دین یاران پیامبر(ص) قبل از اسلام
۱۳۹۵/۰۴/۰۵
–
۱۲۹۷ بازدید
آیا یاران نزدیک پیامبر(ص) از جمله عمار و ابوذر و … بت پرست بودند؟
از عمار تا قبل از اسلام آوردنش اطلاعاتی در دست نیست ، عمار و والدین او از پیشقدمان در اسلام میباشند، آنان روزی که مرکز تبلیغاتی رسول خدا, خانه»ارقم بن ابی الارقم« بود, اسلام آورند. مشرکان, این سه نفر را در گرمترین مواقع مجبور میکردند که خانه خود را ترک بگویند, و در زیر آفتاب گرم و باد سوزان بیابان به سر ببرند. این شکنجه آن قدر تکرار شد, که یاسر در آن میان جان سپرد. ابوجهل نیزه خود را, در قلب سمیه همسر عمار فرو برد و او را نیز کشت. مشرکان »عمار« را نیز مانند بلال شکنجه دادند. وی برای حفظ جان خود ناگزیر شد که درظاهر, از اسلام خود بازگردد. ولی فوراًً پشیمان شد, و با دیدگان گریان به محضر رسول خدا شتافت. جریان را شرح داد. رسول گرامی(ص) فرمود: آیا تزلزلی در ایمان باطنی تو رخ داده است؟ عرض کرد: قلبم لبریز از ایمان است. فرمود: کوچکترین ترس به خود راه مده و برای رهائی از شر آنان, ایمان خود را مستور بدار. این آیه در مورد ایمان عمار نازل گردید: «الاّ مَن اُکرِهَ وَ قَلبُهُ مطمئن بالایمان: مگر آن کس که مورد اکراه قرار گیرد ولی قلب او از ایمان سرشار است».فروغ ابدیت- ج1،آیت الله جعفر سبحانیاما ابوذر : جُندب بن جُناده[ محمد بن احمد ذهبی: سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 378.] یا همان ابوذر غفاری، که پیش از اسلام نیز از پرستش بت ها کناره می گرفت، با نزول دین اسلام بدان گروید[ ابونعیم اصفهانی: حلیة الاولیاء، ج 1، ص 158؛ ابن اثیر: اسد الغابه، ج 1، ص 563.] و تا آخر عمر بر صراط مستقیم استوار ماند. ابوذر را در پارسایی، راستگویی، علم و عمل سرآمد همگان دانسته اند. او حق را بیان می کرد و در راه خدا از سرزنش نکوهندگان نمی هراسید.[ محمد بن احمد ذهبی: سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 379.]پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصف ابوذر می فرمود:
«هر کس دوست دارد سیرت و صورتی همانند عیسی پسر مریم ببیند، به ابوذر بنگرد».[ محمد بن سعد: الطبقات الکبری، ج 4، ص 228.]ابوذر غفاری، پس از رحلت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) از راه آن حضرت منحرف نشد؛ بر دفاع از ولایت علی(علیه السلام) پای فشرد و هرگز از وی جدا نگردید.[ شیخ مفید: الاختصاص، ص 6.] پایبندی بر سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و پیروی از امیرمؤمنان(علیه السلام) ویژگی محوری ابوذر تا پایان حیات او بود که در قطعات ذیل آن را مرور می کنیم:
ابوذر آشکارا از امام دفاع می کرد، علی(علیه السلام) را «قوام دین» می دانست[ محمود بن عمر زمخشری: الفائق فی غریب الحدیث، ج 2، ص 108.] و می گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: پس از این فتنه ای خواهد بود؛ اگر گرفتارش شدید، «فعلیکم بکتاب اللّه و علی»؛ و «علی اوّل مؤمن به من است و نخستین کسی است که روز قیامت با من مصافحه خواهد کرد».[ احمدبن یحیی بلاذری: انساب الاشراف، ج 4، ص 118؛ ابن شهر آشوب: مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص315.]کلمه «غفاری» که معمولا پس از نام وی میآید اسم قبیله ابوذر است (وی منسوب به قبیله بنی غفار میباشد).
از دوران کودکی و جوانی وی تا قبل از اسلامش اطلاعات دقیقی در دست نیست. آنچه درباره وی میدانیم از زمانی است که به دین مبین اسلام گروید و مسلمان شد.
پذیرفتن اسلام در جوانی
ابوذر از اولین مسلمانان و پیشتازان در پذیرش دین اسلام است.
او را چهارمین یا پنجمین مسلمان معرفی کردهاند. آنچه پیشتازی وی را در اسلام پررنگتر میسازد این است که او ساکن شهر مکه نبود و با شنیدن ظهور پیامبر خدا(ص) در مکه به محضر ایشان شرفیاب گردید و اسلام آورد.
پیامبر اسلام (ص) که استعداد شاگرد جدید و تازه وارد، و قدرت خیره کننده او را در مبارزه با باطل بخوبی درک میکرد، به او دستور داد به میان طایفه خود بر گردد و آنان را به سوی اسلام دعوت کند.
ابوذر به سوی قوم و طایفه خود برگشت و کم کم با آنان پیرامون موضوع قیام پیامبری که از جانب خدا بر انگیخته شده و مردم را به پرستش خدای یگانه و اخلاق نیک دعوت میکند، سخن گفت. ابتداء برادر و مادر ابوذر اسلام آوردند، بعد، نصف افراد قبیلة «غفار» مسلمان شدند، و پس از هجرت پیامبر اسلام (ص) به شهر «یثرب» (= مدینه)، نصف دیگر نیز اسلام اختیار کردند.
همراهی با پیامبر خدا (ص)
همانگونه که گذشت ابوذر پس از پذیرش اسلام برای تبلیغ این دین به میان قبیله خود رفت و سالیان سال در آنجا بود. وی پس از جنگ بدر و اُحد، در مدینه به پیامبر اسلام (ص) پیوست و در آن شهر اقامت گزید.[1]او در دوران حیاتش در شهر مدینه به عنوان یکى از صحابه پاک و یاران راستین پیامبر خدا صلى الله علیه وآله و امیرمؤمنان«علیه السلام» بود. از زبان پیامبر ستایشهای فراوانی درباره او نقل شده است. از آن جمله همان حدیث مشهور است که «آسمان بر سر هیچکس سایه نیفکنده و زمین کسى را در برنداشته است که راستگوتر از ابوذر باشد».
«هر کس دوست دارد سیرت و صورتی همانند عیسی پسر مریم ببیند، به ابوذر بنگرد».[ محمد بن سعد: الطبقات الکبری، ج 4، ص 228.]ابوذر غفاری، پس از رحلت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) از راه آن حضرت منحرف نشد؛ بر دفاع از ولایت علی(علیه السلام) پای فشرد و هرگز از وی جدا نگردید.[ شیخ مفید: الاختصاص، ص 6.] پایبندی بر سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و پیروی از امیرمؤمنان(علیه السلام) ویژگی محوری ابوذر تا پایان حیات او بود که در قطعات ذیل آن را مرور می کنیم:
ابوذر آشکارا از امام دفاع می کرد، علی(علیه السلام) را «قوام دین» می دانست[ محمود بن عمر زمخشری: الفائق فی غریب الحدیث، ج 2، ص 108.] و می گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: پس از این فتنه ای خواهد بود؛ اگر گرفتارش شدید، «فعلیکم بکتاب اللّه و علی»؛ و «علی اوّل مؤمن به من است و نخستین کسی است که روز قیامت با من مصافحه خواهد کرد».[ احمدبن یحیی بلاذری: انساب الاشراف، ج 4، ص 118؛ ابن شهر آشوب: مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص315.]کلمه «غفاری» که معمولا پس از نام وی میآید اسم قبیله ابوذر است (وی منسوب به قبیله بنی غفار میباشد).
از دوران کودکی و جوانی وی تا قبل از اسلامش اطلاعات دقیقی در دست نیست. آنچه درباره وی میدانیم از زمانی است که به دین مبین اسلام گروید و مسلمان شد.
پذیرفتن اسلام در جوانی
ابوذر از اولین مسلمانان و پیشتازان در پذیرش دین اسلام است.
او را چهارمین یا پنجمین مسلمان معرفی کردهاند. آنچه پیشتازی وی را در اسلام پررنگتر میسازد این است که او ساکن شهر مکه نبود و با شنیدن ظهور پیامبر خدا(ص) در مکه به محضر ایشان شرفیاب گردید و اسلام آورد.
پیامبر اسلام (ص) که استعداد شاگرد جدید و تازه وارد، و قدرت خیره کننده او را در مبارزه با باطل بخوبی درک میکرد، به او دستور داد به میان طایفه خود بر گردد و آنان را به سوی اسلام دعوت کند.
ابوذر به سوی قوم و طایفه خود برگشت و کم کم با آنان پیرامون موضوع قیام پیامبری که از جانب خدا بر انگیخته شده و مردم را به پرستش خدای یگانه و اخلاق نیک دعوت میکند، سخن گفت. ابتداء برادر و مادر ابوذر اسلام آوردند، بعد، نصف افراد قبیلة «غفار» مسلمان شدند، و پس از هجرت پیامبر اسلام (ص) به شهر «یثرب» (= مدینه)، نصف دیگر نیز اسلام اختیار کردند.
همراهی با پیامبر خدا (ص)
همانگونه که گذشت ابوذر پس از پذیرش اسلام برای تبلیغ این دین به میان قبیله خود رفت و سالیان سال در آنجا بود. وی پس از جنگ بدر و اُحد، در مدینه به پیامبر اسلام (ص) پیوست و در آن شهر اقامت گزید.[1]او در دوران حیاتش در شهر مدینه به عنوان یکى از صحابه پاک و یاران راستین پیامبر خدا صلى الله علیه وآله و امیرمؤمنان«علیه السلام» بود. از زبان پیامبر ستایشهای فراوانی درباره او نقل شده است. از آن جمله همان حدیث مشهور است که «آسمان بر سر هیچکس سایه نیفکنده و زمین کسى را در برنداشته است که راستگوتر از ابوذر باشد».