محوراول:آیاارتباط با ارواح امکان دارد؟واگر امکان دارد به چه شکلی می باشد؟در جواب باید گفت:
نمی توان امکان ارتباط با ارواح را از طریق صحیح علمی, برای افراد خبره در این کار انکار کرد. از سخنان پیشوایان بزرگ اسلام نیز امکان این موضوع ثابت می شود؛ ولی سخن در تنزّل دادن مسئله ای به این مهمی تا آنجا است که هر کس برای سرگرمی و تفریح، نعلبکی یا استکان یا تخته و یا کاغذی که روی آن حروف الفبا نوشته شده است رادرست کرده و بعضی از انسانها از طریق آن با ارواح صحبت و آنها را احضار میکنندو مشتی مرد و زن و کوچک و بزرگ, دور آن جمع می شوند البته ارتباط با ارواح را به عنوان واقعیت می توان پذیرفت؛ ولی نباید از نظر دور داشت که این مسئله مورد سوء استفاده عده بسیاری قرار گرفته و این واقعیت، با هزاران اوهام در هم آمیخته شده است. وهر ادعا کننده ای در ارتباط با ارواح صادق نمی باشد
انواع ارتباط با ارواح به اشکال مختلفی میسر است :
1- ارتباط بدون تخاطب طرفینی مانند: الف ) زیارت ب ) اعطای خیرات و مبرات ج ) توسل (در مواردی که دلیل خاص وجود دارد مانند توسل به پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار(ع ) و شهدا) این گونه ارتباط با ادله معتبر ثابت شده است و جز در موارد اندک اختلافی در آن وجود ندارد.
2- ارتباط به صورت تخاطب طرفینی مانند:
الف ) ارتباط با ارواح گذشتگان یا زندگان در خواب صادق این ارتباط نیز گاه به اراده ارواح صورت می گیرد و گاه به اراده شخص خواب بیننده . یعنی او با انجام بعضی کارها زمینه دیدن آن شخص را در خواب فراهم می کند. این نوع از ارتباط آن قدر به کثرت ذکر شده است که جای هیچ انکاری ندارد اما دو نکته در آن حائز اهمیت است .
نکته اول ) تشخیص خواب صادق از خواب غیر صادق . انسان چهار نوع خواب می بیند: – خواب آشفته که بیشتر افراد مریض می بینند – افکار عادی روزانه مانند خواب امتحان در شب امتحان – خوابی که اسرار نهانی انسان را ظاهر می کند. پیامبر اکرم فرمود: آنچه را آدمی در دل پنهان می دارد در خواب می بیند (والذی یحدث به الانسان نفسه فیراه فی منامه ) – خوابی که کاملا از افکار و تخیلات نفس انسان بیرون است یعنی ارتباطی است که انسان با عالم خارج از خودش پیدا می کنند. ارتباط با ارواح دیگر در این قسم از خواب قرار دارد. پیامبر اکرم (ص ) فرمود رؤیای صادق بخشی از هفتاد جزئ نبوت است , (بحارالانوار, ج 14, ص 635) نکته دوم : تفسیر آنچه انسان در خواب می بیند. گاه آنچه انسان در رؤیای صادق می بیند نیاز به تفسیر دارد مانند خواب حضرت یوسف (ع ), (یوسف , 4 و 43)
ب ) ارتباط با ارواح گذشتگان یا زندگان در بیداری چنانچه از عبارت بوعلی آورده شد آگاهی از عوالم دیگر در بیداری نیز ممکن است . احظار روح به معنای اصطلاحی و مأنوس آن همین نوع از ارتباط است . البته عبارت بوعلی فقط در آگاهی از عوالم دیگر در بیداری بود و ارتباط با ارواح به نحو تخاطب طرفینی چیزی بیش از صرف آگاهی از عالم ارواح است . همانگونه که تخاطب طرفینی در خواب ممکن است در بیداری نیز ممکن خواهد بود.
محور دوم:.آیا ارواح اجازه دارند به دنیا بیایند؟
: از آنجا که عالم پس از مرگ عالم پادش و کیفر است نه عالم فعل اختیاری چنین ارتباط طرفینی از سوی ارواح مردگان چه در خواب و چه در بیداری جز با اذن و اراده الهی میسر نیست و اراده انسان زنده هرگز نمی تواند روح مرده ای را از بهشت یا جهنم برزخی خارج , و در محضر خود حاضر کند (مراد از محضر, محضر مادی نیست ) مگر آن که اراده او با اراده الهی مطابق شود و این ارتباط به اذن خداوند صورت گیرد.
محور سوم:
آیاامکان داردروحی وارد بدن شخص زنده شود؟اگر روح شخصی واردبدن شخص زنده شود مساله تناسخ پیش می آید: لیکن مسأله ارتباط با ارواح با تناسخ متفاوت است. تناسخ نه تنها هیچ دلیل معتبری ندارد، بلکه با دلایل عمیق فلسفی و بر اساس آموزه های اسلامی امری محال و باطل است یکى از مباحث دشوار علمى، مسئله «تناسخ» است. تناسخ دو قسم است:
1. تناسخ مُلکى؛
به این معنا که نفس آدمى با رها کردن بدن مادى خود، به بدن مادى دیگرى وارد شود. که همین قسمت مورد سوال شما می باشد
2. تناسخ ملکوتى؛
به این معنا که نفس با عقاید، اندیشه ها، نیت ها، گفتارها و کردارهاى خود بدنى مثالى (متناسب با عالم برزخ) و بدنى قیامتى (متناسب با عالم قیامت) ساخته، به صورت آن مجسّم مى شود. به بیان دیگر، انسان با عقاید و افعالى که در دنیا دارد، براى خویش بدنى در برزخ و بدنى در قیامت مى سازد که نفس او به آن تعلّق مى گیرد و پس از رهایى و مفارقت از بدن مادى، با آن بدن ها ترکیب مى یابد. بنا به اعتقاد ما، تناسخ ملکوتى امرى صحیح بوده؛ ولى تناسخ ملکى باطل است.
ر وح، پس از مفارقت از بدن مادى، حیات خود را با «بدن برزخى»، در عالم برزخ ادامه مى دهد. بدن برزخى، متناسب با حیات عالم برزخ است و براساس اعتقادت، نیت ها، گفتارها و رفتارهاى اختیارى که انسان در دنیا کسب مى کند، دوران برزخش شکل مى گیرد.
همچنین روح در قیامت کبرى، پس از مفارقت از آن بدن برزخى، حیات خود را با «بدن قیامتى» ادامه مى دهد. بدن قیامتى، بدنى متناسب با حیات اخروى است که براساس همه کمالات و تحولاتى است که روح تا آن لحظه، به دست آورده است؛ شکل مى گیرد.
تحول روح از بدن مادى به بدن برزخى و از بدن برزخى به بدن قیامتى را «تناسخ ملکوتى» مى گویند و از دیدگاه اسلام پذیرفته و مقبول است.
مخالفت اسلام با تناسخ مُلکى
قرآن کریم تصریح مى کند که انسان پس از مرگ، دیگر به این دنیا باز نمى گردد: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛ مؤمنون (23)، آیه 99 و 100.؛ «تا زمانى که مرگ هر یک فرا رسد، در آن حال آگاه و نادم شده گوید: بارالها! مرا به دنیا بازگردان تا شاید به تدارک گذشته عملى صالح به جاى آورم. به او گفته مى شود که هرگز نخواهد شد و این کلمه اى است که او از روى حسرت مى گوید و از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى که برانگیخته شوند».
از این آیه استفاده مى شود که انسان پس از مرگ، دیگر به این دنیا باز نمى گردد.
[پایان کد انتخابی][کامل از کد94205]
محور چهارم:
وسائلی مانندتخته وییاو…چگونه این تصوررا بوجودمی آورندکه انسان با ارواح ارتباط پیدا کرده است؟ در ابتدا باید به عنصربسیار مهم تلقین اشاره کنم تلقین از گذشته های دور تا عصر حاضر، از پُر رمز و رازترین و شگفت انگیزترین، پدیده های انسانی به شمار می آمده است و از جمله مواردی است که منطق و دانش بشری حتی در عصرانفجار علوم هنوز به توجیه کامل علمی آن نرسیده است.(1)
تلقین به روش های مختلفی انجام می پذیرد، مثلا ممکن است از طرف شخصی به شخص یا اشخاص دیگر و یا حتی گاهی به صورت خود به خود انجام بپذیرد.
در هر صورت، در قاموس تلقین، کلمه نه وجود ندارد و به وسیله آن تقریبا هر کار غیر ممکنی، ممکن می نماید. گاه حتی بر اثر تلقین چنان آثار و نتایج شگفت انگیزی پدید می آید که سبب می شود برخی پدیده های مربوط به آن، به امور غیبی نسبت داده شود و این موضوع گه گاه مورد سوء استفاده عده ای سودجو و فرصت طلب قرار گرفته است تا به وسیله آن خود را اشخاصی مقدس و مرتبط با عالم غیب و ماوراء الطبیعه معرفی نمایند.
که نمونه عجیب و غریب آن جلسات احضار روح می باشد حال این مساله (احضار روح با وسائل مخصوص ) از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل قابل توجیه با پدیده تلقین است.. در نتیجه شخص به صحت موضوع احضار ارواح اعتقاد شدید پیدا می کند
علاوه بر این سودجویی از پدیده تلقین، طیف گسترده ای از فعالیت های بشری، از تلقین یک فرد و عقیده خاص گرفته تا تبلیغات مختلف مثل تبلیغات تجارتی که در همه اشکال خود فقط بر قدرت تلقین تکیه دارند را در بر می گیرد.
در این مورد، سوء استفاده از تلقین به خصوص در مورد مسائلی که ادعا می شود جنبه غیر مادی و ماورائی دارند، به کرات به چشم می خورد و گاهی هم به صورت بازاری برای خالی کردن اما تلقین همان قدر که می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و سبب ضرر رساندن به مردم به دلیل تحریف اذهان آنها از حقیقت یا کشف اسرار آنها و .. گردد، می تواند در موارد بسیاری به عنوان یک پدیده مفید، مورد استفاده و بهره برداری قرار بگیرد و این امر با قدرت شگفت انگیز تلقین در ممکن نمودن غیر ممکن ها، تحقق می پذیرد.
البته تلقین هایی که در جهت شیرین کردن زندگی انسان و موفق نمودن او در کارهایش مثلا در جهت اهدای سلامتی به او به کار برده می شوند را می توان تلقین های سازنده روانی نامید.
محور پنجم:کمک های درمانی
جهت بهبودو درمان موارد زیر توصیه می شود:
1.مراجعه حضوری به روانشناس ویا روانپزشک ومطرح کردن مشکل خود
2.درمان شناختی:
چون مساله ارتباط با ارواح در جامعه مابه صورت یک جریان همراه با ترس ووحشت می باشدوحدود ومرزهای آن به طور واضح شناخته شده نیست مورد مذکور از موارد ترس وهراس می باشدومی توان با تغییرذهنیت وتصور از ارواح این مشکل را تا حدی بهبود بخشید واین مساله تحقق نمی یابد مگر با اعتقاد ویقین به مباحث مذکوروقبول مطالب زیر:
الف- ارتباط با ارواح به این نحو همانطور که گفته شدچیزی جز تلقین نمی باشدو اثر گذاری تجربیات ترس آلودگذشته واحیاناسخنان غیر واقعی وترسناک باعث ترس ووحشت شده است
ب-مساله تناسخ هم به لحاظ عقلی وهم شرعی کاملا مردود می باشد
ج-حضور ارواح به اذن خداوند است ومطمئن باشیدخداوند مهربان هیچگاه نمی خواهد بنده خود رابا چنین اذنی آزار داده وموجب ترس وحشت اوشودودر شرع مازمانی که ارتباط با ارواح موجب ایذاء مؤمن , غیبت , و یا حرام دیگری شود.تحریم شده است منحرف کردن ذهن ازتفکر منفی به افکارمثبت وواقع بینانه
.