۱۳۹۵/۰۷/۱۱
–
۱۲۷۴ بازدید
آیا درست است که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
هرکس متناسب دین خود پوشش اختیار می کرد و اجباری برای پوشش اسلامی برای زنان غیرمسلمان نبود؟
حجاب اهل کتاب در صدر اسلام
زنان عرب – از جمله زنان اهل کتاب و مشرک- معمولاً پیراهن بلند می پوشیدند و روسری هایی به سر می انداختند که قسمت های پایین آن را به پشت سر می انداختند. البته گاهی گوش ها و گوشواره ها و گردن آنان نمایان بود[ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، صص 484 و 485.] و برخی زنان اهل کتاب مانند دیگر زنان دوره جاهلیت به دلایلی همچون تحریف ادیان و یا عدم پایبندی به احکام دینی خود و یا حتی متأثر بودن از شرایط اجتماعی عصر جاهلیت حجاب کاملی مطابق با دستورات قرآنی[ «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُن »؛ «و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند»، نور(24)، آیه 31.] و حتی دستورات دینی خود نداشتند.
عدم الزام حکومتی حجاب در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
شهید مطهری در این باره می گوید: در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین هم پوشیده می شد، بلکه در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زینت زن و چهره زن نبود، سخن از پنهان کردن زن و به اصطلاح «قایم» کردن زن بود و این فکر به صورت عادت سفت و سختی درآمده بود. اسلام گرچه پوشانیدن وجه و کفین را واجب نکرد ولی تحریم هم نکرد، یعنی اسلام علیه پوشانیدن چهره قیام نکرد و باز گذاشتن را واجب ننمود و در نتیجه ملت های غیرعرب که مسلمان شدند از همان عادت و رسم دیرین خود تبعیت کردند.[ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، همان، 525.]
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن (ترجمه فارسی) راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
بنابراین زنان یهود و نصاری حجاب نسبی داشتند و به آن پایبند بودند، و اگر زنان مسیحی و یهودی کشف حجاب می کردند، بر خلاف آموزه ها و دستورات کتاب های آسمانی آنها بود.
بر همین اساس لزومی جهت طرح این موضوع از سوی پیامبر اکرم و امام علی(علیه السلام) وجود نداشته و گزارشی در تاریخ مبنی بر این که رعایت حجاب زنان یهود و نصاری پس از تشریع حجاب؛ از سوی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اجباری بوده باشد، وجود ندارد، مگر از باب امر به معروف و نهی از منکر که یک تکلیف شرعی بوده و ممکن بود مسلمانان در مقابل بدحجابی اهل کتاب نهی از منکر نمایند؛ همانطور که نسبت به بدحجابی زنان مسلمان نهی از منکر انجام می شد.[ جعفریان، رسول، رسائل حجابیة، ج 1، ص 508، چاپ دوم، قم، 1428 ق.]
البته باید توجه داشت بدحجابی در آن موقع مشکل چندان حادی نبوده، بهطوری که اقتضا کند تا نسبت به آن اجبار و الزامی صورت پذیرد، بلکه طبق روایات، گناهانی؛ مانند شراب خواری، ازدواج با محارم، رباخواری و زنا در آن موقع رایج بوده و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز هنگام انعقاد عقد ذمّه با یهودیان و مسیحیان ترک این موارد را شرط فرمود،[ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 50، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413ق؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 269 و 270، چاپ هفتم، دار إحیاء التراث العربی ، بیروت.] و آنان هم متعهد شده بودند که چون در پناه و حمایت حکومت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، باید به قوانین و احکام شرعی احترام گذاشته و آشکارا در اجتماع مرتکب این گناهان نشوند.
اقلیت های دینی در کشور اسلامی تابع عقد قرارداد ذمه
اقلیت های دینی غیرمسلمان در کشورهای اسلامی، تابع عقد قرارداد ذمه است که براساس آن اقلیت های دینی غیر مسلمان در چارچوب رعایت شرایط و مقررات خاصی می توانند در کشورهای مسلمان زندگی مسالمت آمیز و دوستانه ای داشته و از حسن همجواری و معاشرت با مسلمانان برخوردار باشند.[ ر.ک: عمید زنجانی، فقه سیاسی، حقوق تعهدات بین الملل و دیپلماسی در اسلام، نشر سمت، 1379، ص88 به بعد.]
اقلیت های مذهبی نمی توانند قوانین جامعه اسلامی را بشکنند و طبق قراردادشان با حکومت اسلامی نباید به حدود و احکام اسلامی تجاوز کنند به صورت علنی و آشکار مرتکب گناه نشوند[ نک: جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج 21، ص 269 و 270؛ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص 452 – 462، انتشارت دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1377ش.] و یکی از این حدود رعایت حجاب در جامعه اسلامی است. زیرا حجاب از آن جهت که جنبه اجتماعی دارد طبق قانون رعایت آن الزامی است و حکومت اسلامی به جهت برقراری نظم در امور اجتماعی و دوری جامعه از فساد، این اختیار را دارد که رعایت حجاب را اجبار نماید.
اولویت مصالح اجتماعی در حکومت اسلامی
در حکومت اسلامی آنچه در دایره خصوصی و شخصی فرد رخ میدهد مورد منع حکومتی قرار نگرفته است هر چند ممکن است منع شرعی داشته باشد امّا آنچه که از حوزه شخصی فراتر رود و احیاناً با سرنوشت انسانها گره میخورد اگر بر مبنای صحیح عقلانی و مصالح جامعه نباشد از آن جلوگیری به عمل میآید. ازاینرو حکومت اسلامی هیچ محدودیتی در حریم خصوصی اهل کتاب ایجاد نکرده و آنها هرگونه می خواهند، می توانند براساس آیین و کیش خود عمل کنند! اما انتقال این گونه مسائل به حوزه اجتماعی و جامعه اسلامی، در واقع توطئه و توهین به مقدسات و ارزش های اسلامی است که براساس قرارداد ذمه متعهد به پرهیز از آن می باشند.
در خصوص حجاب زنان غیر مسلمان نیز اگر قرار باشد بی حجابی برای غیر افراد مسلمان آزاد باشد این احتمال وجود دارد که بعضی مسلمانان برای شانه خالی کردن از حجاب بگویند ما می خواهیم مسلمان نباشیم و از این را باب زمینه فساد در جامعه بیشتر می شود و این برخلاف مصلحت جامعه اسلامی است.
حجاب برای کنترل هرج و مرج و کنترل روابط جنسی در جامعه است و برای حفظ سلامت جامعه لازم است با بی حجابی مقابله شود.
از مجموع آنچه گفته شد به دست آید که در دوران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیازی به الزام رعایت حجاب اسلامی برای زنان اهل کتاب وجود نداشت، به ویژه اینکه زنان اهل کتاب خود حجاب نسبی را رعایت می نمودند. البته حکومت اسلامی می تواند زنان را ملزم به رعایت پوشش اسلامی نموده و براساس قرار داد ذمه و مطابق با مصالح جامعه اسلامی می باشد.