خانه » همه » مذهبی » ثروت مفید-غنای ممدوح

ثروت مفید-غنای ممدوح


ثروت مفید-غنای ممدوح

۱۳۹۶/۰۴/۰۴


۵۱۸ بازدید

این مسئله میگن مال درخدمت انسان باشه نه انسان درخدمت مال بیشترشرح دهید

با سلام و احترام حضور پرسشگر گرامی؛
غنای ممدوح غنایی است که وسیله برای تحصیل آخرت باشد و مانع از اشتغال به طاعت و عبادت نباشد چنانکه در روایت وارد شده است چه خوب است مال شایسته برای بنده شایسته و فقر مذموم فقری است که بر آن صبر نشود و سبب ذلت و نیاز به سوی مردم باشد و چه بسا بتوان فقر و غنای ممدوح را بر کفاف حمل نمود که به حسب واقع غناست ولی اکثر مردم آن را فقر می دانند و جای تردید نیست که کثرت مال و خدم به صورت غالبی بازدارنده از یاد خدا و آخرت است چنانکه خداوند می فرماید همانا اموال و اولاد شما سبب آزمایش است و می فرماید همانا انسان طغیان می کند هرگاه بی نیاز شود و اما در صورتی که مال و اولاد مانع از تحصیل آخرت نباشد و غرض از آن کثرت اطاعت خداوند و کثرت عبادت کنندگان خداوند باشد از نعمت های الهی است بر کسی که خداوند صلاحش را در آن بداند و این روایات محمول بر غالب است . مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 8، ص: 330
در باره حساب روز قیامت هم به نظر می رسد اگر مال زیاد باشد و در راه درست و صحیح هزینه شود و در مسیر عبودیت خداوند قرار گیرد در روز قیامت نه تنها گرفت و گیری ندارد بلکه سبب ترفیع درجات هم خواهد بود چون گذشت از مال و هزینه کردن آن در راه خدا و کمک به خلق که عیال خداوندند همان عقبه است که هر کس از آن بگذرد به درجات می رسد .
همانطور که می دانید، نعمت هایى که خداوند متعال به انسان عنایت کرده است اگر در جاى خود و در چارچوب مخصوص خود به کار گرفته شوند و حد و حدود و شرایط شرعى و الهى آن رعایت گردد، در راستاى رشد و تعالى انسان و سعادت دنیا و آخرت او قرار مى گیرد. از جمله این نعمت ها، مال و ثروت است که اگر از طریق شرعى و معقول به دست آید و در راهى درست و مفید به کار گرفته شود، خیر و برکت فراوانى به دنبال دارد. اسلام به هیچ وجه با کسب ثروت مخالف نیست بلکه آنچه که اسلام با آن مخالف است، وابستگی به دنیا می باشد که به واسطه ثروت برای انسان حاصل می شود.
*ثروت مفید: در قرآن کریم از مال و دارایى تعبیر به خیر شده است: (کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف حقا على المتقین) – بر شما نوشته شده، هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد اگر چیز خوبى از خود به جاى گزارده، وصیت براى پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته کند، این حقى است بر پرهیزگاران.( بقره 180) این تعبیر نشان مى دهد که اسلام، ثروت و مال و سرمایه اى را که از طریق شرع و براساس چارچوب شرعى و الهى به دست آمده باشد و در مسیر سود و منفعت جامعه به کار گرفته شود، مایه خوبى و خیر مى داند. آنچه داراى نقش اساسى و محورى در این رابطه است، اهداف و نیت ها و انگیزه هاى ثروت داشتن و به کار گرفتن آن است. اگر مال و ثروت انسان در راه تحقق اهداف الهى و ترویج ارزش ها و خدمت به بندگان خدا و دستگیرى از افتادگان و رفع نیاز حاجتمندان و عمل به امورى که موجب خشنودى و رضاى حق مى گردد، صرف گردد علاوه بر سامان بخشیدن به امور زندگى و دنیاى خود، تامین کننده سعادت آخرت نیز مى باشد و در واقع این نوع داشتن و بهره مندى خود جلوه اى از آخرت است و دنیا طلبى محسوب نمى گردد. رسول گرامى اسلام) ص (در حدیثى مى فرماید: لیس من حب الدنیا طلب ما یصلحک – درخواست چیزى که موجب اصلاح و سامان تو مى گردد، دنیا دوستى به شمار نمى آید – میزان الحکمه، ج 3، ص 296، ح 5824). در حدیث دیگرى یکى از یاران حضرت صادق(ع) به ایشان مى گوید: ما دنیا را دوست داریم. حضرت صادق(ع) مى فرماید: با دنیا چه مى کنى؟ راوى مى گوید: ازدواج مى کنم و حج به جا مى آورم و خانواده ام را با آن اداره مى کنم و به برادرانمان کمک مى کنم و بر نیازمندان انفاق مى کنم. حضرت صادق(ع) به او فرمود: این کارهاى تو محبت به دنیا و دنیا پرستى نیست بلکه از نوع آخرت است ( میزان الحکمه ج3 ص296 ح 5825). پس اگر پول داشتن با این هدف و انگیزه و بینش و اعتقاد باشد، دارنده آن هم دنیا را دارد و هم آخرت را اما اگر پول داشتن به معناى دنیا پرستى و زراندوزى و تجمل گرایى و اصالت بخشیدن به مال و ثروت و نفى ارزش هاى متعالى و معنوى باشد، دارنده این ثروت و مال ممکن است دنیاى راحتى داشته باشد ولى بدون شک از سعادت آخروى و کمال حقیقى محروم و بى بهره خواهد بود. بر طبق آیات متعددى از قرآن کریم و روایات فراوانى از معصومین(ع) ملاک و معیار سعادت اخروى داشتن ایمان و عمل صالح است و این دو، دو بال پرواز به آسمان معنویت و رسیدن به کمالات روحى و نیل به سعادت ابدى اخروى است. انسان ثروتمندى که از نعمت ایمان و توفیق انجام اعمال خیر و شایسته محروم است و فکر و اندیشه او در چارچوب تنگ دنیا محبوس است و همه هدف او رسیدن به لذت هاى مادى بیشتر و بهره ورى بیشتر از دنیا است و ارزش هاى آخرتى در نزد او بى ارزش و یا کم ارزش است و انگیزه او در کارهایش انگیزه اى مادى و دنیایى است چگونه مى تواند از آخرت و نعمت هاى آن برخوردار باشد در حالى که به آن اعتقادى نداشته و یا اگر هم اعتقاد داشته است، اعمالى که زمینه ساز بهره مندى از آن است و در واقع شخصیت اخروى و واقعى انسان را مى سازد، انجام نداده است.
*کلید مشکلات: از طرف دیگر مال و ثروت مانند سایر ابزار و اسباب و عواملى است که تنها برخى نیازهاى دنیوى انسان را برطرف مى سازد و این چنین نیست که کلید حل همه مشکلات زندگى پول و دارایى باشد. اگر چنین بود انسان هاى ثروتمند نباید در زندگى دنیایى و امور روزمره خود هیچ مشکلى داشته باشند در حالى که مشاهدات و واقعیت هاى عینى خلاف این مطلب را ثابت مى کند. حتى براى رفع نیازهاى مادى و مشکلات دنیایى نیز وجود عوامل معنوى و تکیه بر آنها لازم و ضرورى است و انسان خود به دفعات در زندگى شخصى اش تجربه کرده است که پول و ثروت در بسیارى موارد از حل مشکلات ناتوان است مریضى که بیمارى غیر قابل علاجى دارد و جواب منفى و ناامید کننده اى از همه متخصصین شنیده است، خوب مى داند که ثروت و دارایى اش قادر به رفع این گرفتارى او نمى باشد و حاضر است همه اموال خود را بدهد تا از بلا و بیمارى رهایى یابد. زندگى خانوادگى و مشترک هر چند نیازمند مال و دارایى و درآمد مناسب با مخارج و هزینه هاى زندگى است ولى اگر سرشار از محبت و عواطف افراد خانواده نباشد، هرگز مال و ثروت نمى تواند جایگزین آن گردد و به همین دلیل کم نیستند خانواده هاى ثروتمندى که از نعمت لطف و محبت ورزیدن به یکدیگر و ابراز و اظهار احساساتشان محرومند و بسیارى در معرض فروپاشى قرار گرفته و برخى نیز متلاشى شده است. پس مال و ثروت لازم است ولى براى داشتن دنیایى سالم و متعادل و سرشار از محبت و معنویت و انسانیت کافی نیست. انسان ثروتمندى که از اخلاق پسندیده و نیکى برخوردار نیست و این ثروت براى او تکبر و غرور و خود بینى و فخر فروشى به ارمغان آورده و از این ثروتش براى بدست آوردن دل دیگران و تسکین آلام و رنج هاى دیگران استفاده نمى کند، همین صفات زشت و رذایل نفسانى و درونى و خودخواهى و تکبرش او را در گردابى از دردها و بیمارى هاى روحى فرو برده و این خود شراره و شعله اى از جهنم و آتش است که هر چند به ظاهر سرد و خاموش است ولى در باطن و واقع سوزنده و برافروخته است.
*ثروتمند و ثروت اندوز: در پایان اشاره به دو نکته دیگر نیز شایان توجه است 1. دسترسى به ثروت، غیر از ذخیره سازى، ثروت است. بسیارى از پیامبران و بزرگان دسترسى به ثروت داشتند اما ثروت را به طور شایسته مصرف مى کردند و مشکلات دیگران را حل مى کردند و آنچه نکوهش شده کنز و احتکار و ذخیره سازى و خودمحورى است. 2. با توجه به زندگانى پیامبران، مصلحان و دانشمندان به روشنى مشاهده مى شود. اکثر قریب به اتفاق آنان ثروتمند نبودند. و این نشان مى دهد به دست آوردن ثروت و مصرف ثروت حتى از طریق مشروع موجب مشغولیت فکر و از دست دادن فرصت عمر مى شود. و حالت نرمى دل و حضور قلب را کم مى کند. و حسابرسى قیامت را سخت مى کند. در نتیجه اگر کسى توانست با زندگى ساده تر بعد معنوى خودش را تقویت کند و تحمل چنین زندگى براى خودش و خانواده اش آسان بود، زندگى ساده بسیار آرامش بخش تر است اما اگر تحمل چنین زندگى براى او و خانواده اش مشکل بود و حسد و کینه و ضعف اعصاب را به دنبال داشت به هر مقدارى که مى تواند ایمانش را حفظ کند خوب است به زندگى توسعه دهد.
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد