۱۳۹۶/۰۸/۰۱
–
۱۰۰۱ بازدید
در مورد جنگ های آل زبیر با آل امیه (جنگ مکه و دیگر جنگ هاشان ) توضیح دهید؟
عبدالله بن زبیر یکی از مخالفان حکومت یزید بن معاویه بود که در اواخر رجب سال 60 هجری قمری به خاطر امتناع از بیعت با عامل یزید بن معاویه در مدینه منوره، از این شهر گریخت و به مکه پناهنده شد.در آن هنگام امام حسین علیهالسلام نیز بر ضد یزید قیام کرده و به مکه معظمه مهاجرت کرده بود و پس از دعوت کوفیان، جهت بر عهده گرفتن رهبری قیام مردمی اهالی کوفه به سوی عراق رهسپار گردیده بود.
با وجود شخصیت ممتاز امام حسین علیهالسلام و علنی شدن قیام وی بر ضد دستگاه جائرانه بنیامیه مکانی برای خودنمایی و شخصیتسازی عبدالله بن زبیر باقی نبود. ولیکن پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و فراگیرشدن نفرت عمومی نسبت به یزید و دستگاه بنیامیه، فرصتی برای عبدالله بن زبیر به وجود آمد تا از این وضعیت به نفع خویش سود برد.
وی در آخرین سال عمر یزید بن معاویه بر ضد وی در مکه قیام کرد و در برابر هجوم سپاهیان شام ایستادگی و از ورود آنان به مکه معظمه جلوگیری نمود و این شهر مقدس را در تصرف خویش درآورد. پس از هلاکت یزید بن معاویه در سال 64 هجری قمری و جانشینی فرزندش معاویه، موقعیت عبدالله بن زبیر مستحکمتر گردید. اما پس از مرگ معاویه دوم و درهم ریختگی دستگاه بنیامیه فرصتی استثنایی برای عبدالله بن زبیر به وجود آمد و بسیاری از شهرها و مناطق اسلامی را در تصرف خویش درآورد و حتی نزدیک بود که شام را نیز تصرف کند.
اما مروان بن حکم، با همکاری عبیدالله بن زیاد و سایر امویان و بازماندگان حکومت یزید در شام به حکومت رسید و مدت کوتاهی خلافت نمود و پس از مرگ او فرزندش عبدالملک به حکومت رسید. با آغاز خلافت عبدالملک، جان تازهای به کالبد متعفن امویان دمیده شد و او اقتدار آنان را دوباره به شامیان برگردانید.
از آن زمان نبرد متعدد میان سپاهیان اموی و سپاهیان عبدالله بن زبیر آغاز شد. ولیکن به تدریج سپاهیان شام صحنه را بر سپاهیان عبدالله بن زبیر تنگ کرده و شهرها را یکی پس از دیگری از تصرف آنان بیرون آوردند و آنان را بسوی مکه معظمه، وادار به عقبنشینی کردند و تنها این شهر را برای عبدالله بن زبیر باقی گذاشتند.
سرانجام در ذی القعده سال 72 قمری سپاهیان اموی به فرماندهی حجاج بن یوسف ثقفی به مکه نیز هجوم آورده و این شهر مقدس را در محاصره خویش درآوردند ولی با مقاومت سرسختانه پیروان عبدالله بن زبیر روبرو گردیدند. حجاج بن یوسف با کار گذاشتن پنج دستگاه بزرگ منجنیق شهر مکه را سنگباران کرد و حتی بستههای نفتی را به همراه سنگها در میان خانههای اهالی مکه میانداخت و آتشسوزیهای متعدد و خرابیهای زیادی به وجود آورد و در نتیجه، تعداد زیادی از مردم کشته و زخمی شدند. مردم این شهر از هر جهت در محاصره و تنگنا و از جهت بهداشتی، اقتصادی و روانی در وضعیت بسیار سختی قرار گرفتند.
محاصره شهر مکه و سنگباران آن به مدت شش ماه و نیم ادامه یافت. خانه خدا (کعبه معظمه) و مسجدالحرام نیز از آسیب این هجوم وحشیانه در امان نماندند. در این مدت اکثر اهالی مکه از شهر خارج شده و تسلیم شامیان گردیدند و تنها پیروان عبدالله بن زبیر مقاومت میکردند. آنان نیز روز به روز کمتر شده و تنها عده اندکی با عبدالله بن زبیر در داخل مسجدالحرام مقاومت کرده و سرسختی نشان میدادند. تا این که در روز هفدهم جمادی الاول سال 73 قمری، سنگی به نزدیکی عبدالله بن زبیر فرود آمد و ترکشهای آن عبدالله بن زبیر را فراگرفت و او را به هلاکت رسانید.
پس از هلاکت وی سپاهیان حجاج وارد مکه معظمه و مسجدالحرام شده و حرمت این مکان مقدس را نگه نداشتند و در داخل مسجدالحرام، خونریزی بزرگی به راه انداختند و سر عبدالله بن زبیر و تعدادی از یاران وی را از بدن جدا کرده و برای عبدالملک بن مروان در شام فرستادند و بدین سان به حکومت هشت ساله زبیریان پایان بخشیدند.[۱]
پینوشت:
نک: المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص 24؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج 8، ص 362، ص 373؛ الامامة والسیاسة (دینوری)، ج 2، ص 24.
منبع: سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الاول
برگرفته از پایگاه دانشنامه اسلامی
با وجود شخصیت ممتاز امام حسین علیهالسلام و علنی شدن قیام وی بر ضد دستگاه جائرانه بنیامیه مکانی برای خودنمایی و شخصیتسازی عبدالله بن زبیر باقی نبود. ولیکن پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و فراگیرشدن نفرت عمومی نسبت به یزید و دستگاه بنیامیه، فرصتی برای عبدالله بن زبیر به وجود آمد تا از این وضعیت به نفع خویش سود برد.
وی در آخرین سال عمر یزید بن معاویه بر ضد وی در مکه قیام کرد و در برابر هجوم سپاهیان شام ایستادگی و از ورود آنان به مکه معظمه جلوگیری نمود و این شهر مقدس را در تصرف خویش درآورد. پس از هلاکت یزید بن معاویه در سال 64 هجری قمری و جانشینی فرزندش معاویه، موقعیت عبدالله بن زبیر مستحکمتر گردید. اما پس از مرگ معاویه دوم و درهم ریختگی دستگاه بنیامیه فرصتی استثنایی برای عبدالله بن زبیر به وجود آمد و بسیاری از شهرها و مناطق اسلامی را در تصرف خویش درآورد و حتی نزدیک بود که شام را نیز تصرف کند.
اما مروان بن حکم، با همکاری عبیدالله بن زیاد و سایر امویان و بازماندگان حکومت یزید در شام به حکومت رسید و مدت کوتاهی خلافت نمود و پس از مرگ او فرزندش عبدالملک به حکومت رسید. با آغاز خلافت عبدالملک، جان تازهای به کالبد متعفن امویان دمیده شد و او اقتدار آنان را دوباره به شامیان برگردانید.
از آن زمان نبرد متعدد میان سپاهیان اموی و سپاهیان عبدالله بن زبیر آغاز شد. ولیکن به تدریج سپاهیان شام صحنه را بر سپاهیان عبدالله بن زبیر تنگ کرده و شهرها را یکی پس از دیگری از تصرف آنان بیرون آوردند و آنان را بسوی مکه معظمه، وادار به عقبنشینی کردند و تنها این شهر را برای عبدالله بن زبیر باقی گذاشتند.
سرانجام در ذی القعده سال 72 قمری سپاهیان اموی به فرماندهی حجاج بن یوسف ثقفی به مکه نیز هجوم آورده و این شهر مقدس را در محاصره خویش درآوردند ولی با مقاومت سرسختانه پیروان عبدالله بن زبیر روبرو گردیدند. حجاج بن یوسف با کار گذاشتن پنج دستگاه بزرگ منجنیق شهر مکه را سنگباران کرد و حتی بستههای نفتی را به همراه سنگها در میان خانههای اهالی مکه میانداخت و آتشسوزیهای متعدد و خرابیهای زیادی به وجود آورد و در نتیجه، تعداد زیادی از مردم کشته و زخمی شدند. مردم این شهر از هر جهت در محاصره و تنگنا و از جهت بهداشتی، اقتصادی و روانی در وضعیت بسیار سختی قرار گرفتند.
محاصره شهر مکه و سنگباران آن به مدت شش ماه و نیم ادامه یافت. خانه خدا (کعبه معظمه) و مسجدالحرام نیز از آسیب این هجوم وحشیانه در امان نماندند. در این مدت اکثر اهالی مکه از شهر خارج شده و تسلیم شامیان گردیدند و تنها پیروان عبدالله بن زبیر مقاومت میکردند. آنان نیز روز به روز کمتر شده و تنها عده اندکی با عبدالله بن زبیر در داخل مسجدالحرام مقاومت کرده و سرسختی نشان میدادند. تا این که در روز هفدهم جمادی الاول سال 73 قمری، سنگی به نزدیکی عبدالله بن زبیر فرود آمد و ترکشهای آن عبدالله بن زبیر را فراگرفت و او را به هلاکت رسانید.
پس از هلاکت وی سپاهیان حجاج وارد مکه معظمه و مسجدالحرام شده و حرمت این مکان مقدس را نگه نداشتند و در داخل مسجدالحرام، خونریزی بزرگی به راه انداختند و سر عبدالله بن زبیر و تعدادی از یاران وی را از بدن جدا کرده و برای عبدالملک بن مروان در شام فرستادند و بدین سان به حکومت هشت ساله زبیریان پایان بخشیدند.[۱]
پینوشت:
نک: المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص 24؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج 8، ص 362، ص 373؛ الامامة والسیاسة (دینوری)، ج 2، ص 24.
منبع: سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الاول
برگرفته از پایگاه دانشنامه اسلامی