یکى از شیوه هاى تبلیغاتى که متأسفانه از غرب به داخل ایران سرایت کرده و در قالب کتاب، مجلات، فضاهای مجازی اینترنتی و بعضاً ماهوارهها ترویج میشود، این است که اخبار متضاد و مشتمل بر اکاذیب و تحریفات چنان گسترده و با تب و تاب نقل شود که اگر همه آن هم جا نمى افتد، لااقل بخشى از آنها مورد قبول واقع شود و یا افراد را در تردید بیندازد. این وضعیت به بدترین شکل ممکن در حال حاضر در کشور ما در جریان است و رویارویى با این موج کار ساده اى به نظر نمیرسد. این بدان معنی نیست که در این شرایط باید خود را از این گونه اخبار به کلى دور داشت، بلکه لازم است تکیه اساسى را بر کاوش و تحقیق در صحت و سقم، ریشه ها و مسائل پشت پرده این اطلاعات معطوف داشت.
اینگونه شایعهپراکنیها صرفاً در راستای تضعیف نظام و انقلاب اسلامی ایران است که به نظر میرسد با ایجاد بستری طبیعی و مناسب برای جامعه هر روز به اهداف والای خود نزدیک و نزدیکتر میشود. بر این اساس است که باید همت جدى بر حفظ اصول و ارزشهای این نظام نمود؛ زیرا چنان که به چشم میآید هدف بعدى اصول و ارزش هاى بنیادین انقلاب و اسلام است و حفاظت از آن ها نیازمند کار جدى فکری و فرهنگی توسط نیروهای علمی جامعه، در شرایط حاضر مى باشد.
جایگاه آزادی در نظام اسلامی
اما در مورد مسئلهای که توسط شما دانشجوی گرامی مطرح شده لازم میبینم نکاتی را ارائه کنم، شاید بتواند ابهامات ذهنی و فکری شما را برطرف کند.
در ابتدا لازم میدانم به این مطلب اشاره کنم که در مطالعه مجموعه آثار حضرت امام، مصاحبهای که به آن اشاره کردهاید، به این مضمون نیست و شما تنها بخشی از این مصاحبه را ذکر کردهاید. در متن کامل مصاحبه چنانچه در کتاب «صحیفه امام» جلد 4، ص266، آمده صحبتی از آزادی مطلق و بدون قید و شرط مطبوعات و رسانهها نیست و حضرت امام نه تنها در این مصاحبه که در چند مصاحبه دیگر با این مضمون (صحیفه امام، ج5، ص416 و همان، ج5، ص521 و نیز مجموعه تبیان دفتر 27 که به موضوع آزادی بیان در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته) هیچ سخنی از آزادی مطلق نبوده و همواره آزادی قلم، بیان، مطبوعات و … مقید به قانون اسلام، اساسی و عدم دشمنی شده است. اصولاً در منظومه فکری حضرت امام اینگونه پاسخدهی و اعتقاد به آزادی مطلق، بعید و قریب به محال است. چرا که هیچ فرد صاحب نظری نمیتواند قائل به آزادی مطلق باشد.
در نظام اسلامى و نیز اندیشه امام خمینی(ره) آزادى تا آنجا که مخل به ضوابط و ارزش هاى دینى و مصالح اجتماعى و حقوق دیگران نباشد وجود داشته و مورد حمایت است. ازاین رو آزادى هاى اساسى در گسترده ترین شکل آن در نظام جمهورى اسلامى ایران به رسمیت شناخته شده است. نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان ثمره و دستاورد تلاش در راه تثبیت نظام اسلامی خود گویای مطلب است. در اصل بیست و چهارم قانون اساسى آمده: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانى اسلام یا حقوق عمومى باشند…». در اصل بیست و ششم آمده است: «احزاب، جمعیت ها، انجمن هاى سیاسى و صنفى و انجمن هاى اسلامى یا اقلیت هاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادى، وحدتملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند». هیچ کس را نمى توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکى از آنها مجبور ساخت. همچنین اصول دیگرى از فصل سوم قانون اساسى در مورد آزادى هاى دیگر سخن گفته و آنها را به رسمیت شناخته است. به نظر میآید این گونه توجه به آزادی در قانون اساسی به عنوان منشور نظام، از خلال سالها تجربه و آزمون و خطای فکری و عملی جامعه ایران در تاریخ معاصر به دست آمده باشد. براى آگاهى بیشتر در مورد آزادی و موقعیت آن در نظام اسلامی میتوانید به کتابهای؛ «پیرامون جمهوری اسلامی» و «پیرامون انقلاب اسلامی»، نوشته استاد مطهری و نیز «آزادى در اسلام» نوشته آقای ابراهیمى ورکیانى، مراجعه نمایید.
در تمامى نظام هاى مدعى آزادى و دموکراسى، براى آزادى حد و مرزى وجود دارد؛ مثلاً توهین به مسائل مورد قبول عموم جامعه و یا نشر اکاذیب و توطئه براى براندازى، ممنوع و خلاف قانون است و فرد آزاد نیست تا در این حیطه عملی انجام دهد یا حتی حرفی بزند (نمونه واضح این امر در مورد واقعه هولوکاست هویدا است). ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین عموم کشورهای دنیا است؛ ولى هر نظامى با توجه به مبانى فکرى و اجتماعى خود، تعریفى از فساد دارد. در بینش اسلام، به دلیل فضای معنوی حاکم بر آن و نیز ارزشی که برای انسان قائل است، حد و مرز «فساد» تعریف شده و به عنوان مانعی برای تکامل انسانیت انسان در نظر گرفته شده است و از این حیث با آن مقابله میشود. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست؛ چرا که در صورت مجاز بودن ترویج فساد، دیگر نمى توان مانع گسترش آن شد و جامعه به راحتى به سوى فساد حرکت مى کند، امری که در دوران قبل از انقلاب فضای جامعه را کاملاًَ از خراب کرده بود و یکی از علل انقلاب مردمی مبارزه با فساد ارزیابی شده است. از همین رو اسلام، راه هاى گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسى نمى دهد.
موضوع آزادی عقاید و افکار و طرح مناسب آن، موضوع دیگرى است که درباره آن میتوان گفت، اسلام منعى براى طرح افکار و عقاید قرار نداده است؛ ولى از آن جا که ممکن است برخى بخواهند از اذهان مردم عادى که چندان آشنایى با مبانى اصلی دین ندارند، سوء استفاده کنند، نباید اجازه داد، از کم اطلاعى آنان سوء استفاده شود. در زمان پیامبر اسلام(صلاللهعلیهوآله) نیز طرح افکار منعى نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان آنان را نقل و به بررسى و ابطال آنها پرداخته است. در زمان ائمه(علیهمالسلام) نیز، افراد بسیارى شبهات خود را نزد آنان مطرح مى کردند و پاسخ هاى لازم را دریافت مى نمودند. بنابراین، طرح افکار در جاى خود و در فضای مناسب علمی که طرفین در موضعی برابر باشند اشکالى ندارد؛ مشکل مربوط به زمانی است که طرح مسائل و چون و چرا در مباحث به صورتی مبتذل و در فضاهای غیر علمی و بدون وجود پاسخدهنده مناسب که یکی از پایههای مناظره علمی است مطرح میشود. اینجاست که نباید اجازه داد از طرح اندیشه ها و شبهات سوء استفاده شود و اذهان ساده مردم، دستخوش آسیب هاى مختلف گردد. آزادى بیان در جمهورى اسلامى ایران در حد بسیار بالایى وجود دارد به گونه اى که هیچگاه در تاریخ این کشور آزادى بیان در این حد نبوده و در بسیارى از جهان نیز هم اکنون وجود ندارد. جالب آن است که شعار دهندگان عدم آزادى بیان در حد اعلا از این آزادى استفاده مى کنند لیکن طبیعى است که اگر بخواهند به بیان امورى بپردازند که مخالف خواست و ارزشهاى پذیرفته شده جامعه اسلامى است توسط مردم با واکنش جدى مواجه خواهند شد.
یکى از آرمان هاى بلند نظام مقدس جمهورى اسلامى آن است که فضایى سالم براى عرضه اندیشه هاى مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیده ها و افکار به میدان آیند نه عقده ها و انگیزه هاى سوء. لیکن متأسفانه برخى بنا به دلایل خاصى عقده ها را با عقیده و انگیزه را با انگیخته آمیخته و عرضه مى دارند و از این فضاى آزادى که در پناه جمهورى اسلامى به دست آورده اند بر علیه آن، شعار فاشیسم و خفقان و… سر مى دهند و این مسئلهای نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت و بیتفاوت بود.
حرمت حریم آزادی در نظام اسلامی بسیار بالاتر و والاتر از آزادی در جوامع مادیگرا است. نظام اسلامی در مورد آزادی نگاهی محدود ندارد و بحث آزادی معنوی و نیز آزادی از جبر فکری که دیگران بر ما تحمیل میکنند را نیز در مفهوم آزادی مدنظر خود قرار میدهد و این به جهت ماهیت انقلاب اسلامی است که تنها محدود به مسائل مادی نبوده افق خود را بالاتر از این مسائل درنظر میگیرد و بر این اساس برای تمامی مسائل امروزین حرفی برای زدن داشته توانایی شالودهشکنی را در مباحث عمده فکری دارد. اما رسیدن به این سطح از درک مفهوم آزادی و پاسداشت آن در نظام نوپای اسلامی، نیاز به مرور زمان و تمرین و ممارست و در برخی موارد پایداری برای نثبیت دارد، که به عهده تک تک آحاد جامعه به خصوص اقشار تحصیلکرده است که مانع برداشتهای غلط شوند که زمینه از بین رفتن نهال آزادی را که ریشه در مجاهدتهای فراوان مردمان این سرزمین دارد، فراهم میکند.
اینگونه شایعهپراکنیها صرفاً در راستای تضعیف نظام و انقلاب اسلامی ایران است که به نظر میرسد با ایجاد بستری طبیعی و مناسب برای جامعه هر روز به اهداف والای خود نزدیک و نزدیکتر میشود. بر این اساس است که باید همت جدى بر حفظ اصول و ارزشهای این نظام نمود؛ زیرا چنان که به چشم میآید هدف بعدى اصول و ارزش هاى بنیادین انقلاب و اسلام است و حفاظت از آن ها نیازمند کار جدى فکری و فرهنگی توسط نیروهای علمی جامعه، در شرایط حاضر مى باشد.
جایگاه آزادی در نظام اسلامی
اما در مورد مسئلهای که توسط شما دانشجوی گرامی مطرح شده لازم میبینم نکاتی را ارائه کنم، شاید بتواند ابهامات ذهنی و فکری شما را برطرف کند.
در ابتدا لازم میدانم به این مطلب اشاره کنم که در مطالعه مجموعه آثار حضرت امام، مصاحبهای که به آن اشاره کردهاید، به این مضمون نیست و شما تنها بخشی از این مصاحبه را ذکر کردهاید. در متن کامل مصاحبه چنانچه در کتاب «صحیفه امام» جلد 4، ص266، آمده صحبتی از آزادی مطلق و بدون قید و شرط مطبوعات و رسانهها نیست و حضرت امام نه تنها در این مصاحبه که در چند مصاحبه دیگر با این مضمون (صحیفه امام، ج5، ص416 و همان، ج5، ص521 و نیز مجموعه تبیان دفتر 27 که به موضوع آزادی بیان در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته) هیچ سخنی از آزادی مطلق نبوده و همواره آزادی قلم، بیان، مطبوعات و … مقید به قانون اسلام، اساسی و عدم دشمنی شده است. اصولاً در منظومه فکری حضرت امام اینگونه پاسخدهی و اعتقاد به آزادی مطلق، بعید و قریب به محال است. چرا که هیچ فرد صاحب نظری نمیتواند قائل به آزادی مطلق باشد.
در نظام اسلامى و نیز اندیشه امام خمینی(ره) آزادى تا آنجا که مخل به ضوابط و ارزش هاى دینى و مصالح اجتماعى و حقوق دیگران نباشد وجود داشته و مورد حمایت است. ازاین رو آزادى هاى اساسى در گسترده ترین شکل آن در نظام جمهورى اسلامى ایران به رسمیت شناخته شده است. نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان ثمره و دستاورد تلاش در راه تثبیت نظام اسلامی خود گویای مطلب است. در اصل بیست و چهارم قانون اساسى آمده: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانى اسلام یا حقوق عمومى باشند…». در اصل بیست و ششم آمده است: «احزاب، جمعیت ها، انجمن هاى سیاسى و صنفى و انجمن هاى اسلامى یا اقلیت هاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادى، وحدتملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند». هیچ کس را نمى توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکى از آنها مجبور ساخت. همچنین اصول دیگرى از فصل سوم قانون اساسى در مورد آزادى هاى دیگر سخن گفته و آنها را به رسمیت شناخته است. به نظر میآید این گونه توجه به آزادی در قانون اساسی به عنوان منشور نظام، از خلال سالها تجربه و آزمون و خطای فکری و عملی جامعه ایران در تاریخ معاصر به دست آمده باشد. براى آگاهى بیشتر در مورد آزادی و موقعیت آن در نظام اسلامی میتوانید به کتابهای؛ «پیرامون جمهوری اسلامی» و «پیرامون انقلاب اسلامی»، نوشته استاد مطهری و نیز «آزادى در اسلام» نوشته آقای ابراهیمى ورکیانى، مراجعه نمایید.
در تمامى نظام هاى مدعى آزادى و دموکراسى، براى آزادى حد و مرزى وجود دارد؛ مثلاً توهین به مسائل مورد قبول عموم جامعه و یا نشر اکاذیب و توطئه براى براندازى، ممنوع و خلاف قانون است و فرد آزاد نیست تا در این حیطه عملی انجام دهد یا حتی حرفی بزند (نمونه واضح این امر در مورد واقعه هولوکاست هویدا است). ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین عموم کشورهای دنیا است؛ ولى هر نظامى با توجه به مبانى فکرى و اجتماعى خود، تعریفى از فساد دارد. در بینش اسلام، به دلیل فضای معنوی حاکم بر آن و نیز ارزشی که برای انسان قائل است، حد و مرز «فساد» تعریف شده و به عنوان مانعی برای تکامل انسانیت انسان در نظر گرفته شده است و از این حیث با آن مقابله میشود. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست؛ چرا که در صورت مجاز بودن ترویج فساد، دیگر نمى توان مانع گسترش آن شد و جامعه به راحتى به سوى فساد حرکت مى کند، امری که در دوران قبل از انقلاب فضای جامعه را کاملاًَ از خراب کرده بود و یکی از علل انقلاب مردمی مبارزه با فساد ارزیابی شده است. از همین رو اسلام، راه هاى گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسى نمى دهد.
موضوع آزادی عقاید و افکار و طرح مناسب آن، موضوع دیگرى است که درباره آن میتوان گفت، اسلام منعى براى طرح افکار و عقاید قرار نداده است؛ ولى از آن جا که ممکن است برخى بخواهند از اذهان مردم عادى که چندان آشنایى با مبانى اصلی دین ندارند، سوء استفاده کنند، نباید اجازه داد، از کم اطلاعى آنان سوء استفاده شود. در زمان پیامبر اسلام(صلاللهعلیهوآله) نیز طرح افکار منعى نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان آنان را نقل و به بررسى و ابطال آنها پرداخته است. در زمان ائمه(علیهمالسلام) نیز، افراد بسیارى شبهات خود را نزد آنان مطرح مى کردند و پاسخ هاى لازم را دریافت مى نمودند. بنابراین، طرح افکار در جاى خود و در فضای مناسب علمی که طرفین در موضعی برابر باشند اشکالى ندارد؛ مشکل مربوط به زمانی است که طرح مسائل و چون و چرا در مباحث به صورتی مبتذل و در فضاهای غیر علمی و بدون وجود پاسخدهنده مناسب که یکی از پایههای مناظره علمی است مطرح میشود. اینجاست که نباید اجازه داد از طرح اندیشه ها و شبهات سوء استفاده شود و اذهان ساده مردم، دستخوش آسیب هاى مختلف گردد. آزادى بیان در جمهورى اسلامى ایران در حد بسیار بالایى وجود دارد به گونه اى که هیچگاه در تاریخ این کشور آزادى بیان در این حد نبوده و در بسیارى از جهان نیز هم اکنون وجود ندارد. جالب آن است که شعار دهندگان عدم آزادى بیان در حد اعلا از این آزادى استفاده مى کنند لیکن طبیعى است که اگر بخواهند به بیان امورى بپردازند که مخالف خواست و ارزشهاى پذیرفته شده جامعه اسلامى است توسط مردم با واکنش جدى مواجه خواهند شد.
یکى از آرمان هاى بلند نظام مقدس جمهورى اسلامى آن است که فضایى سالم براى عرضه اندیشه هاى مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیده ها و افکار به میدان آیند نه عقده ها و انگیزه هاى سوء. لیکن متأسفانه برخى بنا به دلایل خاصى عقده ها را با عقیده و انگیزه را با انگیخته آمیخته و عرضه مى دارند و از این فضاى آزادى که در پناه جمهورى اسلامى به دست آورده اند بر علیه آن، شعار فاشیسم و خفقان و… سر مى دهند و این مسئلهای نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت و بیتفاوت بود.
حرمت حریم آزادی در نظام اسلامی بسیار بالاتر و والاتر از آزادی در جوامع مادیگرا است. نظام اسلامی در مورد آزادی نگاهی محدود ندارد و بحث آزادی معنوی و نیز آزادی از جبر فکری که دیگران بر ما تحمیل میکنند را نیز در مفهوم آزادی مدنظر خود قرار میدهد و این به جهت ماهیت انقلاب اسلامی است که تنها محدود به مسائل مادی نبوده افق خود را بالاتر از این مسائل درنظر میگیرد و بر این اساس برای تمامی مسائل امروزین حرفی برای زدن داشته توانایی شالودهشکنی را در مباحث عمده فکری دارد. اما رسیدن به این سطح از درک مفهوم آزادی و پاسداشت آن در نظام نوپای اسلامی، نیاز به مرور زمان و تمرین و ممارست و در برخی موارد پایداری برای نثبیت دارد، که به عهده تک تک آحاد جامعه به خصوص اقشار تحصیلکرده است که مانع برداشتهای غلط شوند که زمینه از بین رفتن نهال آزادی را که ریشه در مجاهدتهای فراوان مردمان این سرزمین دارد، فراهم میکند.