رابطه آفرینش با اهل بیت(ع) – هدف از آفرینش – آفرینش و اهل بیت (ع) – حدیث کساء
۱۳۹۶/۰۱/۲۹
–
۱۲۱۷ بازدید
طبق حدیث شریف کساء که خداوند فرموده آسمان و زمین و خورشید و دریا و… را بخاطر محبت ۵تن آل عبا آفریده، لطفا بفرمایید آیا خداوند کرات و کهکشانهای دیگر رو هم بخاطر ۵تن آفریده یا فقط خورشید و دریا و کره زمین و آسمان زمین را ؟ و بفرمایید منظور ازینکه بخاطر محبت آنها آفریده یعنی چی؟ لطفا مسءله را باز کنید و لطفا منبع راهم ذکر بفرمایید.متشکرم
1- تعبیری که در حدیث کساء و روایات به کار رفته عمومیت دارد و شامل همه هستی و کل جهان افرینش می شود .
2. در این باره، یکى از سه معناى زیرشایان توجه است :
1. هدف از خلقت جهان، چیزى است که جز با وجود پیامبرصلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام تحقق پیدا نمى کند. از دیدگاه قرآن، همه ى جهان براى انسان آفریده شده است: «خلق لکم ما فى الارض جمیعاً، انسان نیز براى بندگى آفریده شده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ حقیقیت عبادت خداوند در میان انسان ها محقق نمى شود؛ جز با هدایت پیامبران واز آن جاکه نبى اکرم صلى الله علیه وآله، پیام آور دین کامل الهى است. و اهل بیت علت مبقیه آنند پس صحیح است که گفته شود، عبادت خداوند، جز با وجود پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام در میان بندگان خدا به طور کامل محقق نمى شود.
2. پیامبرصلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام مى تواند تمام هدف از آفرینش جهان را در خود متجلى کنند و آن هدف را به صورت کامل در خود محقق سازند. به طورى که بدون آنها هدف از خلقت جهان به معناى تمام و کمال خود محقق نمى شد، اگر چه دیگر انسان ها هر یک به اندازه ى مرتبه ى کمالشان، آن هدف را به طور نسبى محقق کرده اند. به عبارت دیگر هدف از خلقت انسان رسیدن به حد اعلاى کمال امکانى است. این هدف در مرتبه نهایى آن در اولیاى کمل الهى و انسان کامل تحقق مى یابد و انسان کامل، بلکه اکمل اولیاى کمل الهى پیامبر صلى الله علیه وآله و اهل بیت طاهرین ایشانند.
3. طبق معناى قبلى، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام هدف از آفرینش جهان را به تمام و کمال در خود محقق ساخته اند؛ اما براى این که آنان بتوانند در این دنیا چنین کمالى را در خود محقق سازند، باید همه ى این جهان آفریده مى شد و همه ى این انسان ها – چه مؤمن و چه کافر – و حتى دشمنان و دوستان آن حضرت، خلق مى شدند تا آنان مجال رشد و تکامل پیدا کند و قابلیت هاى خود را به فعلیت برساند. البته در این معنا، چنین نیست که مثلاً دشمنان از روى جبر با آن حضرت دشمنى کرده اند؛ بلکه وجود انسان هایى براى تحقق کمال اختیارى پیامبر نیاز است و پیامبر مى تواند در فضاى میان آنان – چه فضاى دوستى و چه دشمنى – در مسیر رشد و تکامل خود قرار گیرد. انسان هاى دیگر نیز هر یک به اندازه ى مرتبه ى کمالشان غرض از خلقت اند؛ یعنى، هر اندازه که کمال آنان بیشتر باشد، غرض اصلى از خلقت نیز به آنان بیشتر تعلق مى گیرد و هر اندازه نقصان دارند، به همان اندازه طفیلى اند و غرض به طور عرضى به آنان تعلق گرفته است.
این سه معنا با یکدیگر منافاتى ندارند و همه ى با هم سازگار اند. خداوند، مى خواهد همه ى انسان ها به کمال نهایى برسند و این کمال، متوقف بر اطاعت از دین الهى است و دین کامل و خاتم را پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله آورده است. از سوى دیگر هر انسانى، به اندازه اى که به کمال مى رسد، هدف از خلقت را در خود محقق ساخته است و در کوتاهى هاى خود و نقصان اختیارى اش، از هدف خلقت دور شده است. پس وجود این نقصان ها، غرض اصلى نیست، بلکه به تبع و بالعرض، امکان وجود پیدا کرده است.
2. در این باره، یکى از سه معناى زیرشایان توجه است :
1. هدف از خلقت جهان، چیزى است که جز با وجود پیامبرصلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام تحقق پیدا نمى کند. از دیدگاه قرآن، همه ى جهان براى انسان آفریده شده است: «خلق لکم ما فى الارض جمیعاً، انسان نیز براى بندگى آفریده شده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ حقیقیت عبادت خداوند در میان انسان ها محقق نمى شود؛ جز با هدایت پیامبران واز آن جاکه نبى اکرم صلى الله علیه وآله، پیام آور دین کامل الهى است. و اهل بیت علت مبقیه آنند پس صحیح است که گفته شود، عبادت خداوند، جز با وجود پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام در میان بندگان خدا به طور کامل محقق نمى شود.
2. پیامبرصلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام مى تواند تمام هدف از آفرینش جهان را در خود متجلى کنند و آن هدف را به صورت کامل در خود محقق سازند. به طورى که بدون آنها هدف از خلقت جهان به معناى تمام و کمال خود محقق نمى شد، اگر چه دیگر انسان ها هر یک به اندازه ى مرتبه ى کمالشان، آن هدف را به طور نسبى محقق کرده اند. به عبارت دیگر هدف از خلقت انسان رسیدن به حد اعلاى کمال امکانى است. این هدف در مرتبه نهایى آن در اولیاى کمل الهى و انسان کامل تحقق مى یابد و انسان کامل، بلکه اکمل اولیاى کمل الهى پیامبر صلى الله علیه وآله و اهل بیت طاهرین ایشانند.
3. طبق معناى قبلى، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام هدف از آفرینش جهان را به تمام و کمال در خود محقق ساخته اند؛ اما براى این که آنان بتوانند در این دنیا چنین کمالى را در خود محقق سازند، باید همه ى این جهان آفریده مى شد و همه ى این انسان ها – چه مؤمن و چه کافر – و حتى دشمنان و دوستان آن حضرت، خلق مى شدند تا آنان مجال رشد و تکامل پیدا کند و قابلیت هاى خود را به فعلیت برساند. البته در این معنا، چنین نیست که مثلاً دشمنان از روى جبر با آن حضرت دشمنى کرده اند؛ بلکه وجود انسان هایى براى تحقق کمال اختیارى پیامبر نیاز است و پیامبر مى تواند در فضاى میان آنان – چه فضاى دوستى و چه دشمنى – در مسیر رشد و تکامل خود قرار گیرد. انسان هاى دیگر نیز هر یک به اندازه ى مرتبه ى کمالشان غرض از خلقت اند؛ یعنى، هر اندازه که کمال آنان بیشتر باشد، غرض اصلى از خلقت نیز به آنان بیشتر تعلق مى گیرد و هر اندازه نقصان دارند، به همان اندازه طفیلى اند و غرض به طور عرضى به آنان تعلق گرفته است.
این سه معنا با یکدیگر منافاتى ندارند و همه ى با هم سازگار اند. خداوند، مى خواهد همه ى انسان ها به کمال نهایى برسند و این کمال، متوقف بر اطاعت از دین الهى است و دین کامل و خاتم را پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله آورده است. از سوى دیگر هر انسانى، به اندازه اى که به کمال مى رسد، هدف از خلقت را در خود محقق ساخته است و در کوتاهى هاى خود و نقصان اختیارى اش، از هدف خلقت دور شده است. پس وجود این نقصان ها، غرض اصلى نیست، بلکه به تبع و بالعرض، امکان وجود پیدا کرده است.