خانه » همه » مذهبی » دوقطبی استقامت-آسایش؟

دوقطبی استقامت-آسایش؟


دوقطبی استقامت-آسایش؟

۱۳۹۵/۱۲/۲۳


۱۷۴ بازدید

اشتباه رایج در محاسبه و تبیین فضا،که خصوصاً در عملکرد بعضی از سیاسیون به چشم می‌خورد، تلقی تعارض «آسایش» و رفاه با «ایستادگی» و مقاومت است؛ به‌نحوی‌که در سال‌های اخیر، شاهد این بوده‌ایم که تلاش‌هایی جهت ترسیم پارادوکسیکال بودن این دو گزاره صورت گرفته است. نتیجه‌ی چنین برداشتی که ایستادگی را هم‌ردیف با رنج و تعب و سختی کشیدن الزامی ملت می‌داند، تنها ایجاد دل‌زدگی نسبت به اصل گزاره‌ی مقاومت است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) «اشتباه محاسباتی» نخبگان در برآورد معادلات سیاسی را یکی از مشکلات بزرگی می‌دانند که باید برای دچار نشدن به آن، به‌شدت مراقبت نمود:

اشتباه رایج در محاسبه و تبیین فضا،که خصوصاً در عملکرد بعضی از سیاسیون به چشم می‌خورد، تلقی تعارض «آسایش» و رفاه با «ایستادگی» و مقاومت است؛ به‌نحوی‌که در سال‌های اخیر، شاهد این بوده‌ایم که تلاش‌هایی جهت ترسیم پارادوکسیکال بودن این دو گزاره صورت گرفته است. نتیجه‌ی چنین برداشتی که ایستادگی را هم‌ردیف با رنج و تعب و سختی کشیدن الزامی ملت می‌داند، تنها ایجاد دل‌زدگی نسبت به اصل گزاره‌ی مقاومت است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) «اشتباه محاسباتی» نخبگان در برآورد معادلات سیاسی را یکی از مشکلات بزرگی می‌دانند که باید برای دچار نشدن به آن، به‌شدت مراقبت نمود:

«محاسبه‌ی غلط، یکی از بزرگ‌ترین خطرهاست؛ گاهی حیات انسان را تهدید می‌کند، گاهی سرنوشت انسان را تهدید می‌کند، چون توان انسان، نیروی انسان، توانایی‌های انسان، تحت سرپنجه‌ی اراده‌ی اوست و اراده‌ی انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتی اوست. اگردستگاه محاسباتی بد کار کرد، اراده‌ی انسان تصمیمی می‌گیرد و در جهتی می‌رود که خطاست. آن‌وقت نیروهای انسان، همه‌ی توانایی‌های انسان در این جهتِ خطا به کار می‌افتد. این آن چیزی است که باید مراقب آن باشید.»[1]

ایشان در دیدار دست‌اندرکاران راهیان نور با تاکید دوباره بر این نکته بیان داشتند: «احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حمله‌ی به شماست. این یک قاعده‌ی کلی است. اگر می‌خواهید دشمن را از تهاجم به خودتان منصرف کنید، سعی کنید اظهار ضعف نکنید. نمی‌گویم به‌دروغ بگوییم قوی هستیم، [بلکه] می‌گویم قوت خودمان را آشکار کنیم. ما نقاط قوت زیادی داریم. این نقاط قوت را آشکار کنیم. در زمینه‌ی اقتصادی هم همین‌جور است. در زمینه‌ی فرهنگی هم همین‌جور است.»

در همین راستا، می‌توان به برخی از محاسبات غلط سیاسیون در تحلیل مسائل جامعه، که به ضعف‌های عمده در عملکرد منجر می‌شود و جمهوری اسلامی نیز تاکنون از چنین تحلیل‌های غلطی آسیب دیده است، بنا بر نگاه قرآنی رجوع نمود.

اشتباه محاسبه در نگرش به هستی (مادی‌نگری)

اگر بنیان نگرش معرفت‌شناسانه‌ی افراد، مبتنی بر اصالت ماده باشد، قطعاً محاسبات آنان نسبت به محیط پیرامونی نیز تفاوت‌های کلان و اساسی با افرادی که نگرش الهی دارند، خواهد داشت. دایره‌ی محاسباتی افرادی که زندگی دنیا را محور عمل خود قرار می‌دهند، محدود به عالم ماده و در تحلیل شرایط نیز زاویه‌ی دیدشان به هستی، بسته‌تر از کسانی است که علاوه بر دنیای مادی، عالم دیگری را نیز پذیرفته و حتی اصالت و حقیقت را به آن جهان نسبت می‌دهند.

خداوند در قرآن به این اشتباه محاسبه اشاره می‌فرماید: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و الینا لاترجعون»[2] آیا با خود حساب کردید که ما شما را بیهوده آفریدیم و به‌سوی ما بازنخواهید گشت؟

باید به این توجه کرد که نگرش اصالت ماده با پذیرش وجود خداوند منافاتی ندارد و لذا «مادی‌گری» مختص افراد لامذهب و بی‌قید نیست؛ چه آنکه بسیاری از فلاسفه‌ی حس‌گرا[3] نیز خالقیت خداوند را نفی نمی‌کنند، اما آنچه مهم است، اعتقاد به نقش ربوبی خداوند و هدایت تکوینی ذات اقدس الهی در تمام معادلات عالم است و همین وجه تمایز خداباوران از خداناباوران[4] است. از همین رو، مرحله‌ی شناخت حقیقی خداوند، زمانی است که باور داشته باشیم در صورتی که عزم خود و محاسبات زمینی را حتی به فرض در دقیق‌ترین صورت خود در نظر گرفته باشیم، تنها این خواست خداوند است که می‌تواند در واقع به نیات ما صورت تحقق بخشد. به همین جهت، حضرت امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «عرفت الله بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم» خداوند را با گسستن عزم‌ها، گشودن گره‌ها و شکست تلاش‌ها شناختم.[5]

توجه به نظارت خداوند بر همه‌ی جوانب فردی و اجتماعی زندگی بشر نیز از همین رهگذر است که بعضاً مورد غفلت واقع می‌شود، در حالی که توجه به این مهم، می‌تواند بهترین ابزار کنترلی در جامعه محسوب گردد و اندیشمندان امروزی اخیراً «خودکنترلی»[6] را مؤثرترین نظارت برمی‌شمرند. حال آنکه در اندیشه‌ی اسلام، این عنصر همواره مدنظر بوده و خداوند مؤمنان را از فراموشی نظارت الهی بر همه‌ی عرصه‌ها برحذر می‌دارد: «ایحسب ان لم یره احد»[7] آیا می‌پندارد که کسی او را نظاره‌گر نیست؟

پس توجه به نقش محوری خداوند در همه‌ی عرصه‌ها در تحلیل وضعیت جامعه و عملیاتی‌سازی برنامه‌های درنظرگرفته‌شده، عنصری کلیدی است که متأسفانه بعضاً در محاسبات مورد تردید قرار می‌گیرد و صرفاً معادلات با ظاهر خردورزانه و خود را محور همه‌ی تصمیمات قرار دادن، به ‌نوعی شرک در اتخاذ تصمیمات و انجام محاسبات مبدل می‌شود؛ به‌گونه‌ای که فرد آنچه خود در تحلیل مسئله ادراک کرده را جهت حل آن مکفی ارزیابی می‌کند: «حسبنا ما وجدنا»[8] آنچه خود به دست آوردیم ما را کفایت می‌کند.

اقدامات پوپولیستی برخلاف رضایت الهی

مرکزیت انسان و عقلانیت بشری به‌جای عقلانیت الهی، انگاره‌ای است که از زمان شکل‌گیری غرب مدرن به وجود آمد و جوامع غربی و نظامات آن را تحت تأثیر قرار داد. دموکراسی که در حقیقت زاده‌ی اندیشه‌ی سکولار است، وقتی خداوند را از ساحت معادلات خود حذف می‌کند، به‌تبع دنبال منبعی برای مشروعیت خود است که آن را در «دموس»[9] و اعمال حاکمیت آن می‌یابد. در حقیقت رأی توده‌ها، نه به‌عنوان یک متد و روش انتخاب حاکمان، بلکه به‌عنوان مرجع حقیقت، حقانیت و مشروعیت شناخته می‌شود. اما آنچه مسلم است، در نگاه قرآنی، هرچند آرای ملت، تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز در مسیر حرکت امت اسلامی است، اما هیچ‌گاه جای حقیقت و حقانیت را نمی‌گیرد.

این مسئله زمانی تبدیل به «اشتباه محاسباتی» در سطح کلان می‌شود که حاکمان کشور، کسب رضامندی مردم و توجه آرای عمومی را بر اجرای حق و عدل مقدم بدانند و لذا در بسیاری از موارد، دچار مصلحت‌اندیشی عرفی‌گرا شوند. این اشتباه در محاسبه از یک‌سو آفت ابتلا به رفتارهای عوام‌زدهو پوپولیستی[10] و از سوی دیگر، پرداختن به امور سطحی و تزئینی در اداره‌ی کشور با هدف جلب رضایت آنی مردم را به‌همراه دارد؛ چه آنکه خداوند منش ترجیح خواسته‌ی مغایر با دین اکثریت مردم را به‌جای عمل به تکلیف دینی، سرآغاز انحطاط برمی‌شمرد: «ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله»[11] اگر [به‌جای توجه به رضای خدا] در پی اطاعت از اکثریت مردم باشی، تو را از مسیر الهی منحرف خواهند نمود.

عدم فهم صحیح سنت‌های الهی

در وهله‌ی اول باید بپذیریم که شیوه‌ی محاسبات خداوند، سوای معادلات بشری است و چه‌بسا در محاسبه‌ی خداوند، تصمیماتی که به گمان ما نیک انگاشته می‌شود، خیر و سعادتی برای جامعه نداشته باشد و برعکس، بسیاری از تصمیمات سبب ایجاد مشکل و دردسر تلقی می‌گردد، حال آنکه خیری در غایت آن نهفته است: «لاتحسبوه شرا لکم بل هو خیر لکم»[12] براى خود شر نپندارید، بلکه آن [در نهایت] به نفع شماست.

خداوند متعال در بسیاری موارد، امور را برخلاف تصور ما به پیش می‌برد که صلاح حقیقی ما در آن است. عدم توجه به این موضوع در محاسبات به‌طور کلی، نه تنها سبب بدگمانی به خداوند در زمان عدم تحقق اهداف برنامه‌ریزی‌شده از سوی ما می‌گردد، بلکه باعث می‌شود در تحلیل شرایط و شیوه‌ی اقدام، دچار ضعف و کاستی شویم.

در علم مدیریت نیز اخیراً به این امر توجه شده که بسیاری از فرایندها، صرفاً محصول ورودی‌های سیستم نیستند و الزاماً نمی‌توان با توجه به محاسبات عینی، نتیجه‌ی دقیق یک عملیات را تخمین زد؛ نظریاتی که امروز به نظریات آشوب[13] یا اثر پروانه‌ای[14] معروف‌اند.

در تحلیل رویدادهای انقلاب نیز بارها شاهد تأثیرات شگرف اتفاقات ظاهراً معمولی بوده‌ایم. به‌عنوان مثال، در برهه‌ای که مبارزه با رژیم سابق با تبعید امام (ره) به‌ نوعی یأس در ایران تبدیل شده بود، شهادت مشکوک سید مصطفی خمینی، جرقه‌ای برای شعله‌ور شدن اعتراضات جدی مردمی در عین ناباوری همگان بود. موارد متعددی از این دست موجود است که متأسفانه در محاسبات و تحلیل‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً نسبت به نقش هم‌افزای «نصرت الهی» و «کوشش بشری» توجه چندانی صورت نمی‌گیرد.

از سوی دیگر، توجه به اینکه خداوند در محاسبات و افعال خود، جایگاه ویژه‌ای به آزمایش مردم و جامعه اختصاص می‌دهد، می‌تواند راه‌گشای تحلیل درست از شرایط به حساب بیاید. چه‌بسا بسیاری از مشکلاتی که در مسیر حرکت یک جامعه ایجاد می‌گردد، الزاماً نتیجه‌ی تبعی عملکرد نادرست پیشین نباشد، بلکه این وعده‌ی خداوند است که جوامع را با مشکلات و سختی‌ها می‌آزماید تا دستگاه امتحان الهی سره را از ناسره تمیز دهد. حقیقت آن است که بنا به مشیت الهی، هیچ فرد یا ملتی، ولو به غایت ایمان‌ورزی و تدین، از امتحان الهی مصون نیست: «احسب الناس ان یترکوا ان قالو امنا و هم لایفتنون»[15] آیا پنداشته‌اند زمانی که بگویند ایمان آورده‌اند، به حال خود رها شده و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟

امتحانات الهی از یک‌سو می‌توانند پرتگاهی برای سقوط و از سوی دیگر، فرازگاهی برای تعالی جوامع به حساب آیند. تغافل از وجود چنین امتحاناتی در مسیر طبیعی حرکت بشری، نه تنها منجر به اشتباه محاسباتی، بلکه حتی سبب ایجاد ظن و گمان نسبت به خداوند می‌گردد.

در تعاملات بین‌المللی و برنامه‌ریزی‌ها، جهت پرهیز از نتیجه‌ی نامطلوب، باید به روی ‌گرداندن از دشمنان خدا، که جز فراتر از دنیا، به چیزی معتقد نیستند از یک‌سو -«فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا حیاه الدنیا ذلک مبلغهم من العلم»- و تنها دل بستن به خداوند و مؤمنین به‌عنوان منبع لایزال قدرت -«یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المؤمنین»- از سویی دیگر، توجه نمود.

امید بستن به غیرخدا جهت گشایش

هرگونه اصالت دادن به ابزارهای مادی و بشری، فارغ از نقش تعیین‌کننده نصرت الهی جهت تحقق اهداف و برنامه‌ها، سبب بروز اشتباه در محاسبه می‌گردد. این ابزارها می‌تواند شامل تکیه بر غیرخداوند جهت پیشبرد برنامه‌ها باشد. خداوند در قرآن چنین کسانی که با اصالت دادن به برنامه‌ها و ابزارهای مادی طلب توفیق می‌کنند را مستحق شکست می‌داند: «وظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله فاتاهم الله من حیث لم یحتسبوا»[16] و گمان بردند که دژهایشان آن‌ها را حفظ خواهد کرد و سبب ممانعت [از تحقق اراده‌ی] خداوند می‌شود. پس خداوند از آنجا که گمان نمی‌کردند، به‌سراغشان آمد.

از طرفی امید بستن به اشخاص یا گروه‌هایی جز خدا، برای ایجاد گشایش در امور، پرده‌ای دیگر از همین اشتباه است؛ خاصه آنکه این افراد یا گروه‌ها از دشمنان خداوند باشند. خداوند طلب نصرت از کفار و مشرکین را امری مذموم برمی‌شمرد که البته هیچ‌گاه یاری‌شان دستگیر مسلمین نخواهد بود: «و اتخذوا من دون الله آلهه لعلهم ینصرون لایستطیعون نصرهم و هم لهم محضرون»[17] و به بندگی غیر از خدا درآمدند تا بلکه مشمول کمک آنان قرار گیرند؛ حال آنکه از یاری آنان طرفه‌ای نخواهند بست، بلکه تنها برای آنان مانند سپاهیانی اجیر شده‌اند.

مرجع چنین دل‌‌بستن‌هایی ممکن است هراس از دشمن و هیبت و قدرت دشمنان و ترس از اعمال این قدرت علیه مسلمین باشد. خداوند در قرآن واهمه و ایجاد هراس از اجماع دشمنان خداوند علیه مسلمین را مذموم می‌داند و توکل و ایمان به خداوند را جایگزینی برای آن برمی‌شمرد: «الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم إیمانا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل فانقلبوا بنعمه من الله وفضل لم یمسسهم سوء واتّبعوا رضوان الله والله ذو فضل عظیم»[18] این‌ها کسانی بودند که [بعضی از] مردم به آنان گفتند: «لشکر دشمن برای [حمله به] شما اجتماع کرده‌اند. از آن‌ها بترسید!» اما این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.» به همین جهت، آن‌ها با نعمت و فضل پروردگارشان بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است.

لذا در تعاملات بین‌المللی و برنامه‌ریزی‌ها، جهت پرهیز از نتیجه‌ی نامطلوب، باید به روی ‌گرداندن از دشمنان خدا، که جز فراتر از دنیا به چیزی معتقد نیستند از یک‌سو -«فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا حیاه الدنیا ذلک مبلغهم من العلم»-[19] و تنها دل بستن به خداوند و مؤمنین به‌عنوان منبع لایزال قدرت -«یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المؤمنین»-[20] از سویی دیگر، توجه نمود.

القای دوقطبی ناصحیح استقامت-آسایش

اشتباه رایج دیگر در محاسبه و تبیین فضا، که خصوصاً در عملکرد بعضی از سیاسیون به چشم می‌خورد، تلقی تعارض «آسایش» و رفاه با «ایستادگی» و مقاومت است؛ به‌نحوی‌که در سال‌های اخیر، شاهد این بوده‌ایم که تلاش‌هایی جهت ترسیم پارادوکسیکال بودن این دو گزاره صورت گرفته است. نتیجه‌ی چنین برداشتی که ایستادگی را هم‌ردیف با رنج و تعب و سختی کشیدن الزامی ملت می‌داند، تنها ایجاد دل‌زدگی نسبت به اصل گزاره‌ی مقاومت است. حال آنکه رهبر معظم انقلاب همواره در بیانات خود، چنین نگرشی را نفی می‌نمایند و اتفاقاً تبیین دستاوردهای بزرگ مردم و نظام اسلامی در طول این سی‌وپنج سال توسط ایشان، به این دلیل است که مردم به دست قدرت خداوند (من حیث لایحتسب) توجه ویژه داشته‌اند. نگاه قرآنی نیز به‌خلاف آنچه بعضاً مورد تفسیر قرار می‌گیرد، در سوره‌ی انشراح، همراهی سختی مقاومت با آسایش و فراخ را امری ممتنع به حساب نمی‌آورد: «ان مع العسر یسرا»[21] و نیز در صورت قدم نهادن به راه ایستادگی، بشارت می‌دهد به ده‌ها هزار فرشته [دست غیب] جهت کمک به ملتی که ایستادگی می‌کند.[22]
عدم تبیین صحیح این مورد توسط نخبگان برای مردم و اینکه می‌توان در عین فشار دستگاه ظلم، در شرایط «بدر و خیبر» بود، سبب می‌شود این گمان در مردم ایجاد شود که ما برای ایستادگی بر سر حق خود، باید لاجرم از دنیا دست بشوییم و همواره اسیر مشقات باشیم. این تفکر انحرافی سبب رخوت جامعه و دست شستن از مبارزه و تفکر جهادی می‌گردد.

فرجام سخن

همان‌گونه که از متن آیات و روایات برمی‌آید، اغلب اشتباهات اساسی در محاسبات، از ادراکات ناصحیح شناختی و معرفتی نشئت می‌گیرد و بخش کوچکی از آن به اشتباهات رویکردی بازمی‌گردد. لذا تفکر در چارچوب اندیشه‌ی اسلامی و خصوصاً ایمان به معارف و گزاره‌های توحیدی به‌عنوان مسیر پیمودن حقیقت، می‌تواند از بروز بسیاری از اشتباهات اساسی در سطح یک جامعه جلوگیری نماید.

اما باید به این نکته‌ی پایانی نیز توجه نمود که در تلاطم این مسیرهای محاسباتی انحرافی، خداوند مسیری میانبر پیش پای تصمیم‌گیرندگان قرار می‌دهد تا ضعف خطا و تحلیل خود را با آن رفع نموده و همچون سنجه‌ای، اشتباهات خود را بدان وسیله تراز کنند. نعمت ولایت در حقیقت راهنمای بشر به‌سوی مسیر حقیقت است و بنا بر قول امام سجاد (ع)، (الفلک الجاریه فی لجج الغامره یأمن من رکبها و یغرق من ترکها …و الکهف الحصین و غیاث المضطر المستکین)[23] چون کشتی در حرکت میان طوفان‌های پیچیده و پناهگاه و دستگیر نیازمندان شناخت حقیقت است که هرکه به آن تمسک گزیند را رهایی می‌بخشد.

پی‌نوشت‌ها

[1]. بیانات رهبر معظم انقلاب، 16 تیر 1393.

[2]. مؤمنون: 115.

[3]. Amperist

[4]. Deist

[5]. نهج‎البلاغه، حکمت 250.

[6]. self-control

[7]. بلد: 7.

[8]. مائده: 104.

[9]. Demos

[10]. Populistic

[11]. انعام: 116.

[12]. نور: 11.

[13]. chaos theory

[14]. butterfly Effect

[15]. عنکبوت: 2.

[16]. حشر: 2.

[17]. یس: 74 و 75.

[18]. آل‌عمران: 173 و 174.

[19]. نجم: 29 و 30.

[20]. انفال: 64.

[21]. انشراح: 5.

[22]. آل‌عمران: 125.

[23]. صلوات شعبانیه.

*محمدحسن صادق‌پور ، دانشجوی کارشناسی ارشد MBA دانشگاه تهران/برهان/۱۳۹۵/۱۲/۲۱

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد