طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حوادث بعد از مرگ- مرگ- زندگی بعد از مرگ- اتفاقات بعد از مرگ

حوادث بعد از مرگ- مرگ- زندگی بعد از مرگ- اتفاقات بعد از مرگ


حوادث بعد از مرگ- مرگ- زندگی بعد از مرگ- اتفاقات بعد از مرگ

۱۳۹۶/۰۲/۰۴


۱۲۷۴ بازدید

بنا به نظریه یکی از دانشمندان گذشته که اشیا از چیزی به چیز دیگر منتقل یا تبدیل میشوند نقل به مضمون.
ما انسان ها بعد ازمرگ به سوسک و سنگ و اجر و خر و گاو و مرغ و پرنده و … تبدیل میشویم یا خیر این حرف چرند است؟
بعد ازمرگ چه میشود؟به کجا میرویم؟سرازیری قبرچیست؟
در ان دنیا چطور؟در انجا مثل حیوان یا اشیا تبدیل نمیشویم؟


پاسخ اجمالی:
تمام حقیقت انسان به روحش است و روح انسان در این دنیا، همراه با بدن مادی است و در عالم برزخ با بدن مثالی است و در قیامت با بدن عقلی است. بنابراین اساساً انسان نمیتواند در عوالم دیگر با همین بدن مادی برود، بدن مادی زمان مند است، بدن مادی دچار تغییر و فساد می شود و … که هیچ یک از این صفات در عوالم دیگر وجود ندارد و بدن مادی مخصوص این عالم است و اگر بعد از مرگ تبدیل به چیز دیگری شود، مشکلی ایجاد نمی کند.

جواب تفصیلی:
یک. مرگ

مرگ، نخستین منزل برزخ است. همه موجودات امکانى، داراى اجل معیّنى هستند که با مرگ فرا مى رسد. منظور از اجل، «فنا و نیستى» نیست بلکه زمان و موعدى است که موجودات به آن منتهى مى شوند. به عبارت روشن تر، زمانى است که موجودات سفر خود را به سوى خداوند متعال- پس از اندکى درنگ در دنیا آغاز مى کنند تا در آن مقام جاى گیرند و استقرار یابند. پس مرگ نخستین منزلگاه سفر طولانى ما است: «ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ»
(1) «سپس او را مى میراند و در قبر پنهان مى کند». مرگ پلى است که بین دنیا و آخرت زده شده(2) و انسان ها را از خانه دنیا- که خانه فنا و گذر و عمل است به خانه بقا و ابدیت مى برد و هیچ کس از آن گریزى ندارد. همگان فرستاده پروردگار را دیدار مى کنند و مرگ آنان را در مى یابد و سکرات موت و جان کندن، از عقبه هاى سخت و دشوار مرگ است. قرآن مرگ را چنین توصیف مى کند: «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ»
(3) «پس چرا هنگامى که جان به گلوگاه مى رسد و شما در این حال نظاره مى کنید [کارى از دستتان ساخته نیست؟] و ما از شما به او نزدیک تریم، ولى نمى بینید». یعنى، هنگامى که مرگ کسى- که همان اجل و زمان رجوع و سفر او به سوى خداوند است فرا مى رسد، شما حالت او را مى بینید و نظاره مى کنید اما هیچ کارى از دستتان بر نمى آید و نمى توانید، او را به دنیا برگردانید. دلیل آن روشن است زیرا آن، سکرات مرگ است و حقیقتى است که شما از آن تنفر دارید. اما چون از جانب خدا است، کسى را در آن دخالتى نیست.(4) «کَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِىَ وَ قِیلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»
(5) «چنین نیست تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد و گفته مى شود:
آیا کسى است که او را از مرگ نجات دهد و [در این هنگام ] به جدایى از دنیا یقین کند و ساق پاها [از سختى جان دادن ] به هم پیچد. در آن روز مسیر همه به سوى پروردگارت خواهد بود». آرى مرگ پرواز روح از جسد خاکى به سوى پرودگار جهانیان است و مردمان در این پرواز دو گروه هستند: یا پاک و طاهرند که در وصفشان فرمود: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّهَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
(6) «کسانى که فرشتگان روحشان را مى گیرند، در حالى که پاک و پاکیزه اند به آنها مى گویند: سلام بر شما وارد بهشت شوید، به جهت اعمالى که انجام مى دادید». اما کسانى که دنیاى خود را با گناه آلوده کرده اند، مرگ برایشان بسیار سخت است آرى جدا شدن از دنیا و همسر، فرزندان، دوستان و آنچه در طول زندگانى خود جمع کرده اند، بسیار سخت است و چه بسا موجب بى ایمانى و بدعاقبتى شود قرآن در وصف مرگ این گروه مى فرماید: «وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِى غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکَهُ باسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ»
(7) «اگر ببینى هنگامى که ظالمان در شداید مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دست ها را گشوده، به آنان مى گویند: جان خود را خارج سازید امروز در برابر دروغ هایى که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکننده اى خواهید دید». روشن است از مرگ گریزى نیست اما از سختى آن مى توان گریخت و مرگ را به مثابه بوییدن گلى خوشبو تبدیل کرد.
ایمان و عمل صالح- به ویژه دوستى اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و مواظبت بر نمازهاى اول وقت و احترام و نیکى به پدر و مادر و عمل به دستورات الهى، باعث خواهد شد که ما منزل اول سفر خود را به سلامت طى کنیم. دو. قبر

در واقع «قبر»، همان «برزخ» است و آن عالم بین دنیا و آخرت است که انسان از هنگام مرگ تا نفخ صور در آن قرار دارد.(8) قرآن کریم- پس از نقل تمنّاى باطل بدکردارانى که از دنیا رفته اند و درخواست بازگشت به دنیا را دارند تا شاید رفتارى شایسته پیشه کنند، ولى برآورده نمى شود مى فرماید: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
(9) «و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند». امام سجادعلیه السلام درباره عذاب و آسایش در عالم برزخ مى فرماید: «هو القبر و إن لهم فیه مَعِیشَهً ضَنْکاً و الله إن القبر لروضه من ریاض الجنه أو حفره من حفر النار»(10) «منظور از برزخ همان قبر است و براى مردگان در آن زندگى سختى است و به خدا قسم قبر باغى از باغ هاى بهشت است یا چاهى از چاه هاى آتش».
آرى باطن و حقیقت برزخىِ قبر هر کسى، باغى از باغ هاى بهشت است و یا چاهى از چاه هاى دوزخ. وحشت قبر به هنگام ورود بدان و فشار آن و سؤال منکر و نکیر، از عقبه هاى بس خطرناک است که کسى را از آنها گریزى نیست مگر اینکه ایمان و عمل صالح را پیش از خود فرستاده باشد. روایت شده است: قبرى را مى کندند، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله با شتاب به سوى آن رفتند و به شدت گریستند به حدى که خاک از اشک ایشان تر شد و به یاران خود فرمود: «إِخْوَانِى لِمِثْلِ هَذَا فَأَعِدُّوا»(11) «برادران من براى همانند این مهیا شوید». توصیه هاى بسیارى که در روایات شده- مانند اینکه میت را بلافاصله و با سرعت به درون قبر نگذارید و قبل از دفن، مدتى او را در کنار قبرش نگاه دارید و در هنگام دفن بر او تلقین بخوانید و در شب دفن او، نماز شب اول قبر بخوانید و… همگى براى کم شدن وحشت و اضطراب او و فشار قبر است.
«فشار قبر» قابل وصف نبوده و حقیقت آن براى ما روشن نیست.
اجمالاً مى توان گفت: انسانى که از دنیا رفته است، به دلیل انس به دنیا و ناآشنایى به عالم برزخ ونظام جدید، تحت فشار قرار مى گیرد. سؤال منکر و نکیر نیز پرسش از حقیقت و باطن اعتقادات و اعمال ما است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «یَجِى ءُ الْمَلَکَانِ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ إِلَى الْمَیِّتِ حِینَ یُدْفَنُ أَصْوَاتُهُمَا کَالرَّعْدِ الْقَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ یَخُطَّانِ الْأَرْضَ بِأَنْیَابِهِمَا وَ یَطَئَانِ فِى شُعُورِهِمَا. فَیَسْأَلَانِ الْمَیِّتَ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ قَالَ فَإِذَا کَانَ مُؤْمِناً قَالَ اللَّهُ رَبِّى وَ دِینِىَ الْإِسْلامُ فَیَقُولانِ لَهُ مَا تَقُولُ فِى هَذَا الرَّجُلِ الَّذِى خَرَجَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ فَیَقُولُ أَعَنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ تَسْأَلَانِى فَیَقُولَانِ لَهُ تَشْهَدُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ فَیَقُولُ أَشْهَدُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ فَیَقُولاَنِ لَهُ نَمْ نَوْمَهً لاَ حُلُمَ فِیهَا وَ یُفْسَحُ لَهُ فِى قَبْرِهِ تِسْعَهَ أَذْرُعٍ وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّهِ وَ یَرَى مَقْعَدَهُ فِیهَا وَ إِذَا کَانَ الرَّجُلُ کَافِراً دَخَلَا عَلَیْهِ وَ أُقِیمَ الشَّیْطَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ عَیْنَاهُ مِنْ نُحَاسٍ فَیَقُولاَنِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَا تَقُولُ فِى هَذَا الرَّجُلِ الَّذِى قَدْ خَرَجَ مِنْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ فَیَقُولُ لاَ أَدْرِى فَیُخَلِّیَانِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الشَّیْطَانِ فَیُسَلِّطُ عَلَیْهِ فِى قَبْرِهِ تِسْعَهً وَ تِسْعِینَ تِنِّیناً لَوْ أَنَّ تِنِّیناً وَاحِداً مِنْهَا نَفَخَ فِى الْأَرْضِ مَا أَنْبَتَتْ شَجَراً أَبَداً وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى النَّارِ وَ یَرَى مَقْعَدَهُ فِیهَا»(12) «دو فرشته منکر و نکیر، نزد میت هنگامى که دفن مى شود، مى آیند در حالى که صداى آنها همانند رعد بلند آهنگ و چشمانشان همانند برقى سهمناک و خیره کننده است. در این حال زمین را با دندان هاى خود زیر و رو مى کنند و موهاى خود را مى کشند آن گاه از میت مى پرسند: پروردگار تو کیست؟ دین تو چیست؟ اگر او مؤمن باشد، مى گوید: اللَّه پرودگار من و اسلام دین من است.
آنان به او مى گویند: درباره مردى که از براى پشتیبانى شما بیرون آمده، چه مى گویى؟ مى گوید: آیا از محمدصلى الله علیه وآله پیامبر خدا مى پرسید؟ مى گویند: شهادت بده که او پیامبر خدا است. او مى گوید: شهادت مى دهم که او پیامبر خدا است. [بدین ترتیب او از آزمون سربلند بیرون آمد و آن گاه ] به او مى گویند: بخواب خوابى که در آن رؤیایى نیست. قبرش را به اندازه نه ذراع توسعه مى دهند و براى او، درى به سوى بهشت باز مى کنند و او جایگاهش را مى بیند. اما اگر او کافر باشد، بر او وارد مى شوند در حالى که شیطان چونان دودى در کنار دیدگان او نشسته است.
از او مى پرسند: پرودگار تو کیست و دین تو چیست؟ درباره این شخص که براى پشتیبانى شما بیرون آمده، چه مى گویى؟ مى گوید: نمى دانم [در این هنگام ] بین او و شیطان را خالى مى کنند و بر او در قبر 99 مار بزرگ را مسلّط مى سازند که اگر یکى از این مارها در زمین نفس بکشد، هرگز درختى نخواهد رویید. و دیدگان او را به سوى آتش مى گشایند و او جایگاه خود را در آن مى بیند». آرى «برزخ» باطن جهان ماده است و ما از ادراک آن عاجزیم. آنچه مى بینیم، قبرى است در درون زمین اما حقیقت آن براى ما روشن نیست. در حالى که این قبر، یا باغى از باغ هاى بهشت و براى انسان هایى است که در دنیا بهشتى زندگى کردند و یا چاهى از چاه هاى آتش و مخصوص انسان هایى است که زندگانى جهنمى داشته اند. این بهشت و دوزخ برزخى- که غیر از بهشت و دوزخ قیامت است براى ما هویدا نیست و پس از مرگ عیان مى شود.
اما مهم ترین امرى که باعث مى شود، قبر براى ما، نه تنها جایگاه تنهایى و وحشت نباشد بلکه خانه روشن و باغ بهشت گردد، همان ایمان و عمل صالح است که محبت پیامبر گرامى صلى الله علیه وآله و خاندانش، سرمایه اى بس عظیم براى طول سفر و از جمله این مرحله است.

دو. ویژگی های عالم برزخ
روح انسان بعد از مرگ وارد عالمی مجرّد (غیر مادّی) به نام عالم برزخ می شود ؛روح در آن عالم نیز ، دارای بدنی است که از نظر شکل و ظاهر ، شبیه به بدن دنیایی اوست ؛ لکن دارای مادّه نیست ؛ نظیر بدنهایی که ما در خواب می بینیم یا در خیال خود تصوّر می کنیم . مراد از عالم قبر نیز همین عالم برزخ است ؛ سوال قبر و فشار قبر و عذاب قبر نیز مربوط به این عالم است. در این عالم که از نظر وجودی قویتر از عالم مادّه ولی ضعیفتر از عالم آخرت است ، هم بهشت برزخی وجود دارد هم جهنم برزخی ؛ لذا اموات تا روز قیامت ، با توجه به عقائد و اعمالشان ، با روح و بدن برزخی خود ، یا در بهشت برزخی به سر می برند یا در جهنم برزخی. اینکه ارواح انسانها بعد از وفات ، به کجا می روند ، روایات زیادی از اهل بیت (ع) وارد شده است ؛ که ذکر همه آنها در ضمن یک نامه مقدور نیست. لذا در اینجا خلاصه ای از مضامین روایات ذکر و در انتها حاصل مطالب بیان خواهد شد. خلاصه مضامین روایات. 1. ارواح مومنین به وادی السلام منتقل می شود. 2. وادی السلام محلی در پشت کوفه است. 3. بدن مبارک امیرالمومنین (ع) در پشت کوفه در نجف دفن شده است. 4. محل دفن امیر المومنین (ع) محل دفن پدرش نوح(ع) است که در پشت کوفه واقع شده. 5. وادی السلام اوّلین مکان عبادت خداست که ملائک در آن بر آدم(ع) سجده کردند. 6. روز قیامت هفتاد هزار نفر از پشت کوفه محشور می شوند به درخشش خورشید و ماه که بدون حساب وارد بهشت می شوند. 7. به روایتی سر مبارک امام حسین (ع) در پشت کوفه نزدیک مدفن امیر المومنین (ع) مدفون است. 8. حضرت مهدی (عج) هنگام ظهور منبر خود را در پشت کوفه قرار می دهد. 9. یکی از چهار سنگ ارکان چهارگانه کعبه از پشت کوفه است. و سه تای دیگر از صفا و مروه و طور سینا. 10. وادی السلام محل نماز تمام انبیاء از آدم تا خاتم بوده است. 11. پیامبر اکرم (ص) در سیر معراجی خود بین راه حجاز تا بیت المقدس به توصیه جبرئیل (ع) در وادی السلام توقف و نماز خوانده است. 12. ارواح مومنین در صفت اجساد ، در درختی از درختان بهشت جای می گیرند و از نعمات بهشت بهره می برند ؛ و از خدا طلب تعجیل قیامت را دارند. 13. ارواح مومنین ، در حجره هایی بهشتی جای می گیرند و از نعمات بهشت بهره می برند ؛ و از خدا طلب تعجیل قیامت را دارند. 14. حبّه عرفی گوید : امیر المومنین (ع) در پشت کوفه در وادی السلام ایستاده بود و گویی با کسانی سخن می گفت. گفتم یا امیرالمومنین بنشین و استراحت کن. فرمودند: ای حبّه آنچه دیدی نبود مگر سخن گفتن و مؤانست با مؤمن. اگر آنچه من می بینم برای تو هم کشف می شد ، می دیدی که مؤمنان حلقه وار نشسته و با هم سخن می گویند. مومنی نمی میرد مگر اینکه به روح او گفته می شود: به وادی السلام ملحق شو. همانا وادی السلام قطعه ای از بهشت عدن است. 15. بهترین آب روی زمین آب زمزم است که از بهشت جاری می شود. 16. بدترین آب روی زمین ، آب برهوت در حضر موت است که سران کفّار از آن موخورند. 17. کسی به امام صادق (ع) گفت: مردم می گویند آب فرات از بهشت می آید ، در حالی که آب فرات از چشمه هایی است که در غرب است. حضرت به این مضمون فرمودند: آب فرات از بهشتی سرچشمه می گیرد که در مغرب است و ارواح مومنین ، هنگام شب از قبور خویش پرواز کرده به آن وارد می شوند ؛ و صبح پروازکنان به محل خود باز می گردند. و خدا جهنمی در شرق دارد که کفّار در آن داخل شده و در آن زقّوم و حمیم می خورند ؛ و صبح به وادی برهوت که در یمن است باز می گردند ؛ که آتش آن شدیدتر از آتش دنیاست. 18. ورای یمن دیاری است برهوت نام ، که از آن عبور نمی کند مگر هارهای سیاه و جغد. 19. برهوت بدترین چاه جهنّم و جایگاه کفّار است. 20. عبد الله بن سنان گوید از امام صادق (ع) در مورد حوض پرسیدم . آن حضرت پای خود را بر زمین زد ، سه نهر از آب و شیر و خمر ظاهر شد.فرمود: شیعیان ما وقتی وفات نمودند ارواحشان به اینجا منتقل می شود ؛ و ارواح دشمنان ما به برهوت برده می شوند. 21. جابر گوید امیرالمومنین (ع) در وسط قبرستان یهودیان با اهل قبور تکلّم می نمود. پرسیدم با چه کسی سخن می گویید. فرمود: برهوت برایم آشکار شد ؛ شَیبُویه و حَبتَر را دیدم که در درون تابوتی در برهوت عذاب می کشند. مرا ندا می کردند که ما را به دنیا باز گردان تا به فضل تو اقرار کنیم. و من گفتم به خدا قسم چنین نمی کنم. 22. ارواح کفّار در آتشی از جهنّمند و بر آن عرضه می شوند و می گویند خدایا قیامت را بر پا نکن. 23. در برهوت چاهی است بلموت نام که ارواح مشرکین از آن آب چرکین می خورند. 24. ضریس کنّاسی گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم وضع ارواح مسلمانان گناهکاری که نبود پیامبر اکرم(ص) را قبول دارند ولی ولایت شما را نمی پذیرند چگونه است؟ فرمودند: آنان در قبر خود می مانند. اگر با ما اهل بیت عداوت نداشته و عمل صالح داشته باشد ، راهی از قبر او به سوی بهشتی که در غرب است باز می شود تا او از آن راه ، از بهشتی که در مغرب است بهرمند گردد ؛ تا آن زمان که قیامت برپا شود ؛ در آن هنگام به حساب او رسیدگی می شود که یا به بهشت می رود یا به جهنّم ؛ و امر او با خداست. همچنین است حال اطفال ؛ و نیز اولاد مسلمین که نابالغ مرده اند ؛ و چنین است حال افراد کم عقل و افراد مستضعف. امّا برای مسلمانانی که با ما اهل بیت عداوت دارند ، راهی از قبرشان به سوی جهنّمی که واقع در شرق است باز می شود تا در آخرت به جهنم در آیند. 25. دارالسلام همان بهشت است. 26. دارالسلام را دارالسلام گفته اند چون اهل آن از غم و درد و مریضی و امثال آنها در سلامتند. 27. زمانی که امام زمان (ع) قیام کند هفتاد هزار تن از اقوام پیامبران گذشته و از مسلمین از وادی السلام برای یاری آن حضرت به پا خیزند ؛ که اصحاب کهف و مالک اشتر و ابو دجانه نیز در بین آنها هستند. 28. در عالم برزخ فقط از کافران محض و مومنین محض سوال می شود و بقیه به حال خود رها می شوند. 29. قبر هر کسی یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره ای از حفره های جهنّم. 30. در عالم برزخ هر کسی با ملکات خویش محشور است ؛ و ملکات او برایش محشور می شود. 31. ائمه (ع) به شیعیانشان می فرمودند: ما از برزخ برای شما می ترسیم. حاصل مطلب. 1. ارواح انسانها بعد از مرگ در بدنی غیرمادّی که شبیه به بدن مادّی آنهاست وارد عالمی دیگر می شوند به نام عالم برزخ. 2. عالم برزخ صورت باطنی عالم دنیاست. لذا هر جایی از این عالم دنیا صورتی برزخی و غیر مادّی در عالم برزخ دارد. بنا بر این ، زمین دنیا نیز صورتی برزخی و غیر مادّی در عالم برزخ دارد که صورت باطنی و ملکوتی این زمین مادّی است. 3. باطن وادی دارالسّلام که محلّی در پشت کوفه است ، در عالم برزخ ، بهترین محلّ است که نعمات الهی در آن جمع شده اند. لذا صورت برزخی دارالسّلام بهترین و عالیترین بهشت برزخی است. نسبت دارالسلام ملکوتی به دارالسلام مادّی مثل نسبت روح است به بدن ، یا مثل نسبت معنی به لفظ است. 4.باطن وادی برهوت که در حضرموت یمن قرار دارد ، بدترین محلّ عالم برزخ است که جهنّم برزخی است. و برهوت برزخی صورت برزخی و تنزّل یافته جهنّم آخرت است. 5. سران کفّار و مشرکین از زمان حضرت آدم تا قیامت ، داخل در برهوت می شوند. تا در قیامت به جهنم آخرتی درآیند. 6. مومنین محض از زمان حضرت آدم تا قیامت ، که هیچ شرک و نفاقی در وجودشان نیست در دارالسلام اجتماع می کنند. 7. بقیّه محلهای عالم برزخ نه در حدّ دارالسّلام هستند و نه در حدّ برهوت ؛ بلکه بسته به اعمال افراد ، هم خوشی در آنها هست هم ناخوشی. 8. باطن قبر هر کسی بسته به عملش یا برای او جهنّم است یا بهشت ؛ لکن این بهشت و جهنم ها در حدّ دارالسّلام و برهوت نیستند ؛ چون برهوت ، جهنم و عذاب محض است و دارالسلام ، بهشت و لذّت محض ؛ ولی در دیگر جهنّمها گاه رهایی از عذاب نیز هست کما اینکه در دیگر بهشتها گاه ناخوشی نیز هست ؛ چرا که اعمال و عقائد این گونه افراد مختلط است. 9. شیعیان صالحی که ایمانشان محض نیست در قبر خود ( محل برزخی خود) می مانند ولی از راه دور از نعمات بهشت دارالسلام متنعّم می شوند. 10. شیعیان فاسق در برزخ معذّبند ولی در آخرت شفاعت می شوند. البته برخی فسقها مثل ترک نماز و شرب خمر و قتل عمد و … استثنا شده اند. چون اینگونه فسقها برابر کفر شمرده شده اند. حتّی اینها از شفاعت نیز محرومند. در برخی روایات آمده است که صاحبان برخی گناهان خاصّ اجازه ندارند مسلمان از دنیا بروند ؛ لذا ملائک به آنها می گویند یا مسیحی بمیر یا یهودی یا مجوسی. 11. مسلمانان غیر شیعه اگر صالح باشند و عداوتی با اهل بیت نداشته باشند در برزخ در قبر خود می مانند ولی از نعمات دارالسلام بهره می برند ولی در آخرت سرنوشت آنها به دست خداست که ممکن است آنها را به بهشت داخل کند یا به جهنّم.( اینها مُرجون لامر الله هستند. ر.ک: آیه 106 توبه ) البته میزان بهره برداری اینها در حدّ صالحین شیعه نیست. امّا اگر مسلمانان غیر شیعه عداوتی با اهل بیت نداشته و فاسق باشند در برزخ معذّبند. ولی در مورد آخرت آنها سخنی یافته نشد ؛ لکن وقتی صالحین اینها در آخرت ، احتمال جهنم رفتن دارند فاسقینشان به نحو اولی در جهنّمند. امّا مسلمانانی که با اهل بیت عداوت دارند ، حتّی اگر اهل عبادت و اجتهاد باشند و در عمر خود یک گناه هم نکرده باشند باز در برزخ و آخرت در جهنم خواهند بود. 12. وضع مستضعفین (کسانی که هدایت به آنها نرسیده است ) و اطفال و کم عقلها یا بی عقلها نیز مثل غیر شیعیان صالح است.ــ نکاتی چند در باب عالم برزخ1ـ عالم برزخ عالمی است غیر مادّی ولی جسمانی ؛ یعنی اگر چه مادّی نیست لکن موجودات آن مثل موجودات مادّی دارای شکل و رنگ و اندازه و امثال این امور می باشند ؛ مانند موجوداتی که در خواب می بینیم. لذا نباید جسمانیّت را با مادّیّت یکی دانست. حکما بین مادّه و جسم تفاوت قائل می باشند که بیان این تفاوتها از حدّ این نوشته بیرون است. 2ـ عالم برزخ نسبت به عالم مادّه ، در مکان نیست ؛ یعنی نمی توان گفت عالم برزخ کجاست؟ کما اینکه خود عالم مادّه را نیز اگر یکجا لحاظ نماییم ، مکان نخواهد داشت ؛ یعنی معنی ندارد که بپرسیم : عالم مادّه کجاست؟ مکان امری نسبی است که بین موجودات داخل یک عالم معنی پیدا می کند. موجودات برزخی نیز نسبت به یکدیگر مکان دارند ولی نسبت به عالم مادّه مکان ندارند ؛ همانگونه که صور ذهنی ما یا آن موجوداتی که در خواب می بینیم ، نسبت به همدیگر مکان دار می باشند ، امّا نسبت به موجودات مادّی مکان ندارند. لذا مثلاً نمی توان گفت که سیب ذهنی من در چه موقعیّتی نسبت به تلوزیون پیش روی من قرار دارد ؛ به تعبیر دیگر نمی توان برای سیب ذهنی من نسبت به تلوزیون بیرون از ذهن ، مختصّات ریاضی و هندسی نوشت. 3ـ انسان در عالم برزخ دارای بدنی جسمانی ولی غیر مادّی است ؛ امّا روح موجودی فرابرزخی و از عالم جبروت است ؛ که بدن برزخی و بدن مادّی را تدبیر می کند. بدن برزخی هر کسی نیز از جهتی عین بدن دنیایی اوست ؛ به نحوی که هر که او را ببیند می شناسد ؛ امّا در عین حال صورتی متناسب با اعتقادات و خلقیّات و اعمال شخص نیز دارد. مثلاً اگر کسی اهل رباخواری باشد ، بدن او همچون بدن خوک خواهد بود ؛ به گونه ای که اگر کسی او را ببیند متوجّه می شود که این شخص ، فلانی است که به صورت خوک در آمده است. لذا فرق است بین انسانی که خوک است با خوکی که از اوّل خوک بوده. حکما بر این باورند که در عالم برزخ ، امکان اینکه یک موجود چندین قالب وجودی را یکجا داشته باشد ، وجود دارد ؛ امّا تصوّر این حقیقت برای بسیاری از اهل دنیا امری است دشوار. 4ـ در عالم برزخ ، زمان راه ندارد ؛ لذا کسی که ساعتی قبل از قیامت وارد برزخ می شود با کسی که از زمان حضرت آدم (ع) وارد برزخ شده ، تفاوتی در میزان عذاب یا پاداش برزخی نخواهد داشت. البته هضم این مطلب نیز برای کسانی که ذهن فلسفی نیافته اند ، به خاطر انس زیادشان با زمان و امور زمانی ، کاری است حقیقتاً دشوار ؛ امّا اهل حکمت و بالاتر از آنها اهل عرفان ، به سبب انسی که با امور مجرّد و فرازمانی دارند ، این حقیقت را به آسانی در می یابند.5ـ مراد از عالم قبر نیز همین عالم برزخ صعودی می باشد. سوال قبر و فشار قبر و امثال امور نیز همگی در عالم برزخ رخ می دهند.6ـ رابطه ی عالم جبروت ، عالم برزخ و عالم مادّه رابطه ی طولی است ؛ یعنی عالم جبروت ، علّت و باطن عالم مثال نزولی می باشد ؛ و عالم برزخ نزولی نیز علّت و باطن عالم مادّه است. برزخ صعودی نیز در حقیقت همان برزخ نزولی است که شخص همراه با کمالات اختیاری به آن باز می گردد ؛ لذا انسان در برزخ نزولی با سعادت بسیط و اوّلیّه حضور دارد ؛ امّا بعد از تنزّل به دنیا با سعادت تفصیلی و اختیاری یا با شقاوت به عالم برزخ باز می گردد. از این حیث است که برزخ نزولی و برزخی صعودی از یکدیگر تفاوت اعتباری پیدا می کنند. رابطه ی بین این سه عالم نظیر رابطه ی بین صور ذهنی ، اراده و روح می باشد. صور ذهنی معلول اراده می باشند ؛ یعنی انسان اراده می کند و صور ذهنی پدید می آیند ؛ پس اراده باطن صور ذهنی است ؛ لذا به محض اینکه اراده را برگیریم ، آن صور نیز ظهور خود را از دست می دهند. خود اراده نیز معلول روح می باشد.
پی نوشت ها……………………………………………………
(1) عبس (80)، آیه. 21
(2) فقال لهم الحسین علیه السلام: «صبراً بنى الکرام فما الموت إلا قنطره یعبر بکم عن البؤس و الضراء إلى الجنان الواسطه و النعیم الدائمه فأیکم یکره أن ینتقل من سجن إلى قصر و ما هو لأعدائکم إلا کمن ینتقل من قصر إلى سجن و عذاب. إن أبى حدثنى عن رسول الله صلى الله علیه وآله أن الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر و الموت جسر هؤلاء إلى جنانهم و جسر هؤلاء إلى جحیمهم» «امام حسین علیه السلام در روز عاشوراء خطاب به یاران خود فرمود: اى فرزندان بزرگوارى صبر پیشه کنید، زیرا مرگ جزء پلى نیست که شما را از رنج و سختى به بهشت برگزیده و نعمت همیشگى عبور مى دهد. کدامین از شما گذر از زندان به قصر را نکوهیده مى دارد؟ اما مرگ براى دشمنان شما جز انتقال از قصر به زندان و عذاب نیست بدانید که پدر من از جدم پیامبر خداصلى الله علیه وآله نقل کرد که فرمود: دنیا زندان مومن و بهشت کافر است. و مرگ پلى است که آنها را به بهشتشان رهنمون مى شود و اینها را آتششان مى کشاند»: بحارالأنوار، ج 6، ص. 154
(3) واقعه (56)، آیات 83-. 85
(4) ق (50)، آیه. 19
(5) قیامه (75)، آیات 26-. 31
(6) نحل (16)، آیه. 32
(7) انعام (6)، آیه. 93
(8) منظور از قبر، همین قبر ظاهرى نیست که ما مى بینیم زیرا این قبر که جسم ما را در خود جاى مى دهد، پس از چندى مى پوسد بلکه منظور از قبر، باطن آن است که تا قیامت پا بر جاست و در روایات ما از آن به باغى از باغ هاى بهشت یا چاهى از چاه هاى جهنم تعبیر مى کنند.
(9) مؤمنون (23)، آیه. 100
(10) بحارالأنوار، ج 6، ص 159 امام صادق علیه السلام نیز چنین تفسیرى از برزخ دارند: «البرزخ القبر و هو الثواب و العقاب بین الدنیا و الآخره. و الدلیل على ذلک أیضا قول العالم علیه السلام واللَّه ما یخاف علیکم إلا البرزخ امام صادق مى فرمایند: برزخ عبارت از قبر است که همان عقاب و ثواب بین دنیا و آخرت مى باشد. (آن گاه مرحوم مجلسى اضافه مى کند). دلیل آن سخن عالم (امام موسى کاظم علیه السلام) است که فرمودند: «به خدا قسم من بر شما تنها از برزخ مى ترسم»: بحارالأنوار، ج 6، ص. 218
(11) مستدرک الوسائل، ج 2، ص. 465
(12) کافى، ج 3، ص. 236

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد