حقوق انسان ها به عنوان کنیز در اسلام
۱۳۹۵/۰۷/۰۶
–
۳۶۳ بازدید
یکی از دوستانم در خصوص آیه ۲۴ سوره نسا شبهه ای رو مطرح کرد و گفت که اسلام که در تمام موارد حتی حقوق حیوانات یکسری مطالب مهم رو مد نظر قرار داده از قبیل کتک نزدن _نکشتن حیوان جلوی مثل خود و …. _ همچنین بهترین برنامه ها در تمام جوانب زندگی مطرح کرده چرا در ابتدای این آیه اشاره شده زنان افراد کافر را مالک شده و به کنیزی گرفته هر چند که شوهر او کافر باشه آیا حق زندگی کردن نداره و نیز این آیه با روح مهربانی اسلام همخوانی دارد؟ واین یک نقطه ضعفی را برای دین شمرده و میگه که ابتدایی ترین حقوق این زنان رو هر چند که همسرشان کافر باشد در نظر گرفته نمیشه و در زمان حمله اعراب به جاهای مختلف با توجه به این موضوع جنایات زیادی رو انجام داده اند خواهشمند است که جواب این شبهه رو به طور منطقی و کامل توضیح دهید با تشکر از زحمات شما در روشنگری افراد
به نام خدا و با سلام وتشکر از ارتباطتان با این مرکز!احتمالا منظور شما این آیه است : «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ … » «و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را که مالک شده اید، اینها احکامى است که خداوند بر شما مقرر داشته و زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد) براى شما حلال است، که با اموال خود آنها را اختیار کنید در حالى که پاکدامن باشید و از زنا خوددارى نمائید، …»به نظر می رسد شبهه ای که در ذهن مبارک شما آمده به این دلیل است که منظور آیه خوب فهمیده نشده است! لذا از تفسیر نمونه، ج 3، ص: 333 مطالبی را با اضافه و توضیحاتی نقل می کنیم :
1- «مُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ» این آیه، بحث آیه گذشته را در باره زنانى که ازدواج با آنها حرام است دنبال مى کند و اضافه مى نماید که: ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز حرام است. محصنات جمع محصنة از ماده حصن به معنى قلعه و دژ است، و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاکدامن که از آمیزش جنسى با دیگران خود را حفظ مى کنند و یا در تحت حمایت و سرپرستى مردان قرار دارند «محصنه » گفته مى شود.
2- نکته مهم : این حکم اختصاصى به زنان مسلمان ندارد بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى همین حکم را دارند یعنى ازدواج با آنها ممنوع است.
3- تنها استثنایى که به این حکم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانى است که به اسارت مسلمانان در جنگها درمى آیند، اسلام اسارت آنها را بمنزله طلاق از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عده آنها ، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود (إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ).
4- ولى این استثناء، به اصطلاح، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر) قطع مى گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت.
5- از اینجا روشن مى شود که اسلام به هیچوجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده براى آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویى با آنها جلوگیرى نموده است.
پس شبهه ای که شما مطرح کردید جا ندارد ،و اتفاقا به این زن حق زندگی دوباره و لذت از آن را داده است! چون در آن روزگار در جنگهای قبیله ای وقتی بر دشمن پیروز می شدند، زنها یا کشته می شدند ویا حداکثرمانند جنس تقسیم می شدند و به آنها اجازه سخن گفتن نمی دادند و هرکاری را می توانستند بر سر کنیز خود در بیاورند ولی اسلام فرمود که اولا به ایشان دست نزنید و کاری نداشته باشید وصبر کنید عده شان با شوهر قبلی تمام شود و ثانیا با ایشان یا ازدواج کنید ویا آنها را به ازدواج کسی دیگر درآورید ! بنابراین ایشان ، بدون اختیارنیستند و حق زندگی دارند وشما با شرایط خاصی می توانید از ایشان بهره ببرید! و چنین نیست که هرکسی وارد سرزمینی شد و آن را تسخیر کرد بتواند هرکاری را بکند برخلاف اعراب غیر مسلمان که وقتی وارد زمینی که فتح کرده بودند می شدند هر غلطی را می کردند !
6- فلسفه این حکم در حقیقت این است که این گونه زنان یا باید به محیط کفر بازگشت داده شوند، و یا بدون شوهر هم چنان در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج دیگرى نمایند، صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر این تنها راه همان راه سوم است.
7- از پاره اى از روایات که سند آن به ابو سعید خدرى صحابى معروف مى رسد برمى آید که آیه فوق در باره اسراى غزوه اوطاس « اوطاس نام محلى است که یکى از جنگهاى اسلامى در آنجا واقع شده است » نازل گردیده و پیامبر ص بعد از اطمینان به اینکه زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد که با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند- این حدیث، تفسیر بالا را نیز تایید مى کند.
8- کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ در این جمله براى تاکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده مى فرماید: اینها امورى است که خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است بنا بر این به هیچوجه قابل تغییر وعدول نیست.
9- وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ سپس مى گوید: غیر از این چند طایفه که در این آیه و آیات پیش گفته شد مى توانید با سایر زنان، ازدواج کنید مشروط بر این که طبق قوانین اسلام باشد و توأم با عفت و پاکدامنى و دور از بى عفتى و ناپاکى صورت گیرد.
10 – بنا بر این محصنین در آیه فوق که اشاره به حال مردان است به معنى عفیفان است و غَیْرَ مُسافِحِینَ تاکید آن است زیرا ماده سفاح (بر وزن کتاب) به معنى زنا مى باشد و در اصل از سفح به معنى ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بى رویه گرفته شده است و چون قرآن، در این گونه امور همیشه از الفاظ کنایى استفاده مى کند آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است. جمله«أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ» اشاره به این است که رابطه زناشویى یا باید به- شکل ازدواج با پرداخت مهر باشد و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت ! ضمنا تعبیر غَیْرَ مُسافِحِینَ در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که نباید هدف شما در مسئله ازدواج، تنها هوسرانى و ارضاى غریزه جنسى باشد بلکه این امر حیاتى براى هدف عالیترى مى باشد که غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقاى نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگیها است.
1- «مُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ» این آیه، بحث آیه گذشته را در باره زنانى که ازدواج با آنها حرام است دنبال مى کند و اضافه مى نماید که: ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز حرام است. محصنات جمع محصنة از ماده حصن به معنى قلعه و دژ است، و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاکدامن که از آمیزش جنسى با دیگران خود را حفظ مى کنند و یا در تحت حمایت و سرپرستى مردان قرار دارند «محصنه » گفته مى شود.
2- نکته مهم : این حکم اختصاصى به زنان مسلمان ندارد بلکه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى همین حکم را دارند یعنى ازدواج با آنها ممنوع است.
3- تنها استثنایى که به این حکم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانى است که به اسارت مسلمانان در جنگها درمى آیند، اسلام اسارت آنها را بمنزله طلاق از شوهران سابق تلقى کرده، و اجازه مى دهد بعد از تمام شدن عده آنها ، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود (إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ).
4- ولى این استثناء، به اصطلاح، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى که در اسارت مسلمانان قرار مى گیرند رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى که با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر) قطع مى گردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت.
5- از اینجا روشن مى شود که اسلام به هیچوجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند، و به همین جهت، عده براى آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویى با آنها جلوگیرى نموده است.
پس شبهه ای که شما مطرح کردید جا ندارد ،و اتفاقا به این زن حق زندگی دوباره و لذت از آن را داده است! چون در آن روزگار در جنگهای قبیله ای وقتی بر دشمن پیروز می شدند، زنها یا کشته می شدند ویا حداکثرمانند جنس تقسیم می شدند و به آنها اجازه سخن گفتن نمی دادند و هرکاری را می توانستند بر سر کنیز خود در بیاورند ولی اسلام فرمود که اولا به ایشان دست نزنید و کاری نداشته باشید وصبر کنید عده شان با شوهر قبلی تمام شود و ثانیا با ایشان یا ازدواج کنید ویا آنها را به ازدواج کسی دیگر درآورید ! بنابراین ایشان ، بدون اختیارنیستند و حق زندگی دارند وشما با شرایط خاصی می توانید از ایشان بهره ببرید! و چنین نیست که هرکسی وارد سرزمینی شد و آن را تسخیر کرد بتواند هرکاری را بکند برخلاف اعراب غیر مسلمان که وقتی وارد زمینی که فتح کرده بودند می شدند هر غلطی را می کردند !
6- فلسفه این حکم در حقیقت این است که این گونه زنان یا باید به محیط کفر بازگشت داده شوند، و یا بدون شوهر هم چنان در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج دیگرى نمایند، صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر این تنها راه همان راه سوم است.
7- از پاره اى از روایات که سند آن به ابو سعید خدرى صحابى معروف مى رسد برمى آید که آیه فوق در باره اسراى غزوه اوطاس « اوطاس نام محلى است که یکى از جنگهاى اسلامى در آنجا واقع شده است » نازل گردیده و پیامبر ص بعد از اطمینان به اینکه زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد که با مسلمانان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز در اختیار آنها قرار گیرند- این حدیث، تفسیر بالا را نیز تایید مى کند.
8- کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ در این جمله براى تاکید احکام گذشته که در مورد محارم و مانند آن وارد شده مى فرماید: اینها امورى است که خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است بنا بر این به هیچوجه قابل تغییر وعدول نیست.
9- وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ سپس مى گوید: غیر از این چند طایفه که در این آیه و آیات پیش گفته شد مى توانید با سایر زنان، ازدواج کنید مشروط بر این که طبق قوانین اسلام باشد و توأم با عفت و پاکدامنى و دور از بى عفتى و ناپاکى صورت گیرد.
10 – بنا بر این محصنین در آیه فوق که اشاره به حال مردان است به معنى عفیفان است و غَیْرَ مُسافِحِینَ تاکید آن است زیرا ماده سفاح (بر وزن کتاب) به معنى زنا مى باشد و در اصل از سفح به معنى ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بى رویه گرفته شده است و چون قرآن، در این گونه امور همیشه از الفاظ کنایى استفاده مى کند آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است. جمله«أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ» اشاره به این است که رابطه زناشویى یا باید به- شکل ازدواج با پرداخت مهر باشد و یا به شکل مالک شدن کنیز با پرداخت قیمت ! ضمنا تعبیر غَیْرَ مُسافِحِینَ در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد که نباید هدف شما در مسئله ازدواج، تنها هوسرانى و ارضاى غریزه جنسى باشد بلکه این امر حیاتى براى هدف عالیترى مى باشد که غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقاى نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگیها است.