۱۳۹۷/۰۹/۰۹
–
۷۷۱ بازدید
میخواستم بدونم که با عجب زیبایی چهره چه کار کنیم؟
زیبایی از نعمت های ویژه ای است که جلوه و نمود آن بیشتر از بسیاری ازنعمت ها آشکار و پنهان الهی است. این نعمت الهی در نگاه اوّل ممکن است تنها یک نعمت صرفاً ظاهری به حساب آید. امّا باید توجه داشت که در ورای این ظاهر زیبا، جمال باطنی نیز وجود دارد.رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : از زیبا رویان پیوسته طلب خیر کنید، زیرا زیبایی صورت نشانه آن است که افعال آنها هم نیکو باشد و در بعضی از فرمایشات اهل بیت علیهم السّلام این نعمت را یکی از مؤلفه های کمال فردی معرفی شده است. امام صادق علیه السّلام : هر کس این سه خصلت را دارد، فردی کامل است. 1ـ عقل 2ـ زیبایی و 3ـ نیکو سخن گفتن.( تخف العقول ص 303)
پس نگاه یکسویه به این عنایت الهی و توجه به بعد ظاهری آن، در بسیاری موارد به کبر و خودپسندی منجر می شود. و در حقیقت آفت این نعمت همین بالیدن به خویشتن و فراموشی صاحب نعمت و خالق است. در این باره به سخنان گهرباری از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توجه نمائید.
1ـ رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند : …. آسیب زیبایی ، بالیدن به خود است … ( تحف العقول ، ص 21 )
2ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: آفت جمال و نیکوی ، تکبّر ورزیدن است.( اسرار التوحید ، ص 465 )
3ـ پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: آفت جمال، تکبّر و خوش آمدن از خویش است.( نزهة النواظر ، ص 80 )
همانطور که مستحضرید تکبّر عبارت است از عصیان در برابر نعمتی که به تو داده شده و آن را حقّ خویش می دانی که اگر ما عزیز نبودیم ، اینها را به ما نمی دادند. به همین دلیل است که بعضی از اهل قدرت می گویند: « ولئن رجعت الی ربّی اِنّ لی عنده للحُسنی »( فصلت 50 ) ما به علت اینکه در دنیا صاحبان نعمت و قدرت هستیم، اگر معادی هم باشد به همین دلیل که در دنیا به ما داده اند، در آخرت هم بهره مند خواهیم شد. خصوصیاتی در خود ما بوده که اینها را به ما داده اند.
برای درمان این آفت بزرگ لازم است به دو نکته توجه داشته باشیم ؛
الف ـ کبر از آنجا آغاز می شود که خیال می کنیم آنچه به ما داده اند ملاک افتخار ماست. چیزهایی در ما بوده و باید همه چیز به ما وابسته باشد. ما بزرگ بوده ایم. امّا اگر بدانیم که ما فقیر مطلق هستیم و هرچه هست ( از اصل وجود تا تمامی نعمت ها ) از اوست دیگر جایی برای خودپسندی باقی نمی ماند. «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید »( 35 فاطر ) ای مردم، شمائید که به خدا نیازمندید، و خداست که بی نیاز است و کارهایش همه پسندیده و زیباست.
ب ـ این دنیا براساس بیهودگی خلق نشده است و تمامی زوایای این خلقت عظیم بر پایه حکمت خالق آن بناشده است. پس قطعاً در مقابل هر نعمتی که داده شده، مسئولیت و پرسشی خوابیده است. « لتسئلنّ یومئذٍ عن النعیم ».( تکاثر 8 ) سپس آن روز که دوزخ را بنگرید، دربارۀ هر نعمتی که به شما ارزانی شده است از شما سؤال خواهد شد.
پس این نعمت از پروردگار متعال بریده نشده و به ما هم برنگشته است بلکه نعمت ها مال اوست و به او هم برمی گردد و ما تنها حاملان آنها هستیم که باید این بار امانت را به جای خود برگردانیم. با این توجّهات دیگر کبری نمی ماند .
بنابراین وظیفه خوبرویان این است که از آفت این نعمت غافل نشوند تا دچار کبر و خودپسندی نگردند و تلاش برای بجاآوردن صحیح و کامل مسئولیتی باشند که در مقابل این نعمت وجود دارد. که آن مسئولیت حیاء و عفت است. مولا امیر المؤمنین علیه السّلام می فرمایند: زکاة الجمال العفاف (تضنیف غرر الحکم ، ص 105 و مستدرک الوسایل ج 7 ص 46 )
حیاء و عفت از تمامی انسانها نیکو و لازم است و از زیبارویان نیکوتر و لازم تر و در روایات آن را وسیله رسیدن به هر زیبایی دانسته اند .
امام علی علیه السّلام می فرمایند : حیاء وسیله رسیدن به هر زیبایی است.( تحف العقول ، 79 ) در نتیجه فردی که از چهره ای زیبا برخوردار است از یک طرف برای رسیدن به زیبایی ها لازم است به رعایت عفّت بپردازند. و از سوی دیگر برای حفظ حریم خود و دیگران، حیاء را سرلوحه کارهای خویش قرار بدهد. پرواضح است اگر این افراد بخواهند، می توانند با دام چهره زیبای خود، بسیاری از زندگیها را به راحتی بهم زده و ردّ پایی از خود در دلها و ذهنها باقی بگذارند که آثار شوم این امر، هم در دنیا و هم در آخرت دامن گیر وی خواهد شد.
شکر این نعمت این است که آنرا در مسیر جلب انسان ها و هدایت ایشان به سوی خداوند قرار دهید. انبیای الهی زیبا بودند و این موضوع باعث توجه و عشق انسان ها به ایشان بوده است و همین علاقه مندی زمینه و ابزار مهمی برای هدایت مردم به شمار می رفته است. خدای متعال اگر انبیای خویش را از میان افراد زشت انتخاب می کرد, آنها نمی توانستند این تاثیر را داشته باشند و مردم به آنها اقبال لازم را نشان نمی دادند. شما حساب کنید مردم سخن خوب را از فرد زشت منظر بهتر می پذیرند یا از فرد زیبا. کسی که زیبا است بهتر می تواند در دلها اثر بگذارد و رفتار و گفتار او می تواند مایه هدایت باشد.
* درمان خودبینی: نخست باید ریشه آن را شناخت و با کنار گذاشتن آن عامل به مبارزه با این بیماری خطرناک روانی قیام کرد. به عبارت دیگر معالجه را باید در مبارزه با عامل شروع کرد نه معلول. پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: هر چیزی که در انسان غرور ایجاد می کند وی را مست می نماید و سزاوار است با آنها با احتیاط برخورد کند و آنها عبارتند از: مال و ثروت، قدرت و ریاست، علم و دانش، تعریف و ستایش اغراق آمیز، جوانی و نیروی جوانی که هر کدام باد غرور دارد .(کنزالعمال، ج 3، ص 459). مرحوم ملا احمد نراقی در معراج السعاده نیز در بحث عجب و خودبینی فصلی را گشوده است در باب معالجه مرض عجب می فرمایند: «دو معالجه است یکی اجمالی و دومی تفصیلی. معالجه اجمالی این است که پروردگار خود را بشناسی و بدانی که عظمت و کمال و عزت و جلال، سزاوار غیر او نیست و معرفت به حال خود هم رسانی و بشناسی که تو به خودی خود از هر ذلیلی ذلیل تر و از هر قلیلی قلیل تری… و اما معالجه تفصیلی آن، این است که تفحص کند از آنچه سبب عجب او شده و چاره او را کند به نوعی که مذکور می شود و تفصیل آن این است که: اسباب عجب در اغلب علم است و معرفت و عبادت و طاعت و غیر اینها از کمالات نفسانیه مانند ورع و تقوا و شجاعت و سخاوت و امثال اینها و نسب و جمال و مال و قوت و تسلط و جاه و اقتدار و بسیاری اعوان و انصار و زیرکی و ذکاء و فهم و صفا…». سپس این استاد اخلاق برای علاج عجب و خودبینی به سبب هر یک از این عوامل چندگانه به تفصیل راهکارهای مختلف و متعدد ارائه می فرمایند که برای اطلاع بیشتر و عملی کردن آن راهکارها به اصل کتاب معراج السعاده، بحث عجب مراجعه کنید و متناسب با عامل به وجود آورنده خودبینی، روش درمان و حل معضل را پیاده کنید. در عین حال ما در اینجا به یک سری راهکارهای کلی اشاره می کنیم. امید است مفید واقع شود:
الف) به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه کامل داشته باشید و یک لحظه از آن غفلت نورزید؛ یعنى، به یک خودشناسى و خداشناسى دقیق و صحیح باید برسید که شما چه هستید و چه مى توانید باشید و اگر لطف و فیض الهى نباشد چه خواهیم شد و آیا اصلاًوجود داشتم و مى توانیم موجود باشیم؟ اگر نازى کند یک دم /فرو ریزند قالب ها
ب ) جایگاه خود را در مجموعه نظام هستى بیابید که ذره اى هستید در بیکرانه عالم وجود که گویا بود و نبود ما یکى است. همانند قطره اى در برابر اقیانوس انسان ها و یک ذره اى در مجموعه عالم هستى. در این مورد بسیار فکر کنید و چندین سطر در این مورد بنویسید (به مدت 5 روز) و روزى چند بار آن را با صداى بلند بخوانید. مثلا علی(ع) در این زمینه می فرمایند: «تعجب می کنم از اشخاص مغرور که دیروز نطفه ای بودند و فردا لاشه ای بیش نخواهند بود» (نهج البلاغه، حکمت 21). و امام باقر(ع) می فرمایند: «راه غرور و خودبرتر بینی را به وسیله معرفت نفس مسدود کن» (تحف العقول، ص 285).
ج ) به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام کارهایى که مى خواهید انجام دهید ولى نمى توانید بیاندیشید و به یقین بدانید که تمام این امور حکایت از تدبیر مدبرى مافوق همه تدابیر بشرى دارد و او تصمیم گیرنده نهایى است. محصول این اندیشه خود را نیز دریک صفحه گزارش کرده و روزى دو بار آن را با تمرکز حواس و دقت بخوانید. د ) به پیامدهاى ناگوار حب ذات افراطى بیاندیشید و سرنوشت زشت این گونه افراد را مطالعه کنید و مد نظر داشته باشید و کافى است برخى از این پیامدها را نوشته و در کیفیت گرفتار شدن افراد به آنها تفکر کنید. مثلا توجه به عاقبت کسانی که خود برتر بین و گردنکش بودند، مثل فرعون مصر که خود را خدا می خواند و شاه ایران که خویشتن را شکست ناپذیر دانستند و ژاندارم منطقه تصور می کرد چگونه ذلیل گشت؟! روزی عارفی به هارون الرشید که می خواست آب بخورد گفت: اگر آب پیدا نشود ارزش این آب چه قدر است؟ گفت به اندازه نصف پادشاهی ام!! آنگاه پرسید اگر این آب بیرون نیاید، کسی که تو را معالجه کند چه مبلغی حاضری بپردازی؟ گفت: تمام پادشاهی ام!! عارف گفت: ریاست و پادشاهی که به بهاء آب خوردن و بیرون آمدن آن نمی ارزشد مغرور نباش» ه ) روایات و آیاتى و ضرب المثل ها و حکایاتى که در مذمت، عواقب شوم این صفت بیان شده است، زیاد مطالعه کنید و براى مدت 10 روز حداقل روزى نیم ساعت از این گونه مطالب (کتب اخلاقى) مطالعه کنید: 1- قلب سلیم، شهید دستغیب 2- گناهان کبیره، شهید دستغیب 3- جامع السعادات، نراقى 4- معراج السعاده، نراقى
پس نگاه یکسویه به این عنایت الهی و توجه به بعد ظاهری آن، در بسیاری موارد به کبر و خودپسندی منجر می شود. و در حقیقت آفت این نعمت همین بالیدن به خویشتن و فراموشی صاحب نعمت و خالق است. در این باره به سخنان گهرباری از نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توجه نمائید.
1ـ رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می فرمایند : …. آسیب زیبایی ، بالیدن به خود است … ( تحف العقول ، ص 21 )
2ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: آفت جمال و نیکوی ، تکبّر ورزیدن است.( اسرار التوحید ، ص 465 )
3ـ پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: آفت جمال، تکبّر و خوش آمدن از خویش است.( نزهة النواظر ، ص 80 )
همانطور که مستحضرید تکبّر عبارت است از عصیان در برابر نعمتی که به تو داده شده و آن را حقّ خویش می دانی که اگر ما عزیز نبودیم ، اینها را به ما نمی دادند. به همین دلیل است که بعضی از اهل قدرت می گویند: « ولئن رجعت الی ربّی اِنّ لی عنده للحُسنی »( فصلت 50 ) ما به علت اینکه در دنیا صاحبان نعمت و قدرت هستیم، اگر معادی هم باشد به همین دلیل که در دنیا به ما داده اند، در آخرت هم بهره مند خواهیم شد. خصوصیاتی در خود ما بوده که اینها را به ما داده اند.
برای درمان این آفت بزرگ لازم است به دو نکته توجه داشته باشیم ؛
الف ـ کبر از آنجا آغاز می شود که خیال می کنیم آنچه به ما داده اند ملاک افتخار ماست. چیزهایی در ما بوده و باید همه چیز به ما وابسته باشد. ما بزرگ بوده ایم. امّا اگر بدانیم که ما فقیر مطلق هستیم و هرچه هست ( از اصل وجود تا تمامی نعمت ها ) از اوست دیگر جایی برای خودپسندی باقی نمی ماند. «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید »( 35 فاطر ) ای مردم، شمائید که به خدا نیازمندید، و خداست که بی نیاز است و کارهایش همه پسندیده و زیباست.
ب ـ این دنیا براساس بیهودگی خلق نشده است و تمامی زوایای این خلقت عظیم بر پایه حکمت خالق آن بناشده است. پس قطعاً در مقابل هر نعمتی که داده شده، مسئولیت و پرسشی خوابیده است. « لتسئلنّ یومئذٍ عن النعیم ».( تکاثر 8 ) سپس آن روز که دوزخ را بنگرید، دربارۀ هر نعمتی که به شما ارزانی شده است از شما سؤال خواهد شد.
پس این نعمت از پروردگار متعال بریده نشده و به ما هم برنگشته است بلکه نعمت ها مال اوست و به او هم برمی گردد و ما تنها حاملان آنها هستیم که باید این بار امانت را به جای خود برگردانیم. با این توجّهات دیگر کبری نمی ماند .
بنابراین وظیفه خوبرویان این است که از آفت این نعمت غافل نشوند تا دچار کبر و خودپسندی نگردند و تلاش برای بجاآوردن صحیح و کامل مسئولیتی باشند که در مقابل این نعمت وجود دارد. که آن مسئولیت حیاء و عفت است. مولا امیر المؤمنین علیه السّلام می فرمایند: زکاة الجمال العفاف (تضنیف غرر الحکم ، ص 105 و مستدرک الوسایل ج 7 ص 46 )
حیاء و عفت از تمامی انسانها نیکو و لازم است و از زیبارویان نیکوتر و لازم تر و در روایات آن را وسیله رسیدن به هر زیبایی دانسته اند .
امام علی علیه السّلام می فرمایند : حیاء وسیله رسیدن به هر زیبایی است.( تحف العقول ، 79 ) در نتیجه فردی که از چهره ای زیبا برخوردار است از یک طرف برای رسیدن به زیبایی ها لازم است به رعایت عفّت بپردازند. و از سوی دیگر برای حفظ حریم خود و دیگران، حیاء را سرلوحه کارهای خویش قرار بدهد. پرواضح است اگر این افراد بخواهند، می توانند با دام چهره زیبای خود، بسیاری از زندگیها را به راحتی بهم زده و ردّ پایی از خود در دلها و ذهنها باقی بگذارند که آثار شوم این امر، هم در دنیا و هم در آخرت دامن گیر وی خواهد شد.
شکر این نعمت این است که آنرا در مسیر جلب انسان ها و هدایت ایشان به سوی خداوند قرار دهید. انبیای الهی زیبا بودند و این موضوع باعث توجه و عشق انسان ها به ایشان بوده است و همین علاقه مندی زمینه و ابزار مهمی برای هدایت مردم به شمار می رفته است. خدای متعال اگر انبیای خویش را از میان افراد زشت انتخاب می کرد, آنها نمی توانستند این تاثیر را داشته باشند و مردم به آنها اقبال لازم را نشان نمی دادند. شما حساب کنید مردم سخن خوب را از فرد زشت منظر بهتر می پذیرند یا از فرد زیبا. کسی که زیبا است بهتر می تواند در دلها اثر بگذارد و رفتار و گفتار او می تواند مایه هدایت باشد.
* درمان خودبینی: نخست باید ریشه آن را شناخت و با کنار گذاشتن آن عامل به مبارزه با این بیماری خطرناک روانی قیام کرد. به عبارت دیگر معالجه را باید در مبارزه با عامل شروع کرد نه معلول. پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: هر چیزی که در انسان غرور ایجاد می کند وی را مست می نماید و سزاوار است با آنها با احتیاط برخورد کند و آنها عبارتند از: مال و ثروت، قدرت و ریاست، علم و دانش، تعریف و ستایش اغراق آمیز، جوانی و نیروی جوانی که هر کدام باد غرور دارد .(کنزالعمال، ج 3، ص 459). مرحوم ملا احمد نراقی در معراج السعاده نیز در بحث عجب و خودبینی فصلی را گشوده است در باب معالجه مرض عجب می فرمایند: «دو معالجه است یکی اجمالی و دومی تفصیلی. معالجه اجمالی این است که پروردگار خود را بشناسی و بدانی که عظمت و کمال و عزت و جلال، سزاوار غیر او نیست و معرفت به حال خود هم رسانی و بشناسی که تو به خودی خود از هر ذلیلی ذلیل تر و از هر قلیلی قلیل تری… و اما معالجه تفصیلی آن، این است که تفحص کند از آنچه سبب عجب او شده و چاره او را کند به نوعی که مذکور می شود و تفصیل آن این است که: اسباب عجب در اغلب علم است و معرفت و عبادت و طاعت و غیر اینها از کمالات نفسانیه مانند ورع و تقوا و شجاعت و سخاوت و امثال اینها و نسب و جمال و مال و قوت و تسلط و جاه و اقتدار و بسیاری اعوان و انصار و زیرکی و ذکاء و فهم و صفا…». سپس این استاد اخلاق برای علاج عجب و خودبینی به سبب هر یک از این عوامل چندگانه به تفصیل راهکارهای مختلف و متعدد ارائه می فرمایند که برای اطلاع بیشتر و عملی کردن آن راهکارها به اصل کتاب معراج السعاده، بحث عجب مراجعه کنید و متناسب با عامل به وجود آورنده خودبینی، روش درمان و حل معضل را پیاده کنید. در عین حال ما در اینجا به یک سری راهکارهای کلی اشاره می کنیم. امید است مفید واقع شود:
الف) به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه کامل داشته باشید و یک لحظه از آن غفلت نورزید؛ یعنى، به یک خودشناسى و خداشناسى دقیق و صحیح باید برسید که شما چه هستید و چه مى توانید باشید و اگر لطف و فیض الهى نباشد چه خواهیم شد و آیا اصلاًوجود داشتم و مى توانیم موجود باشیم؟ اگر نازى کند یک دم /فرو ریزند قالب ها
ب ) جایگاه خود را در مجموعه نظام هستى بیابید که ذره اى هستید در بیکرانه عالم وجود که گویا بود و نبود ما یکى است. همانند قطره اى در برابر اقیانوس انسان ها و یک ذره اى در مجموعه عالم هستى. در این مورد بسیار فکر کنید و چندین سطر در این مورد بنویسید (به مدت 5 روز) و روزى چند بار آن را با صداى بلند بخوانید. مثلا علی(ع) در این زمینه می فرمایند: «تعجب می کنم از اشخاص مغرور که دیروز نطفه ای بودند و فردا لاشه ای بیش نخواهند بود» (نهج البلاغه، حکمت 21). و امام باقر(ع) می فرمایند: «راه غرور و خودبرتر بینی را به وسیله معرفت نفس مسدود کن» (تحف العقول، ص 285).
ج ) به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام کارهایى که مى خواهید انجام دهید ولى نمى توانید بیاندیشید و به یقین بدانید که تمام این امور حکایت از تدبیر مدبرى مافوق همه تدابیر بشرى دارد و او تصمیم گیرنده نهایى است. محصول این اندیشه خود را نیز دریک صفحه گزارش کرده و روزى دو بار آن را با تمرکز حواس و دقت بخوانید. د ) به پیامدهاى ناگوار حب ذات افراطى بیاندیشید و سرنوشت زشت این گونه افراد را مطالعه کنید و مد نظر داشته باشید و کافى است برخى از این پیامدها را نوشته و در کیفیت گرفتار شدن افراد به آنها تفکر کنید. مثلا توجه به عاقبت کسانی که خود برتر بین و گردنکش بودند، مثل فرعون مصر که خود را خدا می خواند و شاه ایران که خویشتن را شکست ناپذیر دانستند و ژاندارم منطقه تصور می کرد چگونه ذلیل گشت؟! روزی عارفی به هارون الرشید که می خواست آب بخورد گفت: اگر آب پیدا نشود ارزش این آب چه قدر است؟ گفت به اندازه نصف پادشاهی ام!! آنگاه پرسید اگر این آب بیرون نیاید، کسی که تو را معالجه کند چه مبلغی حاضری بپردازی؟ گفت: تمام پادشاهی ام!! عارف گفت: ریاست و پادشاهی که به بهاء آب خوردن و بیرون آمدن آن نمی ارزشد مغرور نباش» ه ) روایات و آیاتى و ضرب المثل ها و حکایاتى که در مذمت، عواقب شوم این صفت بیان شده است، زیاد مطالعه کنید و براى مدت 10 روز حداقل روزى نیم ساعت از این گونه مطالب (کتب اخلاقى) مطالعه کنید: 1- قلب سلیم، شهید دستغیب 2- گناهان کبیره، شهید دستغیب 3- جامع السعادات، نراقى 4- معراج السعاده، نراقى