۱۳۹۶/۰۲/۱۰
–
۱۰۶۶ بازدید
چرا روزی ما کم است؟
مهم ترین عامل نیازمندی، ساختار ناسالم نظام اقتصادی حاکم بر جوامع و وجود روابط ظالمانه بین افراد است. برخی عوامل به وجود آمدن نظامهای اقتصادی ناسالم عبارت اند از: مالکیت خصوصی نامحدود، آزادی اقتصادی نامحدود، توزیع ناعادلانه درآمد، رواج گناه و اعمال ناشایست و بی اعتنایی به نیازمندان.
شرح این عوامل و بیان راه حلهایی که سیستم اقتصادی اسلام برای هر یک از آنها دارد، از حوصله این نوشته خارج است. هدف این نوشتار، بیان عوامل فردی کاهش نعمت است.
الف ) عوامل فردى کاهش روزى
رزق همه مخلوقات به دست خالق رازق است. افرادى که نیازهاى خود را از سرچشمه و مبدأ آن جویا شوند، به آن مى رسند؛ امّا آنان که آن را نزد مخلوقات بجویند، به جاى آب به سراب مى رسند و گمشده خود را نخواهند یافت. از همین رو، توکل بر خدا باعث افزایش روزى و توکل بر خلق خدا، سبب کاهش آن خواهد شد…
با مراجعه به آیات و روایات، مشاهده مى کنیم که عواملى، همچون: بیکارى، تنبلى، بى تدبیرى، اخلاق بد، گناه و… از عوامل کاستى رزق هستند.
نکته جالب توجه آن است که با مقایسه عوامل افزایش دهنده و کاهش دهنده روزى، بسیارى از آنها در نقطه مقابل و متناظر با یکدیگر قرار دارند؛ براى مثال، کار و تلاش، سبب افزایش و بیکارى و تنبلى سبب کاهش آن قلمداد شده است. همچنین است عوامل متقابلى، چون: ازدواج و زنا، توکل بر خدا و بر مردم، اخلاق خوب و بد، امانتدارى و خیانت در امانت و… .
1. بیکارى و تنبلى
همچنان که کار و تلاش، عامل افزایش نعمت است؛ تنبلى، کسالت و تن پرورى، عامل تنگدستى است. بنا به فرموده امام صادق علیه السلام: «مَنْ کسَلَ عَنْ طَهُورِهِ وَصَلاتِهِ فَلَیْسَ فِیهِ خَیْرٌ لِاَمْرِ خِرَتِهِ وَمَنْ کسِلَ عَمَّا یَصْلَح بِهِ اَمْرُ مَعِیشَتِهِ فَلَیْسَ فِیهِ خَیْرٌ لِاَمْرِ دُنْیاهُ؛(1) کسى که نسبت به پاکیزگى و نماز خود، تنبلى و کسالت ورزد، در او خیرى براى آخرتش نیست، و کسى که نسبت به انجام امورى که معاشش را اصلاح مى کند تنبلى ورزد، در او خیرى براى دنیایش نیست.»
خواب صبح (بین طلوع فجر تا طلوع خورشید) شوم است و باعث طرد رزق، زشتى و زردى چهره و تغییر آن مى شود… . خداوند، ارزاق را بین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مى کند. از خوابیدن در این هنگام پرهیز کنید
امام على علیه السلام در تشبیه لطیفى، فقر را محصول ازدواج بى حوصلگى و ناتوانى برشمردند: «اِنَّ الْاَشْیاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ اِزْدَوَجَ الْکسِلُ وَالْعَجْزُ فَنَتَجا بَیْنَهُما الْفَقْر؛(2) هنگامى که اشیا با یکدیگر ازدواج کردند، کسالت و ناتوانى با هم ازدواج کردند و از آنان فقر متولد شد.»
یکى از مصادیق کسالت، خواب بین الطلوعین است که افزون بر آثار منفى بر جسم، سبب کاهش نعمت نیز مى شود: «نَوْمُ الْغَداةِ مَشْؤُمَةٌ تَطْرُدُ الرِّزْقَ وَتَصْفَرُ اللَّوْنَ وَتُقَبِّحُهُ وَتُغَیِّرُهُ… اِنَّ اللَّهَ تَعالى یُقَسِّمُ الْاَرْزاقَ ما بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَاِیَّاکمْ وَتِلْک النَّوْمَةَ؛(3) خواب صبح (بین طلوع فجر تا طلوع خورشید) شوم است و باعث طرد رزق، زشتى و زردى چهره و تغییر آن مى شود… . خداوند، ارزاق را بین طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مى کند. از خوابیدن در این هنگام پرهیز کنید.»
2. بى برنامگى
همچنان که تدبیر و برنامه ریزى در زندگى، نشان کمال شخصیت آدمى و از اسباب فزونى روزى است، در نقطه مقابل آن، بى تدبیرى و بى برنامگى در زندگى، باعث تهیدستى مى شود.
امام على علیه السلام همین نکته را از جمله عوامل فقر دانسته اند. «وَتَرْک التَّقْدِیرِ فِى الْمَعیشَةِ یُورِثُ الْفَقْرَ؛(4) «[برنامه ریزى نکردن و] عدم اندازه گیرى در معاش، موجب فقر مى شود.»
همچنین آن امام همام مى فرماید: «حُسْنُ التَّدْبِیرِ یَنْمِى قَلِیلَ الْمالِ وَسُوءُ التَّدْبِیرِ یَفْنِى کثیرَهُ؛(5) برنامه ریزى نیکو در امور [اقتصادى ]، مال اندک را افزایش مى دهد و برنامه ریزى بد، مال فراوان را نابود مى کند.»
3. توکل بر غیر خدا
رزق همه مخلوقات به دست خالق رازق است. افرادى که نیازهاى خود را از سرچشمه و مبدأ آن جویا شوند، به آن مى رسند؛ امّا آنان که آن را نزد مخلوقات بجویند، به جاى آب به سراب مى رسند و گمشده خود را نخواهند یافت. از همین رو، توکل بر خدا باعث افزایش روزى و توکل بر خلق خدا، سبب کاهش آن خواهد شد. امام على علیه السلام به نقل از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله فرمود: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: مامِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِى اِلَّا قَطَعْتُ اَسْبابَ السَّموات وَاَسْبابَ الْاَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَاِنْ سَاَلَنِى لَمْ اَعْطِهِ وَاِنْ دَعانِى لَمْ اَجِبْهُ وَما مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِى دُونَ خَلْقِى، اِلَّا ضَمِنْتُ اَسْبابَ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ رِزْقَهُ، فَاِنْ دَعانِى اَجِبْتُهُ وِاِنْ سَاَلَنِى اَعْطَیْتُهُ وَاِنْ اِسْتَغْفَرَ غَفَرتُ لَهُ؛(6) خداوند عزّ و جل مى فرماید: هر کس که نه بر من، بلکه بر مخلوق من تکیه کند، اسباب آسمانها و زمین را براى او قطع مى کنم. پس اگر از من چیزى بخواهد به او نمى بخشم و اگر مرا بخواند پاسخش را نمى دهم و هر کس که نه بر بنده من، بلکه بر خود من تکیه کند، اسباب آسمان ها و زمین را پشتوانه رزق او قرار مى دهم. پس اگر مرا بخواند پاسخش مى دهم واگر از من چیزى بخواهد، به او عطا مى کنم و اگر از من پوزش بخواهد، از او درگذرم.»
خداوند، سبب ساز و سبب سوز است. اگر فردى در انجام کارهایش بر او توکل کند، علل و اسباب کارهاى او را فراهم مى کند؛ اما اگر شخصى به جاى خالق اسباب، به خود اسباب چنگ زند، از کاریى کامل اسباب و وسایل نیز محروم خواهد شد.
همچنان که امانتدارى و حفظ حرمت مال مردم، سبب افزایش رزق است، خیانت در امانت و بى حرمتى به مال مردم، باعث کاهش نعمت خواهد شد
4. گناه و نافرمانى
نافرمانى خداوند، رابطه خالق و مخلوق را تیره مى کند و تغییر رفتار مخلوق، باعث تغییر نعمتهاى الهى مى شود و از آن مواهب مى کاهد. شاید با این کیفر، بنده از تقصیر خود آگاه شود و عذر به درگاه خدا ورد.
امام على علیه السلام فرمودند: «تَوَقُّوا الذُّنُوبَ فَمَا بَلِیَّةٌ اَشَدُّ وَأفْظَعُ مِنْهَا وَلاَ یَحْرُمُ الرِّزْقُ اِلاَّ بِذَنْبٍ حَتَّى الْخَدْشِ وَالنَّکبَةِ وَالْمُصِیبَةِ. قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَمَا أصَابَکمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کسَبَتْ أیْدِیکمْ وَیَعْفُوا عَنْ کثِیر؛(7) از گناهان دورى کنید که هیچ بلایى شدیدتر و زشت تر از آن نیست و رزق باز داشته نمى شود، مگر به دلیل انجام گناهى، حتى در حدّ ایجاد خراش و جراحت و ناراحتى [در دیگران ]؛ چرا که خداوند فرمود: هر مصیبتى که به شما رسد، به سبب اعمالى است که انجام داده اید و بسیارى را نیز عفو مى کند.»
امام صادق علیه السلام فرمود: عمل شنیع زنا باعث «محبوس شدن رزق»(8) است. «وَالذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا؛ [از] گناهانى که باعث محبوس شدن روزى مى شود، زنا است.» بر اساس این روایت روزى افراد بر اثر بدکردارى، نابود نمى شود؛ بلکه محبوس و زندانى مى گردد. کلید این زندان نیز به دست انسان است تا با تجدید نظر در رفتار خویشتن، و برداشتن موانع، جُوى روزى خویش را به جریان اندازد و درخت زندگى اش را از آن سیراب کند.
گناه دیگرى که موجب کاهش ورزى است، خیانت در امانت مى باشد. همچنان که امانتدارى و حفظ حرمت مال مردم، سبب افزایش رزق است، خیانت در امانت و بى حرمتى به مال مردم، باعث کاهش نعمت خواهد شد. پیامبر مکرّم اسلام صلى الله علیه وآله در این باره فرمود: «ألْاَمَانَةُ تَجْلِبُ الْغِنَاءَ وَالْخِیَانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛(9) امانتدارى باعث بى نیازى و خیانت [در امانت،] سبب فقر مى شود.»
5. اخلاق بد
همچنان که اخلاق خوب، باعث جلب رحمت و محبت خداوند، محبوبیت بین مردم، افزایش رزق و برکت در زندگى خواهد شد، اخلاق بد نیز سبب ناخشنودى خداوند، ناخرسندى مردم و بى برکتى در زندگى مى شود. امام على علیه السلام در این باره مى فرماید: «مَنْ سَاءَ خُلْقُهُ ضَاقَ رِزْقُهُ؛(10) هرکس بد اخلاق باشد، رزقش تنگ مى شود.»
و بنا بر روایتى دیگر: «مَنْ فَحَشَ عَلَى اَخِیهِ الْمُسْلِمِ نَزَعَ اللّهُ مِنْهُ بَرَکة رِزْقِهِ وَوَکلَهُ اِلَى نَفْسِهِ وَأَفْسَدَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ؛(11) هرکس به برادر مسلمانش فحاشى کند، خداوند برکت روزیش را از او بر مى دارد و او را به خودش وامى گذارد و زندگیش را تباه مى کند.»
در فرهنگ دینى ما، حیاى بى جا یکى از عوامل کاهش رزق معرفى شده است. امام على علیه السلام مى فرمودند: «اَلْحَیَاءُ یَمْنَعُ الرِّزْقَ؛ حیاى [نابجا] از رزق جلوگیرى مى کند.»
6. اسراف در مصرف و انفاق
میانه روى و مشى معتدل در تمام ابعاد زندگى، از جمله ویژگی هاى مؤمنان خردمند است. در نقطه مقابل تندروى یا کندروى، افراط یا تفریط و اسراف یا بخل ورزیدن از ویژگی هاى نابخردان به شمار مى رود.
7. شرم ناروا
لازمه کار تجارى و اقتصادى، قدرت چانه زنى و صراحت لهجه است. فروشنده یا خریدارى که چنین نباشد یا به دلیل کم رویى و یا احترام گذاشتن بیش از حد، از بیان قیمت مطلوب خویش، خوددارى کند، و یا به نسیه فروشى روى آورد و یا اینکه کالا را به هر قیمتى – ولو گزاف – ارائه کردند، بخرد، رفته رفته از درآمدش کاسته خواهد شد و مخارج او بر درآمدهایش غلبه خواهد کرد. این همه، در شرم هاى نابجا و قرار گرفتن در محظورات اخلاقى، ریشه دارد.
در فرهنگ دینى ما، حیاى بى جا یکى از عوامل کاهش رزق معرفى شده است. امام على علیه السلام مى فرمودند: «اَلْحَیَاءُ یَمْنَعُ الرِّزْقَ؛(12) حیاى [نابجا] از رزق جلوگیرى مى کند.»
8. سایر عوامل
در پایان این بحث، به ذکر دو روایت جامع در این زمینه مى پردازیم که شمارى از عوامل کاهش رزق را بیان کرده اند. شمارى از این عوامل، در ضمن مباحث گذشته بیان شده است؛ امّا شمار دیگرى از نها ناگفته مانده است.
1. امام على علیه السلام چنین فرموده است: « رها کردن تار عنکبوت در منزل، بول کردن در حمام، خوردن در حال جنابت، خلال کردن دندان با شاخه درخت گز، شانه زدن در حالت ایستاده، باقى گذاشتن خاکروبه در خانه، قسم دروغ، زنا، اظهار حرص، خوابیدن بین دو نماز مغرب و عشا و قبل از طلوع خورشید، نداشتن برنامه ریزى در زندگى، قطع ارتباط با خویشاوندان، عادت به دروغگویى، زیاد گوش دادن به غنا و رد کردن مرد فقیر در شب، باعث فقر است.» (13)
2. خاتم انبیاصلى الله علیه وله مى فرماید: «بیست خصلت، باعث تنگدستى مى شود: عریان برخاستن از رختخواب براى رفتن به دستشویى، خوردن در حال جنابت، نَشُستن دستها هنگام خوردن، بى اعتنایى به نان ریزه، سوزاندن سیر و پیاز، نِشستن در آستانه در، جاروب کردن منزل در شب و به وسیله لباس، شستن بدن در توالت، کشیدن حوله و آستین جامه بر اعضاى شسته شده، نَشُسته ماندن ظروف، رو باز بودن ظروف آب، رها کردن تار عنکبوت در منزل، سبک شمردن نماز، زود خارج شدن از مسجد، صبح زود به بازار رفتن و دیر باز گشتن از آن تا هنگام نماز عشا، خریدن نان از فقرا، نفرین بر فرزندان، دروغگویى، دوختن لباس در حال بر تن داشتن آن، و خاموش کردن چراغ با فوت.» (14)
ب ) دعاها و ذکرهای روزی افزا
پیامبر(ص) به مردی از یارانش فرمود: چه چیز باعث شده که کمتر نزد ما بیایی؟ عرض کرد:مرض و فقر [مرا محروم کرده است] رسول خدا(ص) فرمود: می خواهی دعایی به شما یاد بدهم که مرض و فقر را از شما بزداید؟
عرض کرد: بلی یا رسول الله. حضرت فرمود بگو: «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم توکلت علی الحی الذی لا یموت والحمدلله الذی لم یتخذ صاحبه و لا ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا»
کفعمی در کتاب های بلدالامین و مصباح به نقل ازتاریخ علی بن انجب معروف به ابن ساعی آورده است:«هرکس که بر خواندن این دعا مواظبت کند،روزی به راحتی به او می رسد و راه های روزی برای او هموار می گردد: «اللهم یا سبب من لا سبب له،یا سبب کل ذی سبب، یا مسبب الاسباب من غیرسبب؛صل علی محمد و اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک یا حی یا قیوم.»
پی نوشت ها :
1) وسائل الشیعه (30 جلدى)، حرّ عاملى، قم، مؤسسة آل البیت الاحیاء التراث، دوم، 1414 ق، ج 17، ص 59.
2) همان.
3) مکارم الاخلاق، طبرسى، منشورات الشریف الرضى، ششم، 1392 ق، ص 305.
4) خصال، شیخ صدوق، تحقیق على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، بى تا، ص 504.
5) الحیاة، ج 4، ص 488.
6) اعلام الدین فى صفات المؤمنین، حسن بن ابى حسن دیلمى، قم، مؤسسة آل البیت، بى تا، ص 213.
7) مکارم الاخلاق، ص 147.
8) اختصاص، شیخ مفید، تحقیق على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرّسین، ص 238.
9) بحار الانوار، ج 75، ص 114.
10) همان، ص.
11) کافى، ج 2، ص 326.
12) غرر الحکم و دررالکلم، آمدى، ترجمه محمدعلى انصارى، قم، تهران، بى تا، هشتم.
13) خصال، ص 504.
14) معارج الیقین فى اصول الدین، ص 343.