خودسازی و تعالی روح یا خود عالی انسان
۱۳۹۷/۰۶/۱۸
–
۳۱۵۰ بازدید
باسلام خدمت دوستان عزیز خواهشمندم جوابها را طی ۳ روز ارسال کنید.ممنونم
حقارت، بزرگی و بزرگواری روح را براساس خودعالی و خود دانی ،دسته بندی کنید وبا مثال تبیین نمایید.
راههکارهای عملی برای تبدیل حقارت به بزرگی و بزرگوای را رایه دهید.با توجه به این مبنا،ازش یک دزد واختلاس بزرگ بیشتر است یا یک دزدی کوچک؟
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛رابطه میان خود دانی و خود عالی چیست؟ آیا برای رشد خود عالی باید خود دانی ضعیف شود یا اینکه قوی و بزرگتر شود؟استاد شهید مطهری، در بیان نوع رابطه انسان با خدای خود، از اصطلاح «خود عالی» و «خود دانی» استفاده کرده است. ایشان در بیان این مطلب که رابطه انسان با خدا، همچون رابطه دو موجود متباین نیست، خدا را که غایت انسان است، «خود عالی» و انسان را «خود دانی» نامیده است. حال، به هر میزان، انسان در بند خدا باشد، بیشتر به خود واقعی خودش نزدیک شده و آنرا دریافت کرده است؛ چرا که حرکت به سوی خدا عبارت است از حرکت از خود به سوی خود.[ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،، ج 15، ص 367، قم، صدرا.]بنابراین، اگر انسان میخواهد به کمال رسیده و قرب الهی پیدا کند، باید از «خود دانی»، فاصله گرفته و خود را به «خود عالی» نزدیک کند. / همان.
*نیازهای خود عالی و خود دانی:
انسان برای رسیدن به کمال انسانیت به هر دو بعد نیاز دارد و باید هم نیازهای خود عالی را پاسخ دهد و برآورده کند و هم نیازهای خود دانی را. خود دانی مانند اسب تیزرو است که باید تحت فرماندهی سوارکاری ماهر به نام خود عالی قرار بگیرد. و این همان ارتباط صحیح و درست این دو غریزه است که در نهضت حسینی به دنبال مصداق هایش هستیم تا این مصداق ها را ملاک زندگی خود قرار دهیم و از آنها اصول ثابت اسلام را استخراج کنیم که در اصطلاح دین، به آن سیره می گویند.
نکته مهم: خود دانی به هیچ وجه نباید حذف شود بلکه باید تحت فرماندهی خود عالی قرار بگیرد.
انسان ها باید زندگی روزمره خود را بطوری تنظیم و برنامه ریزی کنند که توجه به تمایلات دانی موجب مانع و شکوفایی تمایلات عالی نشود,در حقیقت تمایلات دانی چیز بدی نیستند,بلکه برای زندگی به آنها نیازداریم اما نباید از حد تجاوز کنند و مانع رشد تمایلات عالی شوند …
نیازهای خود دانی:
1- خوراک
2- پوشاک
3- مسکن
4- ازدواج (در جنبه غریزی)
که تلاش برای رفع نیاز آنها با مدیریت خود عالی بسیار ارزشمند است.
نیازهای خود عالی:
1- خوراک (یافتن حقایق)
2- پوشاک (… و لباس التقوی ذلک خیر… آیه 26 اعراف)
3- مسکن (اماکن متبرکه مسجد، حرم ائمه معصومین (ع))
4- ازدواج (و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه… آیه 21 روم)
می توان گفت که در خودشناسی دو نوع من و خود مطرح می شود، من حقیر و من برتر که انسان از من حقیر خود راضی نیست و به طور ناخود آگاه می داند که از حقیقت خود دور شده یا دچار نسیان شده است.
پس تا وقتی که احساس دوگانگی بین این دو تا من نباشد، این همه تأملات در مورد خودشناسی هم معنایی نخواهد داشت. انسان در وهلۀ اول در جست و جوی حقیقت خود پاسخی قانع کننده نمی یابد؛ آیا من جسمم هستم؟ آیا من اعتبارات اجتماعی هستم؟ آیا من افکار و ذهنیات خودم هستم؟ من کیستم و از کجا آمده ام.
باید بدانیم که ارزش هرکسی به اندازه پاسخی است که برای این سؤال خود یافته و در نهایت با خود به وحدت رسیده است. برخی در همان ابتدا من را همین جسم و خور و خواب و … می دانند اما انسان های دردمند و تعالی جو همواره دچار غربت در جهان هستند و گو این که آنچه هست و آنچه هستند آنها را راضی نمی کند، گویی که از اصل خود گم شده اند و باید حقیقت خود را بشناسند.
تا انسان به پاسخی نهایی برای این سؤال نرسیده باشد، کاری ارزشمند در زندگی انجام نداده است.
حقیقت این است که من برتر و حقیقی انسان نفخه ای از روح خدا است، و انسان از این منزلت خود دچار نسیان شده؛ چراکه اعمال و گناهان مانع از این است که شخصیتی که برای خود درست کرده است را فراموش کند و با من حقیقی خود احساس یگانگی کند، مگر این که با روشی مصنوعی برای مدتی کوتاه خود را فراموش کرده و احساس خوشبختی نماید ولی بدون خودشناسی و وحدت با خود حقیقی دوباره به بدبختی عمیق تری فرو خواهد رفت.
اگر انسان خود را به یاد آورد که چه بوده و حقیقت او چیست و خود او با خودش چه کرده است، از اعمالی که باعث پستی او شده توبه کرده و خود را بیشتر و بیشتر خواهد شناخت و در نهایت به حقیقت خود و موطن اصلی و بهشت گم شده وجود خود خواهد رسید و احساس خوشبختی کاملی خواهد کرد، و این است نهایت خودشناسی و یکی شدن و پایان تضاد و دوگانگی.
گفتنی است که در عرفان آخرین چیزی که انسان در پاسخ به سؤال من کیستم؟ می رسد این است که: من نیستم و خدا هست: «یا من لا هو الا هو»
برای بهره مندی بیشتر از کمال انسانی و روحی به خودسازی نیازمند هستید. درباره خودسازی و بندگی خداوند بیتشر تحقیق و مطالعه کنید . خودسازی برای این است که انسان مراتب بندگی خدا را در خود ایجاد کند و هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردد. موفق ومؤید باشید.
بر این اساس که خیر خیر است ولو اندک باشد وشر شر است ولو اینکه کم باشد بین دزدی کوچک با دزدی واختلاس بزرگ نمیتوان فرق گذاشت اما از جهت تضیع حقوق افراد در اجتماع یقینا اختلاس و دزدی بزرگ آسیب اجتماعی بیشتر خواهد داشت ولی فراموش نشود که از جهت تربیتی تخم مرغ دزد شتردزد می شود.
*نیازهای خود عالی و خود دانی:
انسان برای رسیدن به کمال انسانیت به هر دو بعد نیاز دارد و باید هم نیازهای خود عالی را پاسخ دهد و برآورده کند و هم نیازهای خود دانی را. خود دانی مانند اسب تیزرو است که باید تحت فرماندهی سوارکاری ماهر به نام خود عالی قرار بگیرد. و این همان ارتباط صحیح و درست این دو غریزه است که در نهضت حسینی به دنبال مصداق هایش هستیم تا این مصداق ها را ملاک زندگی خود قرار دهیم و از آنها اصول ثابت اسلام را استخراج کنیم که در اصطلاح دین، به آن سیره می گویند.
نکته مهم: خود دانی به هیچ وجه نباید حذف شود بلکه باید تحت فرماندهی خود عالی قرار بگیرد.
انسان ها باید زندگی روزمره خود را بطوری تنظیم و برنامه ریزی کنند که توجه به تمایلات دانی موجب مانع و شکوفایی تمایلات عالی نشود,در حقیقت تمایلات دانی چیز بدی نیستند,بلکه برای زندگی به آنها نیازداریم اما نباید از حد تجاوز کنند و مانع رشد تمایلات عالی شوند …
نیازهای خود دانی:
1- خوراک
2- پوشاک
3- مسکن
4- ازدواج (در جنبه غریزی)
که تلاش برای رفع نیاز آنها با مدیریت خود عالی بسیار ارزشمند است.
نیازهای خود عالی:
1- خوراک (یافتن حقایق)
2- پوشاک (… و لباس التقوی ذلک خیر… آیه 26 اعراف)
3- مسکن (اماکن متبرکه مسجد، حرم ائمه معصومین (ع))
4- ازدواج (و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه… آیه 21 روم)
می توان گفت که در خودشناسی دو نوع من و خود مطرح می شود، من حقیر و من برتر که انسان از من حقیر خود راضی نیست و به طور ناخود آگاه می داند که از حقیقت خود دور شده یا دچار نسیان شده است.
پس تا وقتی که احساس دوگانگی بین این دو تا من نباشد، این همه تأملات در مورد خودشناسی هم معنایی نخواهد داشت. انسان در وهلۀ اول در جست و جوی حقیقت خود پاسخی قانع کننده نمی یابد؛ آیا من جسمم هستم؟ آیا من اعتبارات اجتماعی هستم؟ آیا من افکار و ذهنیات خودم هستم؟ من کیستم و از کجا آمده ام.
باید بدانیم که ارزش هرکسی به اندازه پاسخی است که برای این سؤال خود یافته و در نهایت با خود به وحدت رسیده است. برخی در همان ابتدا من را همین جسم و خور و خواب و … می دانند اما انسان های دردمند و تعالی جو همواره دچار غربت در جهان هستند و گو این که آنچه هست و آنچه هستند آنها را راضی نمی کند، گویی که از اصل خود گم شده اند و باید حقیقت خود را بشناسند.
تا انسان به پاسخی نهایی برای این سؤال نرسیده باشد، کاری ارزشمند در زندگی انجام نداده است.
حقیقت این است که من برتر و حقیقی انسان نفخه ای از روح خدا است، و انسان از این منزلت خود دچار نسیان شده؛ چراکه اعمال و گناهان مانع از این است که شخصیتی که برای خود درست کرده است را فراموش کند و با من حقیقی خود احساس یگانگی کند، مگر این که با روشی مصنوعی برای مدتی کوتاه خود را فراموش کرده و احساس خوشبختی نماید ولی بدون خودشناسی و وحدت با خود حقیقی دوباره به بدبختی عمیق تری فرو خواهد رفت.
اگر انسان خود را به یاد آورد که چه بوده و حقیقت او چیست و خود او با خودش چه کرده است، از اعمالی که باعث پستی او شده توبه کرده و خود را بیشتر و بیشتر خواهد شناخت و در نهایت به حقیقت خود و موطن اصلی و بهشت گم شده وجود خود خواهد رسید و احساس خوشبختی کاملی خواهد کرد، و این است نهایت خودشناسی و یکی شدن و پایان تضاد و دوگانگی.
گفتنی است که در عرفان آخرین چیزی که انسان در پاسخ به سؤال من کیستم؟ می رسد این است که: من نیستم و خدا هست: «یا من لا هو الا هو»
برای بهره مندی بیشتر از کمال انسانی و روحی به خودسازی نیازمند هستید. درباره خودسازی و بندگی خداوند بیتشر تحقیق و مطالعه کنید . خودسازی برای این است که انسان مراتب بندگی خدا را در خود ایجاد کند و هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردد. موفق ومؤید باشید.
بر این اساس که خیر خیر است ولو اندک باشد وشر شر است ولو اینکه کم باشد بین دزدی کوچک با دزدی واختلاس بزرگ نمیتوان فرق گذاشت اما از جهت تضیع حقوق افراد در اجتماع یقینا اختلاس و دزدی بزرگ آسیب اجتماعی بیشتر خواهد داشت ولی فراموش نشود که از جهت تربیتی تخم مرغ دزد شتردزد می شود.