ذاتی بودن قبح دروغ و دروغ مصلحتی
۱۳۹۷/۰۴/۲۷
–
۶۲۸ بازدید
سلام لطفا یه جواب قابل فهم بدید آیا زشتی و قبح دروغ ذاتیه یعنی در هر شرایطی بده؟ اگه بده چرا در احکام ثانویه اجازه دروغ داده شده؟! اصلا این زشت بودن عملی به چه معنا هست؟
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛
دروغ و واژههای معادل آن در زبان عربی، از قبیل کذب، افتراء، افک، به معنای خبر مخالف با واقع به کار میروند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معناست. راستی و صدق نیز که نقطهی مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعریف شده است.انسان از اینکه به او دروغ گفته شود، نا خشنود میشود و احساس بیزاری میکند و این بهترین گواه بر آن است که سرشت پاک بشری از این عمل، تنفر داشته، از آن میپرهیزد. طبیعت و فطرت انسانی با دروغ ناسازگار بوده، در برابر این عمل، نوعی مقاومت و بازدارندگی از خود نشان میدهد که از آن با عنوان قبح عقلی یاد میشود. (اخلاق الهی/ آفات زبان/ آیة الله مجتبی تهرانی )
دروغ گفتن حرام است الا در موارد خاصی که موارد آن در شرع مقدس اسلام مشخص شده است . «دروغ مصلحتى» به معناى رایج نزد مردم – که در واقع «دروغ منفعتى» است – حرام است.
«نظریه حسن و قبح عقلی این است که عقل در نخستین برخورد، به حسن و قبح پارهای از افعال واقف میگردد و اینها همان بدیهیّات عقلی عملی هستند. مانند عدل و احسان، ظلم و عدوان، راستگوئی و امانتداری، دروغگویی و خیانت و نظایر آنها… احکامی که براساس تحسین و تقبیح عقلی استوار است، بسان کوه ثابت بوده و هرگز دگرگون نمیشود. این گونه از قوانین شرع که از چنین اصلی سرچشمه میگیرد، به حکم ثابت و استواری احکام کلی خرد، آن هم در پرتو ثبات و پایداری فطرت انسان، نمیتواند تغییر پذیر باشد…پس زشتی دروغ ذاتی است.
«اگر ما درست ملاک احکام اخلاقی را بدست آوریم، هرجا آن ملاک، تحقق پیدا کند، حکم هم برایش ثابت خواهد بود. اینکه گاهی میبینیم احکام عقلی، استثناء بر میدارد و شرایط تفاوت میکند، مال این است که ملاک اصلی را درست به دست نیاوردهایم، مثلاً میگوییم راست گفتن خوب است، بعد بر میخوریم به جایی که اگر راست گفته شود، خونهای پاکی ریخته میشود و آثار بدی دارد، میگوییم اینجا نباید راست گفت و حتّی باید دروغ گفت. آن وقت توهم میشود که احکام اخلاقی نسبی هستند، احکام اخلاقی استثنا پذیر هستند، حقیقت امر این است که ما در تشخیص موضوع حکم اخلاقی مسامحه کردهایم، آنچه موضوع حکم اخلاقی است. مثلاً «راست مفید» است و یا دروغ که بد است «دروغ مضر» بد است. اما دروغ مفید از موضوع آن حکم اخلاقی خارج است… پس آنچه حقیقتاً موضوع خوبهای اخلاقی است، چیزی است که برای هدف مطلوب، مفید باشد، و آنچه موضوع بدهای اخلاقی است چیزی است که مضر باشد./ مصباح یزدی، محمد تقی، دروس فلسفه اخلاق، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰، ص ۴۱.»
* زشتی دروغ :دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از محرمات مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این زمینه در طی روایت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و کلید آن خانه، دروغ است. (جامع السعادات، ج 2، ص 323).دروغ آدمی را از جرگه اهل ایمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد می نماید و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصیت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابی ایمان می شود و قرآن کریم فرموده است: تنها کسانی دروغ می گویند که ایمان ندارند (نحل، آیه 105).و نیز در آیه دیگری فرموده است: دل های ایشان دچار بیماری نفاق می شود تا روزی که او را ملاقات نمایند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گویی (توبه، آیه 78). امام سجاد(ع) روایت کرده اند: اتقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فى کل جد و هزل فان الرجل اذا کذب فى الصغیر اجترى على الکبیر؛ (جامع السعادات): از کوچک و بزرگ دروغ خواه شوخى باشد یا جدى بپرهیزید؛ زیرا کسى که دروغ کوچک مى گوید بر دروغ بزرگ جرأت مى کند. دروغ کوچک به دروغ بزرگ مبدل مى شود و رفته رفته باب گناهان دیگر گشوده مى شود. آسانى دروغ، زشتى گناه را مى برد و بنده در برابر خداوند جرأت سرپیچى مى یابد و جهنم را براى خود مى خرد. ج ) موارد جواز دروغ گاهی دروغ در موارد خاصی غیبت مجاز یا واجب می گردد و این در جایی است که پای مصلحت مهمتری در کار باشد به گونه ای که حفظ آن مصلحت بر مفاسد بزرگ دروغ غالب و چیره گردد.
*از جمله مواردی که داخل در این استثناء است موارد زیر است: 1 . نجات جان مومن اگر جان شخصی در خطر باشد واگر ما راست بگوئیم آن شخص کشته خواهد شد در اینجا دروغ گفتن جایز حواهد بود . 2 . نیرنگ زدن در جنگ 3 . اصلاح و سازش میان دو نفر 4 . دروغ گفتن به زن این دروغ در موردی است که مصلحت در کار باشد، نه این که همیشه می توان به زن دروغ گفت. به عنوان مثال زن می گوید فلان وسیله را برای خانه خریداری کن و مرد با وجودی که امکانات مالی آن را ندارد وعده مثبت می دهد، زیرا مقابله آشکار با درخواست زن غالباً موجب نزاع و درگیری خانوادگی می شود اما می توان با پذیرش درخواست آن از نزاع و درگیری جلوگیری کرد، سپس به تدریج او را از خواسته خود منصرف ساخت و یا در شکل ممکن آن را عملی ساخت. روایت : امام صادق(ع) می فرماید : « کل کذب مسؤول عنه صاحبه یوماً الا (کذباً) فی ثلاثة : رجل کائد فی حربه فهو موضوع عنه او رجل اصلح بین اثنین تلقی هذا بغیر ماتلقی به هذا یرید بذلک الاصلاح ما بینهما، او رجل وعد اهله شیئاً و هو لایرید ان یتم لهم » ترجمه : هر دروغی روزی از گوینده اش بازخواست شود مگردروغی که در سه جا گفته شود، مردی که در جنگ نیرنگ زند که بر او گناهی نیست، یا مردی که میان دو نفر اصلاح و سازش دهد با این یکی برخورد می کند و با آن دیگری برخورد دیگری و هدفش از این کار آشتی دادن میان آن دو است، یا مردی که به زن (یا خانواده) خود وعده ای دهد و قصد انجام آن را نداشته باشد»، (ترجمه میزان الحکمه، ج 11، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، نقل از کافی)
* راه فرار از دروغ: اسـلام حتى در مواردى که ضرورت ایجاب مى کند که انسان دروغ بگوید , دستور توریه داده است و در میان دانشمندان و فقهاى ما این فتوا مشهور است. مـنـظور از توریه این است که در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن , جمله اى گفته شود که شـنـونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده کند در حالى که منظور گوینده چیز دیگرى بوده است ; مثلا : کسى از ما بپرسد آیا فلان کس درباره من چنین حرف بدى زده ؟ ما در جواب بگوییم : نه و منظورمان این باشد که به این عبارت نگفته -اگر چه همان مطلب را به عبارت دیگر گفته است- ولى شنونده از کلمه نه چنین مى پندارد که اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است . ناگفته نماند, در مواردى که وظیفه انسان توریه یا دروغ مصلحت آمیز باشد, اگر راست بگوید گناه کرده و هر فسادى به وجود بیاید مسئول است.
موفق ومؤید باشید.
دروغ و واژههای معادل آن در زبان عربی، از قبیل کذب، افتراء، افک، به معنای خبر مخالف با واقع به کار میروند. دروغ در اصطلاح دانشمندان اخلاق و فقیهان و نزد عرف نیز به همین معناست. راستی و صدق نیز که نقطهی مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعریف شده است.انسان از اینکه به او دروغ گفته شود، نا خشنود میشود و احساس بیزاری میکند و این بهترین گواه بر آن است که سرشت پاک بشری از این عمل، تنفر داشته، از آن میپرهیزد. طبیعت و فطرت انسانی با دروغ ناسازگار بوده، در برابر این عمل، نوعی مقاومت و بازدارندگی از خود نشان میدهد که از آن با عنوان قبح عقلی یاد میشود. (اخلاق الهی/ آفات زبان/ آیة الله مجتبی تهرانی )
دروغ گفتن حرام است الا در موارد خاصی که موارد آن در شرع مقدس اسلام مشخص شده است . «دروغ مصلحتى» به معناى رایج نزد مردم – که در واقع «دروغ منفعتى» است – حرام است.
«نظریه حسن و قبح عقلی این است که عقل در نخستین برخورد، به حسن و قبح پارهای از افعال واقف میگردد و اینها همان بدیهیّات عقلی عملی هستند. مانند عدل و احسان، ظلم و عدوان، راستگوئی و امانتداری، دروغگویی و خیانت و نظایر آنها… احکامی که براساس تحسین و تقبیح عقلی استوار است، بسان کوه ثابت بوده و هرگز دگرگون نمیشود. این گونه از قوانین شرع که از چنین اصلی سرچشمه میگیرد، به حکم ثابت و استواری احکام کلی خرد، آن هم در پرتو ثبات و پایداری فطرت انسان، نمیتواند تغییر پذیر باشد…پس زشتی دروغ ذاتی است.
«اگر ما درست ملاک احکام اخلاقی را بدست آوریم، هرجا آن ملاک، تحقق پیدا کند، حکم هم برایش ثابت خواهد بود. اینکه گاهی میبینیم احکام عقلی، استثناء بر میدارد و شرایط تفاوت میکند، مال این است که ملاک اصلی را درست به دست نیاوردهایم، مثلاً میگوییم راست گفتن خوب است، بعد بر میخوریم به جایی که اگر راست گفته شود، خونهای پاکی ریخته میشود و آثار بدی دارد، میگوییم اینجا نباید راست گفت و حتّی باید دروغ گفت. آن وقت توهم میشود که احکام اخلاقی نسبی هستند، احکام اخلاقی استثنا پذیر هستند، حقیقت امر این است که ما در تشخیص موضوع حکم اخلاقی مسامحه کردهایم، آنچه موضوع حکم اخلاقی است. مثلاً «راست مفید» است و یا دروغ که بد است «دروغ مضر» بد است. اما دروغ مفید از موضوع آن حکم اخلاقی خارج است… پس آنچه حقیقتاً موضوع خوبهای اخلاقی است، چیزی است که برای هدف مطلوب، مفید باشد، و آنچه موضوع بدهای اخلاقی است چیزی است که مضر باشد./ مصباح یزدی، محمد تقی، دروس فلسفه اخلاق، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰، ص ۴۱.»
* زشتی دروغ :دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از محرمات مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این زمینه در طی روایت فرموده است: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و کلید آن خانه، دروغ است. (جامع السعادات، ج 2، ص 323).دروغ آدمی را از جرگه اهل ایمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد می نماید و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصیت انسان دارد. امام صادق(ع) فرمودند: دروغ همانا باعث خرابی ایمان می شود و قرآن کریم فرموده است: تنها کسانی دروغ می گویند که ایمان ندارند (نحل، آیه 105).و نیز در آیه دیگری فرموده است: دل های ایشان دچار بیماری نفاق می شود تا روزی که او را ملاقات نمایند، به خاطر خلف وعده با خداوند و به خاطر دروغ گویی (توبه، آیه 78). امام سجاد(ع) روایت کرده اند: اتقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فى کل جد و هزل فان الرجل اذا کذب فى الصغیر اجترى على الکبیر؛ (جامع السعادات): از کوچک و بزرگ دروغ خواه شوخى باشد یا جدى بپرهیزید؛ زیرا کسى که دروغ کوچک مى گوید بر دروغ بزرگ جرأت مى کند. دروغ کوچک به دروغ بزرگ مبدل مى شود و رفته رفته باب گناهان دیگر گشوده مى شود. آسانى دروغ، زشتى گناه را مى برد و بنده در برابر خداوند جرأت سرپیچى مى یابد و جهنم را براى خود مى خرد. ج ) موارد جواز دروغ گاهی دروغ در موارد خاصی غیبت مجاز یا واجب می گردد و این در جایی است که پای مصلحت مهمتری در کار باشد به گونه ای که حفظ آن مصلحت بر مفاسد بزرگ دروغ غالب و چیره گردد.
*از جمله مواردی که داخل در این استثناء است موارد زیر است: 1 . نجات جان مومن اگر جان شخصی در خطر باشد واگر ما راست بگوئیم آن شخص کشته خواهد شد در اینجا دروغ گفتن جایز حواهد بود . 2 . نیرنگ زدن در جنگ 3 . اصلاح و سازش میان دو نفر 4 . دروغ گفتن به زن این دروغ در موردی است که مصلحت در کار باشد، نه این که همیشه می توان به زن دروغ گفت. به عنوان مثال زن می گوید فلان وسیله را برای خانه خریداری کن و مرد با وجودی که امکانات مالی آن را ندارد وعده مثبت می دهد، زیرا مقابله آشکار با درخواست زن غالباً موجب نزاع و درگیری خانوادگی می شود اما می توان با پذیرش درخواست آن از نزاع و درگیری جلوگیری کرد، سپس به تدریج او را از خواسته خود منصرف ساخت و یا در شکل ممکن آن را عملی ساخت. روایت : امام صادق(ع) می فرماید : « کل کذب مسؤول عنه صاحبه یوماً الا (کذباً) فی ثلاثة : رجل کائد فی حربه فهو موضوع عنه او رجل اصلح بین اثنین تلقی هذا بغیر ماتلقی به هذا یرید بذلک الاصلاح ما بینهما، او رجل وعد اهله شیئاً و هو لایرید ان یتم لهم » ترجمه : هر دروغی روزی از گوینده اش بازخواست شود مگردروغی که در سه جا گفته شود، مردی که در جنگ نیرنگ زند که بر او گناهی نیست، یا مردی که میان دو نفر اصلاح و سازش دهد با این یکی برخورد می کند و با آن دیگری برخورد دیگری و هدفش از این کار آشتی دادن میان آن دو است، یا مردی که به زن (یا خانواده) خود وعده ای دهد و قصد انجام آن را نداشته باشد»، (ترجمه میزان الحکمه، ج 11، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، نقل از کافی)
* راه فرار از دروغ: اسـلام حتى در مواردى که ضرورت ایجاب مى کند که انسان دروغ بگوید , دستور توریه داده است و در میان دانشمندان و فقهاى ما این فتوا مشهور است. مـنـظور از توریه این است که در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن , جمله اى گفته شود که شـنـونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده کند در حالى که منظور گوینده چیز دیگرى بوده است ; مثلا : کسى از ما بپرسد آیا فلان کس درباره من چنین حرف بدى زده ؟ ما در جواب بگوییم : نه و منظورمان این باشد که به این عبارت نگفته -اگر چه همان مطلب را به عبارت دیگر گفته است- ولى شنونده از کلمه نه چنین مى پندارد که اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است . ناگفته نماند, در مواردى که وظیفه انسان توریه یا دروغ مصلحت آمیز باشد, اگر راست بگوید گناه کرده و هر فسادى به وجود بیاید مسئول است.
موفق ومؤید باشید.