۱۳۹۸/۰۵/۱۹
–
۴۲۶ بازدید
در روایات امده (ماشطه ابنه فرعون). ایا دختر فرعون از بی بی اسیه بوده؟ یا از زنی دیگر؟؟
هرچند تطبق دختر فرعون بر اینکه فرزند آسیه هم باشدجایی تصریح نشده و به نوعی تطبیق آن سخت است اما قولی هم در این خصوص وجود دارد : در مورد فرزندان آسیه برخی یک فرزند دختر به نام «انیسا» برای او ذکر کرده اند..[۱] در بعضی از روایات وارد شده که فرعون در زمانی که گهواره حضرت موسی (علیه السلام) را از رود نیل گرفتند، داراى یک دختر بود و به جز او فرزندى نداشت و آن دختر که نزد وى بسیار عزیز بود، داراى بیمارى بَرَص،[۲] شده بود و پزشکان مصر و جادوگران گفته بودند که فقط به وسیله چیزى بهبود مى یابد که در دریا یافت مى شود و شبیه انسان است. پس باید از آب دهان او به زخم هاى پوست دختر مالیده شود تا درمان بیابد و آن چیز در فلان روز و فلان ساعت روى آب مى آید. وقتى روز دوشنبه فرا رسید، فرعون و آسیه در کنار نهر منتظر بودند، دختر آنها با کنیزانش آمد و در کناره نیل مشغول بازى شد، در این هنگام صندوقی که موسى (علیه السلام) در آن قرار گرفته بود، نزدیک آنها رسید و کنیزان آن را از آب گرفتند. آسیه نزدیک شد و از شکاف صندوق نورى را دید که هیچ کس جز او آن را نمى دید؛ چون خدا اراده کرده بود که او را با هدایت خویش اکرام کند.
آسیه صندوق را گشود و ناگهان آن نور را میان چشمان کودک مشاهده کرد و دید که کودک انگشت ابهام خود را مى مکد و از آن شیر بیرون مى تراود. به محض دیدن او خداوند محبّت او را در قلب آسیه قرار داد و فرعون نیز با دیدن او به او علاقه مند شد، وقتى او را بیرون آوردند از آب دهان او به زخم هاى پوست دختر فرعون مالیدند و زخم ها بهبود یافت».[۳] در این روایت به دختری برای فرعون و آسیه تصریح شده است.
به نقل از پایگاه اسلام پدیا
آسیه صندوق را گشود و ناگهان آن نور را میان چشمان کودک مشاهده کرد و دید که کودک انگشت ابهام خود را مى مکد و از آن شیر بیرون مى تراود. به محض دیدن او خداوند محبّت او را در قلب آسیه قرار داد و فرعون نیز با دیدن او به او علاقه مند شد، وقتى او را بیرون آوردند از آب دهان او به زخم هاى پوست دختر فرعون مالیدند و زخم ها بهبود یافت».[۳] در این روایت به دختری برای فرعون و آسیه تصریح شده است.
به نقل از پایگاه اسلام پدیا
پی نوشت:
[۱]. بلاغى، سید عبد الحجت، حجه التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج ۱، ص ۲۶۰٫
[۲]. پیسی که نوعی بیماری پوستی است.
[۳]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق / تصحیح: جمعی از محققان، ج ۱۳، ص ۵۴