه است.
سبب نزول آیة در روایتی از امام باقر(ع)چنین آمده است:
«جوانی از انصار در یکی از کوچه های مدینه با زنی روبرو شد زن (براساس سنت وعرف) روسری خویش را پشت گوش انداخته بود و صورت، جلو سر و گردنش پیدا بود، چشم جوان به زن افتاد، زن گذشت اما جوان چشم از او برنداشت، همچنان که راه می رفت، پشت سر، به آن زن نگاه می کرد تا این که، صورتش به دیوار خورد و بر اثر شیء تیزی که در دیوار بود، پوست صورتش آسیب دید، به خود آمد و دید که خون از صورتش سرازیر است، با خود گفت: به خدا سوگند، می روم و ماجرا را به پیامبر(ص) می گویم. آمد و قصه را باز گفت. بدین سبب آیة[غض بصر] نازل شد.»(حر عاملی، 14/139)
در روایتی از امام صادق(ع)آمده است:
«النظره بعد النظرتزرع فی القلب الشهوة»(همان)
* راهکارهای به دست آوردن عفت چشم
1- هر روز صبح بعد از نماز با خداى خود شرط کنید که هرگز نگاه حرام (چه نا محرم و چه همجنس) نکنید و هم از او در این مسیر استعانت جویید.
2- در طول روز کاملاً مراقب خود باشید و هرگاه نفس شما را وسوسه کرد بلافاصله با آن برخورد نموده و جلوى تخلفش را بگیرید. این مراقبت مهم است، دائما به خود تلقین کنید که میتوانید این کار را انجام دهید.
3- شب، بعد از نماز چند دقیقه کنش هاى روزانه خود را محاسبه کنید و در جدولى موارد تخلف یا اطاعت خود را یادداشت نمایید.
4- نسبت به موارد عدم تخلف خداى را سپاس گزارید و در موارد تخلف استغفار و خود را تنبیه و سرزنش کنید و تصمیم جدى ترى براى مجاهده با نفس در روز بعد بگیرید. اگر این برنامه را تا مدتى انجام دهید، برای شما عادی میشود و قدرت اراده شما در برخورد با نفس افزایش مییابد.
5- نمازهاى خود را کاملاً با توجه و حضور قلب و دقت کامل بخوانید. زیرا نماز بزرگ ترین عامل بازدارنده از کژى هاست و میزان قبولى نماز هر کس متناسب با قوت بازدارندگى آن از فحشاست. بنابراین هر قدر نماز بهتر باشد دیگر اعمال نیز بهتر خواهند بود و هر اندازه نماز از حقیقت اصلى اش دور گردد دیگر کنش ها نیز به ناهنجارى خواهند گرایید.
* نکاتی برای ایجاد انگیزه در شما برای مبارزه پیگیر با این رذیله برای شما بیان میکنم :
چشم پوشی, وظیفه شرعی یک مسلمان :
قرآن کریم غض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ (نور 30)
زنای چشم:
اسلام برای پاکدامنی پیروان خویش حتی نگاه ریبه و شنیدن سخنان نامحرم را نیز اگر از روی غرض باشد، ممنوع کرده است . این خود هشداری بجا و حساب شده است که تماس نامشروع با نامحرمان را کنترل و محافظت می کند. البته رویارویی جدّی و ضروری و بدون هیچ گونه غرض، آنهم با حجاب کامل اسلامی و با رعایت ادب و سایر مسایل اخلاقی اشکالی ندارد.پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش ها، شنیدن حرام است. لِکُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَینُ زِناهُ النَّظَرُ وَ للِّسانُ زِناهُ الْکَلامُ وَالأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 269) .
روش توبه:
پرسشگر گرامی ؛ بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد. لذا باید آستین همت را بالا زده و با عزمی راسخ توبه ای کنیم متناسب به گناه خویش.
ابتدا متذکر می شویم که خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد».
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116).
سؤال شما بیانگر آن است که شما از گناه چشم چرانی پشیمان بوده و دنبال راه حلِی برای جبران هستید. انسانى که گاهى دچار گناه و خطا مى گردد و بعد پشیمان مى گردد و خود را ملامت و سرزنش مى کند، به مرحله اى رسیده که داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنى نفسى که به زشتى و بدى امر مى کند و از انجام آن ملول نمى گردد و بیمى ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.
الف ) حقیقت توبه
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . البته باید دقت شود، بازگشتن از این راه لازم است ولی کافی نیست. انسان بعد از توبه و یا حتی قبل از توبه باید بداند که زندگی فرصت خدایی شدن است و هدف دین و زندگی انسان چیزی جز خدایی شدن و تشکیل زندگی خدا محور نیست. خدایی شدن مهمترین هدف و انگیزه ای است که باعث می شود، انسان زندگی گذشته خود را اصلاح نماید و با توبه به سوی خدا یعنی خدایی شدن و خداگونگی بازگردد و زندگی تازه ای را آغاز نماید. خود توبه در مقایسه با حرکت تازه ای که باید آغاز کند، چندان سخت به نظر نمی رسد. برای اصلاح زندگی باید انسان مومن تصمیم جدی داشته باشد که روش زندگی خود را از خودمحوری به خدامحوری تغییر دهد و این کار آسان نیست. باید انگیزه قوی برای این کار داشته باشد تا بتواند در مسیر خدایی شدن و بازگشت به خدا، مقاومت نماید و به شرایط قبلی بازنگردد. توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند؛ یعنی پذیرنده توبه نیست. مشکل از جانب خود توبه کننده است. اگر کسی که دچار گناه و معصیت خداوند شده به درستی و با رعایت شرایط، موفق به توبه شود، به طور قطع توبه او پذیرفته شده است و نباید نسبت به پذیرش آن نگران باشد. بنابر این خود کیفیت توبه و نحوه پیشرفت آن، بهترین راه تشخیص پذیرش آن است.
ب ) مهمترین شرایط توبه
مهمترین شرایط توبه عبارت است از :
1. پشیمانی و ندامت از صمیم قلب و تصمیم بر عدم ارتکاب دوباره
2. استغفار و طلب بخشش
3. تصمیم قاطع بر جبران گذشته و ادای حقوق، خصوصا اگر حق الناس باشد.
شما الحمدلله در سنین جوانی هستید و به راحتی میتوانید خطاهای خود را جبران کنید.خدای رحمان به جوانی که قصد توبه و بازگشت به سمت خودش را دارد، عنایتی ویژه دارد و او را کمکی مضاعف خواهد کرد.
زمانی که انسان پشیمان شد و استغفار نمود و در جهت اصلاح قدم برداشت جایی برای نگران بودن نیست اتفاقا در آن لحظه در آغوش خداست زیرا خدای سبحان می فرماید: «ان الله یحب التوابین؛ بنده های توبه کننده ام را دوست دارم.» (سوره بقره، آیه222)
آیا با داشتن چنین خدای مهربانی که تا لحظه آخر عمر اجازه و فرصت بازگشت داده، رواست که از رحمت وی ناامید شویم؟
بعد از انجام گناه خداوند به کسانی که پشیمان می شوند و به فکر اصلاح و جبران می باشند وعده آمرزش و حتی پذیرش بیش از گذشته به بندگان می دهد. تا آدمی با امیدواری به رحمت بی پایان خدا هر چه سریع تر و پایدارتر به راستی و درستی گرایش پیدا کند. « قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ .به آن بندگانم که با عصیان بر نفس خویش اسراف کردند بگو: هرگز از رحمت خدا ناامید مباشید البته خدا گناهان را خواهد بخشید که او بسیار آمرزنده و مهربان است» (سوره زمر، آیه 53 ) خطاب آیه بسار شگفت انگیز است، واژه (عبادی) اوج محبت حق تعالی نسبت به بنده را می رساند. امام سجاد (علیه السلام ) در دعای ابوحمزه می فرمایند: «خدایا آن گاه که به گناهانم می نگرم آه از نهادم بر می آید و جزع و فزع می کنم و آن گاه که به کرم تو می نگرم طمع می کنم».
عفاف نیز واژه ای عربی است که با فرهنگ اسلامی و دینی وارد زبان فارسی شده است. عفاف را به معنای خود نگهداری و باز داشتن نفس انسانی از محرمات و خواهش های شهوانی، دانسته اند.
راغب در مفردات می گوید:
«العفة حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوة والمتعفف المتعاطی لذالک بضرب من الممارسه والقهر» (راغب اصفهانی، ماده عفّ)
«عفّت حالت نفسانی است که مانع تسلّط شهوت بر انسان می گردد و انسان عفیف کسی است که با تمرین وتلاش مستمر و پیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد.»
ابن منظور در لسان العرب می گوید:
«العفة الکف عما لایحل کف عن المحارم والاطماع الدنیة وعف ای کف.» (ابن منظور، ماده عفّ)
«عفّت خود نگهداری از غیر حلال، کار های حرام و طمع های پست است، عفت پیشگی یعنی خود نگهداری.»
در قاموس قرآن آمده است:
«عفّت به معنای مناعت است در شرح آن گفته اند: حالت نفسانی است که از غلبة شهوت باز دارد. پس باید عفیف به معنای خود نگهدار و با مناعت باشد.»(قرشی، 5/18)
عفاف در اصطلاح
عفاف اصطلاحی اخلاقی است. عالمان اخلاق، عفاف را در شمار مهمترین فضایل اخلاقی جای داده اند و فیلسوفان درحکمت عملی به آن پرداخته اند. ملا صدرا در «اسفار» عفاف را چنین تعریف می کند:
«هی الخلق الذی یصدر عنه الافعال المتوسط بین الفجور والخمود.»(شیرازی،2/38)
«عفاف، منشی است که منشأ صدور کارهای معتدل می شود نه پرده دری می کند و نه گرفتار خمودی می شود.»
خواجه نصیر الدین طوسی در تعریف آن می نویسد:
«عفاف آن است که نیروی شهوت مطیع عقل باشد تا تصرف او به اقتضای رأی او بود و اثر خیریت در او ظاهر شود و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ » (طوسی،/74 به نقل از سجادی، 3/296)
علامه سید محمد حسین طباطبایی، عفاف را از اصول سه گانه فضیلت های اخلاقی می داند که صبر، حیا، ایثار، سخاوت، و… برشاخه آن می روید. او پس از آن که قوای شهوانی، غضبی و فکری را منشأ و خاستگاه تمامی اخلاق انسانی بر می شمرد، می گوید:
« حد اعتدال در قوة شهوانی«عفاف» وافراط و تفریط در آن«شره» و «خمود» نامیده می شود» (طباطبایی،1/137)
بر اساس آن چه گفته شد، عفاف معنایی فراخ تر از پاکدامنی و پالودگی از فحشاء و زنا دارد. قرآن کریم و نصوص روای نیز، عفاف را در معنای وسیع تر از عفاف و پاکی جنسی بکار برده و آن را به معنای در پیش گرفتن رو یه اعتدال، خود نگهداری، تسلط بر خویشتن، صبوری و ایستادگی در برابرکام جویی ناروا می داند که در حوزه تمایلات جسمی وجنسی می گنجد، و نفس انسانی خواهان برآورده شدن بی قید و حصر آن نیازهاست.
ب ) عفت چشم
یعنی این که انسان چشم خود را بر نگاه بر نامحرم ببندد یا به آن خیره نشود واز نگاه شهوت آلود پرهیز و دوری کند .
خداوند متعال در دو آیه متوالى سوره مبارکه نور می فرماید : « قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (٣٠)وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ…»(نور/30و31)
«به مؤمنان بگو چشم های خود را (ازنگاه به نامحرمان) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند، این برای شان پاکیزه تراست، خداوند از آن چه انجام می دهند، آگاه است… و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (ازنامحرمان فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند.»
واژة «غض» را برخی به معنای بر هم نهادن پلک چشم دانسته اند؛ علامه طباطبایی در المیزان می گوید:
«الغض اطباق الجفن علی الجفن»(طباطبایی، 15/110و111)
«غض، بر روی هم نهادن پلک چشم است».
بر اساس این معنا، برهم نهادن پلک چشمان، کنایه از نگاه نکردن وچشم پوشی مردان از زنان و زنان از مردان نامحرم است.
شماری دیگر از قرآن پژوهان و زبان شناسان عرب، غض را، فرو کاستن نگاه یعنی «خیره نشدن» معنا کرده اند. راغب در مفردات آورده است:
شهید مطهری با در نظر داشت همین مفهوم آیة شریفه را چنین معنا می کند:
«معنای «یغضوا من ابصارهم» این است که نگاه را کاهش بدهند یعنی خیره نگاه نکنند.»
سبب نزول آیة شریفه و دیگر نصوص روایی بیانگر درستی همین معنا و دریافت از آیه است.
سبب نزول آیة در روایتی از امام باقر(ع)چنین آمده است:
«جوانی از انصار در یکی از کوچه های مدینه با زنی روبرو شد زن (براساس سنت وعرف) روسری خویش را پشت گوش انداخته بود و صورت، جلو سر و گردنش پیدا بود، چشم جوان به زن افتاد، زن گذشت اما جوان چشم از او برنداشت، همچنان که راه می رفت، پشت سر، به آن زن نگاه می کرد تا این که، صورتش به دیوار خورد و بر اثر شیء تیزی که در دیوار بود، پوست صورتش آسیب دید، به خود آمد و دید که خون از صورتش سرازیر است، با خود گفت: به خدا سوگند، می روم و ماجرا را به پیامبر(ص) می گویم. آمد و قصه را باز گفت. بدین سبب آیة[غض بصر] نازل شد.»(حر عاملی، 14/139)
در روایتی از امام صادق(ع)آمده است:
«النظره بعد النظرتزرع فی القلب الشهوة»(همان)
* راهکارهای به دست آوردن عفت چشم
1- هر روز صبح بعد از نماز با خداى خود شرط کنید که هرگز نگاه حرام (چه نا محرم و چه همجنس) نکنید و هم از او در این مسیر استعانت جویید.
2- در طول روز کاملاً مراقب خود باشید و هرگاه نفس شما را وسوسه کرد بلافاصله با آن برخورد نموده و جلوى تخلفش را بگیرید. این مراقبت مهم است، دائما به خود تلقین کنید که میتوانید این کار را انجام دهید.
3- شب، بعد از نماز چند دقیقه کنش هاى روزانه خود را محاسبه کنید و در جدولى موارد تخلف یا اطاعت خود را یادداشت نمایید.
4- نسبت به موارد عدم تخلف خداى را سپاس گزارید و در موارد تخلف استغفار و خود را تنبیه و سرزنش کنید و تصمیم جدى ترى براى مجاهده با نفس در روز بعد بگیرید. اگر این برنامه را تا مدتى انجام دهید، برای شما عادی میشود و قدرت اراده شما در برخورد با نفس افزایش مییابد.
5- نمازهاى خود را کاملاً با توجه و حضور قلب و دقت کامل بخوانید. زیرا نماز بزرگ ترین عامل بازدارنده از کژى هاست و میزان قبولى نماز هر کس متناسب با قوت بازدارندگى آن از فحشاست. بنابراین هر قدر نماز بهتر باشد دیگر اعمال نیز بهتر خواهند بود و هر اندازه نماز از حقیقت اصلى اش دور گردد دیگر کنش ها نیز به ناهنجارى خواهند گرایید.
* نکاتی برای ایجاد انگیزه در شما برای مبارزه پیگیر با این رذیله برای شما بیان میکنم :
چشم پوشی, وظیفه شرعی یک مسلمان :
قرآن کریم غض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنًَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ (نور 30)
زنای چشم:
اسلام برای پاکدامنی پیروان خویش حتی نگاه ریبه و شنیدن سخنان نامحرم را نیز اگر از روی غرض باشد، ممنوع کرده است . این خود هشداری بجا و حساب شده است که تماس نامشروع با نامحرمان را کنترل و محافظت می کند. البته رویارویی جدّی و ضروری و بدون هیچ گونه غرض، آنهم با حجاب کامل اسلامی و با رعایت ادب و سایر مسایل اخلاقی اشکالی ندارد.پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش ها، شنیدن حرام است. لِکُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَینُ زِناهُ النَّظَرُ وَ للِّسانُ زِناهُ الْکَلامُ وَالأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 269) .
روش توبه:
پرسشگر گرامی ؛ بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد. لذا باید آستین همت را بالا زده و با عزمی راسخ توبه ای کنیم متناسب به گناه خویش.
ابتدا متذکر می شویم که خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد».
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116).
سؤال شما بیانگر آن است که شما از گناه چشم چرانی پشیمان بوده و دنبال راه حلِی برای جبران هستید. انسانى که گاهى دچار گناه و خطا مى گردد و بعد پشیمان مى گردد و خود را ملامت و سرزنش مى کند، به مرحله اى رسیده که داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنى نفسى که به زشتى و بدى امر مى کند و از انجام آن ملول نمى گردد و بیمى ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.
الف ) حقیقت توبه
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . البته باید دقت شود، بازگشتن از این راه لازم است ولی کافی نیست. انسان بعد از توبه و یا حتی قبل از توبه باید بداند که زندگی فرصت خدایی شدن است و هدف دین و زندگی انسان چیزی جز خدایی شدن و تشکیل زندگی خدا محور نیست. خدایی شدن مهمترین هدف و انگیزه ای است که باعث می شود، انسان زندگی گذشته خود را اصلاح نماید و با توبه به سوی خدا یعنی خدایی شدن و خداگونگی بازگردد و زندگی تازه ای را آغاز نماید. خود توبه در مقایسه با حرکت تازه ای که باید آغاز کند، چندان سخت به نظر نمی رسد. برای اصلاح زندگی باید انسان مومن تصمیم جدی داشته باشد که روش زندگی خود را از خودمحوری به خدامحوری تغییر دهد و این کار آسان نیست. باید انگیزه قوی برای این کار داشته باشد تا بتواند در مسیر خدایی شدن و بازگشت به خدا، مقاومت نماید و به شرایط قبلی بازنگردد. توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند؛ یعنی پذیرنده توبه نیست. مشکل از جانب خود توبه کننده است. اگر کسی که دچار گناه و معصیت خداوند شده به درستی و با رعایت شرایط، موفق به توبه شود، به طور قطع توبه او پذیرفته شده است و نباید نسبت به پذیرش آن نگران باشد. بنابر این خود کیفیت توبه و نحوه پیشرفت آن، بهترین راه تشخیص پذیرش آن است.
ب ) مهمترین شرایط توبه
مهمترین شرایط توبه عبارت است از :
1. پشیمانی و ندامت از صمیم قلب و تصمیم بر عدم ارتکاب دوباره
2. استغفار و طلب بخشش
3. تصمیم قاطع بر جبران گذشته و ادای حقوق، خصوصا اگر حق الناس باشد.
شما الحمدلله در سنین جوانی هستید و به راحتی میتوانید خطاهای خود را جبران کنید.خدای رحمان به جوانی که قصد توبه و بازگشت به سمت خودش را دارد، عنایتی ویژه دارد و او را کمکی مضاعف خواهد کرد.
زمانی که انسان پشیمان شد و استغفار نمود و در جهت اصلاح قدم برداشت جایی برای نگران بودن نیست اتفاقا در آن لحظه در آغوش خداست زیرا خدای سبحان می فرماید: «ان الله یحب التوابین؛ بنده های توبه کننده ام را دوست دارم.» (سوره بقره، آیه222)
آیا با داشتن چنین خدای مهربانی که تا لحظه آخر عمر اجازه و فرصت بازگشت داده، رواست که از رحمت وی ناامید شویم؟
بعد از انجام گناه خداوند به کسانی که پشیمان می شوند و به فکر اصلاح و جبران می باشند وعده آمرزش و حتی پذیرش بیش از گذشته به بندگان می دهد. تا آدمی با امیدواری به رحمت بی پایان خدا هر چه سریع تر و پایدارتر به راستی و درستی گرایش پیدا کند. « قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛ .به آن بندگانم که با عصیان بر نفس خویش اسراف کردند بگو: هرگز از رحمت خدا ناامید مباشید البته خدا گناهان را خواهد بخشید که او بسیار آمرزنده و مهربان است» (سوره زمر، آیه 53 ) خطاب آیه بسار شگفت انگیز است، واژه (عبادی) اوج محبت حق تعالی نسبت به بنده را می رساند. امام سجاد (علیه السلام ) در دعای ابوحمزه می فرمایند: «خدایا آن گاه که به گناهانم می نگرم آه از نهادم بر می آید و جزع و فزع می کنم و آن گاه که به کرم تو می نگرم طمع می کنم».