طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خمس – اباحه در خمس – خمس در زمان غیبت – آیه خمس – موارد خمس – مصرف خمس -آثار خمس

خمس – اباحه در خمس – خمس در زمان غیبت – آیه خمس – موارد خمس – مصرف خمس -آثار خمس


خمس – اباحه در خمس – خمس در زمان غیبت – آیه خمس – موارد خمس – مصرف خمس -آثار خمس

۱۳۹۷/۰۱/۲۹


۲۰۵۱ بازدید

ما وقتی در محافل دینی در مورد خمس صحبت می کنیم، گاهی اوقات افرادی پیدا می شوند در عین حال که به ظاهر شیعه هستند با ما سر به سر می گذارند و با استناد به حدیث معروف « ابحنا لشیعتنا الخ» ونظائر آن علاوه بر خود دیگران را هم با تشکیک در اصل وجوب خمس از عمل به این وظیفه شرعی منصرف می نمایند، انتظار می رود در نقض ادله آنان و اثبات اهمیت این مهم ما را یاری نمایید. جزا کم الله عنا احسن الجزاء .

لطفا به نکات زیر توجه کنید: الف. روایات اباحه خمس تنها از امام زمان(عج) نقل نشده بلکه از دیگر ائمه همچون امام صادق علیه السلام نیز روایت شده در حالی که خمس پس از امام صادق(ع) توسط دیگر ائمه نیز گرفته می شده و روایاتی مبنی بر لزوم پرداخت خمس از سوی آنان صادر شده و در عصر غیبت صغری نیز توسط نواب حضرت دریافت می شده، بنا بر این با توجه به مسئله یاد شده و با در نظر گرفتن دیگر روایات، فقها مقصود از روایات اباحه خمس را به قرینه مطرح شدن پاکیزه شدن ولادت در این روایات خمس مناکح دانسته اند. مقصود از خمس مناکح کنیزانی بوده که در جنگ های خلفای جور به غنیمت گرفته می شده اند و خمس آن به عنوان خمس غنایم پرداخت نمی شده و این کنیزان توسط شیعیان خریداری می شده ائمه علیهم السلام خمس را بر آنان حلال نموده اند تا ولادت اولاد آنان پاکیزه باشد و اگر فرزندی از آن کنیز برایشان متولد شد، حرام زاده نباشد. همچنین روایات اباحه مقید شده است به مساکن یعنی مساکنی که از کفار به عنوان غنیمت گرفته می شده .ب . در تحلیل یک حکم فقهی نمی توان بر اساس یک روایت قضاوت کرد باید مجموعه روایات را در نظر گرفت بی تردید روایات دیگری نیز وجود دارد که مثبت پرداخت خمس است ضمن این که پرداخت خمس موافق با احتیاط است .
فتوای مشهور علمای معاصر با در نظر گرفتن دیگر روایات لزوم پرداخت خمس است و البته این روایات در کتب استدلالی مطرح و روی آن بحث شده است .
ج. مسئله‌ی خمس در بیان قرآن جزو انفاقات واجب است که آیه‌ی مربوط به آن در سوره‌ انفال بیان شده است ( اطیب البیان فی تفسیرالقرآن ج۶، ص۱۲۵) :
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ… : بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی ایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده اید…»( انفال-۴۱)
آیه شریفه، پرداخت خمس را از نشانه‌های ایمان مشروط به آن نموده است. بنابراین نپرداختن خمس علامت نداشتن ایمان خواهد بود.
چنانچه حضرت حجت(عجل الله فرجه الشریف) در توقیعی می‌فرمایند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما…، لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً : لعنت خدا و لعنت ملائکه و لعنت همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بشمارد… ولعنت خدا و ملائکه و همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را بخورد در حالی که حرام است».( وسائل الشیعه ج۹، ص۵۴۱)

آثار نپرداختن خمس
به همین جهت فقها در آثار نپرداختن خمس، مسایلی را مطرح نموده‌اند:
الف) انسان تا خمس مالش را ندهد، نمی‌تواند در آن تصرف کند. مثلاً غذایی که در آن خمس باشد نمی‌تواند مصرف کند.
ب) اگر با پول خمس نداده، خرید و فروش کند ( بدون اجازه حاکم شرع) به اندازه خمس مال، معامله باطل است. چنان که اگر آن را به کسی هدیه نماید، گیرنده هدیه نمی‌تواند به مقدار خمس، در آن مال تصرف نماید.
ج) اگر بخواهد پول خمس نداده را به صاحب حمّام بدهد و در حمام غسل کند، غسل او باطل است.

نکاتی در تشریع و وجوب خمس در بیان آیه‌ی شریفه:
۱. سیاق ظاهری آیه گویای این است که تشریع خمس مانند سایر تشریعات قرآنی ابدی و دائمی است.( المیزان ج۹، ص۸۹-۹۱)
۲. “وَاعْلَمُوا” خطاب به جمیع مکلفین تا روز قیامت است؛ چنانچه تمام احکام اسلامی از این باب است. (اطیب البیان فی تفسیرالقرآن ، ج۶، ص۱۲۸)
۳. “من شیء” دال بر وجوب خمس دارد بر هر غنیمتی که به دست بیاید، حتی کوچکترین اشیاء. (کنزالعرفان فی فقه القرآن ج۱، ص۲۴۹)
همچنین جمله‌ی “إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ…” قید برای امر وجوبی پرداخت خمس است. (المیزان ج۹، ص۸۹)
۴. “فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ…” اختصاص خمس به خدا و رسول خدا و دیگر موارد مذکور در آیه را بیان می‌کند؛ یعنی پرداخت خمس حقی ثابت، لازم و واجب است.( الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج۲، ص۲۲۱)
بیان شأن نزول آیه‌ی خمس
سبب نزول آیه‌ شریفه ناظر به پاره ای از مسلمانان بعد از جنگ بدر است که بر سر تقسیم غنائم جنگی مشاجره کردند؛ لذا مراد از “یوم‌الفرقان” همان روز بدر است که نشانه‌های حقانیت اسلام ظاهر گشت و مرز جدایی حق و باطل (کفر و ایمان)گردید و مسلمانان با عده‌ی قلیل به دشمنان اسلام با اینکه از کثرت نیرو برخوردار بودند، چیره گشتند. پس این آیه به تناسب آیات جهاد مطرح شده و از آنجا که موضوع جهاد غالباً با مسئله‌ی غنائم آمیخته شده، لذا بیان حکم غنائم نیز لازم بود که مطرح شود. (تفسیر نمونه ج۷، ص۱۷۱)
نکته‌ بعدی در بیان صفات مؤمن حقیقی است؛ مؤمن واقعی در حقیقت کسی است که علاوه بر ایمان به خدا و رسولش و حضور در میدان جهاد، در برابر تمام دستورات الهی از جمله پرداخت خمس مال و دستورات نسبت به اموال نیز تسلیم محض باشد؛ (تفسیر نمونه ج۷، ص۱۷۲) لذا حکم وجوب خمس مشروط به ایمان به خدا مطرح شده است؛ البته این قید و شرط به این معنا نیست که اداء خمس فقط بر مؤمن واجب باشد؛ زیرا احکام الهی برای تمام بشریت و ابدی است؛ پس مراد این است که غیر مؤمن این احکام را قبول ندارد و هرگز خمس نمی‌دهد. (اطیب البیان فی تفسیرالقرآن ، ج۶، ص۱۲۹)
پس پرداخت خمس به کسانی تعلق گرفته که مؤمن به خدا و قرآن باشند، درحالی‌که تصدیق کننده‌ی اخبار الهی هستند. (التبیان فی تفسیر القرآن ج۵، ص۱۲۵)
اهل سنت با استناد به ظاهر کلمه «غنمتم» که در آیه آمده است خمس را تنها در غنایم جنگی واجب می‌دانند، در حالی که فقهای شیعه با توجه به روایات زیادی که از اهل بیت (علیهم السلام ) رسیده است خمس را در هفت مورد واجب می‌دانند:

موارد وجوب خمس
-منفعت کسب
منفعت کسب؛ (مازاد بر خرج سال انسان و خانواده‌اش)، مراد از مخارج سال، تمام چیزهایی است که انسان در زندگی خود و خانواده‌اش به آنها نیاز دارد مانند:
– خوراک و پوشاک
– مخارج ازدواج
– اثاثیه منزل
– کتاب‌های مورد نیاز
– صدقه، نذر و یا کفّاره‌ای که پرداخت می‌کند.
– جوایز و هدایایی که به افراد می‌دهد
– وسیله نقلیه‌ای که تنها برای کسب و کار نباشد
– مخارج میهمانان
– مخارج سفرها
البته مخارج، منحصر در موارد نام برده نبوده و مطابق شأن هر شخصی قابل کم شدن یا افزایش است.
برای محاسبه مخارج سال ابتداء باید پایان سال معلوم باشد، که اولین درآمد را ابتداء سال و گذشت یک سال از آن تاریخ را انتهاء سال قرار می‌دهیم. مثلا کشاورز، اولین محصول، کارمند، اولین حقوق و مغازه‌دار اولین معامله خود را ابتداء سال حساب می‌کنند.

-معدن
معدن؛ هر آن‌چه که در عرف مردم معدن نامیده می‌شود، از جمله: طلا و نقره، سرب، مس، نفت، زغال سنگ، فیروزه، عقیق، نمک.
اگر قیمت آن‌چه از معدن بدست آمده پس از کسر مخارج به قیمت ۱۰۵ مثقال نقره یا ۱۵ مثقال طلا باشد بنا بر احتیاط واجب باید ۵/۱ آن را به عنوان خمس پرداخت کند.

-گنج
گنج؛ مالی که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسی آن را پیدا کند، به طوری‌که به آن گنج گوید. در صورتی که قیمت گنج پس از کسر مخارج، به ۱۰۵ مثقال نقره یا ۱۵ مثقال طلا برسد خمس آن واجب می‌گردد.

– مال حلال مخلوط به حرام
مال حلال مخلوط به حرام؛ مالی از انسان که با اموال دیگران مخلوط شود، که در آن چند صورت متصور است:

1- صاحب آن معلوم است
الف) مقدار مال حرام معلوم است: باید آن مقدار را به صاحبش برگرداند.
ب) مقدار مال حرام معلوم نیست: باید یکدیگر را راضی کنند.

2-صاحب آن نامعلوم است
الف)مقدار مال حرام معلوم است: باید آن مقدار را به نیت صاحبش صدقه بدهد. و احتیاط واجب آن است که از حاکم شرع اجازه بگیرد.
ب ) مقدار مال حرام نامعلوم است: باید خمس کل مال را بپردازد و بقیه حلال می‌شود.

-جواهری که با غوّاصی به دست می آید
جواهری که با غواصی به دست آمده؛ در صورتی که قیمت آن به ۱۸ نخود طلا برسد خمس آن واجب می‌شود.

– غنیمت
غنیمت در اصل فائده‌ای است که کسب می‌شود و در اصطلاح علمای شیعه هر آنچه از کفار اخذ ‌شود، اگر بدون قتال باشد، “فیء” گفته می‌شود، (غنیمتی که در بدست آوردن آن مشقتی نباشد (المفردات فی غریب القرآن ص۶۵۰ ) (و اگر با قتال باشد، غنیمت گویند.) (مجمع البحرین، ج۶، ص۱۲۸)
پس غنیمت که جمع آن مغانم است در اصل “غُنم” بوده که به معنای رسیدن و دست‌یافتن به فائده است؛ یعنی هر درآمدی که از راه جنگ و از ناحیه‌ی دشمنان و غیر دشمنان به دست آید، غنیمت گویند. (المفردات فی غریب القرآن ص۶۱۵)
بنابراین “ما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ” اختصاص به خمس غنائم جنگی ندارد؛ بلکه “ما” موصوله است و عمومیت دارد، بخصوص بقرینه‌ “مِنْ شَیْ ءٍ”؛ یعنی هر منفعت حلالی که کسب شود، غنیمت به آن شامل شده و خمس تعلق می‌گیرد؛ پس با اینکه نزول آیه خاص است، اما مورد خاص نیست و تمام غنائم از طریق تجارت، غواصی، معادن و… را شامل می‌شود؛ چون در آیه معنای لغوی غنیمت مورد نظر است، نه معنای اصطلاحی که خاص غنائم جنگی باشد؛ چنانکه در آیات دیگر معنای عموم برای غنائم به‌کار رفته است: «إِذَا انْطَلَقْتُ إِلی مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها» (فتح/ سوره-15) «وَ مَغانِمَ کَثِیرَةً یَأْخُذُونَها»؛ (فتح/ سوره- ۱۹) البته برخی موارد خمس از جمله مال حلال مخلوط به حرام از روایات به دست می‌آید. (أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص۱۲۶)
پس؛ اگر مسلمانان به امر امام معصوم با کفّار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند، غنیمت است، که پس از کسر مخارجی که برای حمل و نقل آن هزینه شده و نیزمصرف مقداری که امام صلاح می‌داند و کنار گذاشتن آنچه که سهم خاص امام معصوم است، خمس مابقی واجب است.

– زمینی که کافر ذمّی از مسلمان خریده
زمینی که کافر ذمی از مسلمان خریداری کند، شامل خمس می‌باشد.
مواردی که خمس ندارد
– مالی که به انسان ارث می‌رسد.
– چیزی که به انسان بخشیده می‌شود.
– جایزه‌هایی که دریافت می‌کند.
– عیدی‌هایی که دریافت می‌کند.
– مالی که به عنوان خمس یا زکات یا صدقه دریافت می‌کند.
– مهریه زنان.

موارد مصرف خمس
آنچه در آیه برای مصرف خمس ذکر شده، شش سهم است: سه سهم آن، سهم خدا و رسول و ذی‌ القربی (خویشان پیامبر) بوده که سهم امام می‌نامند، و سه سهم دیگر برای یتیمان، مساکین و در راه مانده‌هاست که سهم سادات می‌نامند. (مسالک الأفهام الى آیات الأحکام ج۲، ص۸۱)
اخباری که از ائمه‌ اطهار(ع) رسیده در اختصاص خمس به خدا، رسول خدا، امام معصوم و یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان سادات، متواتر است. همچنین در روایات ائمه‌ی معصومین آمده که خمس موهبتی از ناحیه‌ی خدا برای اهل بیت پیامبر است تا بدین وسیله زکات و صدقات را بر ایشان حرام کند. (المیزان فی تفسیر القرآن ج۹، ص۱۰۴)
ظهور مصارف ذکر شده در آیه این است که مصارف خمس منحصر در آنهاست و برای هر یک از آنها سهمی مستقل در دریافت خمس است، نه اینکه شمارش این شش گروه از قبیل ذکر مثال باشد؛ چنان‌که نظیر این نوع بیان از آیه‌ی زکات (توبه-۶۰) استفاده می شود. (المیزان فی تفسیر القرآن ج۹، ص۸۹-۹۱)
مالکیت خدا و رسول خدا در خمس
در جمله‌ی “فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ” حرف لام به معنای اختصاص و ملکیت است، به بیان اینکه از غنیمت و سود اموال بدست آمده‌ی مسلمانان، یک پنجم آن ملک ساحت کبریائی است؛ بدیهی است که مالکیت پروردگار به‌طور حقیقی و اعتباری بوده و اموال مختص به خدای متعال تحت ولایت و ملکیت رسول اکرم -صلّی‌اللّه علیه و آله- درمی‌آید و به وی اختصاص می‌یابد. (انوار درخشان ج۷، ص۳۴۲)

نظریه‌های مفسران در سهم خدا و رسول(ص)
البته بین مفسران دو نظریه‌ی مختلف در سهم خدا و رسول وجود دارد:
مفسران اهل سنت سهم خدا و رسول را یک سهم ‌دانسته و خمس را پنج سهم تلقی می‌کنند؛ حتی بعد از حیات پیامبر اسلام، سهم پیامبر را نیز مقبول نمی‌دانند و خمس را به چهار سهم تقسیم می‌کنند؛ و برخی از اهل سنت سهم خدا را در مصرف کعبه یا مصرف قشون و اسلحه می‌دانند؛ (روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم ج۵، ص۲۰۱)
اما از دیدگاه شیعه این درست نیست؛ همچنان‌که تصور پنج سهم یا چهار سهم نیز باطل است؛ بلکه مفسران شیعه این دو سهم را جدا از هم می‌دانند، با اینکه در پرداخت خمس اتفاق دارند که سهم خدا را نیز باید به رسول خدا داد و بعد از حیات حضرت، سهم خدا و رسول به امام معصوم واگذار می‌شود. (فقه القرآن فی شرح آیات الأحکام‌، ج۱، ص۲۴۳)
سهم امام معصوم در زمان حضور و غیبت
منظور از “ذی‌القربی” در آیه‌ی شریفه کسانی هستند که نایب و قائم مقام نبی مکرم اسلام باشند؛ یعنی اهل بیت پیامبر از نسل بنی هاشم یا بنی‌عبدالمطلب که امامان معصوم باشند. (کنزالعرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۲۵۰)
حرف لام در “لِذِی الْقُرْبی” تکرار شده به این معنا که ملکیت بالاصاله و اختصاصی است و اینکه این کلمه مفرد آمده، کنایه از این است که هر یک از اوصیاء الهی(ع) سهم خمس را در زمان تصدی بالاصاله مالک هستند. (انوار درخشان، ج۷، ص۳۴۲)
بیان شد که سهم خدا را باید به رسول خدا داد، زیرا او می‌داند در کجا مصرف کند؛ همچنین سهم خدا و سهم رسول را بعد از حیات ایشان، باید به امام معصوم داد به دلیل نیابت امام و اینکه او می‌داند در کجا مصرف کند و توهّم اینکه در زمان غیبت امام، سهم امام را باید دفن کرد یا وصیت نمود تا ظهور حضرت بقیة الله (عج) توهّم فاسدی است و تضییع حق خدا و رسول و امام است؛ لذا در زمان غیبت امام، نیابت با علماء و مجتهدانی است که جامعیت شرائط نیابت را داشته باشند؛ یعنی مجتهد جامع الشرائط سه سهم امام را در مصرفی که قطع به رضای امام داشته باشد، باید مصرف کند؛ حتی خود مالک نیز می‌تواند با إذن مرجع تقلیدش سهم امام را به مصارفی که ایشان مصلحت می‌داند و اذن می‌دهد، مصرف نماید. (اطیب البیان فی تفسیرالقرآن ، ج۶، ص۱۲۷ و ص 128)
در رابطه با نحوه‌ی اختصاص سهم خمس لازم است که بیان شود مراد در اینجا صرف حق برای ارباب خمس است که به این مال تعلق گرفته؛ مثل حق دَین به اموال متوفی که تصرفات وارث نافذ نیست و به نحو مشاع است؛ پس به طور مسلم تا مال به ارباب خمس داده نشود، آثار ملکیت بر آنها بار نمی‌شود تا بتوانند نقل و انتقال نموده و تصرف کنند؛ چنان‌که در مشاعات چنین است، و اگر ارباب خمس در آن مال تصرف کند و تلف شود، به ‌ذمه‌ی او تعلق می‌گیرد. (اطیب البیان فی تفسیرالقرآن ، ج۶، ص۱۲۶)
سهم یتیمان، مساکین و ابن سبیل
مراد از این سه گروه خویشاوندان پیامبر یعنی سادات هستند و غیر سادات را شامل نمی‌شود؛ بلکه هزینه‌ی غیر بنی‌هاشم از زکات پرداخت ‌می‌شود. (تفسیر کوثر، ج۴، ص۳۷۳)
سه سهم اوّلی با “لام” بیان شده (لِلَّه و لِلرسول و لِذی‌القربی)، اما سه سهم بعدی بدون ذکر “لام” (الیتامی و المساکین و ابن‌السبیل)؛ دلیلش این است که سه سهم اولی شخصی بوده و سه سهم اخیر کلی است؛ یعنی عنوان یتیم، مسکین و ابن‌ سبیل به صورت مصداقی بیان شده و پرداخت سه سهم که نصف خمس باشد به هر کدام از این مصادیق کافی است و لازم نیست هر سه عنوان مراعات شود. (اطیب البیان فی تفسیرالقرآن ، ج۶، ص۱۲۷ و ص 128)
نکته‌ی بعدی این است که سهم خمس در اصل اختصاص به رسول اکرم و اوصیاء الهی دارد؛ اما سه مورد بعدی جهت مصرف معرفی شده اند، نه اینکه مالکیت بالاصاله داشته باشند؛ لذا همین سه گروه نیز باید از اهل ایمان و از ذریه‌ی رسول اکرم(ص) باشند. (انوار درخشان، ج ۷، ص۳۴۲)
امام صادق –علیه‌السلام- در معنای آیه فرمودند: خمس خدای عزّوجلّ و خمس رسول و خمس ذی‌القربی به ملاک قرابت رسول خدا، همه برای امام است و یتیمان، مسکینان و درماندگان در سفر برای آل رسول است و سهم هیچ یک ایشان به غیر ایشان داده نمی شود. ( تهذیب الاحکام ج۴، ص۱۲۵)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد