۱۳۹۸/۰۲/۱۷
–
۱۱۳۷ بازدید
ایا درخواست حاجت ازپیامبرومعصوم شرک نیست؟
ولایت، آیینهی توحید است؛ و به آیینه، دو گونه میتوان نگاه کرد؛ یک بار به آیینه نگاه میشود برای مشاهدهی خود در آن، و بار دیگر نگاه میشود به عنوان یک کالا. وقتی شما در آیینه، به خود نگاه میکنید، حقیقتاً به خود نگاه میکنید نه به آیینه امّا وقتی میروید برای خرید آیینه، به خود آیینه نظر دارید و آن را به عنوان یک کالا نگاه میکنید تا عیب و ایرادی نداشته باشد. لذا توجّه به ولایت با نگرش اوّل، توجّه به غیر خدا نیست بلکه توجّه به خداست در آیینهی خدانما. در اذان و اقامه و تشهد و سلام نماز هم که توجّه به رسول و آل رسول میشود، ازاین باب است. در ذکر سجدهی سهو هم توجّه به رسول الله صلی الله علیه و آله است به عنوان آیینه و خلیفة الله. حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: « یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی ــ خدای عزّ و جلّ میفرماید: «لا اله الّا الله» قلعهی من است؛ پس هر کس در قلعهی من داخل شود، از عذاب من در امان است.»
و فرمودند: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی ـــ خدای عزّ و جلّ میفرماید: «ولایت علیّ بن ابی اطالب» قلعهی من است؛ پس هر کس در قلعهی من داخل شود، از عذاب من در امان است.»
از اینجا معلوم میشود که توحید و ولایت، در حقیقت، یک چیزند؛ یکی اصل است و دیگری تصویر آیینهای آن است. ولایت زهرا ـ سلام علیها ـ و فرزندان معصومشان هم همان ولایت علی ـ علیه السّلام ـ است.
خلاصه آنکه، نه تنها توجّه به ولایت، منافاتی با توجّه به توحید ندارد، بلکه جدا دانستن این دو از همدیگر، خلاف توحید است. لذا اگر کسی شهادت به توحید دهد ولی رسالت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ را که ولیّ الله است، قبول نکند، کافر است. کما اینکه طبق آیهی 55 مائده، انکار ولایت علی علیه السلام هم در حکم انکار ولایت خدا و رسول است. فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ــــ جز این نیست که ولىّ شما، خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند؛ همان کسانى که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مى دهند.» شیعه و سنّی اتّفاق نظر دارند که این آیه زمانی نازل شد که علی علیه السلام در حال رکوع انگشتر خودشان را صدقه دادند. در این آیه، ولایت خدا و رسول و امام معصوم، در ردیف هم واقع شدهاند؛ لذا انکار هر یک، در حکم انکار دیگری است.
درخواست مستقیم از اولیاى الهى، به واسطه اعتقاد به ولایت تکوینى آنان است؛ یعنى، آنان متکى به اذن و اراده و قدرت الهى، مى توانند در عالم تکوین تصرف کنند و – مثلاً – مریض را شفا دهند.
درستى این نوع از توسّل به اولیاى الهى، مبتنى بر ولایت تکوینى اولیاى الهى است. قرآن کریم و روایات شیعه و سنى بر اعطاى چنین قدرتى به اولیاى الهى دلالت دارد:
در قرآن آمده است: هنگامى که بنى اسرائیل از حضرت موسى علیه السلام طلب آب کردند، وى با کوبیدن عصاى خود بر سنگ، دوازده چشمه آب از دل سنگ براى بنى اسرائیل روان ساخت. «و اوحینا الى موسى اذ استسقى قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم» : اعراف (7)، آیه 160. حضرت عیسى، کور مادرزاد و مرض پیس را شفا مى داد و حتى مردگان را زنده مى کرد و از قبر بیرون مى آورد. «و تبرى ءُ الاکمه والابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى…» : مائده (5)، آیه 110. یکى از اولیاى الهى – که از یاران حضرت سلیمان بود – در کمتر از یک چشم به هم زدن، تخت بلقیس را از یمن نزد سلیمان حاضر کرد. «قال الذى عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک، فلمّا رآه مستقراً عنده قال هذا من فضل ربّى…» : نحل (16)، آیه 40. یوسف علیه السلام پیراهن خود را به برادرانش داد و گفت: این را ببرید و بر چهره پدرم بیفکنید تا بینایى اش را باز یابد، و چون برادرانش به این دستور عمل کردند، چشمان حضرت یعقوب شفا یافت. یوسف (12)، آیات 93 و 96.
از دیدگاه روایات، عثمان بن ابى العاص – به واسطه تصرف تکوینى نبى اکرم صلی الله علیه و آله و دست نهادن بر سینه وى – موفق به حفظ قرآن و عدم فراموشى آن تا آخر عمر شد. المعجم الکبیر، طبرانى، ج 9، ص 47؛ مجمع الزوائد، ح هیثمى، ج 9، ص 3؛ سبل الهدى و الرشاد صالحى شامى، ج 6، ص 299؛ الغدیر، ج 5، ص 145.
در جنگ خیبر نیز، پیامبر اکرم با تصرف تکوینى و مالیدن آب دهان مبارک خود بر چشمان على علیه السلام ، چشم درد ایشان را شفا داد. صحیح مسلم، ج 7، ص 120.
ولایت تکوینى پیامبران و اولیاى الهى، از سوى خداوند است، از همین رو، درخواست حاجت از اولیاى الهى همراه با این اعتقاد است که: آنان مستقل از اراده و نیروى الهى، توان هیچ گونه تأثیرگذارى و تصرف در عالم را ندارند: «لا حول و لا قوة الا بالله» .
بنابراین چنین درخواستى، همراه با این اعتقاد، هیچ گونه منافاتى با توحید و اعتقاد به این مطلب ندارد که: تنها مبدأ مؤثر در عالم هستى خداوند است.
اگر اعتقاد باشد که آنان مبدأ مستقل تأثیر در عالم هستى اند، شرک در ربوبیت و درخواست با این اعتقاد، عملى مشرکانه است.
تقى الدین سبکى از علماى اهل سنت مى نویسد: «نوع سوم از توسّل این است که مقصود و حاجت، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله طلب شود؛ زیرا او قادر بر سبب و واسطه شدن در برآمدن حاجات است». وى در ادامه پس از نقل روایت عثمان بن ابى العاص و برطرف شدن مشکل وى، با تصرف تکوینى پیامبرصلی الله علیه و آله روایت عثمان بن ابى العاص. ، مى نویسد: «تصرف پیامبر به اذن خدا و قدرت او و فعل او است؛ نه اینکه آن حضرت خالق و فاعل مستقل باشد» تقى الدین سبکى، شفاء السقام فى زیارة خیر الانام، ص 165. .
و فرمودند: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی ـــ خدای عزّ و جلّ میفرماید: «ولایت علیّ بن ابی اطالب» قلعهی من است؛ پس هر کس در قلعهی من داخل شود، از عذاب من در امان است.»
از اینجا معلوم میشود که توحید و ولایت، در حقیقت، یک چیزند؛ یکی اصل است و دیگری تصویر آیینهای آن است. ولایت زهرا ـ سلام علیها ـ و فرزندان معصومشان هم همان ولایت علی ـ علیه السّلام ـ است.
خلاصه آنکه، نه تنها توجّه به ولایت، منافاتی با توجّه به توحید ندارد، بلکه جدا دانستن این دو از همدیگر، خلاف توحید است. لذا اگر کسی شهادت به توحید دهد ولی رسالت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ را که ولیّ الله است، قبول نکند، کافر است. کما اینکه طبق آیهی 55 مائده، انکار ولایت علی علیه السلام هم در حکم انکار ولایت خدا و رسول است. فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ــــ جز این نیست که ولىّ شما، خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند؛ همان کسانى که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مى دهند.» شیعه و سنّی اتّفاق نظر دارند که این آیه زمانی نازل شد که علی علیه السلام در حال رکوع انگشتر خودشان را صدقه دادند. در این آیه، ولایت خدا و رسول و امام معصوم، در ردیف هم واقع شدهاند؛ لذا انکار هر یک، در حکم انکار دیگری است.
درخواست مستقیم از اولیاى الهى، به واسطه اعتقاد به ولایت تکوینى آنان است؛ یعنى، آنان متکى به اذن و اراده و قدرت الهى، مى توانند در عالم تکوین تصرف کنند و – مثلاً – مریض را شفا دهند.
درستى این نوع از توسّل به اولیاى الهى، مبتنى بر ولایت تکوینى اولیاى الهى است. قرآن کریم و روایات شیعه و سنى بر اعطاى چنین قدرتى به اولیاى الهى دلالت دارد:
در قرآن آمده است: هنگامى که بنى اسرائیل از حضرت موسى علیه السلام طلب آب کردند، وى با کوبیدن عصاى خود بر سنگ، دوازده چشمه آب از دل سنگ براى بنى اسرائیل روان ساخت. «و اوحینا الى موسى اذ استسقى قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم» : اعراف (7)، آیه 160. حضرت عیسى، کور مادرزاد و مرض پیس را شفا مى داد و حتى مردگان را زنده مى کرد و از قبر بیرون مى آورد. «و تبرى ءُ الاکمه والابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى…» : مائده (5)، آیه 110. یکى از اولیاى الهى – که از یاران حضرت سلیمان بود – در کمتر از یک چشم به هم زدن، تخت بلقیس را از یمن نزد سلیمان حاضر کرد. «قال الذى عنده علم من الکتاب انا اتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک، فلمّا رآه مستقراً عنده قال هذا من فضل ربّى…» : نحل (16)، آیه 40. یوسف علیه السلام پیراهن خود را به برادرانش داد و گفت: این را ببرید و بر چهره پدرم بیفکنید تا بینایى اش را باز یابد، و چون برادرانش به این دستور عمل کردند، چشمان حضرت یعقوب شفا یافت. یوسف (12)، آیات 93 و 96.
از دیدگاه روایات، عثمان بن ابى العاص – به واسطه تصرف تکوینى نبى اکرم صلی الله علیه و آله و دست نهادن بر سینه وى – موفق به حفظ قرآن و عدم فراموشى آن تا آخر عمر شد. المعجم الکبیر، طبرانى، ج 9، ص 47؛ مجمع الزوائد، ح هیثمى، ج 9، ص 3؛ سبل الهدى و الرشاد صالحى شامى، ج 6، ص 299؛ الغدیر، ج 5، ص 145.
در جنگ خیبر نیز، پیامبر اکرم با تصرف تکوینى و مالیدن آب دهان مبارک خود بر چشمان على علیه السلام ، چشم درد ایشان را شفا داد. صحیح مسلم، ج 7، ص 120.
ولایت تکوینى پیامبران و اولیاى الهى، از سوى خداوند است، از همین رو، درخواست حاجت از اولیاى الهى همراه با این اعتقاد است که: آنان مستقل از اراده و نیروى الهى، توان هیچ گونه تأثیرگذارى و تصرف در عالم را ندارند: «لا حول و لا قوة الا بالله» .
بنابراین چنین درخواستى، همراه با این اعتقاد، هیچ گونه منافاتى با توحید و اعتقاد به این مطلب ندارد که: تنها مبدأ مؤثر در عالم هستى خداوند است.
اگر اعتقاد باشد که آنان مبدأ مستقل تأثیر در عالم هستى اند، شرک در ربوبیت و درخواست با این اعتقاد، عملى مشرکانه است.
تقى الدین سبکى از علماى اهل سنت مى نویسد: «نوع سوم از توسّل این است که مقصود و حاجت، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله طلب شود؛ زیرا او قادر بر سبب و واسطه شدن در برآمدن حاجات است». وى در ادامه پس از نقل روایت عثمان بن ابى العاص و برطرف شدن مشکل وى، با تصرف تکوینى پیامبرصلی الله علیه و آله روایت عثمان بن ابى العاص. ، مى نویسد: «تصرف پیامبر به اذن خدا و قدرت او و فعل او است؛ نه اینکه آن حضرت خالق و فاعل مستقل باشد» تقى الدین سبکى، شفاء السقام فى زیارة خیر الانام، ص 165. .