۱۳۹۷/۰۵/۱۹
–
۴۲۸ بازدید
آیا این صحیح است که می گویند:در محشر ـ وقتی که همه در فزع قیامت و سختیها و حساب و کتابند ـ عزاداران سیّدالشّهداء (ع) دور حضرت مشغولند و غرق در کرامتند. کم کم حور و قصور و دوستان و بهشتیان برایشان پیغام میفرستند که ما منتظر شما هستیم. اینها جوری غرق در کرامتند که این فرستادهها را میفرستند میگویند بروید ما میآییم. بهشتیها آنها را دعوت میکنند، التماس میکنند، اینها حاضر نیستند این فضا را رها بکنند. تا بعد که دیگر فضای حساب و کتاب جمع میشود، مرکبهای بهشتی میآید و اینها را با جلالت میبرند.
روایت به شکل مذکور یافت نشد اما مضمون با توجه به روایات دیگر صحیح است. و این را می دانیم که عزاداران سیدالشهداء علیه السلام مورد عنایت خاصه خداوند، ملائکه، رسول خدا(ص) و ائمه هدی (ع) و … قرار می گیرند هم در دنیا و هم در مواقف قیامت . لطفا به چند روایت در این مورد توجه کنید.- امام صادق علیه السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند: آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه السّلام) را یاد می کنی؟ عرض کرد: بلی والله مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می کنم. حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را می کنند که سبب روشنی چشم تو باشد.
همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (علیه السّلام) سبب می شود که ملک الموت بر تو مهربان تر از مادر گردد.
گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) باعث راحتی در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می دهند.
– شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است:
روزی در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم و امام حسین علیه السّلام را یاد کرده و از او نام بردیم. حضرت صادق علیه السّلام بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم. پس حضرت صادق علیه السّلام فرمودند که امام حسین علیه السّلام می فرمود من کشته گریه و زاری (اشکم) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمی شود مگر آن که محزون و گریان می شود.
– شیخ کشی(ره) از زید شحام روایت کرده است که: من با جماعتی از کوفیان در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر! جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فدای تو کند. حضرت فرمودند: به من گفته اند تو در مرثیه و عزای حسین (علیه السّلام) شعر می گوئی. جعفر عرض کرد: بله، فدای تو شوم. حضرت فرمودند: پس بخوان. جعفر شروع به خواندن مرثیه نمود، حضرت امام صادق علیه السّلام و حاضرین مجلس گریستند. حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد.
پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را که در مصائب حسین (علیه السّلام) خواندی شنیدند و بیشتر از ما گریستند و حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمت های آن برای تو واجب گردانید و گناهان تو را آمرزید.
پس امام فرمودند: ای جعفر می خواهی که زیادتر بگویم؟ جعفر عرض کرد: بله، ای سید من. حضرت فرمود: هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می گرداند.
در نتیجه اهدا ثواب این نوع مجالس برای اموات کاری خوب و مناسب شان مجلس است.
عزادارى براى سالار شهیدان، آقا اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) از بزرگ ترین اسباب تقرب به خداوند و داراى اجر و ثواب فراوان مى باشد. روایات بسیارى در این خصوص در کتاب هاى معتبر وارد شده که در میان آنها، احادیث داراى اعتبار کافى و قابل اعتماد نیز فراوان است.
داستانی از علامه بحرالعلوم:
علامه بحرالعلوم به سامرا مى رفت، در راه به مسأله گریه بر امام حسین(علیهالسلام) که باعث آمرزش گناهان مى شود ـ فکر مى کرد. عربى بر مرکبى سوار، مقابلش رسید و سلام کرد و پرسید: جناب سید، شما را متفکر مى بینم؟ اگر مسأله علمى است بفرمایید، شاید من هم چیزى بگویم.
بحرالعلوم فرمود: در این فکر بودم که چگونه مى شود حق تعالى این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) مى دهد؛ مانند آن که: « هر قدمى که زائر بر مى دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود، و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟»
آن سوار عرب فرمود: تعجب مکن! من براى شما مثل مى آورم تا مشکلت حل گردد. سلطانى در شکارگاه از همراهانش دور افتاده بود. در آن بیابان وارد خیمه اى شد و پیرزنى را با پسرش در گوشه خیمه دید. آنان بزى داشتند که زندگى شان از شیر آن بز تأمین مى شد و غیر از آن چیز دیگرى نداشتند. آن پیرزن، بز را براى سلطان ذبح کرد و طعامى حاضر کرد. او سلطان را نمى شناخت و فقط براى اکرام مهمان، این عمل را انجام داد. سلطان شب را آنجا ماند و روز بعد در دیدار عمومى، واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت: من در شکارگاه از غلامان دور افتادم و در حالى که شدیدا تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به شدت گرم بود، به خیمه آن پیرزن رفتم، او مرا نمى شناخت و در همان حال سرمایه او و پسرش بزى بود که از شیر آن، زندگى را مى گذراندند. آن را کشتند و براى من غذا آماده کردند. حال در عوض این محبت، به این پیرزن و پسرش چه بدهم و چگونه تلافى کنم؟
یکى از وزیران گفت: صد گوسفند به او بدهید، دیگرى گفت: صد گوسفند و صد اشرفى به او بدهید، دیگرى گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است . اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، مکافات به مثل کرده ام. چون آنها هر چه داشتند به من دادند، من هم باید هر چه دارم به آنان بدهم.
حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) هر چه داشت از مال، اهل و عیال، پسر، برادر، فرزند و سر و پیکر، همه و همه را در راه خدا داد. حال اگر خداوند بر زائران و گریه کنندگان آن حضرت، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود. این را فرمود و از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. ( العبقرى الحسان، ج 1، ص 199، به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 36 و 37 )
همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (علیه السّلام) سبب می شود که ملک الموت بر تو مهربان تر از مادر گردد.
گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) باعث راحتی در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می دهند.
– شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است:
روزی در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم و امام حسین علیه السّلام را یاد کرده و از او نام بردیم. حضرت صادق علیه السّلام بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم. پس حضرت صادق علیه السّلام فرمودند که امام حسین علیه السّلام می فرمود من کشته گریه و زاری (اشکم) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمی شود مگر آن که محزون و گریان می شود.
– شیخ کشی(ره) از زید شحام روایت کرده است که: من با جماعتی از کوفیان در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر! جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فدای تو کند. حضرت فرمودند: به من گفته اند تو در مرثیه و عزای حسین (علیه السّلام) شعر می گوئی. جعفر عرض کرد: بله، فدای تو شوم. حضرت فرمودند: پس بخوان. جعفر شروع به خواندن مرثیه نمود، حضرت امام صادق علیه السّلام و حاضرین مجلس گریستند. حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد.
پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را که در مصائب حسین (علیه السّلام) خواندی شنیدند و بیشتر از ما گریستند و حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمت های آن برای تو واجب گردانید و گناهان تو را آمرزید.
پس امام فرمودند: ای جعفر می خواهی که زیادتر بگویم؟ جعفر عرض کرد: بله، ای سید من. حضرت فرمود: هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می گرداند.
در نتیجه اهدا ثواب این نوع مجالس برای اموات کاری خوب و مناسب شان مجلس است.
عزادارى براى سالار شهیدان، آقا اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) از بزرگ ترین اسباب تقرب به خداوند و داراى اجر و ثواب فراوان مى باشد. روایات بسیارى در این خصوص در کتاب هاى معتبر وارد شده که در میان آنها، احادیث داراى اعتبار کافى و قابل اعتماد نیز فراوان است.
داستانی از علامه بحرالعلوم:
علامه بحرالعلوم به سامرا مى رفت، در راه به مسأله گریه بر امام حسین(علیهالسلام) که باعث آمرزش گناهان مى شود ـ فکر مى کرد. عربى بر مرکبى سوار، مقابلش رسید و سلام کرد و پرسید: جناب سید، شما را متفکر مى بینم؟ اگر مسأله علمى است بفرمایید، شاید من هم چیزى بگویم.
بحرالعلوم فرمود: در این فکر بودم که چگونه مى شود حق تعالى این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) مى دهد؛ مانند آن که: « هر قدمى که زائر بر مى دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود، و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟»
آن سوار عرب فرمود: تعجب مکن! من براى شما مثل مى آورم تا مشکلت حل گردد. سلطانى در شکارگاه از همراهانش دور افتاده بود. در آن بیابان وارد خیمه اى شد و پیرزنى را با پسرش در گوشه خیمه دید. آنان بزى داشتند که زندگى شان از شیر آن بز تأمین مى شد و غیر از آن چیز دیگرى نداشتند. آن پیرزن، بز را براى سلطان ذبح کرد و طعامى حاضر کرد. او سلطان را نمى شناخت و فقط براى اکرام مهمان، این عمل را انجام داد. سلطان شب را آنجا ماند و روز بعد در دیدار عمومى، واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت: من در شکارگاه از غلامان دور افتادم و در حالى که شدیدا تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به شدت گرم بود، به خیمه آن پیرزن رفتم، او مرا نمى شناخت و در همان حال سرمایه او و پسرش بزى بود که از شیر آن، زندگى را مى گذراندند. آن را کشتند و براى من غذا آماده کردند. حال در عوض این محبت، به این پیرزن و پسرش چه بدهم و چگونه تلافى کنم؟
یکى از وزیران گفت: صد گوسفند به او بدهید، دیگرى گفت: صد گوسفند و صد اشرفى به او بدهید، دیگرى گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است . اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم، مکافات به مثل کرده ام. چون آنها هر چه داشتند به من دادند، من هم باید هر چه دارم به آنان بدهم.
حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) هر چه داشت از مال، اهل و عیال، پسر، برادر، فرزند و سر و پیکر، همه و همه را در راه خدا داد. حال اگر خداوند بر زائران و گریه کنندگان آن حضرت، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود. این را فرمود و از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. ( العبقرى الحسان، ج 1، ص 199، به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 36 و 37 )