طلسمات

خانه » همه » مذهبی » توضیحاتی راجع به تفکر رهبانیت و بانیان آن می خواستم.

توضیحاتی راجع به تفکر رهبانیت و بانیان آن می خواستم.

رهبانیت و نحوه پیدایش آن
1- رهبانیت :منسوب به رهبان از ماده رهب بر وزن وهب به معنی خوف وخشیت می باشد و به کسانی گفته می شود که به عنوان ترس از خدا و پرداختن به عبادت دائمی ترک دنیا گفته و از مردم و جامعه جدا می شود ، و بدیهی است چنین کسانی نه ازدواج می کنند و نه تشکیل خانواده می دهند . تاریخ می گوید این عمل از قدیم در میان هندو ها رائج بوده ، و هم اکنون در میان مرتاضان هند نمونه های روشن آن را می بینیم . تاریخ مسیحیت نیز نشان می دهد که در قرون نخستین مسیحیت رهبانیت به شکل امروز در میان آنها وجود نداشت و آغاز پیدایش آن را از بعد از قرن سوم میلادی نوشته اند . از همان زمان شخصی بنام دیسیوس امپراطور روم شد و دست به مبارزه شدیدی با مسیحیان زد و موجب رانده شدن آنها به کوهها و بیابانها گردید و رهبانیت از آن زمان پیدا شد .
2- به نظر می رسد و تاریخ نیز گواهی می دهد که رهبانیت یک نوع واکنش منفی روانی در برابر شکست های اجتماعی بوده ، زیرا می دانیم شکست یک فرد یا یک ملت گاهی بصورت یک عامل سازنده تجلی می کند و فرد و جامعه را به سراغ شستشوی نقطه های ضعف می فرستد.این مخصوص افراد و جوامعی است که ذاتاً مثبت و فعال باشند ولی گاهی سرچشمه ضعف و بد بینی و گریز از اجتماع و پناه بردن به تخیلات و جستجوی اهداف نهایی در عالم خیال می گردد و این در مورد افرادی است که منفی ، تنبل و ناتوان بار آمده اند .
3- رهبانیت تمام زیانهای انزوای اجتماعی را در بر دارد و از انجا که بر خلاف روح اجتماعی انسان است علاوه بر تضعیف بنیه جامعه موجب انحرافات اخلاقی و روانی نیز می گردد ، از نظر اجتماعی میدان را برای طبقات استثمار کننده می گشاید و به آنها امکان می دهد که منابع حیات هر چه بیشتر بهره گیرند و همه چیز را به خود اختصاص دهند . یکی از جامعه شناسان می گوید : مطالعاتی که در مورد افراد تارک دنیا و صومعه نشین شده نشان می دهد که انزوا اثری بدی در روح آنها گذارده و در آنان تولید افسردگی و یأس و وهم و در غالب اوقات تولید اختلال روانی می کند
(ساموئیل کینک) رهبانیت جامعه انسانی را به قهقرا برمی گرداند و موجب عقب ماندگی در شئون مختلف فکری و اجتماعی می شود .
4- باید توجه داشت که رهبانیت به شدت از ناحیه اسلام نفی شده و حدیث معروف « لا رهبانیه فی الاسلام » در اسلام رهبانیت وجود ندارد ، در بسیاری از منابع اسلامی نقل گردیده است و همانطور که گفتیم زهد اسلامی که به معنی سادگی در زندگی و حذف تجملات در عین نفوذ کردن در متن زندگی اجتماعی ، از رهبانیت جداست زیرا رهبانیت به معنی جدائی و بیگانگی از اجتماع است و زهد به معنی وارستگی به خاطر اجتماعی تر زیستن است.
شاهد این سخن اینکه در حدیث عثمان بن مظعون که فرزندش از دنیا رفت و به کلی از زندگی مأیوس و جدا شد و تصمیم به رهبانیت گرفت می خوانیم پیامبر صلوات الله علیه صریحاً به او گفت « خداوند هیچ گاه رهبانیت را بر ما مقرر نداشته ، رهبانیت پیروان من تنها در جهاد است » یعنی اگر تصمیم داری پشت پا به زندگی مادی بزنی این کار را به صورت منفی و انزوای اجتماعی انجام مده بلکه در یک مسیر مثبت یعنی جهاد بخاطر سر بلندی اجتماع ، هدف خود را جستجو کن ، این همان وارستگی بخاطر اجتماعی زیستن است .در حدیثی از امام موسی بن جعفر نقل شده است که کسی از او پرسید : هل یصلح للرجل ان یسیح فی الارض او یرهب فی بیت لا یخرج منه ؟ مرد مسلمان سیاحت کند یارهبانیت اختیار کرده در خانه بنشیند و از آن خارج نشود ؟ امام در پاسخ گفت : نه
توضیح اینکه سیاحت که در این روایت در ردیف رهبانیت قرار گرفته و از هر دو نهی شده یک نوع رهبانیت سیار بوده است به معنی که بعضی از افراد بدون اینکه خانه و زندگی برای خود تهیه کنند و یا کسب و کاری داشته باشند به صورت جهانگردی بدون زاد و توشه دائماً از نقطه ای به نقطه دیگر می رفتند و با گرفتن کمک از مردم و گدائی زندگی می کردند ، و به این ترتیب اسلام هم رهبانیت ثابت را نفی کرده و هم رهبانیت سیار را .
از توضیحات بالا روشن شد که اصولاً مسئله ای بنام رهبانیت نه در اسلام وجود دارد و نه در مسیحیت اصلی وجود داشته است ، و وجود آن در مسیحیت تحریف یافته دلیل بر استعماری بودن این نوع مذهب آمیخته با خرافه است و هرگز نمی تواند مقیاس برای ارزیابی انگیزه مذاهب بطور کلی گردد.
فرق زهد اسلامی و رهبانیت:
اسلام به زهد دعوت و رهبانیت را محکوم کرده است. زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذت گرایی دوری می جویند ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی می گریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی می شمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه می برد، اما زاهد به جامعه و ملاکهای آن و ایده های آن و مسئولیتها و تعهد ها ی آن رو می آورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرایند، اما زاهد آخرت گرای جامع گراست و راهب آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نمی باشند؛ راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر می کند. اما زاهد حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را جزء وظیفه می شمارد. زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند، اما دنیایی که زاهد آن را رها می کند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال مطلوب و نهایت آرزو دانستن است. ولی دنیایی که راهب آن را ترک می کند کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است. این است که زهد زاهد بر خلاف رهبانیت راهب در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است و نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد، بلکه وسیله بسیار مناسبی است برای خوب از عهده مسئولیتها بر آمدن. تفاوت روش زاهد و راهب، از دو جهان بینی مختلف ناشی می شود. از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت دو جهان کاملاً از یکدیگر جدا و بی ارتباط به یکدیگرند؛ حساب سعادت جهان دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملاً جداست بلکه کاملاً متضاد با یکدیگرند و غیر قابل جمع، طبعاً کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست. و به عبارت دیگر وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر و مباین است؛ امکان ندارد یک کار و یک چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد وهم وسیله سعادت آخرت. ولی در جهان بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته اند، دنیا مزرعه آخرت است. از نظر زاهد آنچه به زندگی این جهان سامان می بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن می گردد، این است که ملاکهای اخروی و آن جهانی وارد زندگی این جهانی شود، و آنچه مایع و پایه سعادت و آن جهانی است این است که تعهدات و مسئولیتهای این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توام باشد. حقیقت این است که فلسفه زهد زاهد و رهبانیت راهب، کاملاً مغایر یکدیگر است. اساساً رهبانیت تحریف و انحرافی است که افراد بشر، از روی جهالت یا اغراض سوء، در زمینة تعلیمات زهد گرایانه انبیاء ایجاد کرده اند. مجموعه آثار شهید مطهری ج14 ـ سیری در نهج البلاغه شهید مطهری

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد