حس دعا و راز و نیاز با خدا در ماه مبارک رمضان
۱۳۹۵/۰۵/۲۰
–
۲۳۰۰ بازدید
راه انس با چیزى، برقرارى ارتباط زیاد با آن است و این مطلب از نقطه نظر روان شناختى، امرى مسلّم و غیر قابل انکار است. در این رابطه پرسش هایى چند قابل طرح است:
چگونه انسان، این «بى نهایت کوچک»، مى تواند با آفریدگار هستى ـ آن «بى نهایت بزرگ» ـ رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک بالا برد؟ چگونه این «هیچ»، به آن «همه» متصل مى شود؟ آیا جز «دعا و نیایش»، راهى براى این پیوند هست؟ دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنى چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه به دست مى آید؟ به چه زبانى باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحى و معنوى بر زندگى ما دارد و…؟
راه انس با چیزى، برقرارى ارتباط زیاد با آن است و این مطلب از نقطه نظر روان شناختى، امرى مسلّم و غیر قابل انکار است. در این رابطه پرسش هایى چند قابل طرح است:
چگونه انسان، این «بى نهایت کوچک»، مى تواند با آفریدگار هستى ـ آن «بى نهایت بزرگ» ـ رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک بالا برد؟ چگونه این «هیچ»، به آن «همه» متصل مى شود؟ آیا جز «دعا و نیایش»، راهى براى این پیوند هست؟ دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنى چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه به دست مى آید؟ به چه زبانى باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحى و معنوى بر زندگى ما دارد و…؟
مى دانیم که دعا، تنها خواندن جملات و الفاظى چند ـ بى حضور دل و بى کشش روح ـ نیست؛ بلکه خواستن از ژرفاى جان است. اگر دعا از جان سوخته و عطشناک برآید، «اجابت» الهى، آب گوارایى بر عطش سوزان دل سوختگان خواهد بود.
باید اجازه داد تا پاى اشک، از جاده دل عبور کند. باید گذاشت وقتى آسمان دل مى گیرد، باران اشک جارى شود. باید گذاشت در حالت اضطرار و طلب و درماندگى، عنان سخن به دست دل داده شود تا صمیمانه با خدا حرف بزند و مثل یک کودک، زار بزند، اشک بریزد، با اصرار بخواهد و یقین داشته باشد که این پاى بر زمین کوبیدن و اشک ریختن و التماس کردن، موجب بر آمدن حاجت مى شود. «گریه»، سلاح نیایش گر و «امید»، سرمایه او است: «ارحم من رأس ماله الرّجاء و سلاحُه البکاء…»[1]. باید کارى کرد تا چشمه «ربّنا»، از دل بجوشد و بر کویر سینه هاى سوزان جارى شود و دشت عطشناک جان را سیراب کند.
حس دعا
اگر «احساس نیاز» و «ابراز حاجت»، از طرف بنده و «قدرت رفع آن» و «اجابت دعا» از سوى خدا باشد؛ آنچه این دو سو را به هم وصل مى کند، «نیایش» است. هر چه انسان فقر و نیاز خویش را بیشتر بشناسد و به قدرت و رحمت الهى آگاه تر باشد، حسّ دعا بهتر به دست مى آید.
احساس بى نیازى، طغیان و روى گردانى مى آورد. قرآن کریم مى فرماید: انسان همین که خود را غنى و بى نیاز حس کند، سر به طغیان و گردن کشى مى گذارد: «کَلاّ إِنَّ الاْءِنْسانَ لَیَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[2]. هر چه فقر و نیاز خود را بیشتر حس کند و سررشته کارها را به دست معبود ببیند، کشش به سوى خدا بیشتر خواهد بود. قرآن مى فرماید: اى مردم! شما همه نیازمند خداوند هستید و او بى نیاز و ستوده است: «یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»[3].
نیازمندى و وابستگى انسان به خدا کافى نیست؛ بلکه درک این دو، برانگیزاننده آن «حس دعا» است. باید حجاب بین بنده و خالق کنار برود. غرور، خودخواهى، تکبّر، بى اعتنایى، طلب کارى، قساوت دل، یأس و نومیدى و… همه به نوعى «حجاب» به شمار مى رود. بر عکس، حالاتى همچون شکسته دلى، تضرّع، گریه، خشوع، امید، اضطرار، التجا، پناه آوردن، یقین به اجابت، خسته نشدن از طلب، رقّت قلب و… پرده ها و حجاب ها را کنار مى زند. سفارش حضرت پیامبر صلى الله علیه و آله چنین است: آن گاه که رقّت دل حاصل شد، دعا را غنیمت شمارید، که رحمت خداوند است: «اغتنموا الدعاء عند الرقة، فانها رحمة»[4].
خدا به کدام دل نزدیک تر است؟ نجواى کدام نیایش گر از بام خانه تا ملکوت خدا بالا مى رود؟
در کوى ما شکسته دلى مى خرند و بس بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است
حدیث قدسىِ «انا عند المنکسرة قلوبهم»[5]؛ «من نزد شکسته دلانم»، اشاره به این حقیقت دارد که:
افتادگى آموز اگر طالب فیضى هرگز نخورد آب، زمینى که بلند است
حضرت رسول صلى الله علیه و آله هرگاه دعا و نیایش مى کرد، مانند شخص محتاجى ـ که دست نیاز و طلب گشوده و غذا مى خواهد ـ دست خود را به آستان خداوند بلند مى کرد[6]. این حالت نیاز و درماندگى است که رحمت را نازل مى کند و نگاه عنایت خدا را به سوى نیایش گر بر مى گرداند و «بزرگى»، در همین «فروتنى» و «عزّت» در سایه همین «تواضع» است.
«دعا» اقبال بنده به درگاه الهى و «اجابت»، اقبال خداوند به بنده است. اگر مفهوم آن دو در دل جاى گیرد، حالت دعا و نیایش پدید مى آید. چه سعادتى بالاتر از اینکه یک «بنده»، مورد عنایت «مولا» قرار گیرد و صدایش را بشنود و خوشش آید و جواب بدهد و گاهى جواب دادن را طولانى کند تا بیشتر صداى نجوا و نیایش بنده را بشنود.
پس از تأخیر استجابت، نباید چندان نگران و نا امید شد. گاهى مولا صلاح بنده را بهتر مى داند. گاهى هم تأخیر از جهت دیگر است؛ چنان که آمده است: «گاهى خداوند، اجابت دعاى مؤمن را به تأخیر مى اندازد؛ چون مشتاق دعاى او است و مى فرماید: صدایى است که دوست دارم آن را بشنوم»[7].
شاید هم، دعا از صمیم دل و از روى خلوص نیّت نبوده و شرایط استجابت در آن فراهم نیست. مگر دعا از دل غافل و زبان یاوه گو و نیّت آلوده و نیایش گر ریاکار، این اندازه اثر دارد که به آسمان رود و به آستان خدا رسد؟!
به هر حال، حال را هم باید از خدا خواست که «محوّل الاحوال» است.
امام على علیه السلام مى فرماید: خشکیدن اشک از چشم ها، نتیجه قساوت دل و آن، نتیجه زیاد شدن گناهان است: «ما جفّت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب»[8].
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست مسدود به روى عقل، راه دل ماست
خشکیدن اشک گریه از چشمه چشم گویاى سقوط پایگاه دل ماست[9]
آداب دعا
برخى از «آداب دعا» از این قرار است:
1. مداومت و پیوستگى در دعا؛ یعنى همیشه، همه جا، در هر حال، غم و شادى، راحتى و رنج، فقر و دارایى، پیرى و جوانى، بیمارى و تندرستى، شدّت و رخا و… باید دعا کرد و به راز و نیاز با معبود پرداخت.
2. پرهیز از گناه؛ چرا که گاهى گناهان مانع اجابت دعا مى شود: «اللهم اغفرلى الذّنوب التى تحبس الدعا»[10].
3. دعاى دسته جمعى و آمین گفتن گروهى از مؤمنان؛ روایت است که: «هرگاه براى امام باقر علیه السلاممشکلى پیش مى آمد، زنان و کودکان خانواده را جمع مى کرد و دعا مى کرد و آنان آمین مى گفتند».[11]
4. دعا به نام هاى نیک خدا و ستایش و حمد و ثنا پیش از دعا؛ چرا که هر نامى کلید درى از رحمت هاى الهى است و هر اسمى خاصیّتى دارد. ستایش الهى، شرط ادب پیش از عرض حاجت است.
5. بازگو کردن حاجت ها و بر شمردن نیازها؛ هر چند که خداوند داناى همه چیز است و هم نامه نانوشته مى خواند و هم اسرار نهفته مى داند؛ امّا خود این مطرح کردن، گامى نزدیک به اجابت است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «خداوند مى داند آنچه را که بنده اش هنگام دعا مى خواهد؛ ولى دوست دارد که نیازها را به درگاه الهى عرضه کند. پس هرگاه دعا مى کنى، حاجت هایت را یک به یک نام ببر».[12]
6. اصرار و الحاح و خسته نشدن و پیوسته خواستن؛ چرا که وقتى درى بسیار کوفته شود، کسى پیدا مى شود که در را باز کند. اصرار در دعا، مایه گشوده شدن در رحمت و اجابت الهى است.
7. داشتن همت بلند و خواستن حاجت هاى مهم؛ خواسته ها هر چه متعالى تر، با ارزش تر و فراگیرتر باشد، بهتر و به استجابت نزدیک تر است. خواسته ها، تنها مادى و براى رفع مشکلات معیشتى نباشد؛ خواسته هاى معنوى و اخروى نیز مد نظر باشد.
قرآن کریم مى فرماید: آنان که از خدا فقط دنیا مى خواهند، در آخرت نصیبى ندارند؛ امّا بعضى هم نیکى دنیا و هم نیکى آخرت و نجات از دوزخ مى خواهند:«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ»[13].
در دعا پسندیده است از پیشوایان مکتب، بهره جوییم و ادب دعا کردن و داشتن خواسته هاى متعالى را از آنان بیاموزیم. دنیاى غنى و فراگیر «خواسته هاى متعالى» در دعاهاى معصومین، عالمى زیبا و بى پایان است. تنها کافى است به دعاى امام سجاد علیه السلام (دعاى مکارم الاخلاق)[14] نظر بیفکنیم، تا با گوشه اى از نیازهاى والا و خواسته هاى متعالى از زبان آن زینت عابدان آشنا شویم.
توجه به این نکته بایسته است که مکان و زمان دعا، در رسیدن به آثار و نتایج مادى و معنوى آن، تأثیرى به سزا دارد و اولیاى الهى، مکان ها و اوقاتى را بیان کرده اند که دعا در آنها زودتر به اجابت مى رسد. در میان اوقاتى که مناسبت بیشترى براى دعا و مناجات با قاضى الحاجات دارد، ماه مبارک رمضان داراى جایگاهى ممتاز است و دعا و نیایش در این ماه، حال و هوایى دیگر و اثرى شگرف دارد.
ماه رمضان، تنها بهار قرآن کریم و هنگامه تلاوت کلام روح بخش خداوند نیست؛ بلکه فصل شکفتن گل واژه هاى دعا و غنچه هاى نیایش بر لب هاى مشتاقان مؤمن نیز مى باشد. روزه داران خداجو، در زلال رمضان، دل و جان را مى شویند و بر گرد حریم دوست پرواز مى کنند و بر شاخسار ذکر و یادِ محبوب و دعا و نجواى با او، آشیان مى گیرند. با اشک روان، دشت تفتیده قلبشان را نمناک مى سازند و بر درد و زخم دلشان مرهمى مى نهند.
در این میان، دعاها و مناجات هاى امامان معصوم علیهم السلام ، سوز و نوایى دیگر دارد. حقایق و معارفى که در این ماه عزیز، در قالب دعا از ناى پاک برگزیدگان حق برآمده، از محتوا و ژرفاى خاصى برخوردار است. انس با دعاهاى اهل بیت علیهم السلام در ماه رمضان، در بهره مندى بیشتر از مهمان خانه الهى و سفره گسترده این ماه، بسى سودمند و پرفایده است. دعاهاى رسیده از برگزیدگان حق در این ماه نورانى، بسیار است… .
«الهى! در هندسه وجود، توحید را نقطه پرگارمان ساز، دایره تلاشمان را بر محور نقطه ایمان قرار بده و خطّ زندگى را امتدادى از نقطه هاى نیاز بساز. زاویه دیدمان را باز کن تا چشم بگشاییم، به چهره حقیقت و گوش سپاریم، ولى به آهنگ معنویت».[15]
منابع
[1]. دعاى کمیل.
[2]. علق 96 آیه 6.
[3]. فاطر 35 آیه 15.
[4]. بحار الانوار، ج 93 ص 313.
[5]. منیه المرید، ص 123 از تفسیر کشف الاسرار، ج 1، ص 135.
[6]. ابن فهد حلّى، عدة الداعى، ص 139.
[7]. بحارالانوار، ج 97 ص 296.
[8]. همان، ج 70 ص 354.
[9]. برگ و بار، ص 286.
[10]. دعاى کمیل.
[11]. کلینى، کافى، ج 2، ص 525.
[12]. وسائل الشیعه، ج 4 ص 191.
[13]. بقره 2، آیات 200 و 201.
[14]. صحیفه سجادیه، دعاى 20 ؛ مفاتیح الجنان، دعاى مکارم الاخلاق.
[15]. حسن حسن زاده آملى، الهى نامه، ص 70.