۱۳۹۵/۰۷/۱۵
–
۳۱۸ بازدید
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز، همانطور که مستحضر هستید حضرت امام خمینی ره در پایان وصیت نامه سیاسی-الهی خویش توصیه هایی دارند از جمله اینکه « آنچه به من نسبت داده شده یا مى شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم »(صحیفه امام،ج۲۱، ص۴۵۱) از این روی نقل قول هایی که به حضرت امام خمینی ره نسبت داده می شود فاقد هر گونه ارزشی است مگر اینکه به یکی از اشکالی که در این وصیت نامه ذکر شد به دست ما رسیده باشد که مجموعه این بیانات، پیام ها و مصاحبه ها در قالب کتاب ارزشمند «صحیفه امام» گرد آوری شده و به ه
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز، همانطور که مستحضر هستید حضرت امام خمینی ره در پایان وصیت نامه سیاسی-الهی خویش توصیه هایی دارند از جمله اینکه « آنچه به من نسبت داده شده یا مى شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم »(صحیفه امام،ج21، ص451) از این روی نقل قول هایی که به حضرت امام خمینی ره نسبت داده می شود فاقد هر گونه ارزشی است مگر اینکه به یکی از اشکالی که در این وصیت نامه ذکر شد به دست ما رسیده باشد که مجموعه این بیانات، پیام ها و مصاحبه ها در قالب کتاب ارزشمند «صحیفه امام» گرد آوری شده و به همین دلیل هر نقل قولی که به آن عزیز سفر کرده نسبت داده می شود با جستجویی کوتاه در این مجموعه قابل ارزیابی می باشد که در مورد نقل فوق باید گفت چنین مطلبی با توجه به اینکه در این مجموعه وجود ندارد نمی توان اعتبار آن را اثبات کرد. نکته دیگری که در راستای همین سوال می توان گفت این است که ماهیت دفاع مقدس ملت ایران، همانگونه که از اسمش مشخص است جنبه «دفاعی» داشت به طوری که با دیدن هجومی که رژیم بعث عراق با همراهی نظام سلطه و کشورهای مرتجع منطقه به کشور کرده بود و نیز جنایت هایی که هر روزه این رژیم متجاوز در مناطق مورد هجوم در حق ملت مرتکب می شد و خواب هایی که برای کشور می دیدند از جمله فتح چند روزه تهران و … هر انسان عاقل و با وجدانی را به فکر وا می داشت تا در راه دفاع از کشور و ملت خویش و حداقل برای حفظ جان خود و بستگانش، اقدام به دفاع نماید و همین مساله منجر به برانگیختن احساسات وی می شد، در واقع در چنین شرایطی میان احساسات و عقلانیت هیچ تعارضی وجود ندارد تا اینکه چنین سخنی مطرح شود چون عقل نیز همان حکمی را می دهد که احساسات در مسیرش تحریک شده است و چنین حرکتی حتی اگر بر اساس احساسات باشد هیچ اشکالی ندارد چنانکه امام خمینی ره نیز از این احساسات به عنوان «احساسات خداگونه» یاد می کند و وجود آن در جوانان جبهه رفته را مورد تایید و ستایش خویش قرار می دهد. (رک: سخنرانی امام خمینی ره در جمع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى پادگان امام حسین و ولى عصر، صحیفه امام، ج13، ص391) به عبارت دیگر در دفاع از کیان ، سرزمین، جان و آبرو آنچه واجب است دفاع است، چه انسان بر اثر تحریک احساسات به این وجوب برسد و چه بر اثر تعقل ورزی و حتی باید گفت در ماجرای دفاع، این تعقل است که احساسات را بر می انگیزاند و چنین احساساتی که پشتوانه منطقی دارد، با احساسات بی منطق و غیر قابل توجیه تفاوت ماهوی دارد، حال چه این احساسات مربوط به نوجوانان و جوانان باشد و چه مربوط به بزرگترها. نکته مهم دیگری که در ارتباط با انگیزه های نوجوانان و جوانان کشورمان برای مشارکت در دفاع مقدس می توان گفت این است که شواهدی وجود دارد که حاکی از این است که انگیزه های این سرافرازان، چیزی فراتر از انگیزه های حفظ نفس و یا احساسات خالی بود و بیانگر این است که این رزمندگان به برکت انقلاب اسلامی و تحول عظیم فکری و معرفتی که در میان عموم مردم و به ویژه نسل جوان و نوجوان پیدا شده بود، علیرغم سن و سال پایینی که داشتند به لحاظ فکری و معرفتی چنان رشدی داشتند که آنها را فراتر از سن و سال خود ساخته بود چنانکه این مطلب را می توان با مطالعه مصاحبه هایی که از این عزیزان و به ویژه شهدای نوجوان و جوان بر جای مانده است و نیز مطالعه وصیت نامه های این عزیزان به خوبی درک کرد و به همین دلیل بود که همواره این رزمندگان مورد توجه، عنایت و تفقد حضرت امام خمینی ره قرار می گرفتند و بارها ایشان که خود عارفی واصل بوده و سخن از روی احساسات محض نمی گفتند عظمت چنین رزمندگانی را می ستودند چنانکه می فرمودند: «من هر وقت که چهره اینهایى که دارند رو به جبهه ها مى روند ملاحظه مى کنم واقعاً از خودم خجالت مى کشم که اینها به چه مقامى رسیده اند، به چه پایه اى از عرفان، چه پایه اى از معرفت رسیده اند که این طور با هیجان، این طور براى خدا رو به جبهه ها مى روند ..»(صحیفه امام، ج20، ص149) «خدا مى داند که من هر وقت نظرم به این جوانهایى که عازم جبهه هستند و با شور و شعف دارند به جبهه ها مى روند، وقتى من آنها را نگاه مى کنم، از خودم خجالت مى کشم، ما کى هستیم، ما چى هستیم؟»(همان، ص54) و حتی بالاتر اینکه به اقشار مومن نیز توصیه می کردند که وصیت نامه های این عزیزان را مطالعه نمایند و از آن درس بگیرند که همین مطلب حاکی از این بود که از منظر حضرت امام ره جوانان و نوجوانانی که پای در رکاب گذاشته و به سمت جبهه ها روانه می شدند، از چنان معرفت عمیقی برخوردار بودند که نوشتارشان (که برگرفته از فکر با عظمتشان بود) می تواند درس عابدان و زاهدان باشد چنانکه می فرمودند: «پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهاى ما که علیل شدند الآن هم وقتى مى آیند از من مى خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه مى کند و مى خواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدرى تعلم پیدا کنید .»(صحیفه امام، ج14، ص491) در مجموع باید گفت انقلاب اسلامی ایران چنان تحول عظیمی در میان ملت و به ویژه قشر جوان و نوجوان به وجود آورده بود که باعث رشد و تکامل عظیم در جنبه های معرفتی و عقلی آنان شده بود و در نتیجه انگیزه هایی که آنان برای حضور در جبهه ها داشتند چیزی فراتر از احساسات و یا عقل محاسبه گرانه مادی مبتنی بر حفظ جان و دفاع از خاک بود و همین تکامل عقلی که جلوه های آن در وصیت نامه ها ، مصاحبه ها، یادداشت ها و خاطرات رزمندگان آن دوران قابل مشاهده است باعث می شد تا این عزیزان همواره مورد تفقد و عنایت حضرت امام ره بوده و حتی بالاتر اینکه حضرت امام ره آنها را به عنوان الگو به دیگران و از جمله عابدان و زاهدان معرفی نماید.