خانه » همه » مذهبی » در جمله: «یاد مرگ، دل را از تعلق به شهوات باز می دارد» دل چیست؟ تعلقش چگونه است؟

در جمله: «یاد مرگ، دل را از تعلق به شهوات باز می دارد» دل چیست؟ تعلقش چگونه است؟

منظور از دل که بیشتر یک تعبیر ادبیاتی است، همان قلب یا روح به اصطلاح قرآن کریم است. قلب یعنی مرکز، یعنی آن موضع از بدن که اصلی تر است. اصلی ترین موضع جسم مادی ما قلب ماست. اگر مغز انسانی از کار بیافتد یا به اصطلاح مرگ مغزی شود درست است که هیچ حرکتی ندارد اما زنده است. ولی وقتی که قلب از کار افتاد همه بدن حتی مغز از کار می افتد و انسان از دنیا می رود.
با چند مثال ساده معنای قلب بیشتر روشن می شود:
قلب یک اداره کجاست؟ دفتر ریاست. قلب آن اداره کیست؟ رئیس اداره.
قلب هیأت دولت کجاست؟ دفتر ریاست جمهوری. قلب دولت کیست؟ رئیس جمهور.
قلب مدرسه کجاست؟ دفتر مدیر مدرسه. قلب مدرسه کیست؟ مدیر مدرسه.
اگر قلب کارش را بدرستی انجام دهد بقیه اعضاء کارشان را بدرستی انجام می دهند. اگر مدیر مدرسه نظم نداشته باشد و به اصول و قوانین پای بند نباشد بقیه کادر مدرسه حتی دانش آموزان هم کار خود را به خوبی انجام نمی دهند.
انسان دارای دو بعد مادی و مجرد است و مقصود از قلب در قرآن کریم همان روح یا بعد مجرد انسان است. حقیقت انسان همان دل یا قلب او است و اصلی ترین جنبه ای که همه انسانها دارند آن قسمتی است که ما آن را با واژه روح می شناسیم. یعنی هر جا در قرآن واژه قلب را می خوانید ترجمه کنید روح.
عموم انسانها قلب شان همان است که در فارسی به آن روح می گوییم، یعنی آنجایی که اگر دگرگون شود بقیه ابعاد پایین تر انسان هم تحت تأثیر قرار می گیرد و چون آنجا بالاترین جنبه تمام انسان ها است لذا مرکز توجه یا مرکز فرماندهی عموم انسانها همان روحشان است. اما قلب انسانهای مثبت در خلال رشدی که دارند و درجات کمال را که طی می کنند مدام ارتقاء داده می شود.
همینطور کسانی که دچار انحطاط می شوند مرکز توجه یا مرکز فرماندهی آنان (قلبشان از روحشان) پایین می آید و جایگاهشان تنزل می کند و این تنزل تا آنجا ادامه پیدا می کند که طبق آیه قرآن به ((اولئک کالانعام)) [2] و پایین تر از آن ((بل هم اضل)) [3] سقوط می کند.
در یک تعبیر دیگر قلب به معنی مرکز توجه است، واژه قلب که در قرآن آمده همان روحی است که حقیقت انسان و مرکز توجه است.
یکی از خواص دل انسان انس و علاقه و وابستگی است. خود واژه انسان هم از انس است. یعنی انسان موجودی انس گیرنده است. اگر با دنیا انس گرفت دنیوی می شود و این انس باعث می شود که از یاد خدا و حرکت برای آبادانی حیات اخروی باز می ماند، ولی اگر با خدا و دین ومعنویت از طریق عبادت و بندگی، انس گرفت راه اش برای صعود به قله های رفیع انسانیت وکمال هموار می گردد و به خدا نزدیک خواهد شد.
یکی از عوامل مهمی که خاصیت غفلت زدایی دارد و آدمی را از انس با دنیا باز می دارد، یاد مرگ است. اگر انسان در زندگی آخرت گرا باشد و همیشه متذکر این معنا باشد که روزی از همین روزها خواهد مرد و باید برای فردای خود توشه فراهم کند، با دنیا به صورت افراطی انس نخواهد گرفت و همواره با یاد خدا زندگی خود را به سوی سعادت جاودان سامان دهی و مدیریت خواهد کرد و این نتیجه طبیعی یاد مرگ و یاد خدا است.
——————-
1 [رعد28] ص252
2 [اعراف179] ص174

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد