خانه » همه » مذهبی » توحید فلاسفه یونان

توحید فلاسفه یونان


توحید فلاسفه یونان

۱۳۹۸/۰۵/۱۳


۵۲۵ بازدید

آیا فلاسفه یونان مانند افلاطون و ارسطو و سقراط موحد بوده اند؟ استاد منطق ما درباره ارسطو لقب رحمت الله علیه به کار برد و ایشان را موحد و خداوندگار منطق نامید یا در همین ایران خودمان مزدک و‌ مانی پیامبر بوده اند؟

اگرچه احتمال تأثیرگذاری آموزه‌های ابراهیمی بر فلاسفه موحد یونان وجود دارد، اما توجه به این نکته ضروری است که برای موحّد بودن، لزوماً نباید شخص متصل و مرتبط با دین حضرت ابراهیم(ع) باشد؛ زیرا علاوه بر این‌که توحید توسط حضرت آدم ابوالبشر به فرزندانش منتقل گردید و بعد از او توسط جانشینان و پیامبران بعد از او تبلیغ شد، وجود فطرت الهی که انسان را به سمت توحید دعوت می‌کند، می‌تواند عامل هدایت برخی افراد باشد.بنابر این و با توجه به فاصله زمانی بسیار ما با عصر حیات شخصیت‌هایی؛ مانند ارسطو و سقراط، نمی‌توان مدرک و سند تاریخی محکمی بر مشرک بودن آنها ارائه کرد، ضمن این‌که برخی نقل‌ها حکایت از موحّد بودن این شخصیت‌ها دارد؛ از این‌رو برخی معتقدند:«حکماى یونان بسیار موحّد بودند ولی نتوانستند اهل یونان را از بت‌پرستى نجات دهند. تا این‌که حضرت عیسى(ع) مبعوث شد و تمام روم و یونان و مصر را موحّد کرد».[1]«واضع علم منطق، معلّم اوّل ارسطو است که او را ارسطاطالیس نیز می‌گویند که در قرن چهارم قبل از میلاد مسیح می‌زیست. اسکندر کبیر، ذو القرنین، شاگرد ارسطو بود و ارسطو به درخواست اسکندر منطق را تألیف کرد».[2]با توجه به این‌که ذوالقرنین نیز از موحّدان بوده و در قرآن از او به نیکی یاد شده، می‌توان اطمینان یافت که ارسطو نیز خدای یگانه را می‌پرستید.از جهتی دیگر؛ در برخی از روایات نیز سخن از پرچمدار بودن ارسطو در عرصه توحید دارد. از امام صادق(ع) نقل شده است: «برخی از قدما عالم را بدون مدبّر می‌دانستند ولی ارسطو در مقابل آنان قرار گرفت و به اثبات تدبیر عالم از جانب خالق آن پرداخت».[3]در تبیین همین نیز گفته شده است: «امام صادق(ع) که خود سلیل نبوّت و ثمره شجره طیّبه طوباى امامت است در پایان توحید مفضّل، علم‌پرورى فرموده است و ارسطو را به بزرگى یاد نموده است که وى مردم زمانش را از وحدت صنع به وحدت صانع مدبّر حکیم، دلالت کرده است» .[4]این مقدار شواهد برای اثبات موحّد بودن و خداپرستی چنین شخصیت‌هایی کافی است، حتی اگر تمام اندیشه‌های نقل‌شده از آنان مورد پذیرش نبوده و جای نقد و بررسی داشته باشد.
پی نوشت ها:
[1]. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج 4، ص 168، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، 1381ش.
[2]. حسن زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، ص 193، قم، الف لام میم، چاپ سوم، 1385ش.
[3]. مفضل بن عمر، توحید المفضل، ص 180 – 181، قم، داورى ، چاپ سوم ، بی‌تا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 3، ص 149، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[4]. حسن زاده آملی، حسن، رساله وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، ص 12، تهران، فجر، چاپ اول

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد