۱۳۹۶/۱۲/۱۷
–
۴۰۰ بازدید
سلام.برای زنده شدن دل چه اعمال و اذکاری مفیده؟ سعی میکنم هرروزاستغفارکنم ولی احساس سبکی وزنده شدن قلب روندارم وچندان به آرامش نمیرسم واحساس نزدیکی به خدانمیکنم.باگفتن ذکرنشاط بهم دست نمیده.چه کنم؟تشکر
سلوک عقلانی راهی است که انسان با عقل خود به سوی حقیقت طی می کند. این راه با حواس ظاهری طی نمی شود، اینجا عالم عقل است و در این مسیر عقل همه کاره است و به شما می گوید چه هست و چه نیست و یا چه کاری باید انجام شود یا انجام نشود.
برای طی کردن وادی عقل و رسیدن به رشد عقلانی باید با چیستی و چرایی یا به عبارتی حقیقت تصوری و تصدیقی اشیا آشنا شوید.
پس موضوعی که باید در این مرحله به آن حساس باشید حقیقت و یا حقایق اشیا است . به طور مثال با چیستی و چرایی دین, ایمان, خودسازی, عبادت, حکمت, فطرت, انسان و مانند آن آشنا شوید.
مهمترین عنصر حیات عقلانی داشتن استدلال و حجت عقلی و شرعی برای تمامی عقاید و اخلاق و رفتار فردی واجتماعی است.
یعنی اگر کسی پرسید چرا چنین حرفی را زدی یا چنین موضعی گرفتی یا چنین عملی انجام دادی, بتوانید برای آن دلیل و برهان صحیح عقلی و شرعی ارایه دهید.
آنچه را که عقل به شما می گوید همراه با دلیل است. عقل بدون دلیل سخن نمی گوید، کار عقل استدلال کردن و ارایه حجت است و با همین روش پیروان خود را به سوی حقیقت راهنمایی می کند.
راهپیمایی معنوی با دلالت و راهنمایی عقل بهترین گزینه برای رسیدن به حقیقت نیست، اما عمومی ترین راه است و تمام کسانی که می خواهند به حقیقت وصول یابند می توانند از این راه استفاده کنند.
اگر کسی در سلوک عقلانی موفق شود، آنگاه امکان این که خود بدون دلیل و راهنما و با چشم باز به حقیقت بنگرد وجود دارد، اما اگر کسی موفق به سلوک عقلانی نگردد، هرگز به عالم دل و عرفان نمی رسد و امکان رویت حقیقت را نخواهد داشت.
ابتدا انسان در دل طبیعت زاده می شود و رشد می کند و یک موجود طبیعی به حساب می آید. اگر در طبیعت بماند و از عالم ماده مهاجرت نکند، تبدیل به یک انسان مادی می شود و از مقام حیوانیت صعود نخواهد کرد.
سلوک عقلانی اولین مرحله ای است که به انسان کمک می کند تا از دل طبیعت و اهل دنیا هجرت نماید و انقلابی عظیم در خود پدید آورد و در مسیر کمال انسانی قرار بگیرد.
مهاجرت از عالم طبیعت و ماده و هویت بشری، به عالم عقل و استدلال و هویت انسانی را سلوک عقلانی می گویند.
راه رسیدن به چنین هدفی هم مطالعه و تفکر و تحصیل علم و تجربه عملی است. در حقیقت علم و عمل دو بال انسان برای پرواز در فضای زندگی معقول است.
در تعریف خودسازی آمده است که خودسازی تغییر وضعیت موجود انسانی به وضعیت مطلوب انسانی است. وضعیت موجود همان بودن و ماندن در طبیعت و عالم ماده و دنیا است و وضعیت مطلوب با سفر کردن به عالم عقل و سلوک عقلانی اتفاق می افتد.
در این نوع سلوک و مهاجرت اتفاق های فراوانی برای انسان می افتد که به کلی زندگی او را تغییر می دهد و او را از فاز بشری به فاز انسانی وارد می نماید.
انسان در عالم طبیعت حیوانی بیش نیست که ظاهری انسانی دارد و هنگامی که عاقل می شود و حیات عقلانی می یابد، تازه انسان می شود و هویت انسانی پیدا می کند.
در سلوک عقلانی بر دو سیر علمی و عملی مستند به دلیل و حجت و انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت تقوی و بیشتر تاکید می شود، نتیجه چنین سلوکی وصول به عقلانیت دینی و الهی و کسب رضایت پروردگار است.
تغییرات عمده ای که در سلوک عقلانی برای انسان رخ می دهد:
خودسازی یعنی تغییر و حرکت:
ازعالم جهل به علم و عرفان
ازتفکر مادی به تفکر الهی و توحیدی
از خواب غفلت به بیداری و یقظه و آگاهی
از هویت حیوانی و بشری به هویت انسانی.
از زندگی طبیعی و غریزی به زندگی عقلانی و فطری
از عالم مادی و سرد و سخت طبیعت به عالم معنوی و گرم و لطیف عقلانیت و معرفت.
از حکومت نفس اماره به سوء به حاکمیت عقل که ما عبد به الرحمان است.
از نفس پرستی و دنیا پرستی و شرک به خدا پرستی و توحید
از بدی ها به سوی خوبی ها.
از نقص به کمال انسانی
از اخلاق مادی به اخلاق توحیدی
از سبک زندگی مادی و غربی به سبک زندگی دینی و اسلامی.
از عالم کثرت عدم تمرکز به عالم وحدت و آرامش
از هوای نفس به خواست و اراده خدا
از کفر به ایمان و از شرک به توحید.
از اهل دنیا بودن به اهل الله شدن.
از بدی ها و رزایل به فضایل و خوبی ها
در عالم نفس دوست داریم خیلی بخوریم و لذت ببریم. خیلی بخوابیم خیلی حرف بزنیم غیبت کنیم مسخره کنیم جک بگیم لذت ببریم از امور حسی و شهوت رانی کنیم تجمل گرایی کنیم خانه گران و ماشین شاسی بلند گران قیمت و زندگی لاکچری داشته باشیم. دائم موسیقی گوش کنیم تا نصف شب بشینیم فیلم خارجی نگاه کنیم . دائم بگیم بخندیم و مواد مخدر مصرف کنیم و قلیون بکشیم توی پارک.
لب دریا بریم . لباس تنگ بپوشیم. خودنمایی کنیم. موهامون رو بگذاریم بیرون خودمون رو خوشگل کنیم و به همه نشون بدیم. تا نگاهشون به ما خیره بشه. زیبایی های مادی رو جلوه بدیم. هرکاری نفسمون می خواد انجام بدیم. خوش بگذرونیم و حال کنیم.
دلمون می خواد ثروت مند بشیم. پول دار بشیم. مشهور بشیم. پست و مقام بگیریم. توی چشم باشیم. دیده بشیم. به همه جای دنیا سفر کنیم. انتالیا بریم. عریان بشیم و زیبایی های جنسی خودمون رو به همه نشون بدیم. دائم کتاب های رمان بخونیم. توی اینترنت بچرخیم و هر سایتی که دلمون می خواد بریم. هر عکسی و کلیپی که خوشمون می یاد ببینیم. هر کانالی که دلمون می خواد سر بزنیم. با هر کسی که خوشمون میاد دوست بشیم. دوست دختر و پسر داشته باشیم. آزاد باشیم. خودمون رو از قید دین آزاد کنیم و مطابق نفسمون زندگی کنیم.
اما در عالم عقل امور دیگری مطرح می شود. در این عالم علم و آگاهی و حقیقت و ایمان و معنویت و بیداری حرف اول را می زند.
در این عالم باید ببینیم خدا چی گفته، پیامبر چی گفته امام چی گفته. مرجع تقلید چی می گه. عقل انسان چی می گه . قرآن چی می گه . روایت چی می گه. همون طور زندگی کنیم.
اینجا مدیر و مدبر و حاکم و فرمانروا عقل انسان است. در این عالم نفس با عقل مهار می شود و نمی تواند زیاده روی کند و به اعتدال می رسد. دنیا و طبیعت و نفس داریم و لذت داریم اما کنترل شده توسط دین و عقل.
عقل و دین کارش دعوت به خوبی ها و دور کردن انسان از بدی ها است. کارش اثبات حقیقت و نفی باطل است. کارش اثبات اینکه چی واقعا هست و چی دروغ است دلتون رو بهش خوش نکنید. کارش مقایسه بین خوبی ها و بدی ها است. کارش استدلال هست فکر کردن هست. عقل به ما یاد می دهد که در انتخابمون بر اساس عقل و استدلال باشد نه احساس و دلبخواهی.
فضای زندگی عقلانی فضای علم و دانایی است فضای مطالعه است فضای تحقیق است. فضای انسانیت است نه بشریت. فضای معنویت است فضای نورانیت است فضای بیداری است فضای توجه به خدا است فضای عشق به خوبی ها است. فضای علاقه به امام و جهاد و شهادت است. فضای ایمان به خدا است. فضای ارزش های الهی و انسانی است. فضای دعا و مناجات با خدا است. فضای عبادت و معنویت است. فضای ذکر و فکر است. فضای وحدت و آرامش است. عالم سیر و سلوک انسان به سوی خدا است.
جمال و زیبایی اینجا معنای دیگری دارد. معنوی است مجرد است روحانی است نه نفسانی. کسی به زیبایی چهره و لباس و اندام و خونه و ماشینش افتخار نمی کنه. همه افتخار انسان به ایمان اش هست به نزدیک بودنش به خدا هست. اینجا لذت هاش معنوی است و از چیزهایی غرق لذت می شود که مردم عادی خبر ندارند.
ارزش وصول عقلانی:
درست است که ارزش علم و تفکر و سلوک نظری ابتدایی، قابل مقایسه با معرفت شهودی نهایی نیست، اما باید توجه داشته باشید که همان تفکر توحیدی که در ابتدا برای سالک ایجاد می شود، بسیار مهم است و نقش سرنوشت ساز و اساسی در سریان توحید در اعضاء و جوارح و قلب و روح و زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد و عامل اصلی شکوفایی انسان و سعادت آفرینی در فرد و جامعه است.
قبلا عرض شد که علم تئوریک باید در آزمایشگاه به نتیجه برسد و آزمایش شود تا باعث باور علمی دانش جو و دانشمند گردد، علمی که از راه آزمایش عملی حاصل می شود، قوی تر از علم تئوریک کلاسیک است.
اما نکته اینجا است که اگر کسی بدون آشنایی با علم تئوریک به آزمایشگاه برود، آیا توان انجام کار و تحقیق و نتیجه گیری را خواهد داشت؟
مسلم است که توان هیچ کاری را نخواهد داشت، بنابراین علم تئوریک و نظری نیز همیشه جایگاه رفیع و تاثیر گذار خود را خواهد داشت.