۱۳۹۸/۰۴/۳۰
–
۲۲۲ بازدید
آیا فرار از میدان جنگ بخاطر ترسیدن از مرگ و جان دادن گناه است ؟ایات ۱۵ و ۱۶ سوره انفال وعده عذاب و غضب الهی داده بخاطر فرار . خب چرا ؟وقتی کسی از ترس جانش فرار نکند پس چه کند ؟
ایا بهتر نبود اول روحیه ایثار و از خود گذشتگی در فرد یا افراد بوجود اید و بعد در میدان جنگ حاضر شود و تن به شهادت از روی عشق دهد تا ترس از غضب خدا ؟
شهادت از روی ترس از غضب خدا چه فایده که خدا وعده ی عذاب به چنین افرادی میدهد ؟
ایا انها حقی ندارند ؟ خود خدا انسان را جوری افریده که خدش را دوست داشته باشد.
– اگر فرار کردن از میدان جنگ به خاطر حفظ جان جایز و بی اشکال باشد و میدان جنگ و مرزها از مدافع به بهانه حفظ جان و نجات خود خالی شود دشمن به راحتی کشور را اشغال و نوامیس و هستی ما را تاراج می کند .- خداوند در سوره مبارکه انفال در این باره می فرماید : یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ (15) وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ (16) ترجمه:15- اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که با انبوه کافران در میدان نبرد روبرو شوید به آنها پشت نکنید.
16- و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند- مگر در صورتى که هدفش کناره گیرى از میدان براى حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنین کسى) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواى او جهنم و چه بد جایگاهى است.
در این آیات خداوند روى سخن را به مؤمنان کرده و یک دستور کلى جنگى را به آنها توصیه و تاکید مى کند و مى گوید” اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که با کافران در میدان جهاد روبرو شدید به آنها پشت مى کنید و فرار اختیار ننمائید” (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ)” لقیتم” از ماده” لقاء” به معنى اجتماع و روبرو شدن است ولى در بسیارى از موارد به معنى روبرو شدن در میدان جنگ آمده است.
” زحف” در اصل به معناى حرکت کردن به سوى چیزى است آن چنان که پاها به سوى زمین کشیده شود، همانند حرکت کودک قبل از آنکه راه بیافتد و یا شتر به هنگام خستگى که پاى خود را به روى زمین مى کشد سپس به حرکت لشکر انبوه نیز گفته شده است زیرا از دور چنان به نظر مى رسد که گویى روى زمین مى لغزند و به پیش مى آیند.
در آیه فوق بکار بردن کلمه” زحف” اشاره به این است که هر چند دشمن از نظر نفرات و تجهیزات فراوان و شما در اقلیت قرار داشته باشید نباید از میدان مبارزه فرار کنید همانگونه که نفرات دشمن در میدان بدر چند برابر شما بود و پایدارى به خرج دادید و سرانجام پیروز شدید.
اصولا فرار از جنگ یکى از بزرگترین گناهان در اسلام محسوب مى شود منتهى با توجه به بعضى از آیات قرآن، آن را مشروط به این دانسته اند که جمعیت دشمن حد اکثر دو برابر مسلمانان بوده باشد که بحث آن به خواست خداوند در همین سوره ذیل آیه 65 و 66 خواهد آمد.
به همین جهت در آیه بعد مجازات دردناک فرار کنندگان از میدان جهاد را با ذکر استثناهاى آن شرح مى دهد و مى فرماید:” کسانى که به هنگام مبارزه با دشمن پشت به آنها کنند- مگر در صورتى که هدف کناره گیرى از میدان براى انتخاب یک روش جنگى بوده باشد و یا بقصد پیوستن به گروهى از مسلمانان و حمله مجدد- چنین کسى گرفتار غضب پروردگار خواهد شد” (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ).
همانگونه که مشاهده مى کنیم در این آیه دو صورت از مسئله فرار، استثناء شده که در ظاهر شکل فرار دارد اما در باطن شکل مبارزه و جهاد.
نخست صورتى است که از آن تعبیر به” مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ” شده” متحرف” از ماده” تحرف” به معناى کناره گیرى از وسط به اطراف و کناره هاست، و منظور از این جمله این است که جنگ جویان به عنوان یک تاکتیک جنگى از برابر دشمن بگریزند و به کنارى بروند که او را به دنبال خود بکشانند و ناگهان ضربه غافل گیرانه را بر پیکر او وارد سازند و یا به صورت جنگ و گریز دشمن را خسته کنند که جنگ گاهى حمله و گاهى عقب نشینى به عنوان حمله مجدد است و به قول عربها” الحرب کر و فر” شکل دوم آن است که جنگجویى خود را در میدان تنها بیند و براى پیوستن به گروه جنگجویان عقب نشینى کند و پس از پیوستن به آنها حمله را آغاز نماید.
بهر حال دستور تحریم فرار از میدان نباید به شکل خشکى تفسیر شود که مانورها و تاکتیک هاى جنگى را از میان ببرد همان مانورهایى که سرچشمه بسیارى از پیروزیهاست.
و در پایان آیه مى فرماید نه تنها فرار کنندگان گرفتار خشم خدا مى شوند بلکه” جایگاه آنها دوزخ و چه بد جایگاهى است” (وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ) جمله” باء” از ماده” بواء” به معناى مراجعت و منزل گرفتن آمده، ولى ریشه آن به معناى صاف و مسطح کردن یک محل و مکان است و از آنجا که انسان به هنگام منزل گرفتن محل خود را صاف و مسطح مى کند این کلمه به این معنا آمده است، همچنین چون انسان به منزلگاه خویش مراجعت مى کند به معناى بازگشت نیز آمده است و در آیه بالا اشاره به این است که آنها مشمول غضب مستمر و مداوم پروردگار مى شوند گویى در خشم و غضب پروردگار منزل گرفته اند.
” ماوى” در اصل به معناى پناهگاه است و اینکه در آیه بالا مى خوانیم ماواى فرار کنندگان از جهاد جهنم است اشاره به این است که آنها با فرار مى خواهند پناهگاهى براى خود انتخاب کنند که از هلاکت مصون بمانند ولى بعکس پناهگاه آنها جهنم مى شود نه تنها در جهان دیگر بلکه در این جهان نیز در جهنمى سوزان از ذلت و بدبختى و شکست و محرومیت، پناه خواهند گرفت.
لذا در کتاب” عیون الاخبار” امام” على بن موسى الرضا” ع در پاسخ یکى از دوستانش که از فلسفه بسیارى از احکام سؤال مى کند در زمینه فلسفه تحریم فرار از جهاد مى نویسد:” خداوند به این دلیل فرار از جهاد را تحریم کرده که موجب وهن و سستى در دین و تحقیر برنامه پیامبران و امامان و پیشوایان عادل مى گردد و نیز سبب مى شود که آنها نتوانند بر دشمنان پیروز شوند و دشمن را به خاطر مخالفت با دعوت به توحید پروردگار و اجراى عدالت و ترک ستمگرى و از میان بردن فساد کیفر دهند، بعلاوه سبب مى شود که دشمنان در برابر مسلمانان جسور شوند و حتى مسلمانان بدست آنها اسیر و مقتول گردند و سرانجام آئین خداوند عز و جل بر چیده شود” در میان امتیازات فراوانى که على ع داشت و گاهى خودش به عنوان سرمشق براى دیگران به آن اشاره مى کند همین مسئله عدم فرار از میدان جهاد است آنجا که مى فرماید”
انى لم افر من الزحف قط و لم یبارزنى احد الا سقیت الارض من دمه”!:” من هیچگاه از برابر انبوه دشمن فرار نکردم (با اینکه در طول عمرم در میدان هاى زیاد شرکت جستم) و هیچ کس در میدان جنگ با من روبرو نشد مگر اینکه زمین را از خونش سیراب کردم” .
ر. ک : تفسیر نمونه، ج 7، ص: 111
16- و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند- مگر در صورتى که هدفش کناره گیرى از میدان براى حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنین کسى) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواى او جهنم و چه بد جایگاهى است.
در این آیات خداوند روى سخن را به مؤمنان کرده و یک دستور کلى جنگى را به آنها توصیه و تاکید مى کند و مى گوید” اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که با کافران در میدان جهاد روبرو شدید به آنها پشت مى کنید و فرار اختیار ننمائید” (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ)” لقیتم” از ماده” لقاء” به معنى اجتماع و روبرو شدن است ولى در بسیارى از موارد به معنى روبرو شدن در میدان جنگ آمده است.
” زحف” در اصل به معناى حرکت کردن به سوى چیزى است آن چنان که پاها به سوى زمین کشیده شود، همانند حرکت کودک قبل از آنکه راه بیافتد و یا شتر به هنگام خستگى که پاى خود را به روى زمین مى کشد سپس به حرکت لشکر انبوه نیز گفته شده است زیرا از دور چنان به نظر مى رسد که گویى روى زمین مى لغزند و به پیش مى آیند.
در آیه فوق بکار بردن کلمه” زحف” اشاره به این است که هر چند دشمن از نظر نفرات و تجهیزات فراوان و شما در اقلیت قرار داشته باشید نباید از میدان مبارزه فرار کنید همانگونه که نفرات دشمن در میدان بدر چند برابر شما بود و پایدارى به خرج دادید و سرانجام پیروز شدید.
اصولا فرار از جنگ یکى از بزرگترین گناهان در اسلام محسوب مى شود منتهى با توجه به بعضى از آیات قرآن، آن را مشروط به این دانسته اند که جمعیت دشمن حد اکثر دو برابر مسلمانان بوده باشد که بحث آن به خواست خداوند در همین سوره ذیل آیه 65 و 66 خواهد آمد.
به همین جهت در آیه بعد مجازات دردناک فرار کنندگان از میدان جهاد را با ذکر استثناهاى آن شرح مى دهد و مى فرماید:” کسانى که به هنگام مبارزه با دشمن پشت به آنها کنند- مگر در صورتى که هدف کناره گیرى از میدان براى انتخاب یک روش جنگى بوده باشد و یا بقصد پیوستن به گروهى از مسلمانان و حمله مجدد- چنین کسى گرفتار غضب پروردگار خواهد شد” (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ).
همانگونه که مشاهده مى کنیم در این آیه دو صورت از مسئله فرار، استثناء شده که در ظاهر شکل فرار دارد اما در باطن شکل مبارزه و جهاد.
نخست صورتى است که از آن تعبیر به” مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ” شده” متحرف” از ماده” تحرف” به معناى کناره گیرى از وسط به اطراف و کناره هاست، و منظور از این جمله این است که جنگ جویان به عنوان یک تاکتیک جنگى از برابر دشمن بگریزند و به کنارى بروند که او را به دنبال خود بکشانند و ناگهان ضربه غافل گیرانه را بر پیکر او وارد سازند و یا به صورت جنگ و گریز دشمن را خسته کنند که جنگ گاهى حمله و گاهى عقب نشینى به عنوان حمله مجدد است و به قول عربها” الحرب کر و فر” شکل دوم آن است که جنگجویى خود را در میدان تنها بیند و براى پیوستن به گروه جنگجویان عقب نشینى کند و پس از پیوستن به آنها حمله را آغاز نماید.
بهر حال دستور تحریم فرار از میدان نباید به شکل خشکى تفسیر شود که مانورها و تاکتیک هاى جنگى را از میان ببرد همان مانورهایى که سرچشمه بسیارى از پیروزیهاست.
و در پایان آیه مى فرماید نه تنها فرار کنندگان گرفتار خشم خدا مى شوند بلکه” جایگاه آنها دوزخ و چه بد جایگاهى است” (وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ) جمله” باء” از ماده” بواء” به معناى مراجعت و منزل گرفتن آمده، ولى ریشه آن به معناى صاف و مسطح کردن یک محل و مکان است و از آنجا که انسان به هنگام منزل گرفتن محل خود را صاف و مسطح مى کند این کلمه به این معنا آمده است، همچنین چون انسان به منزلگاه خویش مراجعت مى کند به معناى بازگشت نیز آمده است و در آیه بالا اشاره به این است که آنها مشمول غضب مستمر و مداوم پروردگار مى شوند گویى در خشم و غضب پروردگار منزل گرفته اند.
” ماوى” در اصل به معناى پناهگاه است و اینکه در آیه بالا مى خوانیم ماواى فرار کنندگان از جهاد جهنم است اشاره به این است که آنها با فرار مى خواهند پناهگاهى براى خود انتخاب کنند که از هلاکت مصون بمانند ولى بعکس پناهگاه آنها جهنم مى شود نه تنها در جهان دیگر بلکه در این جهان نیز در جهنمى سوزان از ذلت و بدبختى و شکست و محرومیت، پناه خواهند گرفت.
لذا در کتاب” عیون الاخبار” امام” على بن موسى الرضا” ع در پاسخ یکى از دوستانش که از فلسفه بسیارى از احکام سؤال مى کند در زمینه فلسفه تحریم فرار از جهاد مى نویسد:” خداوند به این دلیل فرار از جهاد را تحریم کرده که موجب وهن و سستى در دین و تحقیر برنامه پیامبران و امامان و پیشوایان عادل مى گردد و نیز سبب مى شود که آنها نتوانند بر دشمنان پیروز شوند و دشمن را به خاطر مخالفت با دعوت به توحید پروردگار و اجراى عدالت و ترک ستمگرى و از میان بردن فساد کیفر دهند، بعلاوه سبب مى شود که دشمنان در برابر مسلمانان جسور شوند و حتى مسلمانان بدست آنها اسیر و مقتول گردند و سرانجام آئین خداوند عز و جل بر چیده شود” در میان امتیازات فراوانى که على ع داشت و گاهى خودش به عنوان سرمشق براى دیگران به آن اشاره مى کند همین مسئله عدم فرار از میدان جهاد است آنجا که مى فرماید”
انى لم افر من الزحف قط و لم یبارزنى احد الا سقیت الارض من دمه”!:” من هیچگاه از برابر انبوه دشمن فرار نکردم (با اینکه در طول عمرم در میدان هاى زیاد شرکت جستم) و هیچ کس در میدان جنگ با من روبرو نشد مگر اینکه زمین را از خونش سیراب کردم” .
ر. ک : تفسیر نمونه، ج 7، ص: 111