طلسمات

خانه » همه » مذهبی » دستور شهادت به ولایت امیرالمومنین(ع) در اذان و اقامه از چه زمانی و توسط چه کسی صادر شد؟

دستور شهادت به ولایت امیرالمومنین(ع) در اذان و اقامه از چه زمانی و توسط چه کسی صادر شد؟

[کامل از کد98637]آنچه که در اذان از امیرمومنان (ع) یاد می شود، شهادت به ولایت ایشان است و چون پس از شهادت به یگانگی خدا و رسالت حضرت محمد (ص) بیان می شود، به شهادت ثالثه (سوم) مشهور است . در این باره چند نکته بیان می شود :
1. از دیدگاه شیعه ، اذانی که در عصر رسول خدا(ص ) برای نماز قرائت می شد به این صورت بوده است :
«الله اکبر, الله اکبر, الله اکبر, الله اکبر, اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا رسول الله , اشهد ان محمدا رسول الله . حی علی الصلوه , حی علی الصلوه , حی علی الفلاح , حی علی الفلاح , حی علی خیر العمل , حی علی خیر العمل , الله اکبر, الله اکبر, لا اله الا الله , لا اله الا الله» . (1)
از این رو کسی نمی تواند جزئی بر آن اضافه و یا جزئی از آن را کم نماید ؛ از ایین رو اهل سنت ، به دلیل حذف «حی علی خیر العمل » در اذان و اضافه کردن« الصلاه خیر من النوم » در اذان نماز صبح ، مورد نقد قرار دارند.
1.شیعه معتقد است که شهادت سوم جزء اذان نبوده است و نباید کسی این شهادت را به نیت اذان بگوید. هرچند که بیان آن مستحب است.
2. به عقیده فقهای شیعه اگر این شهادت ، در اذان به قصد جزئیت ذکر شود، بدعت است ؛ شهید اول ( متوفی 786هـ ) مى نویسد: «شهادت به ولایت على(علیه السلام) از احکام ایمان است، نه از الفاظ اذان»(2).
3. فقهای شیعه ، شهادت سوم را بدون قصد جزئیّت، و تنها به قصد تبرک بدون اشکال دانسته ، بلکه مستحبّ می شمارند. محقق قمی (متوفی 1231هـ ) مى نویسد: «اگر شهادت به ولایت به قصد استحباب باشد نه به قصد جزئیّت اشکالى ندارد، زیرا در اخبار مطلقه وارد است که هرگاه یادى از محمّد(صلى الله علیه وآله)نمودید، خدا را یاد کنید و هرگاه یادى از رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله)نمودید، «علىّ ولىّ الله» بگویید(3) ده ها نفر دیگر از علماى شیعه نیز به استحباب شهادت ثالثه در اذان بدون قصد جزئیت فتوا داده اند.
4.برخی از فقها ، شهادت بر ولایت را رمز و شعار شیعه می شمارند و از این جهت، بر گفتن آن در اذان اصرار دارند، مرحوم سید محسن حکیم مى نویسد: « شهادت به ولایت در اذان در این زمان از شعائر ایمان و رمز تشیع است; لذا مى توان آن را از این جهت راجح شرعى بلکه واجب دانست، ولى نه به عنوان جزئیت در اذان.»(4) مرحوم آقای خویی نیز می نویسد : «ما برای گفتن جمله اشهد ان علیا ولی الله نیازی به ورود نص(روایت) نداریم چون ولایت, از متممات رسالت, از مقومات ایمان و کمال دین است و بخصوص در این عصر هیچ گونه نیازی به امر دیگری نیست چون این جمله روشن ترین شعار شیعه و آشکارترین رمز تشیع است. بر این اساس ذکر این جمله , چه در اذان و چه در غیر اذان هیچگونه اشکال ندارد. البته این جمله جزو اذان نیست».(5)
رهبر معظم انقلاب نیز معتقد است :«گفتن اشهد ان علیاً ولى اللَّه به عنوان شعار تشیع خوب و مهم است و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود، ولى جزو اذان و اقامه نیست»(6).
استاد عبدالمحسن عبدالله سراوى مستبصر سورى مى گوید: « شیعه در اذان، شهادت به ولایت را به قصد جزئیت نمى گوید، بلکه از زمانى که معاویه لعن بر على بن ابى طالب(علیه السلام) را بر بالاى منبرها و مأذنه ها علنى کرد، شیعه امامیه به این فکر افتاد که براى جلوگیرى از این بدعت و مکتوم نشدن ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام)، شهادت به آن را به قصد تبرک در اذان ها اعلام دارد، همان گونه که خداوند متعال این امر را کتمان نکرده ودر قرآن به ولایت امام على(علیه السلام)شهادت داده است». (7)
5. برخی از متون حدیثی گواه بر این نکته است که گویا از دوران رسول خدا (ص) ، برخی از اصحاب در اذان بر شهادت امیرمومنان (ع) اصرار داشتند ؛ شیخ عبد الله مراغى مصرى نقل مى کند: سلمان فارسى در اذان واقامه شهادت به ولایت على(علیه السلام) را بعد از شهادت به رسالت در زمان حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گفت. شخصى بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) وارد شد وعرض کرد: اى رسول خدا! چیزى شنیدم که تاکنون نشنیده بودم. پیامبر فرمود: چه شنیده اى؟ عرض کرد: سلمان در اذان بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولایت على(علیه السلام) مى دهد؟ حضرت فرمود: خیر شنیدى . همو روایت کرده است: شخصى بر رسول خدا (صلى الله علیه وآله)وارد شد و عرض کرد: اى رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولایت على(علیه السلام) داده و مى گوید: اشهد انّ علیاً ولىّ الله؟ حضرت فرمود: «همین طور است، آیا فراموش کرده اید گفتار روز غدیر را «من کنت مولاه فعلىّ مولاه؟» هر کس عهد بشکند بر خود ضرر کرده است.»(8)
پی نوشت:
1. وسائل الشیعه , ج 4, ص 644, ح 9.
2. شهید اول ، الدروس الشرعیه، ج 1، ص 162.
3. الغنائم، ج 2، ص 423.
4.مستمسک العروة الوثقى، ج 5، ص 545 .
5. مستند العروه , ج 2, ص 287
اجوبة الاستفتاءات (بالفارسیة)، ص 93.6
7.القطوف الدانیه، ج 1، ص 57 ـ 58.
8.رضوانی ، شیعه شناسی ،ج 2، ص393.[پایان کد انتخابی]

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد