خانه » همه » مذهبی » راه رسیدن به آرامش درونی

راه رسیدن به آرامش درونی


راه رسیدن به آرامش درونی

۱۳۹۷/۰۴/۱۸


۷۲۵ بازدید

برای کنترل استرس، اسلام چه راه کار هایی را پیشنهاد میدهد؟

حقیقت آرامش روحی انسان، در ایمان و توکل او به معبود خویش نهفته است. هرچند برخی تمرینات و رفتارهای جسمی و بدنی که از سوی بعضی افراد و سایتها و حتی متخصصین روانشناس و رفتاردرمان توصیه می شود بی تأثیر نیست، اما همانطور که گفتیم ریشه آرامش در میزان اتکاء و شناخت معبود می باشد.از آنجا که پاسخگوی شما گروه اخلاق و عرفان سایت پرسمان می باشد، پاسخی که برایتان فراهم می شود تنها به راهکارهای رسیدن به آرامش از نگاه اخلاق اشاره داشته و در رابطه با تمرینات و رفتارهای جسمی می توانید با گروه روانشناسی و مشاوره مکاتبه نمایید.این سؤال را از دو جنبه :1- به دست آوردن آرامش 2- رفع خواطر ؛ بررسی می کنیم
1 – به دست آوردن آرامش
آرامش روانى، امرى مطلوب است که براى دست یابى آن باید تلاش کرد،
اساسا ارتباط با خدا آرامش آور است؛ یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است که: «در مؤمنان سکینه و آرامش نازل مى کند».بهترین چیزى که روح انسان را صفا مى بخشد و حالت آرامش و سکونت براى انسان ایجاد مى کند، ایمان، توکل و ذکر و یاد خدا است. قرآن مى فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید که با یاد خدا دل ها اطمینان و آرامش پیدا مى کند» (رعد، آیه 28).
آرى این خاصیت ذکر و توجه به خدا است و دعا و مناجات هم نوعى ذکر است. ازاین رو اگر با حال توجه و خلوص و یقین باشد انسان بعد از تمام شدن آن احساس یک حالت سبکى و آرامش در خود مى کند. کسى که درد دلش را با خدا در میان مى گذارد به این معنا است که قلبا با خدا انس گرفته است و به او توجه پیدا کرده است. خداوند نیز وعده فرموده است که: «هر کس با توجه به او رو کند، سخن او را بشنود و حاجتش را روا کند و دل و روحش را نورانى نماید». آنچه بعد از این حالت در خود احساس مى کنید، حاکى از آن افاضه و توجه خدا نسبت به شما است. پس باید شاکر باشید و توجه داشته باشید که این یک حالت مادی نیست؛ زیرا روح یک عنصر مجرد از ماده است و تصرفاتى هم که از طرف حق در آن مى شود مادى نیست.
برای گام گذاشتن در این راه و رسیدن به آرامش، باید ایمان و اعتقاد به معبود را تقویت کرد. انسان برای این که بتواند به اعتقاداتش پایبند باشد و به ارتقاء آنها بپردازد لازم است که ایمان و دین خود را در ابعاد شناختی، رفتاری ، عاطفی و انگیزشی تقویت نماید. البته این ابعاد به نحوی با یکدیگر مرتبط بوده و با هم تعامل دارند. مثلا هر چه شناخت انسان به خدا و به دین قوی باشد، انگیزه انسان تقویت شده و رفتار های مثبت بیشتری از او سر میزند و از طرف دیگر هرچه رفتارهای مثبت بیشتری انجام دهد زمینه رشد شناختی و انگیزشی او نیز بالا می‌رود. ازسوی دیگر عواطف مثبت انسان نیز می تواند در افزایش انگیزه ودر نتیجه استمرار رفتارهای دینی تاثیر گذاشته و باعث گردد انسان ، سرعت بیشتری در طی مسیر معنوی و ارتقاء باورهای دینی داشته باشد.
از جمله اموری که می تواند به باورها و اعتقادات انسان، رشد و تعالی دهد عبارتند از:
1. فعالیّت علمی:
– افزایش شناخت وآگاهی نسبت به دین و اعتقادات:
رشد و تعالی عملی اعتقادات و باورهای دینی، محصول شناخت صحیح و آگاهانه از معارف و حقایق دینی است. هر چه انسان بتواند مطالعات دینی خود را بالا برده و با برهان و استدلال عقلی، اصول دین را برای خود اثبات نماید، به همان میزان احتمال انحراف او در عمل کاهش خواهد یافت. لذا لازم است انسان قبل از ورود به وادی عمل و طی مسیر، شناخت جامع و کاملی از راه داشته باشد تا موانع بر سر راه را به راحتی پشت سر گذاشته و به مقصود برسد. از این رو توصیه می شود که اولا یک برنامه مطالعاتی برای خود تنظیم نموده و سعی کنید در حوزه های ذیل مطالعه و سطح آگاهی خود را افزایش دهید:
اعتقادی و اندیشه ای, اخلاق اسلامی, زندگی, سیاسی و اجتماعی, تاریخ و تمدن اسلامی, متون دینی ( که در پایان، کتب قابل استفاده در این زمینه را به عنوان نمونه معرفی خواهیم کرد).
ثانیا در صورتی که در مورد عقاید دچار شک و شبهه شُدید، در شک باقی نمانید؛ بلکه سعی کنید از طریق تحقیق ، مطالعه، مراجعه به متخصص دینی و یا ارتباط با ما آن را برطرف نمایید.
– تقویت محبت الهی در دل:
اگر انسان بتواند لذت متعالی یعنی لذت محبت الهی را بچشد، انگیزه او برای بدست آوردن لذت‌های معنوی که همان رسیدن به اعتقاد و ایمان کامل می باشد، تقویت می‌شود. عواملی از قبیل تفکر در نعمت های الهی، تأمل و تدبر در آیات الهی، درد دل با خدا، شرکت در مراسم مناجات و ادعیه و دقت در معانی آنها، خواندن داستان اولیاء الله، خاطرات شهداء، داشتن حضور قلب در عبادت و… ، در تقویت محبت الهی و ایمان مؤثرند.
2. فعالیّت عملی:
افزایش و ارتقاء یافتن بینش و باورهای دینی در گرو عمل به دستورات و فرامین الهی است. امام باقر (ع) می فرمایند: (من عمل بما یعلم علّمه الله ما لم یعلم – کسی که به علم و دانایی اش عمل کند، خداوند آنچه را که نمی داند به او می آموزد. بحارالانوار ج 75 ص 189). در نتیجه انجام وظایف بندگی، راه اصلی در رسیدن به مقصود و افزایش سطح آگاهی و اعتقادات دینی است. البته توجه به این نکته ضروری است که عمل به وظایف نباید شما را از تفکر و مطالعه در معارف و اعتقادات باز دارد و یکی را بر دیگری ترجیج دهید. چرا که خداوند عالم را با اسباب اداره کرده و عمل به وظایف و مطالعه و تفکر پیرامون اعتقادات دو سبب از اسباب تقویت باورهای دینی است که در طول یکدیگر قرار دارند.
باید ارتباط با خدا و بهره مندی از نفحات معنوی را تجربه کرد و این تجربه را بارها تکرار کرد تا انسان حضور در محضر خدا را لمس کند. برای این منظور گفته شده است در هر هنگام نمازها و هنگام حلال و حرام ها، یک الهام رحمانی رو به سوی انسان می آید و او را به انجام آن کار نیک تشویق می کند. اگر پاسخ مثبت داد این الهامات رحمانی بیشتر تکرار می شود و انسان از وسوسه ها و اوهام شیطانی دور می ماند.
اما اگر پاسخ منفی داد یا سستی کرد فرشته رحمت دور می شود و شیطان وسوسه گر راه می یابد و انسان از آرامش و یاد خدا دور می شود. این تجربه را می توان در هنگام اذان برای نماز صبح و قبل از آن به خوبی حس کرد که اگر بعد از بیداری، دوباره خواب را ادامه دادیم خواب های پریشان و شیطانی رو به سوی آدمی می آید و کسالت روحی و آشفتگی وجود آدمی را فرا می گیرد.
یکی دیگر از اموری که به کسب آرامش کمک می کند، توکل به خداوند می باشد که در واقع قرین ایمان است. اما در رابطه با توکل باید بگوییم توکّل به معناى اعتماد و تکیه بر خداست و این که انسان بر خود و نیروها و توانمندى هاى خود یا دیگران اعتمادى نداشته باشد. چون هر کس در کارى که خبره نیست و یا توان آن را ندارد وکیل مى گیرد تا دچار اشتباه و اضطراب نشود. انسان در امور و شئون خود نه خبره است و نه توانایى و قدرت انجام آن را دارد، چنان که دیگران نیز مانند او هستند و وضعیتى بهتر از او ندارند. لذا باید به یک مبدأ خبیر و قادر تکیه کند و این همان توکّل بر خداست: «ومن یتوکّل على الله فهو حسبه(طلاق/ 3) هر کس برخدا توکّل کند خدا کفایت مهمات و مشکلات او را مى کند» «حسبنا الله ونعم الوکیل(آل عمران/ 173) خدا کفایت مشکلات ما را مى کند و او بهترین وکیل و تکیه گاه است»، «على الله فلیتوکّل المتوکّلون(ابراهیم/ 12) تکیه کنندگان باید فقط بر خدا تکیه کنند».
در بیان بلند حضرت جواد الأئمه (ع) آمده است: تکیه بر خدا بهاى هر متاع گران قیمت و نردبان هر مقام متعالى و متکاملى است: «ألثِّقة بِالله ثَمنْ لِکلّ غالٍ وسُلّم إلى عالٍ»( بحار 75/ 364).
همچنین براى رسیدن به حالت آرامش و قرار روانى، توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
1- ناآرامى عوامل و زمینه هایى دارد که باید شناسایى و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگى و انجام کارهاى بى هدف و بیهوده خود علّت تشویش و بى قرارى است. در مقابل خلوت گزینى، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مى آورد.
2- برنامه ریزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفریحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپیمایى در فضاى روح بخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد.
3- مشاوره هاى علمى و تخصصى و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شدید و مفرط و حتى پرخورى و زیاده روى در خورد و خوراک موجب ناراحتى هاى روحى و روانى مى گردد.
4- گناه و معصیت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتى هاى روانى است. گناه یعنى خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسیدن به ساحل پاکى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مى رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان مى گیرد. هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرایط ذهنى و روحى گنهکار مربوط مى شود. شرایط ذهنى گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون شکنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحى جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت.
5- انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت
در واقع آرامش قلبى ثمره یاد خدا است: « فاذکرونى أذکرکم».(1) خداوند به ما دستور داده پیوسته وى را یاد کنیم و او را حاضر و ناظر بر احوال خود بدانیم. جریان حضرت یونس را که مضمون نماز غفیله( 2) با ایشان ارتباط دارد، بررسى کنید. وقتى گرفتارى هاى حضرت به بالاترین حد مى رسد، انس و یاد خدا او را از گرفتارى ها مى رهاند: « لااله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین، فاستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین(3)
امام صادق(ع) مى فرماید: تعجب مى کنم از کسى که غمگین و نگران است و به فرمایش الاهى پناه نمى برد؛ « لا اله الا الله انت..». چون خداوند به دنبال آن مى فرماید: « فنجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین» (4). خداوند به واسطه ذکر خودش حضرت یونس را از گرفتارى ها نجات داد و هر مؤمنى را که به این ریسمان الاهى چنگ زند، نجات خواهد داد.
6- شرکت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى کمیل، ندبه… .
برخى بزرگان مى فرمایند: هیچ مشکلى نداشتم مگر این که با دعاى توسّل حلّ شد.(5 )
7- رفتن به زیارت اهل قبور و شهدا و یاد قبر و قیامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلى و ابدى، در رهایى از تألمات و ناراحتى هاى دنیوى مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنیا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از یاد خدا را در پى دارد و هر که از یاد خدا اعراض کند، روزگارش تباه خواهد شد.
8- انجام اعمال مستحبّى که شخص از آن لذت مى برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش مى رساند.
در مجموع، مى توان گفت ناآرامى ریشه هایى دارد که باید خشکانیده شود؛ آنگاه زمینه مناسب براى رسیدن به آرامش از راه هاى عقلانى و شرعى فراهم مى آید و انسان با توکل و اعتماد به منبع اصلى آرامش(خداوند) به مقصود دست مى یابد؛ « الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکرالله، الا بذکرِالله تطمئنّ القلوب» (6).
در پایان توجه به این نکته ضرورى است که آرامش روحى مراتبى دارد و دستیابى به آن به تدریج حاصل مى شود؛ درست مانند سایر ملکات روحى که با تمرین و گذشت زمان حاصل مى شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طى این مراحل است. این مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام مى کند. کسى که مى خواهد به آرامش واقعى دست یابد راهى ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى کرده اجتناب کند؛ و بعضى جنبه ایجابى دارد؛ یعنى بعد از این که دل از گرد غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانى مى شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الاهى و واجبات و مستحبات امکان پذیر است. بنابراین، آرامش دل محصول عبودیت محض حق تعالى است و راهکار عملى آن نیز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانى به تناسب استعداد و توانمندى هایى که انسان دارد، متوجه او مى شود.
2- رفع خواطر
عارف بزرگ، مرحوم آخوند ملا حسین قلى همدانى و شاگردان وی هرگز نفى خواطر (افکار و اوهام مزاحم) بدون ذکر عملى نداشته اند، بلکه رویه ایشان التزام در امر مراقبه و اهتمام به مراتب آن بوده است.
مراتب مراقبه
اوّل درجه مراقبه این است که سالک از محرّمات اجتناب کند و تمام واجبات را به جای آورد، و در این دو امر به هیچ وجه مسامحه نورزد.
دوّم درجه، آن است که مراقبه را شدید نماید و بکوشد هر چه مى کند براى رضاى خدا باشد و از امورى که لهو و لعب نامیده مى شود، اجتناب نماید. چون در این مرتبه اهتمام نمود براى او تمکّن پیدا مى شود که دیگر خود را نبازد و این خوددارى در او به سر حدّ ملکه برسد.
سوّم درجه، آن است که پروردگار جهان را پیوسته ناظر خود ببیند، و کم کم اعتراف مى نماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است. و این مراقبه در تمام حالات و در همه اوقات باید رعایت شود.
چهارم درجه، این است که خودش خداى را حاضر و ناظر ببیند و به طور اجمال مشاهده جمال الهى نماید. وصیت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله به ابوذر غفارى اشاره به این دو مرتبه اخیر از مراقبه است:
«خداى را چنان عبادت کن مثل آنکه گوئى تو او را مى بینى و اگر نمى توانى او را ببینى او را طورى عبادت کن که بدانى او ترا مى بیند».
بنابراین عبادت در مرحله اى که خدا او را مى بیند پائین تر است از مرتبه اى که او خدا را مى بیند.
(منبع: حسینی تهرانی، سید محمد حسین؛ رساله لب اللباب، تهران، حکمت، چاپ ششم، 1416ه.ق، ص 139- 1)
چند نکته که توجه به آنها برایتان مفید است:
1. ذهن و فکر انسان، همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مى ورزد؛ چنان که عاشق، لحظه اى از فکر معشوق خود بیرون نمى رود. اینکه مثلاً ما همیشه در نمازهاى خود، به یاد دیگر مسائل مى افتیم به جهت تعلّق نفس ما به آنها و عدم آشنایى با محبوب حقیقى است. پس باید دل را از تعلق به کثرات پالایش کرد و منزلگه عشق ربوبى ساخت تا اندیشه نیز بدان سوى توجه کند.
2. پرنده لجام گسیخته خیال، چون چکاوکى است که هر دم بر سرشاخسارى نشسته، پس به شاخه دیگر پرواز مى کند. افکار انسان نیز قرار و آرامى ندارد؛ ولى اگر با دقت درکنترل آن بکوشد – یعنى همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به این سوى و آن سوى گریخت بلافاصله آن را به امور شریفه متوجه گرداند – کم کم رام و مطیع مى گردد.
3. با داشتن برنامه منظم و پیوسته , می توان ذهن را به سمت خاصی جهت داد; مثلا تلاش برای ادامه تحصیل یا داشتن برنامه های منظم همه روزه دعا و قرآن , مطالعه کتاب هایی پیرامون : اخلاق , معاد, خداشناسی , عواقب گناه و حداقل روزی یک ساعت شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینی مانند نماز جماعت.
4. از جمع‌هایی که با روحیات شما و شرع هماهنگ است دوری نکنید. سعی کنید دوستانی هرچند معدود اما صمیمی داشته باشید تا دیدن و ارتباط با آنها به شما انرژی مثبت دهد.
5. گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد. داده های حواس ظاهری او است لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و…
6. سعى کنید با یک برنامه ریزى دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و… مشغول باشید. و هر گاه بیکار شدید خود را به کارى مشغول سازید.
7. در صورتى که به چنین افکارى اهمیت ندهید مطمئن باشید اگر تحمل کنید پس از چندى نهایتا آن را رها خواهید کرد.
8. روابط اجتماعى خود را افزایش دهید مثلاً شرکت در مجالس عمومى مثل مجالس جشن یا مجالس مذهبى.
9. اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و سعی کنید از حالت متکی بودن به دیگران خارج شوید. البته ما انسان ها کما بیش نیازمند تأیید اطرافیان هستیم و دوست داریم در انظار دیگران مقبول باشیم. اما این حالت نباید در ما جنبه افراطی به خود بگیرید و طوری باشد که قضاوت دیگران درباره ما برایمان خیلی مهم باشد.
10. این ظرفیت روانی در شما وجود دارد که با کمک به والدین در موقعیت‌های مختلف و همکلامی با آنها به بهانه‌های متفاوت، باران رحمت خدا را بسوی خود جلب کنید و طراوت خانواده و نشاط درونی خود را افزایش دهید.
11. در صورت مجرد بودن و مهیا شدن شرایط مناسب ازدواج، با توقعاتی متعادل، آن را پیگیری نمایید.
12. اذکار (لا اله الا الله) و (لاحول و لاقوة الا بالله) و تلاوت سورۀ ناس، کمک خوبی برای عبور از این افکار است.
13. پس از چند ماه عمل دقیق به راهکارهای ارائه شده، در صورت باقی ماندن این افکار و حالات، می‌توانید از راهنمایی‌های یک روانشناس ماهر یاری بگیرید.
14. توکل به خدای مهربان و توسلتان به امامان خوبمان، شما را از تمام ناملایمات زندگی عبور خواهد داد.
شخصی خدمت آیت الله بهجت (رحمه الله) رسید و عرض کرد: برای نفی خواطر ( پاکیزه کردن دل و ذهن از هر چه جز خدا) چه کنیم؟
فرمودند: «ضدش را انجام دهید؛ یعنی استغفار کنید وصلوات بفرستید که ضد آن خواطر هستند.»
در جای دیگر در جواب همین سؤال فرمودند: «اگر در نماز مراقب خواطر شیطانی باشد، سایر اعمال هم تابع نماز خواهد بود.»
دوست گرامی، یگانه راهی که می‌تواند فطرت پاک انسانی را سیراب نماید و او را به ساحل آرامش مادی و معنوی برساند، شناخت خود، خدا و هستی است که نتیجه‌ای جز هدف‌شناسی و هزینه اراده در رسیدن به آن ندارد.
چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم.
—————-
پى نوشت:
1. بقره(2):152.
2. مفاتیح الجنان.
3. انبیاء(21):88.
4. امالى شیخ صدوق، مجلس دوم.
5. مفاتیح الجنان، مقدمه دعاى توسل.
6. رعد(13):28.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد