خانه » همه » مذهبی » حضرت مهدی در کلام امام علی

حضرت مهدی در کلام امام علی


حضرت مهدی در کلام امام علی

۱۳۹۷/۰۳/۱۵


۱۹۷ بازدید

حضرت مهدی در کلام امام علی بن ابی طالب



بشریت سالهاست که در انتظاری بس بزرگ و نجاتی نهایی بی قرار است. توده های عظیم انسانی هر کدام به فراخور حال و مجال دین و فرهنگ و آگاهی خویش در انتظار اصلاحگر توانمند و بزرگ جهانی به سر می برند. در این میان، انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام بیش از دیگران از مهدویت، انتظار، شرائط آن، ظهور و علائم آن، دوران سخت غیبت، دوران ظهور، رهاورد آن، و… سخن گفته اند. از جمله امیر مؤمنان علیه السلام به صورتهای مختلفی از آن یار سفر کرده یاد نموده و در برخی جملات از ویژگیهای حکومت جهانی آن حضرت و رهاورد آن سخن گفته است.


حضرت مهدی در کلام امام علی بن ابی طالب



بشریت سالهاست که در انتظاری بس بزرگ و نجاتی نهایی بی قرار است. توده های عظیم انسانی هر کدام به فراخور حال و مجال دین و فرهنگ و آگاهی خویش در انتظار اصلاحگر توانمند و بزرگ جهانی به سر می برند. در این میان، انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام بیش از دیگران از مهدویت، انتظار، شرائط آن، ظهور و علائم آن، دوران سخت غیبت، دوران ظهور، رهاورد آن، و… سخن گفته اند. از جمله امیر مؤمنان علیه السلام به صورتهای مختلفی از آن یار سفر کرده یاد نموده و در برخی جملات از ویژگیهای حکومت جهانی آن حضرت و رهاورد آن سخن گفته است.

آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به مسئله مهدویت و سیمای حضرت مهدی علیه السلام در کلمات گهربار امیر مؤمنان علی علیه السلام.

الف. اشتیاق به رؤیت مهدی علیه السلام

یوسف کنعان عشق، بنده رخسار اوست / خضر بیابان عشق تشنه گفتار اوست

موسی عمران عشق طالب دیدار اوست / کیست سلیمان عشق بر در او یک فقیر(1)

علی علیه السلام آنجا که سخن از مهدی علیه السلام به میان می آید، به سینه خود اشاره کرده و آهی کشیده، می فرماید: «شَوْقاً اِلَی رُؤْیَتِهِ؛(2) چه قدر به دیدار او مشتاقم!» و در نهج البلاغه می فرماید: «أَلَا بِأَبِی وَ أُمِّی مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَائُهُمْ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِی الْأَرْضِ مَجْهُولَة؛(3)آگاه باشید! آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که نام آنها در آسمان معروف و در زمین ناشناخته است.»

امیر مؤمنان علیه السلام در مورد صفات ظاهری آن حضرت نیز می فرماید: «هُوَ شَابٌّ مَرْبُوعٌ حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مَنْکِبَیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ وَ رَأْسِهِ بِأَبِی ابْنُ خِیَرَةِ الْإِمَاءِ؛(4) او جوانی چهار شانه، نیکو صورت و نیکو موی می باشد که موی او بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره اش، سیاهی موی محاسن و سر او را تحت الشعاع قرار می دهد. پدرم فدای او باد که فرزند بهترین بانوان است.»

دیده در هجر تو شرمنده هجرانم کرد / بسکه شبها گهر اشک بدامانم کرد

شمه ای از گل روی تو به بلبل گفتم / آن تنک حوصله رسوای گلستانم کرد

گوشه ای از غم هجران تو گفتم با شمع / آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد

آن حضرت در سخن دیگری در نهج البلاغة امام زمان علیه السلام را این گونه می ستاید: «اللَّهُمَّ بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً؛(5) آری خداوندا! زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا [با برهان روشن ]قیام کند. [آن حجت و امام ] یا ظاهر و مشهور و یا ترسان و مستور است.» و در همانجا می فرماید: «به خدا سوگند که تعدادشان اندک است، ولی نزد خداوند بزرگ مقدارند؛ [چرا] که خداوند بزرگ به وسیله آنان حجتها و نشانه های خود را نگاه می دارد تا به کسانی که همانندشان هستند، بسپارند …؛ آنان که دانش و نور حقیقت بینی بر قلبشان تابیده و روح یقین را دریافته اند که با آنچه خوشگذرانها دشوار می شمردند و با آنچه ناآگاهان از آن هراس داشتند، انس گرفتند. در دنیا با بدنهایی زندگی می کنند که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند.» آن گاه فرمود: «آه آه شَوْقاً إِلَی رُؤْیَتِهِمْ؛(6) آه آه! چه قدر مشتاق دیدارشان هستم.»

مخصوصاً دوران ظهور آن حضرت و استقرار حکومت عادلانه او که جمال و کمال، دولت و صولت گرد هم آمده، سخت مورد اشتیاق امیرمؤمنان بوده است؛ لذا فرمود: «یَا شَوْقَاهْ إِلَی رُؤْیَتِهِمْ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ؛(7) چقدر مشتاق دیدار آنها هستم، در آن زمان که در ظهور دولتشان به سر می برند!»

ب. تداوم امامت با دوازده نفر

از جمله مسائلی که امیر مؤمنان علیه السلام با بیانهای مختلف به آن توجه داده، این امر است که هیچ گاه زمین خالی از حجت نیست و این حجتها مجموعاً دوازده نفرند. در نتیجه، امامت در تمام ادوار تا دوران ظهور مهدی موعودعلیه السلام ادامه دارد.

آن حضرت در کلامی فرمود: «اللَّهُمَّ بَلَی لَنْ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ؛ (8) آری خدایا! زمین خالی از قیام کننده به حجت الهی نمی ماند تا اینکه حجتها و دلائل روشن الهی باطل نشود.» این مضمون به صورتهای متعددی از مولا امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده است. (9)

در جای دیگر مشخص فرمود که این حجتهای الهی دوازده نفرند: «یَکُونُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ بَعْدَ نَبِیِّهَا اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلًا لَا یَضُرُّهُمْ خِلَافُ مَنْ خَالَفَ عَلَیْهِمْ؛ (10) برای این امت دوازده امام عادل پس از پیامبرش وجود دارد که مخالفتِ مخالفین ضرری به آنان نمی رساند.»

و در بیان دیگر فرمود: «یَا هَارُونِیُّ لِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله بَعْدَهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلًا لَا یَضُرُّهُمْ خِذْلَانُ مَنْ خَذَلَهُمْ؛ (11) ای هارونی! پس از محمدصلی الله علیه وآله دوازده امام عادل خواهد بود که تلاش خوار کنندگان به آنها ضرری نرساند.»

و آن گاه روشن نمود که این دوازده نفر از قریش و از نسل هاشم هستند: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَیْشٍ غُرِسُوا فِی هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَی سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَیْرِهِمْ؛ (12) همانا امامان همه از قریش می باشند که [درخت آنها را در خاندان بنی هاشم کاشته اند. مقام ولایت و امامت در خور دیگران نیست و دیگر مدعیان [زمامداری] شایستگی آن را ندارند.»

این موضوع در منابع اهل سنت نیز آمده (13) که جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دوازده نفرند و همه از بنی هاشم اند. سلیمان قندوزی می گوید: «مقصود از دوازده خلیفه همان امامان دوازده گانه شیعه است؛ زیرا نمی توان احادیث را بر خلفاء راشدین تطبیق کرد؛ چون تعداد آنان کمتر از دوازده است و نمی توان بر حاکمان اموی منطبق کرد؛ چون بیش از دوازده نفر بودند و غالب آنها عناصری ظالم و ستمگر بوده اند. گذشته از این، آنها از دودمان هاشم نبودند و از تیره امیّه بودند و همین طور به خلفاء عباسی نمی توان تفسیر کرد؛ چون تعداد آنها نیز بیش از دوازده نفر است و افزون بر آن پیوسته با نزدیکان پیامبر در جنگ و ستیز بوده اند؛ لذا راهی جز این نیست که بگوییم: همان امامان دوازده گانه شیعه مقصود است.» (14)

امّا علی علیه السلام مسئله را این چنین مشخص فرمود: «أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله کَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ إِذَا خَوَی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ؛ (15) بیدار باشید! مَثَل آل محمدصلی الله علیه وآله چونان ستارگان آسمان است که اگر ستاره ای غروب کند، ستاره دیگر طلوع خواهد کرد… .»

و در جای دیگر به ابن عباس فرمود: «إِنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِکَ الْأَمْرِ وُلَاةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ مَنْ هُمْ قَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ؛ (16) به راستی شب قدرْ در هر سالی هست و در آن شب تقدیرات آن سال نازل می شود و برای آن امر والیانی پس از رسول خداصلی الله علیه وآله وجود دارد. ابن عباس عرض کرد: آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده تن از صُلب من که امامان محدَّث هستند.» در روایت دیگر می خوانیم که «از علی علیه السلام درباره سخن رسول خداصلی الله علیه وآله که فرموده بود: من بین شما دو شی ء گرانبها می گذارم: قرآن و عترتم. سؤال شد که عترت کیست؟ حضرت فرمود: من، حسن، حسین و امامهای نه گانه از فرزندان حسین علیه السلام که نهمی آنها مهدی و قائم آنان می باشد. اینان از قرآن، کتاب خدا، جدا نمی گردند تا در حوض کوثر بر رسول خداصلی الله علیه وآله وارد شوند.» (17)

ج. غیبت حیرت زا

سالها قبل از تولد حضرت مهدی علیه السلام امیر بیان علی علیه السلام خبر از غیبت طولانی و حیرت زای آن محبوب دلها داده و این حادثه تلخ را برای همراهان و آیندگان بیان نموده و شدت و نهایت نگرانی و ناراحتی خود را از آن بیان نموده است.

اصبغ بن نباته گوید: بر امیر مؤمنان وارد شدم و دیدم [ناراحت و] در اندیشه فرو رفته و با انگشت بر زمین خط می کشد. گفتم: ای امیر المؤمنین! چرا شما را اندیشناک [و اندوهناک] می بینم و چرا بر زمین خط می کشید؟ آیا به زمین و خلافت در آن رغبتی دارید؟ فرمود: «لَا وَ اللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِیهَا وَ لَا فِی الدُّنْیَا یَوْماً قَطُّ وَ لَکِن فَکَّرْتُ فِی مَوْلُودٍ یَکُونُ مِنْ ظَهْرِی الْحَادِیَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِیُّ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَکُونُ لَهُ حَیْرَةٌ وَ غَیْبَةٌ یَضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ؛ (18) نه به خدا! به زمین و دنیا هرگز رغبتی نداشته ام ولیکن درباره مولودی اندیشه می کنم که از نسل من و یازدهمین فرزند من است. او مهدی علیه السلام است که زمین را پر از عدل و داد می سازد، همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. او را حیرت و غیبتی است [که مردم نسبت به او پیدا می کنند و] اقوامی در آن گمراه می شوند و اقوام دیگر در آن هدایت می یابند.»

اصبغ بن نباته می گوید: «گفتم: ای امیر مؤمنان! چنین چیزی واقع خواهد شد؟ فرمود: آری، همان گونه که او آفریده شده [دارای غیبت نیز خواهد بود] و تو را نرسد که به این مسئله علم پیدا کنی. ای اصبغ! آنها بهترین این امت به همراه نیکان این عترت خواهند بود. گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: سپس خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد… .» (19)

در روایت دیگر می خوانیم، اصبغ بن نباته می گوید: «أَنَّهُ ذَکَرَ الْقَائِمَ علیه السلام فَقَالَ أَمَا لَیَغِیبَنَّ حَتَّی یَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ؛ (20) امیر مؤمنان علیه السلام از قائم علیه السلام یاد کرد و فرمود: او حتماً غایب خواهد شد؛ غیبتی که جاهل [به راز غیبت] گوید: خداوند را در آل محمدصلی الله علیه وآله حاجتی نیست.»

و در جای دیگر فرمود: «لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةٌ أَمَدُهَا طَوِیلٌ کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ یَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِی غَیْبَتِهِ یَطْلُبُونَ الْمَرْعَی فَلَا یَجِدُونَهُ…؛ (21) برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است. گویی شیعه را در دوران غیبت او می بینم که سرگردان اند، مانند جولان چهار پایان؛ چراگاه را می جویند، ولی آن را نمی یابند….»

دلم آگاهی از جایت ندارد / نشان از ردّ پاهایت ندارد

در این دنیای ما، می دانم ای دوست / کسی تاب تماشایت ندارد

همین مضمون در روایات متعدد به طرق مختلف نقل شده است. (22)

در نهج البلاغة هم می خوانیم: «فِی سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا یُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ؛ (23) [حضرت مهدی علیه السلام سالهای طولانی] در پنهانی از مردم به سر می برد؛ آن چنان که اثر شناس، اثر قدمش را نمی یابد؛ گر چه در یافتن اثر [و نشانه ها] تلاش فراوانی نماید.»

د. پیروزمندان دوران سخت غیبت

دوران غیبت کبری دوران سخت و امتحان طاقت فرسایی است که مردودهای فراوانی خواهد داشت؛ هر چند قبول شدگان سخت کوشی نیز دارد.

اما چه کسانی در این دوران سخت و دشوار پیروز از امتحان بیرون می آیند؟ علی علیه السلام اوصاف آنها را این گونه معرفی می کند:

1. ثابت قدمان راه الهی

مولا می فرماید: «أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَی دِینِهِ [وَ] لَمْ یَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَیْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِی فِی دَرَجَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ (24) هر که در آن دوران در دینش استوار باشد و قلبش به واسطه طول غیبت امامش سخت و قسی نشود، او در روز قیامت هم درجه من است.»

2. مخلصان

آن حضرت فرمود: «وَ لَکِنْ بَعْدَ غَیْبَةٍ وَ حَیْرَةٍ فَلا یثْبُتُ فِیهَا عَلَی دِینِهِ إِلَّا الْمُخْلِصُونَ الْمُبَاشِرُونَ لِرَوْحِ الْیَقِینِ الَّذِینَ أَخَذَ اللَّهُ عزّ و جلّ مِیثَاقَهُمْ بِوَلَایَتِنَا وَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ؛ (25) [ظهور مهدی واقع می شود] ولکن پس از غیبت و حیرتی که جز مخلصین کسی در آن استوار نمی ماند؛ کسانی که دارای روح یقین هستند و خداوند پیمان ولایت ما را از آنها گرفته و ایمان را در قلوبشان نگاشته و آنان را به واسطه روحی از جانب خود مؤید داشته است.»

از زبان منتظرانش باید گفت:

تا فصل بهار منتظر خواهم ماند / تا دیدن یار منتظر خواهم ماند

در غیبت تو اگر مرا دار زنند / بر چوبه دار منتظر خواهم ماند

ه. فضیلت انتظار

از مسائلی که باعث پیروزی و ثبات قدم در دوران غیبت کبری می شود و در کلام امیر بیان علی علیه السلام به آن توجه شده، فضیلت انتظار است؛ البته انتظار سازنده و فضیلت ساز، نه ویرانگر و ناامید کننده.

انتظار سازنده، یعنی خود را برای دوران ظهور آماده کردن و با هر کجی و گناه در خود و دیگران مبارزه نمودن. انتظار، یعنی ایجاد لیاقت برای دیدار و پیشواز امام خویش که به وسعت هستی نورانیت و روشنایی دارد و انتظار، یعنی آماده شدن برای جامعه عدل مهدوی که به دور از هر گونه ظلم و ستمگری است. به این جهت، علی علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده است که فرمود: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ (26) برترین عبادت انتظار کشیدن برای فرج [و ظهور مهدی علیه السلام] است.»

باز آ که این دل خستگان دیوانه روی تواَند / مست از می عشق تو و خاک سر کوی تو اَند

چشم انتظار دیدن چشمان جادوی تو اَند / دل بسته مهر تو و آن قد دلجوی تو اَند

جان بر کف راه تو و تیغ دو ابروی تو اَند / محو تماشای تو و آن قد دلجوی تو اَند

و. نقش امام غایب در هدایت مردم

حضرت حجت علیه السلام همچون خورشیدی پشت ابر، شعاعهای معنوی و هدایتی خویش را متوجه مردم و شیعیان خود می سازد و هرگز آنها را رها نکرده، تنها نخواهد گذاشت.

امیر مؤمنان علیه السلام در این زمینه می فرماید: «اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِأَرْضِکَ مِنْ حُجَّةٍ لَکَ عَلَی خَلْقِکَ یَهْدِیهِمْ إِلَی دِینِکَ وَ یُعَلِّمُهُمْ عِلْمَکَ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَّتُکَ وَ لَا یَضِلَّ اتباعُ أَوْلِیَائِکَ بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَهُمْ بِهِ إِمَّا ظَاهِرٍ لَیْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ مُکْتَتِمٍ أَوْ مُتَرَقِّبٍ إِنْ غَابَ عن النَّاسِ شَخْصُهُ فِی حَالِ هدایتِهِمْ فَإِنَّ عِلْمَهُ وَ آدَابَهُ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ مُثْبَتَةٌ فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ؛ (27) بار خدایا! ناگزیر باید در زمین تو حجتی از تو برای خلایق باشد تا ایشان را به دین تو هدایت کند و علم تو را به آنها بیاموزد تا حجت تو باطل نشود و پیروان اولیاء تو پس از هدایت گمراه نشوند. این حجت، یا آشکار است، ولی مطاع نیست و یا آنکه پنهان است و یا منتظر [ظهور] . اگر چه شخص او در حالی که مردم را هدایت می کند، غایب باشد، اما علم و آداب او در قلوب مؤمنین ثبت است و بدان عمل می کنند.»

ز. راز غیبت امام زمان علیه السلام

درباره راز غیبت، اموری در روایات ذکر شده است همچون: امتحان امت، آماده شدن مردم و جهان برای قیام جهانی، محفوظ ماندن حضرت از شر دشمنان، و…. امیر مؤمنان علیه السلام راز غیبت را در این می داند که بیعتی از ظالمان بر دوش او نباشد؛ چنان که امامان دیگر در برخی موارد مجبور شدند به ظاهر بیعت با ظالمان را پذیرا شوند.

علی علیه السلام فرمود: «إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ فَلِذَلِکَ تَخْفَی وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ شَخْصُهُ؛ (28) هنگامی که قائم ما قیام کند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به این دلیل است که ولادتش پنهان است و شخص او [از دیده ها] غایب می باشد.»

ح. غربت و تنهایی مهدی علیه السلام

جذبه های دنیوی و کشش نفسانی، همیشه انسانها را به این وا داشته که به سمت دنیا طلبان سوق پیدا کنند و در نتیجه، مردان الهی و رهبران دینی کمتر طرفدار داشته باشند و نوعاً در غربت و تنهایی به سر برند. انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام هر کدام در برهه ای از زمان این تجربه تلخ را داشته اند، از جمله امام زمان علیه السلام این تنهایی و غربت را در دوران غیبت کبری تحمل می کند. علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ؛ (29) صاحب این امر، آواره، رانده، تک و تنهاست.»

پی نوشت :

1)- مرحوم شیخ حسین اصفهانی (کمپانی) .

2)- بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 51، ص 115، ذیل روایت 13.

3)- نهج البلاغة، محمد دشتی، خطبه 187، ص 368.

4)- بحارالانوار، ج 51، ص 36، ح 6؛ روزگار رهایی، کامل سلیمان، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج 1، ص 123؛ کتاب الغیبة، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، ص 47.

5)- کمال الدین، شیخ صدوق، انتشارات مسجد جمکران، دوم، 1382، ج 1، صص 542 – 543؛ نهج البلاغة، حکمت 147.

6)- همان.

7)- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار التعارف، ج 1، ص 235، ح 3.

8)- نهج البلاغة، حکمت 147؛ کمال الدین، ج 1، ص 542.

9)- ر. ک: کمال الدین، ص 543، 545، 546، 547، 562، که از طریق امام صادق علیه السلام، کمیل، نخعی، ابی اسحاق هَمْدانی،… نقل شده است.

10)- همان، ص 55.

11)- همان، ص 558، ح 7.

12)- ] . نهج البلاغة، خطبه 144، ص 264.

13)- ر. ک: صحیح مسلم، ج 16، ص 3؛ بحوث فی الملل و النحل، سبحانی، ج 6، صص 58 – 61.

14)- ینابیع المودّة، سلیمان قندوزی، چاپ استانبول، 1301، ص 446، با تلخیص.

15)- نهج البلاغة، خطبه 100، ص 186.

16)- کمال الدین، ص 566، ح 19.

17)- معانی الاخبار، صدوق، تهران، مطبعة الحیدری، مکتبة الصدوق، ص 95.

18)- کمال الدین، ج 1،صص 538 – 539.

19)- همان، ص 539.

20)- بحارالانوار، ج 51، ص 119، ح 19.

21)- همان، ص 109، ح 1.

22)- ر. ک: کمال الدین، ج 1، ص 563، ح 12؛ ص 564، ح 15؛ ص 565، ح 17.

23)- نهج البلاغة، خطبه 150، ص 274.

24)- کمال الدین، ج 1، صص 563 – 564، ح 14.

25)- همان، ص 565، ح 16.

26)- همان، ص 537، ح 6.

27)- همان، ص 562، ح 11.

28)- همان، ص 564، ذیل حدیث 14.

29)- همان، ص 563.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد