راز نیاز به تفسیر و عوامل نیازمندی
۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۸۷۳ بازدید
راز نیازمندی به تفسیر و عواملی که سبب نیازمندی به تفسیر قرآن شده چه هست؟
فقدان آگاهی ها گاه مربوط به مفاد واژگان است. بررسی های قرآنی و تاریخی نشان میدهد که در زمان نزول نیز پارهای از واژگان قرآنی برای جمعی از مخاطبان قرآن در عصر نزول مبهم بوده است. به عنوان مثال ابنعباس میگوید: معنای «فاطر السموات» را نمیدانستم، تا اینکه دو بادیه نشین که درباره چاهی نزاع داشتند، پیش من آمدند؛ یکی از آن دو گفت: «أنا فطرتها» و من معنای آن را دانستم.[ ر.ک: مجمع البیان، ج 2، ص 23 .]
ناآگاهی نسبت به ادبیات عرب و شناخت صحیح ساختار کلمات و جملات و خصوصیات معانی بیان آیات کریمه نیز یکی از عوامل نیازمندی به تفسیر است؛ زیرا فهم آیات قرآن، به شناخت صحیح این امور وابسته است.
در پارهای از موارد، ناآگاهی از شرایط و اسباب نزول، مقصود از آیه را در هالهای از ابهام فرو میبرد و سبب نیاز به تفسیر میشود.
گاه نیز در قرآن مجید استعارات و تشبیهات ظریفی به کار رفته است که با دانش کافی و تبحر و تسلط بر موارد کاربرد، میتوان به آن دست یافت.
عدم آگاهی از مصداق خاصی که در برخی آیات مد نظر است. و عدم آگاهی و مهارت کافی در فهم معنای الفاظ مشترک و کاربردهای مجازی و شناخت قراین پیوسته و ناپیوسته آیات، مانند ارتباط یا عدم ارتباط آیات با یکدیگر (سیاق) و روایات ناظر به آیات، امور دیگری است که زمینه های نیازمندی به تفسیر را فراهم میسازد.
بررسی قرآن مجید نشان میدهد که این کتاب دارای ویژگی هایی است که برخی از آنها در نیازمندی ما به تفسیر مؤثر است. از آن جمله، موارد زیر را میتوان ذکر کرد:
1- معارف بسیار زیاد و الفاظ محدود
قرآن کریم، در بیان مطالب، از حداکثر ظرفیت الفاظ و جمله ها برای قالب ریزی معانی عمیق استفاده کرده است. این کتاب، تمام معارفی که را که بشر برای سعادت خویش به آن نیازمند است، در حجم نسبتا کمی از الفاظ و عبارات ارائه کرده است و این امر سبب شده که فهم بخشی از آیات، نیازمند تأمل و دقت بیشتر و تحقیق عمیقتری برای پی بردن به مقصود خدا باشد و از این رو ضرورت تفسیر را ایجاب کند.
2- محتوای متعالی در قالب الفاظ متداول
در قرآن مجید، علاوه بر آیاتی که به امور جهان مشهود میپردازد، آیاتی وجود دارد که از حقایق ماورای این جهان سخن میگوید. این آیات، حقایق فراتر از این جهان را در قالب الفاظی که برای تفهیم امور این جهانی وضع شدهاند، ارائه میکند و این امر سبب میشود که فهم مقصود خداوند از آن آیات، برای همگان میسر نباشد و برای پی بردن به آن، تلاش فکری ویژه (تفسیر) ضرورت یابد.
3- آمیختگی و موضوعی نبودن مطالب
یکی دیگر از ویژگی های قرآن، آن است که مطالب آن دستهبندی موضوعی ندارد و این گونه نیست که این کتاب، تمام سخن خود درباره یک موضوع را یک جا و در فصل معینی بیان کرده باشد، بلکه در هر صفحهای از آن و حتی گاه در هر آیهای از آن، از موضعات متعدد و مطالب مختلفی سخن به میان آمده است.
در حدیث هم آمده است: « و لیس شیء ابعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن. إنَّ الایه لینزل اوّلها فی شیء و اوسطها فی شیء و هو کلام متصرّف علی وجوه…؛ هیچ چیز به اندازه تفسیر قرآن از فهم و عقل دور نیست. چرا که گاه آیهای ابتدایش درباره چیزی است، و وسطش درباره موضوع دیگری و قرآن کلامی است که بر وجوه گوناگون(معنایی) قابل حمل است … ».[ وسائل الشیعه، ج 18، باب 13، از ابواب صفات قاضی، روایات 69، 73 و 74 . ] این امر نیز، از جمله اموری است که نیاز به تفسیر را ضروری میسازد.
در مرحله ابتدایی بهره مندی از معارف قرآن برای همه افراد تا حدود زیادی ممکن است و نیاز به تفسیر ندارد؛ امّا برای فهم عمیقتر آن، به عنوان منبع اساسی معرفت دینی نیازمندیم که ابزارهای خاص آن را بیابیم و حدود استفاده از هر یک و میزان تأثیر و اعتبار آنها را بدانیم.
چون مجهز شدن به این ابزارها نیاز به صرف وقت و هزینه کردن مقدار زیادی عمر دارد و این کار برای همگان مسیر نیست، عدهای از عالمان دینی در این رشته تلاش کرده و نتیجه آن را تحت عنوان تفسیر در اختیار کسانی قرار میدهند که این امکان برایشان نبوده است.
هر چند که گذشتِ زمان، از جهت پیشرفتهای علمی و رشد استعداد و قوهی ادراک بشر و یا پیش آمدن وقایعی روشنگر، ممکن است موجب روشنتر شدن مفاد بعضی از آیات و آشکار شدن مقصود گردد، ولی از جهت دیگر، فاصله زمانی، از اموری است که نیاز به تفسیر را تشدید میکند؛ زیرا از یک سو احتمال تغییر مفاهیم کلمات و فاصله گرفتن از اوضاع و شرایط زمان نزول آیات، آگاهی از مفاد استعمالی آیات در آن زمان و فهم معنای مراد از آن را مشکل نموده و از سوی دیگر، اختلاف نظرها و تشکیکها و تردیدهایی که به تدریج از طرف مفسران و یا احیاناً مغرضان درباره آیات کریمه مطرح میشود، مفاد آیات و معانی مراد از آن را در هالهای از ابهام قرار میدهد و … .[ ر. ک: روش شناسی تفسیر قرآن، ص 36 – 40.]