خانه » همه » مذهبی » درباره چگل ها چه می دانید؟

دانلود کتاب های امتحان شده

درباره چگل ها چه می دانید؟

 چگل ها در مرور زمان با بافت بومی هزاره ها در آمیختند و هزاره های چگل را تشکیل دادند.  چگل ها در  نواحی قندهار زندگی می کردند که سرزمین اصلی هزاره ها، پیش از کوچ دادن آن ها بودند.
در روزگار منوچهری شاعر بزرگ زبان پارسی دری قندهار ترک نشین بودند و هزاره ها در آن زندگی می کردند که به آنان غرچه، غرچگان می گفتند. سرزمین آنان غرجستان نامیده می شدند. منوچهری در باره هزاره های چگل قندهاری می گوید:
بی دلگان جان و روان باختند.
با ترکان چگل قندهاری.
چگل ها و  هزاره های چگل به دلیل چشمان بادامی و زیبا بسیار مشهور بودند. از این رو، شاعران در وصف آنان فروان شعر گفته اند.
امروز هزاره های چگل بیش تر در ناومیش هزاره نشین و در غرب هزارستان زندگی می کنند.
منابع تاریخی و فرهنگ های زبانی در باره قوم چگل ترک تبار و ترکستانی چنین می نویسند:
قوم چِگِل: چگل ها ترك‌زبان (گردیزى، ص ۲۷۹) و از قبایل خَلُّخ (حدودالعالم، ص ۸۳) بودند كه در ساحل شمالى دریاچه ایسیك‌كول (گردیزى، ص ۲۶۶) و دره رود ایلى (كاشغرى، ج ۱، ص ۸۵؛ بارتولد، ص ۹۰ـ۹۱) سكونت داشتند. “َقوم و ناحیه‌اى در آسیاى مركزى، بین شهر طراز (در قرقیزستان، نزدیك اولیا آتا) و كاشغر و شهرى كهن در نزدیكى طراز. ناحیه. سرزمینى كه چگل ها در آن زندگى می‌كردند، به نام آنان، چگل، خوانده می‌شد. این ناحیه از مشرق و جنوب به سرزمین خلّخ ها، از مغرب به سرزمین تُخْسی ها و از شمال به سرزمین خرخیزها (قرقیزها) محدود می‌شد و همان محصولاتى را داشت كه در سرزمین خلّخ ها تولید می‌شد.”(عباس دلجو)
چـِگِل نام یکی از قبائل ترک شرقی است. در کتاب دیوان لغات الترک محمود کاشغری ( در سال چهار صد و شصت در دوره خلفای عباسی تألیف شده که عبارت است از تفسیر لغات ترک به زبان عربی ) قبائل ترک و از جمله قبایل «چگل» ، «افشار» «بایندر»، «سلغر»، «یغما»،«غز»، «سلجوق» و «مجغر» که همان «مجار» باشد، را نام می‌برد.
چگل همچنین نام شهری است از ترکستان قدیم که ظاهراً مردم آن شهر به زییایی معروف بوده‌اند، و بدین مناسبت شاعران در اشعار خود خوب رویان را بدین شهر نسبت داده یا به مردم این شهر تشبیه کرده‌اند.
چگل . [ چ ِ گ ِ ] (اِخ ) ۞ ناحیتی است و اصل او از خلخ است و لکن ناحیتی است بسیارمردم و مشرق او و جنوب او حدود خلخ است مغرب وی حدود تخس است و شمال وی ناحیت خرخیز است. (حدود العالم ص 52). نام شهری است از ترکستان که مردم آن جا به غایت خوش رو می باشند، و در تیراندازی عدیل و نظیر ندارند. (برهان ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). شهری است به ترکستان که منسوب بدان جا را چگلی گویند و به خوب رویی و تیراندازی معروفند. (انجمن آرا) (آنندراج ). یکی از شهرهای معروف ترکستان قدیم. نام شهری است از ترکستان قدیم که ظاهراً مردم آن شهر به زییایی معروف بوده اند، و بدین مناسبت شاعران در اشعار خود خوب رویان را بدین شهر نسبت داده یا به مردم این شهر تشبیه کرده اند: «… و هرچیزی که از ناحیت خلخ افتد و از ناحیت خرخیز افتد از چگل نیز خیزد». (حدود العالم .)
گفتم که گر دو تیر گشاید سوی چگل 
گفتا یکی چگل بستاند یکی ختن .
فرخی .
گرهی را نهال ها ز چگل 
گرهی را نهال ها ز ختن .
فرخی (از دیوان ص 308.)
ملکی کو ملکان را سر و مایه شکند
لشکر چین و چگل را به طلایه شکند.
منوچهری .
بی دلکان جان و روان باختند
با ترکان چگل و قندهار.
منوچهری .
ز ترک چگل خواست چینی کمان 
به جم گفت کای نامور میهمان .
اسدی .
پری روی ریدک هزار از چگل 
ستاره صد و کوس زرین چهل .
اسدی .
آن چه نی را کرد شیرین جان و دل 
و آن چه خاکی یافت ز آن نقش چگل .
مولوی .
ندانم از چه گل است آن نگار یغمایی 
که خط کشید بر اوصاف نیکوان چگل .
سعدی .
طمع کرده یاران چین و چگل 
چو سعدی وفا ز آن بت سنگدل .
سعدی .
محقق همان بیند اندر ابل 
که در خوب رویان چین و چگل .
سعدی .
چون اثر دندان عاشق بر اندام بت چگل و گیسوی ضیمران سیاه و دراز چون شب عاشقان بیدل . (ترجمه  محاسن اصفهان ص 26)
به مشک چین و چگل نیست بوی گل محتاج 
که نافه هاش ز بند قبای خویشتن است .
حافظ.
– شمع چگل؛ کنایه از معشوق یا هر زیبارخی : 
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل 
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی .
حافظ.
تو بدین نازکی و سرکشی ای شمع چگل 
لایق بزمگه خواجه جلال الدینی .
حافظ.
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم 
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم .
حافظ.
چگل . [ چ ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل که در 8 هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد، نزدیک راه افغانستان واقع است . جلگه و معتدل است و 352 تن سکنه دارد.آبش از رودخانه  هیرمند. محصولش غلات ، پنبه و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 
چین و چگل . [ ن ُ چ َ گ ِ ] (اِخ ) سرزمین چین (ترکستان شرقی ) و ناحیه ٔ چگل (در ماوراءالنهر) و در تداول شاعران قدیم این دو نام پیاپی آید.
ملکی کو ملکان را سر و مایه شکند
لشکر چین و چگل را به طلایه شکند.

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها