۱۳۹۶/۰۸/۱۰
–
۳۳۹ بازدید
با سلام و احترام و ادب
استرس شدید بنده با بروز علائمی هم چون:تزلزل،فروپاشی باور ها،سردی،بی احساسی،احساس سقوط ازاد درونی،احساس عدم وجود تکیه گاهی برای چنگ زدن به آن،سیاهی،احساس رهایی در خلا،احساس گم شدن و رها شدن و کاملا ناگهانی با حجم عظیمی از نیرو به صورت شوک وارد میشود…
میدانم با وجود ایمان به خدا هیچ گاه چنین کمبود هایی حس نخواهد شد…اما ایراد از بنده هست که هنوز آنگونه که باید خدا را نشناخته ام و به وجودش چنگ نزده ام…مگر میشود با وجود خدا احساس رهایی و پوچی و سردی و تنهایی محض در درون را کرد…بزرگواران عزیز…چه کنم به خدا چنگ بزنم و از او رها نشوم؟و به آرامش مطلق و رهایی از علائم بالا برسم؟…شرمنده ی پاسخ گویی شما هستم…
ایمان حقیقى به خدا هنگامى براى انسان تحقق مى یابد که خداوند را با وصف توحید بشناسد و باورداشت قلبى و عمیق داشته باشد به گونه اى که این باورداشت در عمل و اخلاق او نیز نمود عملى بیابد.
به عبارتى مى توان گفت: ایمان در صورتى براى انسان کارساز و حقیقى است که توحیدى باشد. ایمان توحیدى نیز مبتنى بر درک توحیدى هستى است. یعنى انسان درک کند که هستى پر از خدا است و انسان نیز براى رسیدن به کمال و سعادت باید پر از خدا شود. ایمان یعنى باور کنیم هر کسى و هر چیزى هر چه دارد از خدا است و از آن ناحیه به او داده شده است و همچنین بداند که هر چه نیز از این پس مى خواهد و فکر مى کند باید داشته باشد از کمالات و نعمت ها باید از ناحیه خداوند تامین شود، زیرا او و تمامى هستى، مظاهر و مخلوقات ذات احدى هستند و رابطه انسان با خدا رابطه اى بسیار نزدیک و واحد است به گونه اى که احساس کند خداوند در وجود او و در تمام هستى حضور و ظهور دارد.
پس ابتدا باید وحدت میان خود و خدا را درک کنیم و بعد عملا در مسیر وحدت حرکت نماییم. این مى شود درک توحیدى و البته این درک و ایمان داراى نشانه هایى مى باشد که مى توان این نشانه ها را از مجموع آیات و روایات و سخن عارفان واصل به دست آورد.
دانستن این نشانه ها انسان را قادر مى سازد تا ایمان خود را ارزیابى نموده تا بداند که آیا خداوند را به ایمان توحیدى قبول دارد و یا صرفا شعار ایمان را سر مى دهد و همچنین این امکان را به انسان مى دهد تا اگر خدایى ناکرده ایمانش شعارى مى باشد با محقق نمودن این نشانه ها به اصلاح خود پرداخته و ایمان توحیدى را در خود بارور نماید.
برخى از این نشانه ها از قرار ذیل مى باشد:
1- احساس نیاز به خداوند در خود و توجه به بى نیازى ذات اقدس پروردگار:
بزرگترین ثمره و برکت دست یابى به ایمان توحیدى، توجه انسان به غنا و بى نیازى ذات اقدس پروردگار و احساس نیازمندى خویش و ماسوى است. هر مقدار که گوهر وجود او به کمال توحید آراسته تر گردد، این توجه و احساس نیز افزونتر مى شود تا آنجا که مى فهمد خودش هیچ ندارد و خدا همه چیز دارد. سرّ تکیه همیشگى ائمه طاهرین (ع) در دعاها، مناجاتها، احادیث و سخنان عادى بر فقر خود و غناى خدا همین آراستگى آنان به توحید است. آنها مصداق اتمّ و اکمل انسانهاى کامل بوده اند، از این رو بیشتر از دیگران بر این امر حیاتى تکیه مى کرده ند.
از مباحث محورى در دعاى شریف عرفه، که از مناجاتهاى سالار شیهدان اباعبدالله الحسین (ع) مى باشد، همین مسئله است.
در یکى از جملات این دعا که مانند بسیارى از فرازهاى بلند آن آمده: «إلهى من کانت حقایقه دعاوى فکیف لا تکون دعاویه دعاوى؟» (مفاتیح الجنان، دعاى روز عرفه) پروردگارا کسى که حقایق او مجاز و دعواى بى دلیل است (زیرا از آن وى نیست) چگونه مجازها و ادعاهاى تهى از برهان او، دعواى صرف نباشد؟
توضیح این که: انسان ها ادعاهاى فراوانى دارند که فقط برخى از کمالهاى مورد ادّعا را واجد هستند. کسانى که اهل سیر و سلوک نیستند، همه دعاوى خود را حقایق مى پندارند و نه تنها آنچه را که دارا هستند و به رخ دیگران مى کشند بلکه نسبت به آنچه که ندارند نیز ادعاى دارایى مى کنند که این، نشانه جهل مرکب آنهاست. امّا مومن به ایمان توحیدى نه تنها نسبت به آنچه که ندارد ادعایى نمى کند بلکه حتّى حقایق خود را نیز ادّعا مى بیند زیرا او مى بیند که کمالهاى موجود از خودش نیست و او ذاتاً چیزى ندارد آنچه دارد مال خداست، قهراً چیزى براى انسان باقى نمى ماند. (برداشتى از، حماسه و عرفان، آیه الله جوادى آملى)
2- اطاعت از رسول خدا (ص)
از نشانه هاى ایمان توحیدى اطاعت رسول خدا (صل الله علیه و آله) مى باشد همانگونه که در قرآن اطاعت از ایشان را در کنار اطاعت از خداوند قرار داده و آنرا از نشانه هاى ایمان برشمرده است: وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (الأنفال: 1) و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید
در روایتى نیز آمده: مردى از رسول خدا (ص) پرسید: آیا بهشت را مى توان خرید یا نه، چنانکه عده اى بهشت را احتکار کرده و در انحصار خود مى دانند: «و قالوا لن یدخل الجنه الّا من کان هوداً أو نصارى» (بقره/ 111). آن حضرت در پاسخ فرمود: بلى، بهشت را مى فروشند و ثمن هم دارد. عرض کرد: ثمن بهشت چیست؟ فرمود: «لا اله الّا الله یَقولها العَبد مُخلصاً». آن مرد عرض کرد: مخلصاً یعنى چه؟ حضرت فرمود: اخلاص به آن است که به آنچه من بدان مبعوث شدم، ایمان آورده، عمل کند (بحار ج 3 ص 13)
3- پیروى از اهل بیت (علیهم السلام)
رسول اکرم (ص) در ادامه روایت بالا شرط دیگر اخلاص در توحید را دوستى اهل بیت گرامى خود (ع) عنوان فرموده و در پاسخ آن مرد که سوال نمود: محبت اهل بیت شما جزو اخلاص در توحید است؟ حضرت رسول فرمود: آرى از برجسته ترین حقوق توحید، محبت اهل بیت است (بحار ج 3 ص 13) بنابر این ایمان به خداوند بدون اعتقاد و التزام به ولایت عترت طاهره و بدون خضوع در پیشگاه خاندان عصمت و طهارت که ثقل دیگرى در قبال قرآن هستند شعارى بیش نخواهد بود.
4- سایه انداختن توحید بر تمامى اعمال:
به این معنا که تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و ایده آل قرار دادن و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ایده آل دیگر یعنى براى خدا خم شدن و راست شدن، براى خدا قیام کردن، براى خدا خدمت کردن، براى خدا زیستن، براى خدا مردن، آنچنانکه ابراهیم گفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ حَنیفاً وَ ما انَا مِنَ الْمُشْرِکینَ» (انعام/ 79) روى دل و چهره قلب خود را حق گرایانه به سوى حقیقتى کردم که ابداع کننده همه جهان علوى و سفلبى است هرگز جزء مشرکان نیستم «انَّ صَلوتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ امِرْتُ وَ انَا اوَّلُ الْمُسلِمینَ» (انعام/ 162) همانا نمازم، عبادتم، زیستنم و مردنم براى خداوند، پروردگار جهانهاست. او را شریکى نیست. به این فرمان داده شده ام و من اولین تسلیم شدگان به حق هستم.
5- انجام عمل صالح:
ایمان، حالتى قلبى و روانى است که در اثر دانستن یک مفهوم و گرایش به آن، حاصل مى شود و با شدت و ضعف هر یک از این دو عامل، کمال و نقص مى پذیرد. این تعریف، به این نکته اشاره دارد که تنها آگاهى و اطلاع در ایمان کافى نیست بلکه افزون بر آن، گرایش به مورد آگاهى و انکار نکردن و انجام ندادن ضد آن نیز شرط است چنان که قرآن کریم مى فرماید: «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا آیات الهى را از روى ستم و برترى جویى انکار کردند در حالى که به آنها یقین پیدا کرده بودند» (نمل، آیه 14).
بر حسب آنچه از آیات شریفه و روایت ها استفاده مى شود، حداقل ایمان براى سعادت ابدى عبارت است از ایمان به خداى یگانه و پاداش و کیفر اخروى و صحت آنچه بر انبیاء (ع) نازل شده است و لازمه آن تصمیم بر عمل به دستورهاى خداى متعال است. بنابراین، کسى که آگاه به حقیقتى است ولى تصمیم دارد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن، عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت و حتى اگر تردید داشته باشد که به آنها عمل کند یا نکند باز هم هنوز ایمان نیاورده است قرآن کریم مى فرماید: (گروهى از) اعراب (بیابانى به پیامبر اکرم) گفتند ما ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاورده اید ولى بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است» (حجرات، آیه 14). از آنچه گذشت، معلوم مى شود، ایمان قلبى بدون عمل به دستورهاى شرع در سعادت و نجات انسان، کافى نیست به ویژه افرادى که در عین آگاهى از دستور شرعى آن را به هر علتى انکار کرده انجام نمى دهند (آیت الله مصباح یزدى، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامى، دوره سه جلدى، ج 3، ص 107 ج 127)
علاوه بر موارد گفته شده نشانه هاى دیگرى در آیات و روایات براى مومنان- که به معناى واقعى داراى ایمان توحیدى مى باشند ج در دو ساحت فردى و اجتماعى ذکر شده که به جهت اختصار به برخى از آنها اشاره مى گردد:
الف: نشانه مومنان در ساحت فردى
1- توکل بر خدا (انفال/ 2)
2- هنگام یاد خدا قلبشان ترسان و لرزان (انفال/ 2، توبه/ 51)
3- محافظت بر اداء فرایض خصوصاً نماز (مؤمنون/ 9)
4- عفت و پاکدامنى (مؤمنون/ 5)
5- خشوع در نماز (مؤمنون/ 2)
6- رویگردانى از امور لغو و بیهوده (مؤمنون/ 3)
7- افزایش ایمان هنگام شنیدن آیات الهى (انفال/ 2)
8- به هنگام شداید و سختى ها سنگین و آرام (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
9- در برابر گرفتاریها و آزمونهاى ناخوش آیند دنیا بردبار (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
10- به هنگام وسعت روزى و آسایش سپاسگذار و شاکر (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
11- به همان اندازه از روزى که خداوند متعال به او ارزانى داشته قانع و راضى (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
ب: نشانه مومنان در ساحت اجتماعى
6- امر به معروف و نهى از منکر (توبه/ 71، آل عمران/ 114)
7- تأمین حوائج مادى دیگران (توبه/ 71، انفال/ 3)
8- تعاون و همیارى با برادران ایمانى (توبه/ 71)
9- تواضع با مردم (فرقان/ 63)
10- پیشى گرفتن در انجام امور خیر (مؤمنون/ 59)
11- عدم طرح دوستى با کافران (مجادله/ 22)
12- کوشش در امانتدارى (مؤمنون/ 8)
13- وفاى به تعهدها و قراردادها (مؤمنون/ 8)
14- به دشمنان ستم و تجاوز ننماید (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
15- بارش را به دوش دوستان نیفکند و یا آنکه به خاطر عوالم دوستى بار گناه آنان را به دوش نکشد (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
16- بدنش در طاعت از خداوند و خدمت به خلق، در رنج و سختى است (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
17- مردم از ناحیه او در آسایش و آرامش خاطرند (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592) (براى آشنایى بیشتر با صفات و ویژگى هاى عملى مؤمنان خطبه همام در نهج البلاغه را مطالعه فرمایید.)
در پایان ذکر این نکته لازم است که: از ویژگى هاى ممتاز انسان آن است که نسبت به بسیارى از کارها و رفتارها مى تواند از مرحله بسیار ضعیف به مرحله بسیار قوى رشد نماید و با توجه به عنصر اختیار مى تواند هر کدام از مراحل را انتخاب کند. بنابراین شدت و ضعف هر یک از نشانه هاى گفته شده در افراد مختلف دلیل بر فقدان ایمان توحیدى در آنها نیست بلکه این امر گویاى مراتب و درجات مختلف ایمان توحیدى در افراد مى باشد که باید نسبت به رشد روز افزون آن تلاش نمایند.
به عبارتى مى توان گفت: ایمان در صورتى براى انسان کارساز و حقیقى است که توحیدى باشد. ایمان توحیدى نیز مبتنى بر درک توحیدى هستى است. یعنى انسان درک کند که هستى پر از خدا است و انسان نیز براى رسیدن به کمال و سعادت باید پر از خدا شود. ایمان یعنى باور کنیم هر کسى و هر چیزى هر چه دارد از خدا است و از آن ناحیه به او داده شده است و همچنین بداند که هر چه نیز از این پس مى خواهد و فکر مى کند باید داشته باشد از کمالات و نعمت ها باید از ناحیه خداوند تامین شود، زیرا او و تمامى هستى، مظاهر و مخلوقات ذات احدى هستند و رابطه انسان با خدا رابطه اى بسیار نزدیک و واحد است به گونه اى که احساس کند خداوند در وجود او و در تمام هستى حضور و ظهور دارد.
پس ابتدا باید وحدت میان خود و خدا را درک کنیم و بعد عملا در مسیر وحدت حرکت نماییم. این مى شود درک توحیدى و البته این درک و ایمان داراى نشانه هایى مى باشد که مى توان این نشانه ها را از مجموع آیات و روایات و سخن عارفان واصل به دست آورد.
دانستن این نشانه ها انسان را قادر مى سازد تا ایمان خود را ارزیابى نموده تا بداند که آیا خداوند را به ایمان توحیدى قبول دارد و یا صرفا شعار ایمان را سر مى دهد و همچنین این امکان را به انسان مى دهد تا اگر خدایى ناکرده ایمانش شعارى مى باشد با محقق نمودن این نشانه ها به اصلاح خود پرداخته و ایمان توحیدى را در خود بارور نماید.
برخى از این نشانه ها از قرار ذیل مى باشد:
1- احساس نیاز به خداوند در خود و توجه به بى نیازى ذات اقدس پروردگار:
بزرگترین ثمره و برکت دست یابى به ایمان توحیدى، توجه انسان به غنا و بى نیازى ذات اقدس پروردگار و احساس نیازمندى خویش و ماسوى است. هر مقدار که گوهر وجود او به کمال توحید آراسته تر گردد، این توجه و احساس نیز افزونتر مى شود تا آنجا که مى فهمد خودش هیچ ندارد و خدا همه چیز دارد. سرّ تکیه همیشگى ائمه طاهرین (ع) در دعاها، مناجاتها، احادیث و سخنان عادى بر فقر خود و غناى خدا همین آراستگى آنان به توحید است. آنها مصداق اتمّ و اکمل انسانهاى کامل بوده اند، از این رو بیشتر از دیگران بر این امر حیاتى تکیه مى کرده ند.
از مباحث محورى در دعاى شریف عرفه، که از مناجاتهاى سالار شیهدان اباعبدالله الحسین (ع) مى باشد، همین مسئله است.
در یکى از جملات این دعا که مانند بسیارى از فرازهاى بلند آن آمده: «إلهى من کانت حقایقه دعاوى فکیف لا تکون دعاویه دعاوى؟» (مفاتیح الجنان، دعاى روز عرفه) پروردگارا کسى که حقایق او مجاز و دعواى بى دلیل است (زیرا از آن وى نیست) چگونه مجازها و ادعاهاى تهى از برهان او، دعواى صرف نباشد؟
توضیح این که: انسان ها ادعاهاى فراوانى دارند که فقط برخى از کمالهاى مورد ادّعا را واجد هستند. کسانى که اهل سیر و سلوک نیستند، همه دعاوى خود را حقایق مى پندارند و نه تنها آنچه را که دارا هستند و به رخ دیگران مى کشند بلکه نسبت به آنچه که ندارند نیز ادعاى دارایى مى کنند که این، نشانه جهل مرکب آنهاست. امّا مومن به ایمان توحیدى نه تنها نسبت به آنچه که ندارد ادعایى نمى کند بلکه حتّى حقایق خود را نیز ادّعا مى بیند زیرا او مى بیند که کمالهاى موجود از خودش نیست و او ذاتاً چیزى ندارد آنچه دارد مال خداست، قهراً چیزى براى انسان باقى نمى ماند. (برداشتى از، حماسه و عرفان، آیه الله جوادى آملى)
2- اطاعت از رسول خدا (ص)
از نشانه هاى ایمان توحیدى اطاعت رسول خدا (صل الله علیه و آله) مى باشد همانگونه که در قرآن اطاعت از ایشان را در کنار اطاعت از خداوند قرار داده و آنرا از نشانه هاى ایمان برشمرده است: وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (الأنفال: 1) و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید
در روایتى نیز آمده: مردى از رسول خدا (ص) پرسید: آیا بهشت را مى توان خرید یا نه، چنانکه عده اى بهشت را احتکار کرده و در انحصار خود مى دانند: «و قالوا لن یدخل الجنه الّا من کان هوداً أو نصارى» (بقره/ 111). آن حضرت در پاسخ فرمود: بلى، بهشت را مى فروشند و ثمن هم دارد. عرض کرد: ثمن بهشت چیست؟ فرمود: «لا اله الّا الله یَقولها العَبد مُخلصاً». آن مرد عرض کرد: مخلصاً یعنى چه؟ حضرت فرمود: اخلاص به آن است که به آنچه من بدان مبعوث شدم، ایمان آورده، عمل کند (بحار ج 3 ص 13)
3- پیروى از اهل بیت (علیهم السلام)
رسول اکرم (ص) در ادامه روایت بالا شرط دیگر اخلاص در توحید را دوستى اهل بیت گرامى خود (ع) عنوان فرموده و در پاسخ آن مرد که سوال نمود: محبت اهل بیت شما جزو اخلاص در توحید است؟ حضرت رسول فرمود: آرى از برجسته ترین حقوق توحید، محبت اهل بیت است (بحار ج 3 ص 13) بنابر این ایمان به خداوند بدون اعتقاد و التزام به ولایت عترت طاهره و بدون خضوع در پیشگاه خاندان عصمت و طهارت که ثقل دیگرى در قبال قرآن هستند شعارى بیش نخواهد بود.
4- سایه انداختن توحید بر تمامى اعمال:
به این معنا که تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و ایده آل قرار دادن و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ایده آل دیگر یعنى براى خدا خم شدن و راست شدن، براى خدا قیام کردن، براى خدا خدمت کردن، براى خدا زیستن، براى خدا مردن، آنچنانکه ابراهیم گفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ حَنیفاً وَ ما انَا مِنَ الْمُشْرِکینَ» (انعام/ 79) روى دل و چهره قلب خود را حق گرایانه به سوى حقیقتى کردم که ابداع کننده همه جهان علوى و سفلبى است هرگز جزء مشرکان نیستم «انَّ صَلوتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ امِرْتُ وَ انَا اوَّلُ الْمُسلِمینَ» (انعام/ 162) همانا نمازم، عبادتم، زیستنم و مردنم براى خداوند، پروردگار جهانهاست. او را شریکى نیست. به این فرمان داده شده ام و من اولین تسلیم شدگان به حق هستم.
5- انجام عمل صالح:
ایمان، حالتى قلبى و روانى است که در اثر دانستن یک مفهوم و گرایش به آن، حاصل مى شود و با شدت و ضعف هر یک از این دو عامل، کمال و نقص مى پذیرد. این تعریف، به این نکته اشاره دارد که تنها آگاهى و اطلاع در ایمان کافى نیست بلکه افزون بر آن، گرایش به مورد آگاهى و انکار نکردن و انجام ندادن ضد آن نیز شرط است چنان که قرآن کریم مى فرماید: «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا آیات الهى را از روى ستم و برترى جویى انکار کردند در حالى که به آنها یقین پیدا کرده بودند» (نمل، آیه 14).
بر حسب آنچه از آیات شریفه و روایت ها استفاده مى شود، حداقل ایمان براى سعادت ابدى عبارت است از ایمان به خداى یگانه و پاداش و کیفر اخروى و صحت آنچه بر انبیاء (ع) نازل شده است و لازمه آن تصمیم بر عمل به دستورهاى خداى متعال است. بنابراین، کسى که آگاه به حقیقتى است ولى تصمیم دارد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن، عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت و حتى اگر تردید داشته باشد که به آنها عمل کند یا نکند باز هم هنوز ایمان نیاورده است قرآن کریم مى فرماید: (گروهى از) اعراب (بیابانى به پیامبر اکرم) گفتند ما ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان نیاورده اید ولى بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است» (حجرات، آیه 14). از آنچه گذشت، معلوم مى شود، ایمان قلبى بدون عمل به دستورهاى شرع در سعادت و نجات انسان، کافى نیست به ویژه افرادى که در عین آگاهى از دستور شرعى آن را به هر علتى انکار کرده انجام نمى دهند (آیت الله مصباح یزدى، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامى، دوره سه جلدى، ج 3، ص 107 ج 127)
علاوه بر موارد گفته شده نشانه هاى دیگرى در آیات و روایات براى مومنان- که به معناى واقعى داراى ایمان توحیدى مى باشند ج در دو ساحت فردى و اجتماعى ذکر شده که به جهت اختصار به برخى از آنها اشاره مى گردد:
الف: نشانه مومنان در ساحت فردى
1- توکل بر خدا (انفال/ 2)
2- هنگام یاد خدا قلبشان ترسان و لرزان (انفال/ 2، توبه/ 51)
3- محافظت بر اداء فرایض خصوصاً نماز (مؤمنون/ 9)
4- عفت و پاکدامنى (مؤمنون/ 5)
5- خشوع در نماز (مؤمنون/ 2)
6- رویگردانى از امور لغو و بیهوده (مؤمنون/ 3)
7- افزایش ایمان هنگام شنیدن آیات الهى (انفال/ 2)
8- به هنگام شداید و سختى ها سنگین و آرام (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
9- در برابر گرفتاریها و آزمونهاى ناخوش آیند دنیا بردبار (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
10- به هنگام وسعت روزى و آسایش سپاسگذار و شاکر (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
11- به همان اندازه از روزى که خداوند متعال به او ارزانى داشته قانع و راضى (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
ب: نشانه مومنان در ساحت اجتماعى
6- امر به معروف و نهى از منکر (توبه/ 71، آل عمران/ 114)
7- تأمین حوائج مادى دیگران (توبه/ 71، انفال/ 3)
8- تعاون و همیارى با برادران ایمانى (توبه/ 71)
9- تواضع با مردم (فرقان/ 63)
10- پیشى گرفتن در انجام امور خیر (مؤمنون/ 59)
11- عدم طرح دوستى با کافران (مجادله/ 22)
12- کوشش در امانتدارى (مؤمنون/ 8)
13- وفاى به تعهدها و قراردادها (مؤمنون/ 8)
14- به دشمنان ستم و تجاوز ننماید (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
15- بارش را به دوش دوستان نیفکند و یا آنکه به خاطر عوالم دوستى بار گناه آنان را به دوش نکشد (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
16- بدنش در طاعت از خداوند و خدمت به خلق، در رنج و سختى است (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592)
17- مردم از ناحیه او در آسایش و آرامش خاطرند (امام صادق علیه السلام- أمالى الصدوق، ص: 592) (براى آشنایى بیشتر با صفات و ویژگى هاى عملى مؤمنان خطبه همام در نهج البلاغه را مطالعه فرمایید.)
در پایان ذکر این نکته لازم است که: از ویژگى هاى ممتاز انسان آن است که نسبت به بسیارى از کارها و رفتارها مى تواند از مرحله بسیار ضعیف به مرحله بسیار قوى رشد نماید و با توجه به عنصر اختیار مى تواند هر کدام از مراحل را انتخاب کند. بنابراین شدت و ضعف هر یک از نشانه هاى گفته شده در افراد مختلف دلیل بر فقدان ایمان توحیدى در آنها نیست بلکه این امر گویاى مراتب و درجات مختلف ایمان توحیدى در افراد مى باشد که باید نسبت به رشد روز افزون آن تلاش نمایند.