جزء ۲۵ – سوره زخرف، آیه ۳۳ – خوشى کافران و گرفتارى مؤمنان
۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۳۷۰ بازدید
پرسش . چرا بیشتر مؤمنان در سختى و گرفتارى هستند و بیشتر کافران در آسایش و خوشى هستند؛ مقصود از این آیه چیست؟
«وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ»[ زخرف 43، آیه 33.]؛ «و اگر نه آن بود که [همه] مردم [در انکار خدا]، امتى واحد گردند، قطعاً براى خانه هاى آنان که به [خداى] رحمان کفر مى ورزیدند، سقف ها و نردبان هایى از نقره که بر آنها بالا روند، قرار مى دادیم».
این آیه در صدد بیان آن است که مال و ثروت و مقامات مادى، ارزش ذاتى و پایدار ندارند و اگر مردم کم ظرفیت و دنیاطلب، به سوى بى ایمانى و کفر متمایل نمى شدند، خداوند این سرمایه ها را تنها نصیب این گروه مى کرد؛ تا همگان بدانند که مقیاس ارزش و شخصیت انسان، این امور نمى باشد.
در قرآن مجید مى خوانیم:
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَة الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ»[ طه 20، آیه 131.]؛ «هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى که به گروه هایى از آنها دادیم، میفکن که اینها شکوفه هاى زودگذر زندگى دنیاست و براى آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزى پروردگارت، بهتر و پایدارتر است».
بدیهى است که بسیارى از کفار و مخالفان، زندگى مرفه و پر زرق و برقى دارند.
قرآن کریم، پیامبر (صلى الله علیه و آله) وسلم و مسلمان ها را دل دارى مى دهد و امر به شکیبایى و صبر مى کند و مى گوید: این ظواهر فریبنده، مانند شکوفه هایى هستند که زود مى شکفند و پژمرده مى گردند و بر روى زمین مى ریزند و چند صباحى بیشتر پایدار نمى مانند.
در واقع، آیات قرآن، در مقام بیان بى ارزشى متاع دنیا نسبت به آخرت است و بیان این که آن چه خداوند به پیامبر (صلى الله علیه و آله) وسلم و مسلمان ها داده، بهتر و پایدارتر است که عبارتند از: ایمان، اسلام، قرآن و آیات الهى و روزى هاى حلال و پاکیزه و نعمت هاى جاودان آخرت.
نکته دیگر آن است که کفار در این جا از زندگى ظاهرى بهره مند مى شوند و در آخرت، عاقبت بدى در انتظارشان است؛ ولى مؤمنین در این جا گرچه به ظاهر، بهره مند نیستند، ولى در همین دنیا آزمایش شده، خالص مى شوند و عاقبت نیکى در انتظار آنهاست.
نکته بعدى آن است که هدف قرآن در این آیات، این است که معیار شخصیت انسان ها، ثروت و زینت نیست؛ گرچه این امکانات مادى، بد نیست؛ امّا مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود؛ نه یک هدف متعالى و نهایى. بنابراین، نه بهره مند بودن گروهى از کفار و ظالمان از این مواهب مادى، دلیل بر شخصیت مطلوب آنهاست و نه محروم بودن مؤمنان از آنها، دلیل بدى مؤمنان است؛ بلکه استفاده از این امور، در حد معقول و به صورت یک ابزار، ضررى به ایمان و تقواى انسان نمى زند، این، همان تفکر صحیح اسلامى و قرآنى است و در نتیجه، آسایش و آرامش واقعى، تنها در سایه ایمان است.
البته فقر و غنا، هم در میان مؤمنین و هم در میان کفار وجود دارد و بهره مندى از ثروت ها و لذت هاى دنیوى، اختصاصى به کفار ندارد؛ گرچه افراد ثروتمند، فعلاً در میان کفار بیشتر مى باشند؛ چون تمام هدف و تلاش آنها در راستاى جمع آورى ثروت و برخوردارى از لذایذ دنیوى است؛ ولى رنج و شادى دو قسم است؛ رنج و شادى روحى و جسمى که اولى بسیار مهم تر است. گاهى انسان رنج جسمى دارد؛ ولى رنج روحى ندارد و تحمل آن برایش راحت است؛ ولى رنج روحى، تحملش دشوارتر است و رنج کفار، اغلب از نوع روحى است؛ چون عامل اساسى در رنج روحى، دورى و بُعد از خداست و آنان از خدا دورند و عامل امنیت روحى، قرب به خداست و این عامل، در اختیار مؤمنین است.[ . یونس 10، آیه 62، 63و 65 ؛ بقره (2)، آیه 112 ؛ زمر (39)، آیه 61.]
حال با توجه به مقدمه مذکور، علت پول دار بودن کفار و گنه کاران را مى توان در علت هاى ذیل جست و جو کرد:
1. بسیارى از امورى که در نظر مردم، موجب راحتى هستند و ثروت و امکانات محسوب مى شوند، همان ها مجراى عذاب آخرت مى باشند؛ چنان که آیه شریفه در مورد منافقان مى فرماید:
«فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اَللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِى اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا»[ توبه 9، آیه 54.].
در مورد کفار نیز آمده است که جهنم، همین الآن بر آنان احاطه دارد و آنان در یک شرایط روحى جهنمى به سر مى برند؛
«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ»[ عنکبوت 29، آیه 54.]؛ «و حال آن که جهنم، قطعاً بر کافران احاطه دارد»
حتى اگر از زندگى لذتى ببرند. حداکثر بهره مندى آنها از لذایذ، در همین دنیاست و وقتى این لذت ها را با لذایذ بهشتیان مقایسه کنیم، مى بینیم که بسیار ناچیزند.[ حدید 57، آیه 20 ؛ انعام (6)، آیه 32 ؛ عنکبوت (29)، آیه 64 ؛ لقمان (31)، آیه 24.]
2. بسیارى از مشکلات، داراى اثر تربیتى و سازنده اى هستند و رفاه و تنعم بیش از حد، سستى و غفلت آور است؛
«کَلاّ إِنَّ الاْءِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[ علق 96، آیه 6 و 7.]؛ «هرگز [انسان مرز خود را نمى شناسد] او طغیان مى کند زمانى که خود را از خداى خود بى نیاز مى بیند».
3. برخى از تنگ دستى ها و مصایب، کفاره گناهانند[ کافى، ج 2، ص 446، ح 9 و10 ؛ بحارالانوار، ج 6، ص 160، ح 26.] که از باب لطف خداوند، در دنیا بر مؤمنان وارد مى شود و کفار و گناه کاران از آن مصایب محرومند.
4. گاهى اوقات اینها براى مؤمن، امتحان الهى است؛ تا معلوم شود که آیا همانند دوران فراوانى نعمت، باز هم ایمان خود را حفظ مى کند یا نه؟ و در مقابل، براى کافران استدراج است؛ «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ»[ اعراف 7، آیه 182 ؛ قلم (68)، آیه 44.]؛ «به تدریج، از جایى که نمى دانند، گریبانشان را خواهیم گرفت»؛ یعنى از باب مکر الهى به آنها نعمت مى دهد؛ ولى به یک باره آنان را گرفتار کرده، دچار عذاب و جهنمشان مى سازد.
5. از آن جا که کافران بیشتر فعالیت خود را متوجه دنیا مى کنند، طبیعى است که برداشت و بهره بیشترى داشته باشند؛ در حالى که مؤمنان به دلیل عبادت ها و مسئولیت هاى دینى، مانند جهاد و رعایت تقوا و معنویت گرایى، وقت کمترى براى دنیا مى گذارند.
6. از سوى دیگر، مؤمنان به جهت رعایت احکام الهى، دست یابى به مال را از هر طریقى، جایز نمى دانند؛ اما کافران، محدودیت شرعى ندارند و طبیعى است که کافران از دارایى بیشترى برخوردار باشند.
در قرآن آمده است:
«مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا. وَ مَنْ أَرادَ الاْخِرَة وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا»[ اسراء 17، آیه 18 و 19.]؛ «هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است، به زودى هر که را خواهیم، [نصیبى] از آن مى دهیم؛ آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده شده، داخل خواهد شد، براى او مقرر مى داریم و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را براى آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آنها مورد حق شناسى واقع خواهد شد».
از این آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که اگر کسى در این دنیا فعالیتى داشته باشد و خدا بخواهد، بهره و برداشت خود را خواهد داشت و طبیعى است اگر کسى بیشتر فعالیت کند، برداشت بیشترى خواهد داشت.
7. از آن جا که خداوند، هیچ تلاشى را بدون پاسخ نخواهد گذاشت، کافران را که از پاداش بهشتى بهره اى ندارند، از زیورآلات دنیا بهره مند مى سازد.
در پایان تذکر این مطلب لازم است که گاهى علّت تنگدستى برخى از مؤمنان فهم غلط آنان نسبت به زهد و بعضى از روایات است که در مذمت دنیا وارد شده اند، در حالى که آن روایات در مقام مذمت وابستگى و حرص به دنیا است و زهد نیز به معناى دل نبستن به دنیا است نه نداشتن و فقیر بودن. به همین جهت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تلاش هاى فراوانى براى حفر چاه و کشاورزى و ایجاد باغات متعدد مى فرمود و در نهایت آن را در راه خداوند وقف مى نمود.
این آیه در صدد بیان آن است که مال و ثروت و مقامات مادى، ارزش ذاتى و پایدار ندارند و اگر مردم کم ظرفیت و دنیاطلب، به سوى بى ایمانى و کفر متمایل نمى شدند، خداوند این سرمایه ها را تنها نصیب این گروه مى کرد؛ تا همگان بدانند که مقیاس ارزش و شخصیت انسان، این امور نمى باشد.
در قرآن مجید مى خوانیم:
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَة الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ»[ طه 20، آیه 131.]؛ «هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى که به گروه هایى از آنها دادیم، میفکن که اینها شکوفه هاى زودگذر زندگى دنیاست و براى آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزى پروردگارت، بهتر و پایدارتر است».
بدیهى است که بسیارى از کفار و مخالفان، زندگى مرفه و پر زرق و برقى دارند.
قرآن کریم، پیامبر (صلى الله علیه و آله) وسلم و مسلمان ها را دل دارى مى دهد و امر به شکیبایى و صبر مى کند و مى گوید: این ظواهر فریبنده، مانند شکوفه هایى هستند که زود مى شکفند و پژمرده مى گردند و بر روى زمین مى ریزند و چند صباحى بیشتر پایدار نمى مانند.
در واقع، آیات قرآن، در مقام بیان بى ارزشى متاع دنیا نسبت به آخرت است و بیان این که آن چه خداوند به پیامبر (صلى الله علیه و آله) وسلم و مسلمان ها داده، بهتر و پایدارتر است که عبارتند از: ایمان، اسلام، قرآن و آیات الهى و روزى هاى حلال و پاکیزه و نعمت هاى جاودان آخرت.
نکته دیگر آن است که کفار در این جا از زندگى ظاهرى بهره مند مى شوند و در آخرت، عاقبت بدى در انتظارشان است؛ ولى مؤمنین در این جا گرچه به ظاهر، بهره مند نیستند، ولى در همین دنیا آزمایش شده، خالص مى شوند و عاقبت نیکى در انتظار آنهاست.
نکته بعدى آن است که هدف قرآن در این آیات، این است که معیار شخصیت انسان ها، ثروت و زینت نیست؛ گرچه این امکانات مادى، بد نیست؛ امّا مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود؛ نه یک هدف متعالى و نهایى. بنابراین، نه بهره مند بودن گروهى از کفار و ظالمان از این مواهب مادى، دلیل بر شخصیت مطلوب آنهاست و نه محروم بودن مؤمنان از آنها، دلیل بدى مؤمنان است؛ بلکه استفاده از این امور، در حد معقول و به صورت یک ابزار، ضررى به ایمان و تقواى انسان نمى زند، این، همان تفکر صحیح اسلامى و قرآنى است و در نتیجه، آسایش و آرامش واقعى، تنها در سایه ایمان است.
البته فقر و غنا، هم در میان مؤمنین و هم در میان کفار وجود دارد و بهره مندى از ثروت ها و لذت هاى دنیوى، اختصاصى به کفار ندارد؛ گرچه افراد ثروتمند، فعلاً در میان کفار بیشتر مى باشند؛ چون تمام هدف و تلاش آنها در راستاى جمع آورى ثروت و برخوردارى از لذایذ دنیوى است؛ ولى رنج و شادى دو قسم است؛ رنج و شادى روحى و جسمى که اولى بسیار مهم تر است. گاهى انسان رنج جسمى دارد؛ ولى رنج روحى ندارد و تحمل آن برایش راحت است؛ ولى رنج روحى، تحملش دشوارتر است و رنج کفار، اغلب از نوع روحى است؛ چون عامل اساسى در رنج روحى، دورى و بُعد از خداست و آنان از خدا دورند و عامل امنیت روحى، قرب به خداست و این عامل، در اختیار مؤمنین است.[ . یونس 10، آیه 62، 63و 65 ؛ بقره (2)، آیه 112 ؛ زمر (39)، آیه 61.]
حال با توجه به مقدمه مذکور، علت پول دار بودن کفار و گنه کاران را مى توان در علت هاى ذیل جست و جو کرد:
1. بسیارى از امورى که در نظر مردم، موجب راحتى هستند و ثروت و امکانات محسوب مى شوند، همان ها مجراى عذاب آخرت مى باشند؛ چنان که آیه شریفه در مورد منافقان مى فرماید:
«فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اَللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِى اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا»[ توبه 9، آیه 54.].
در مورد کفار نیز آمده است که جهنم، همین الآن بر آنان احاطه دارد و آنان در یک شرایط روحى جهنمى به سر مى برند؛
«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ»[ عنکبوت 29، آیه 54.]؛ «و حال آن که جهنم، قطعاً بر کافران احاطه دارد»
حتى اگر از زندگى لذتى ببرند. حداکثر بهره مندى آنها از لذایذ، در همین دنیاست و وقتى این لذت ها را با لذایذ بهشتیان مقایسه کنیم، مى بینیم که بسیار ناچیزند.[ حدید 57، آیه 20 ؛ انعام (6)، آیه 32 ؛ عنکبوت (29)، آیه 64 ؛ لقمان (31)، آیه 24.]
2. بسیارى از مشکلات، داراى اثر تربیتى و سازنده اى هستند و رفاه و تنعم بیش از حد، سستى و غفلت آور است؛
«کَلاّ إِنَّ الاْءِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[ علق 96، آیه 6 و 7.]؛ «هرگز [انسان مرز خود را نمى شناسد] او طغیان مى کند زمانى که خود را از خداى خود بى نیاز مى بیند».
3. برخى از تنگ دستى ها و مصایب، کفاره گناهانند[ کافى، ج 2، ص 446، ح 9 و10 ؛ بحارالانوار، ج 6، ص 160، ح 26.] که از باب لطف خداوند، در دنیا بر مؤمنان وارد مى شود و کفار و گناه کاران از آن مصایب محرومند.
4. گاهى اوقات اینها براى مؤمن، امتحان الهى است؛ تا معلوم شود که آیا همانند دوران فراوانى نعمت، باز هم ایمان خود را حفظ مى کند یا نه؟ و در مقابل، براى کافران استدراج است؛ «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ»[ اعراف 7، آیه 182 ؛ قلم (68)، آیه 44.]؛ «به تدریج، از جایى که نمى دانند، گریبانشان را خواهیم گرفت»؛ یعنى از باب مکر الهى به آنها نعمت مى دهد؛ ولى به یک باره آنان را گرفتار کرده، دچار عذاب و جهنمشان مى سازد.
5. از آن جا که کافران بیشتر فعالیت خود را متوجه دنیا مى کنند، طبیعى است که برداشت و بهره بیشترى داشته باشند؛ در حالى که مؤمنان به دلیل عبادت ها و مسئولیت هاى دینى، مانند جهاد و رعایت تقوا و معنویت گرایى، وقت کمترى براى دنیا مى گذارند.
6. از سوى دیگر، مؤمنان به جهت رعایت احکام الهى، دست یابى به مال را از هر طریقى، جایز نمى دانند؛ اما کافران، محدودیت شرعى ندارند و طبیعى است که کافران از دارایى بیشترى برخوردار باشند.
در قرآن آمده است:
«مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا. وَ مَنْ أَرادَ الاْخِرَة وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا»[ اسراء 17، آیه 18 و 19.]؛ «هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است، به زودى هر که را خواهیم، [نصیبى] از آن مى دهیم؛ آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده شده، داخل خواهد شد، براى او مقرر مى داریم و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را براى آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آنها مورد حق شناسى واقع خواهد شد».
از این آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که اگر کسى در این دنیا فعالیتى داشته باشد و خدا بخواهد، بهره و برداشت خود را خواهد داشت و طبیعى است اگر کسى بیشتر فعالیت کند، برداشت بیشترى خواهد داشت.
7. از آن جا که خداوند، هیچ تلاشى را بدون پاسخ نخواهد گذاشت، کافران را که از پاداش بهشتى بهره اى ندارند، از زیورآلات دنیا بهره مند مى سازد.
در پایان تذکر این مطلب لازم است که گاهى علّت تنگدستى برخى از مؤمنان فهم غلط آنان نسبت به زهد و بعضى از روایات است که در مذمت دنیا وارد شده اند، در حالى که آن روایات در مقام مذمت وابستگى و حرص به دنیا است و زهد نیز به معناى دل نبستن به دنیا است نه نداشتن و فقیر بودن. به همین جهت امیرالمؤمنین (علیه السلام) تلاش هاى فراوانى براى حفر چاه و کشاورزى و ایجاد باغات متعدد مى فرمود و در نهایت آن را در راه خداوند وقف مى نمود.