۱۳۹۵/۰۵/۲۰
–
۹۰۹ بازدید
اینکه مى گویند: در شب قدر همه مقدرات تقدیر مى شود؛ بدین معنا است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، به طور روشن اندازه گیرى مى شود. البته این اندازه گیرى، بر اساس شرایط و موانعى است که پیش مى آید و با ملاحظه اختیار و قابلیت انسان شکل مى گیرد.
با توجه به مقدمه یادشده، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیارى آنان، روشن مى شود. قدر؛ یعنى، پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر، این پیوند به دقّت اندازه گیرى مى شود؛ یعنى: اولاً، براى امام هر زمان این پیوند معلوم و تفسیر مى شود. ثانیا، رابطه این پدیده ها با علل خود روشن مى گردد.
از یک سو خداوند متعال، بر اساس نظام حکیمانه جهان، چنان مقدّر کرده است که بین اشیاء، رابطه اى خاص برقرار باشد. براى مثال بین عزت و دفاع از کیان و ذلّت و پذیرش ستم… هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز مى شود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل مى گردد! این تقدیر الهى است. مثال دیگر اینکه بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضى از گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه)، رابطه وجود دارد. بر این اساس هر کس طول عمر مى خواهد، باید در این قالب قرار گیرد. آن که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر مى یابد و آن که در این امور کوتاهى کرد، عمرش کوتاه مى گردد. پس در افعال و کردار اختیارى بین عمل و نتیجه ـ که همان تقدیر الهى است ـ رابطه مستقیم وجود دارد.
انسان تا زنده است، جاده اى دو طرفه در برابرش قرار دارد: یا با حسن اختیار، کمیل بن زیاد نخعى مى گردد و یا با سوء اختیار حارث بن زیاد نخعى، قاتل فرزندان مسلم مى شود؛ دو برادر از یک پدر و مادر: یکى سعید و دیگرى شقى.
پس تقدیر الهى؛ یعنى، آن که با حسن اختیار خود به جاده مستقیم رفت، کمیل مى شود و آن که با سوء اختیار خود، به بیراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث مى گردد.
از سوى دیگر در شب قدر، معین مى شود که هر انسان، بر اساس انتخاب و اختیار خود، کدام راه را انتخاب خواهد کرد و با توجه به دعاها، راز و نیازها و تصمیم ها، قابلیت چه نعمت ها و یا حوادثى را خواهد داشت.
پس بین تقدیر الهى و اختیار آدمى، هیچ منافاتى وجود ندارد؛ زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمى یکى از علل و اسباب است. آن که با حسن اختیار خود، کردار نیک انجام مى دهد یا مخلصانه دعایى مى خواند، نتیجه آن را در این جهان مى بیند و آن که بر اثر سوء اختیار گناهى مرتکب مى شود، نتیجه تلخ آن را مى چشد.
پس اینکه در شب قدر، امور بندگان ـ اعم از مرگ و زندگى، ولادت و زیارت و… ـ تقدیر مى شود، همگى با حفظ علل و شرایط و عدم موانع است و «اختیار» یکى از علت ها و شرایط آن به شمار مى آید. به این جهت سفارش شده، در آن شب به شب زنده دارى و عبادت و دعا بپردازید، تا این عمل در آن شب خاص ـ که از هزار شب برتر است ـ شرایط نزول فیض الهى را فراهم آورد.
نکته آخر اینکه خداوند مى داند، هر چیزى در زمان و مکان خاص، به چه صورت و با توجّه به کدام شرایط و علل تحقق مى یابد و مى داند که فلان انسان با اختیار خود، کدام کار را انجام مى دهد. فعل اختیارى انسان، متعلق علم خداوند است که در شب قدر، حدود آن مشخص مى شود. این امر با اختیار منافات ندارد و حتى بر آن تأکید مى کند؛ براى مثال معلم کاردان و مجرب، به خوبى مى داند کدام یک از دانش آموزانش، به دلیل تلاش فردى و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول مى شود و کدام یک به دلیل تلاش یا استعداد کمتر، در حد متوسط نمره مى آورد و یا تجدید مى شود. علم معلم، از راه دانش او به علت ها است و نفى کننده تلاش دانش آموزان نیست. در شب قدر همه کردار اختیارى انسان، اندازه گیرى و قالب بندى مى شود. خداى عالم به علت ها، بر اساس نظم موجود در میان اشیاى این جهان، برنامه ریزى مى کند و «اختیار» انسان یکى از علت هاى مؤثر است. از این جهت تأکید شده است: شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان را به عبادت، دعا و شب زنده دارى مشغول باشیم، تا این اعمال خیر، زمینه آمادگى و توان برتر ما شود و بتوانیم فیض الهى را درک کنیم. اگر عنصر اختیار در میان نبود و هر چه ما مى کردیم در سرنوشت ما تأثیر نداشت، هیچ دلیلى بر این همه تأکید بر شب زنده دارى و عبادت نبود.